بدبختی ایران در زمان حکومت قاجار فقط این نبود که مناطق حاصلخیزی از شمال ایران جدا شد، بلکه این هم بود که اعطای امتیازات تجاری خاص به خارجیها سبب انحطاط سریع اقتصاد داخلی شد.
واردات بیرویه کالاها ازجمله پارچههای انگلیسی سبب از بین رفتن صنایع کوچک داخلی مانند صنعت نساجی شد.
کاهش ارزش پول ملی به دلیل ضعف و بیکفایتی دولت و خاصهخرجیها، استقراض از بانکهای خارجی را درپی داشت. برای این استقراضها هم باید انواع امتیازات داده میشد و دولت برای تأمین امورات و مخارج دربار و ریختوپاشهایش مقامات و مناصب را میفروخت.
این همه در حالی صورت میگرفت که ملت مشکل نان داشت و قحطی سال ۱۸۷۱میلادی هم صدها هزار نفر قربانی گرفت. اما حکومت عین خیالش نبود. آنها به هر قیمتی فقط میخواستند حکومت کنند و با دادن امتیازهای سیاسی و تجاری به دول خارجی از آنها برای حفظ حکومت خودشان تضمین میگرفتند.
کمتر ایرانیای میتوان یافت که از حکومت قاجار بر کشور احساس ننگ نکند. با این حال تسلای خاطر همه این است که آن دوران به تاریخ پیوسته و دیگر تکرار نخواهد شد.
اما بنا به نوشته سایت “بازتاب امروز” چیزی شبیه همین ماجراها همین حالا هم دارد به شکل و شیوهای دیگر روی میدهد.
کمتر ایرانیای میتوان یافت که از حکومت قاجار بر کشور احساس ننگ نکند. با این حال تسلای خاطر همه این است که آن دوران به تاریخ پیوسته، اما چیزی شبیه همین ماجراها همین حالا هم دارد روی میدهد
کشورهای مختلف از تحریم و انزوای ایران به نفع خودشان سوء استفاده میکنند. چین یکی از این کشورهاست که به روشهای گوناگون با سرکیسه کردن ایران کیسه خودش را پر میکند.
این تازه بخش کوچکی از سوء استفاده آنهاست، بهرهبرداریهای استراتژیک آنها خیلی وسیعتر است؛ آنها از بحران اتمی و مناقشه آمریکا و غرب بر سر آن استفاده کردهاند تا یک جای دیگر دنیا – منطقه آسیا، پاسیفیک و دریای چین – جای پای خودشان را سفت کنند.
در معامله با حکومت اسلامی هم تا بخواهی کلاهبرداری میکنند؛ بشکه بشکه نفت تحویل میگیرند و به جای دلار خروار خروار جنس بنجل چینی تحویل میدهند.
به نوشته سایت “بازتاب امروز”، تازگیها گند یکی از اینجور قراردادهای اقتصادی با چینیها در آمده. مطابق این به اصطلاح قرارداد، دولت جمهوری اسلامی ایران در ازای نفت صادراتی از چین پول نمیگیرد، بلکه آن را نزد چینیها گرو میگذارد تا به عنوان پشتوانه “ال سی”های خرید کالاهای چینی مورد استفاده قرار گیرند.
ال سی (
Letter of Credit =LC) یک اعتبار اسنادی است و در تجارت بین الملی اهمیت زیادی دارد. مطابق این اعتبار، بانک تعهد میکند که خریدار یک کالا مبلغ مورد درخواست فروشنده را در مدت معینی بپردازد و در صورت عدم پرداخت، بانک بر اساس اعتبار حساب خریدار آن را پرداخت میکند.
باز کردن این اعتبار و اجرای آن در شریط تحریم اقتصادی با دشواریهای زیاد روبهروست. دولتهای خارجی از این دشواریها به نفع معاملات خودشان استفاده میکنند.
در معامله با حکومت اسلامی هم تا بخواهی کلاهبرداری میکنند؛ بشکه بشکه نفت تحویل میگیرند و به جای دلار خروار خروار جنس بنجل چینی تحویل میدهند
بنا به افشاگری سایت “بازتاب امروز” مطابق قردادی که ظاهراً سه سال پیش و به نحوی یکطرفه تنظیم شده، چینیها میتوانند پول خرید نفت ایران را پیش خودشان نگه دارند و با آن هر کاری دلشان خواست بکنند، بدون اینکه هیچ تعهدی به ایران بدهند. چنانچه با زیر و بالا شدن قیمت ارز، اصل پول هم دود بشود، مسئولیتی متوجه چینیها نیست.
از این گذشته چینیها برای گشایش ال سی، در حالی که پول خرید نفت ایران پیشششان است، حق بیمه یا حق خطرپذیری هم میگیرند.
آنها این مبلغ را با افزودن درصدی بر قیمت کالاهایشان دریافت میکنند. این پول واقعاً پول زور است. چون حق بیمه را معمولاً وقتی میگیرند که از پرداخت پول اطمینان نداشته باشند.
اما بنا به گزارشها چین ۲۵ میلیارد دلار از سرمایه ایران را پیش خودش نگه میدارد و هیچ سودی هم به آن پرداخت نمیکند، تازه حق بیمه هم میگیرد.
چینیها برای گشایش ال سی، در حالی که پول خرید نفت ایران پیشششان است، حق بیمه یا حق خطرپذیری هم میگیرند. آنها این مبلغ را با افزودن درصدی بر قیمت کالاهایشان دریافت میکنند. این پول واقعاً پول زور است
ناعادلانه بودن این قرارداد سبب شده که بسیاری از سایتهای ایرانی آن را با قرارداد ننگین ترکمانچای قیاس کنند.
*
عهدنامه ترکمنچای بعد از شکست ایران در دومین جنگ با روسها در ۱ اسفند ۱۲۰۶ (۲۱ فوریه ۱۸۲۸ ) بین دولت قاجار و روسیه امضا شد. بنا به این عهدنامه، خانات ایروان و نخجوان به روسیه واگذار شد.
روسیه علاوه بر گرفتن غرامت جنگی، اجازه عبور و مرور آزاد در دریای مازندران را هم گرفت. علاوه بر آن حق قضاوت کنسولی نیز به اتباع روسیه اعطا شد.
روسیه هم در عوض این همه امتیاز تعهد کرد از ولیعهدی عباس میرزا و کوشش در به سلطنت رساندن او پس از مرگ شاه حمایت کند. این قرارداد چنان یکطرفه و ظالمانه بود که بعد انقلاب ۱۹۱۷ و سرنگونی دولت تزاری، از سوی دولت جدید آن کشور لغو شد.
*
حق بیمه را معمولاً وقتی میگیرند که از پرداخت پول اطمینان نداشته باشند. اما بنا به گزارشها چین ۲۵ میلیارد دلار از سرمایه ایران را پیش خودش نگه میدارد و هیچ سودی هم به آن پرداخت نمیکند، تازه حق بیمه هم میگیرد
سایت بازتاب درپایان خبر افشاگرانه خود خاطرنشان کرده که: “برای مشخص شدن ابعاد زیان کشور از محل این قرارداد، تنها به ذکر این نکته بسنده میکنیم که اگر این مبلغ هنگفت به جای سپرده گذاری نزد برادران چینی به خرید طلا اختصاص یافته بود، طی این مدت ارزش آن چندین برابر شده بود و علاوه بر آنکه اصل ۲۵ میلیارد دلار موجود بود، حدود ۵۰ میلیارد دلار دیگر که یارانه دو سال مردم است، سود عاید ایران شده بود.”
این خبر چنان که انتظار میرفت جنجال به پا کرد و سبب شد که سایت را فیلتر کنند . جنجالی بودن این خبر از جمله به این دلیل بود که این رسانه نام قرارداد مورد اشاره را “ترکمنچای ارزی” گذاشته بود.
به گزارش کلمه، سایت خبر آنلاین نیز که اقدام به بازنشر خبر افشاگرانه مزبور کرده بود، این مطلب را از خروجی خود حذف کرد. بنا به گزارشها سایت بازتاب امروز از بامداد دوم اسفند ماه رفع فیلتر شد.
به نوشته “ندای سبز آزادی” فیلتر شدن سایت بازتاب در حالی صورت گرفت که این سایت جزو رسانههای اصولگرا محسوب میشود.
ناظران انتشار این افشاگری و فیلتر سایت بازتاب را از جمله نشانههای بالا گرفتن اختلافات دولت و مجلس بعد از انتخابات ۱۲ اسفند و در آستانه سوال مجلس از احمدینژاد میدانند.
منبع عکس اول: ایرنا
با سلام. احتمال به یقین وقتی من به شما سلام میکنم شما ومطلب باارزشتان بطور اتوماتیک حذف میشوید !! اینهم از کرامات زمانه ماست !!. قبلا وقلبا از شما پوزش میطلبم . چند ماه پیش از انکه حافظ اسد رحلت بفرمایند (بدلیل بیماری لاعلاج) سعی کرد حساب کتاب خودرا با همپیمانان سنتی روشن کند تا جانشین ناخلف او با مشکلی روبرو نشود! طبق اسناد مالی سوریه به ایران بابت نفت مجانی ونفت ارزان قیمت وسایر خدمات چهار میلیارد دلار بدهکار میشد ! نمایندگان ایرانی به خدمت ایشان رسیدند ومقرر شد که مبلغ فوق طلب ایران باشد! ولی در حسابی نزد بانک مرکزی سوریه نگهداری شود والبته ایران حق ندارد این مبلغ را از سوریه خارج کند!!! بلکه باید انرا همانجا هزینه کند !!!. که البته صرف ساخت زینبیه وسایر امور گردید! اینهمه که عرض کردم بخار معده نبود ! به همان روزنامه های ایران مراجعه بفرمائید. اگر قرار شد بیشتر ازاین عریضه کنم فقط یک چراغ چشمک زن زرد روشن بفرمائید ! تا بگویم چه برسر این ملت رفت ! .قرارداد ترکمنچای وگلستان نزد این بی همه چیزان هیچ چیز نبود.
کاربر نادر / 13 March 2012
خدا را شكر كه قاجاريه مثل جمهوري اسلامي نبود
مهرداد رضايي / 13 March 2012
واقعآ هم که داریم کم کم بر می گردیم به دوران قاجار. دولت به کشورهای خارجی امتیاز میده تا از طرف اونها مورد حمایت قرار بگیره
کاربر مهمان / 13 March 2012
منطق این مقاله اشتباه است:
۱) یعنی چه که چینیها از بحران اتمی و مناقشه آمریکا و غرب بر سر آن استفاده کردهاند تا یک جای دیگر دنیا – منطقه آسیا، پاسیفیک و دریای چین جای پای خود را محکم کنند؟ دریای چین و منطقه پاسیفیک در کنار این کشور قرار دارند، و حق طبیعی هر کشوری است که در دریای مجاور خود جای پای مستحکمی داشته باشد! مثل این است که بگوییم ایران از فلان فرصت استفاده کرده تا جای پای خود را در خلیج فارس و دریای عمان مستحکم کند! خوب چه بهتر!
۲) بر اساس منطق شما، بازنده اصلی در معامله با چین باید کشور ابالات متحده باشد، نه ایران. چون چین مالک بخش اعظم بدهیهای ایالات متحده آمریکا است (که بدهکارترین کشور جهان است) و به همین خاطر آمریکا در برابر چین بسیار آسیبپذیر است و به همین دلیل بسیار محتاطانه عمل میکند، یک چین عصبانی با یک تصمیم اقتصادی میتواند کل کشور آمریکا را ورشکست کند. هربار یکی از مقامات آمریکایی گاف میکنند و چیزی را که نباید درباره چین بگویند به زبان میرانند، بلافاصله وزیر خارجه ایالات متحده شخصا برای عذرخواهی و عرض ادب به پکن میرود.
۳) ترکمنچای ارزی بیمعنا است، چه سایت بازتاب آنرا نوشته باشد چه قاجارها آنرا بگویند. داستان عهدنامههای ترکمنچای و گلستان در ایران بسیار سیاه و سفید گفته شده و (از دوره بهلوی) بخشهای عمدهای از آن در تاریخ مدارس تدریس نمیشوند و نتیجتا مردم از آنها بیخبرند. دولت ایران در آن دوره خاص از تاریخ قاجار اشتباه فجیعی مرتکب شد و بر خلاف اندرز امرای باتجربه ارتش، با نیروی ناکافی و عقبمانده از نظر فنی به ارتش امپراتوری روسیه حمله کرد و شکستهای سختی هم خورد. هنوز که هنوز است رسم در همه جای دنیا بر این است که کشور برنده شرایط صلح را به کشور بازنده تحمیل میکند، دقیقا چیزی که در عهدنامههای ترکمنچای و گلستان پیش آمد. ایرانیهای شکست خورده شرایط صلح را پذیرفتند که مناطق بیشتری از کشور را از دست ندهند و فکر اشغال کل ایران را از سر روسیه درآورند. در ضمن مردم اکثراً مسیحی مناطق قفقاز از آزار و اذیت حاکمان و دستنشاندگان حاکمان ایران به ستوه آمده بودند و از ملحق شدن به امپراتوری مسیحی روسیه که حداقل حقوق اجتماعی را به آنان بازگرداند خیلی هم خوشحال بودند.
۴) جنس بنجل چینی به همه جای جهان حتی اروپای غربی و آمریکای شمالی هم صادر میشود، کشورهایی که در آنها تقاضا برای جنس ارزان و بنجل وجود دارد خریدار آن هستند. در کشورهای ثروتمندتر، علاوه بر جنس بنجل بازار جنس مرغوب چینی هم فراهم است چون پول خرید آن وجود دارد است. مساله جنس بنجل چینی در ایران مساله عرضه و تقاضا است: اگر ایران یا هر کشوری بتواند جنس بهتر با قیمت پایینتر تولید کند، بازار جنس بنجل چینی را تعطیل خواهند کرد.
۵) صرف نظر از اینکه اخبار بازتاب بر اساس واقعیت یا شایعه استوار است، امکان باز کردن السی در چین فقط به نفع تجار ایرانی است. کمک به جریان تجارت بهتر است یا توقف تجارت و ستاندن سود پولی که برای السی نزد چینیها مانده؟
گل سنبل / 14 March 2012
باسلام. گل سنبل من ! لطفا میشود کمی واضحتر صحبت بفرمائید ؟! ظاهرا شماهم طرفدار قرارداد(گلستان چای)!! هستید؟!. در ضمن عرض کنم که ارتش رو سیه تزار به ایران یورش اورد وعباس میرزا به مقابله اورفت ووقتی او منتظر حکم جهاد علما بود از او دریغ کردند! . عین همین حکایت در خوزستان ما اتفاق افتاد. انگلیسها با توپ تانک در حال پیش روی بودند عشایر غیور لر سوار براسب با تفنگ ویراق به مقایله امدند ودر حوالی دزفول اردو زدند . رسول خدمت مجتهد شهر بردند که حکم جهاد بفرمائید ! وایشان فرمود : حال که دشمن وارد خاک مسلمین شده حکم مهمان دارد وجهاد جایز نیست !! و بسیار از این دلاورمردان در رودخانه دز غرق شدند ! چونکه دزفولیها تفنگچی سر ورودی شهر گذاشته بودند! وانگلیسها همان کاری را باما کرده که تا حالا رو سیه ها میکنند . ما که شرمنده شما هستیم ! ولی مواظب این چینیها باشید که هیچ وجدان ندارند.
کاربر نادر / 14 March 2012
با تشکر از نویسنده این مقاله جهت روشنگری وطن فروشی حاکمان اشغالگر ایران عزیز
گل سنبل گرامی
چنان بر علیه نویسنده مقاله سخن گفته و از حاکمان ایران در اشغال سخن می گویی که فکر می کنی مردم نمی فهمند در کشور چه خبر است. چند مورد از وطن فروشی حاکمان کنونی ایران عزیز به شرح ذیل است:
1-امتیاز دهی فراوان به چین به طوری که پولی از بابت فروش نفت عاید کشور نمی شود و در ازای آن جنس های بنجل و درجه 3 را تهاتر می کند. این کار موجب بیکاری و فقر بسیار در کشور شده است.
2- واریز کردن میلیاردها دلار از سرمایه ملت به جیب روس ها بابت ساخت نیروگاه بوشهر. هنوز این نیروگاه بعد از سالیان سال 1 کیلو وات برق هم به شبکه کشور انتقال نداده است و روس ها به تعهدات خود عمل نکرده اند
3- موضع بسیار ضعیف در قبال رژیم حقوقی دریای خزر. به گونه ای علی رغم مخالفت حاکمان از نحوه تقسیم منافع آن, سایر کشورها بدون توجه به ایران به برداشت منابع آن مشغول هستند.
4- ساخت دریاچه های مصنوعی توسط کشور آذربایجان و ترکمنستان در دریای خزر علی رغم اعتراض ایران به انجام آن
5- برداشت 3 برابر قطر از میدان گازی مشترک در خلیج فارس
و صدها امتیاز دیگر که ما از آن بی خبر هستیم همه و همه به علت خودخواهی حکومت کودتایی از واگذاری امور به مردم و ترجیح به وطن فروشی به حای واگذاری قدرت است.
همه اینها را در کنار بدبختی ها و فلاکت هایی که در همه جوانب به ملت ایران تحمیل کرده اند نشان از بدتر بودن حکومت قاجار و شاید بدترین حکومت طول تاریخ ایران عزیز است
میهن دوست / 15 March 2012
با تشکر از نویسنده این مقاله جهت روشنگری وطن فروشی حاکمان اشغالگر ایران عزیز
گل سنبل گرامی
چنان بر علیه نویسنده مقاله سخن گفته و از حاکمان ایران در اشغال سخن می گویی که فکر می کنی مردم نمی فهمند در کشور چه خبر است. چند مورد از وطن فروشی حاکمان کنونی ایران عزیز به شرح ذیل است:
1-امتیاز دهی فراوان به چین به طوری که پولی از بابت فروش نفت عاید کشور نمی شود و در ازای آن جنس های بنجل و درجه 3 را تهاتر می کند. این کار موجب بیکاری و فقر بسیار در کشور شده است.
2- واریز کردن میلیاردها دلار از سرمایه ملت به جیب روس ها بابت ساخت نیروگاه بوشهر. هنوز این نیروگاه بعد از سالیان سال 1 کیلو وات برق هم به شبکه کشور انتقال نداده است و روس ها به تعهدات خود عمل نکرده اند
3- موضع بسیار ضعیف در قبال رژیم حقوقی دریای خزر. به گونه ای علی رغم مخالفت حاکمان از نحوه تقسیم منافع آن, سایر کشورها بدون توجه به ایران به برداشت منابع آن مشغول هستند.
4- ساخت دریاچه های مصنوعی توسط کشور آذربایجان و ترکمنستان در دریای خزر علی رغم اعتراض ایران به انجام آن
5- برداشت 3 برابر قطر از میدان گازی مشترک در خلیج فارس
و صدها امتیاز دیگر که ما از آن بی خبر هستیم همه و همه به علت خودخواهی حکومت کودتایی از واگذاری امور به مردم و ترجیح به وطن فروشی به حای واگذاری قدرت است.
همه اینها را در کنار بدبختی ها و فلاکت هایی که در همه جوانب به ملت ایران تحمیل کرده اند نشان از بدتر بودن حکومت قاجار و شاید بدترین حکومت طول تاریخ ایران عزیز است
میهن دوست / 15 March 2012
به نظر می رسد نویسنده محترم برای یک سخن درست از وجه تمثیلی غلطی استفاده می کند. تا پیش از آقامحمدخان سندی نشان بدهید که قفقاز شمالی جز ایران بوده است اصلا سندی برای هر کجای ایران نشان بدهید. تمام کشور مدام دست به دست می شد آن شخص نقشه امروز را طراحی کرد خونخوار بود اما هیچ وقت بیوگرافی افراد از روی دست دشمنانشان نوشته نمی شود وگرنه اگر چنین بود جمهوری اسلامی همه گذشته را نفی کرده حتی گذشته خودش را .
به نظرم جائی که نویسنده مجترم ننتیجه گیری می کند که “کمتر ایرانیای میتوان یافت که از حکومت قاجار بر کشور احساس ننگ نکند….” حتما اغراف می کند و از روی مشق پهلوی و جمهوری اسلامی می نویسد وگرنه قاجار با بینان گذار خونخوار و کشور گشایش بالاخره کشور را در موقع مناسب یعنی اول از همه در خاورمیانه و در زمانی که نیمی از اروپا هم گرفتار دیکتاتوری بود به دموکراسی رساند. شانزده سال هم با دموکراسی اداره کرد تا رضا خان رسید.
درست است که برای سخن های درست پایه های غلط به کار نگیریم چرا که خطر دارد اصل سخن نویسنده محترم هم نادیده گرفته شود. در حالی که اشاره شان به ترکمن چای درست است و قرارداد با چین مشمول همین صفت می تواند بود.
هوشنگ مانی / 16 March 2012
دیگه شورشو دراورده.مسخرهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
میرمحسن / 16 March 2012
نتیجه طبیعی عقب ماندگی اقتصادی و نظامی و علمی همین تحقیر هاست که بر کشور ما رفته است.در زمانی که انقلاب صنعتی کل ا.روپا را فرا گرفته بود ملت ما در فکر حرامی و حلالی قلیان و تنباکو بودند.مشخص است که نتیجه جنگ با قدرت های بزرگ در ان زمان همین تجزیه هاست و چه خوش بخت بودیم که کل کشور به فنا نرفت.اما در این عصر هم هر دم از این باغ گلی میرسد.مثل یک بوکسور که در گوشه رینگ گیر افتاده و هیچ کاری جز کتک خوردن نمیتواند انجام بدهد و تمامی این ها به علت سیاست های اشتباه و نادانی و ناپختگی شدید شخص محمود احمدی نژاد است.امیدوارم که در این دوره بیش از این زیان نبینیم که فکر میکنم محقق نخواهد شد
کاربر مهمان / 16 March 2012
باسلام. پیشاپیش نوروز به همه شما خجسته باد. از انجائی که عهد کرده ام دراین ایام موجب تکدر خاطری نباشم قسمتی از ثبت تاریخ را شاید برای انبساط خاطر مینویسم: رو سیه در شمال ایران تاخت وتاز میکرد وعباس میرزا هم کر وفری داشت ! در یک هجوم از توپخانه ایران تقاضای اتش پشتیبانی کرد ولی یک گلوله هم شلیک نشد !! شکست خورد وبه اردوگاه عقب نشست ودستور داد که تا فرمانده اتشبار را به حضور بیاورند وپرسید پدر سوخته چرا دران مخمصه شلیک نکردی؟؟! وان بیچاره عرض کرد قربان به هزار ویک دلیل !! وعباس میرزا گفت تو باید هزار ویک دلیل را یک به یک بشماری واگر یک دلیل کم بیاوری دستور میدهم همینجا تورا گردن بزنند ! وان بیچاره ترسان عرض کرد قربانت گردم ! اول یک : مااصلا باروت نداشتیم !!!!! و.. ومیرزا بفرمود همین یک دلیل کافیست و از هزار دلیل دیگر سخن مگو وایشان را مرخص کرد . واین ضرب المثل که میگویند : ما هزار و یک دلیل برای فلان خطای خود داریم ریشه در همین حکایت دارد . اگر فرصتی بود از (عذر بدتر از گناه ) هم خواهم نوشت . خجسته باشید
کاربر نادر / 16 March 2012
حقیقتا از خواندن دیدگاههای جالبی که در بخش نظرات مطرح شده اگر نه بیشتر بلکه به اندازه خود مقاله لذت بردم. دوستان توجه کنند که مقاله درباره عهدنامههای ترکمنچای و گلستان نبوده، بلکه درباره روابط اقتصادی ایران و چین است که نویسنده شاید بدون توجه کاقی آنرا به عهدنامههای دوره قاجار نسبت داده است. درباره این عهدنامهها سخن و شایعه بسیار رفته، اما شخصا با نظرات نادر و میهمان و سنبل موافقترم که شکست و پذیرش عهدنامههای سنگین پژواکی از عقبماندگی ایران (از لحاظ علمی، برنامهریزی، مدیریتی، سیاسی و درایتی) آن دوران نسبت به اروپای صنعتی، و کوتهفکری سردمداران حکومتی و نظامی ایران بوده، گرچه بدون شک سربازان ایرانی در جنگها دلیری بسیار از خود نشان دادند. نارضایتی اهالی مسیحی قفقاز از حکمرانان مسلمان ایرانی هم یک دلیل عمده دیگر است که معمولا دوست نداریم به آن اذعان کنیم اما فشاری که حکومت دستنشانده ایران در قفقاز به مسیحیان میآورد بسیار شبیه فشار اجتماعی است که امروزه بر اکثر مردم ایران میرود و نتیجتا اگر دری به تختهای خورد کسی از پیاده شدن ملایان از مسند قدرت نه تنها شکایت نخواهد کرد بلکه از آن استقبال نیز خواهد شد. همانگونه که قفقازیان از پیشروی قشون روسیه و کنده شدن شرّ ایران شکایتی نداشتند.
درباره روابط ایران و چین چند نکته باید در نظر داشت که بیتوجهی به آنها تحلیلها را سادهانگارانه خواهد کرد:
– بیدرایتی مقامات ایرانی در مدیریت اقتصادی بر همه عیان است و اتلاف ثروت، وقت و جان انسان چیزی است که همه هر روز با پوست و استخوان آنرا لمس میکنند.
– فراموش نکنید که ایران و چین دوتا از کهنترین کشورهای روی زمینند و سایقه همکاری و تجارت آنها به هزاران سال پیش برمیگردد، دورهای که نه رومی وجود داشت نه سفر و تجارت به اروپا فکر کسی را بخود مشغول میکرد.
– اکثرا فراموش میکنند که دلیل اصلی رابطه غیرعادی اقتصادی ایران با کشورهای بزرگ منطقه، تحریم و فشار شدید غرب به ایران است. در شرایطی که تحریمی وجود نداشته باشد، ایران امکان برقرار ارتباط معمولی با همه کشورهای جهان را دارد و نیاز به توافقنامهها و مکانیزمهای عجیب و پیچیده با کشورها را نخواهد داشت.
– به عبارت دیگر، حتی اگر داستانی را که نویسنده این مقاله از سایت بازتاب نقل کرده باور کنیم، تحریم غرب دلیل اصلی روابط غیرعادی اقتصادی ایران و چین و یا ایران و هند است. در اینجا ایران عملا قربانی محاصره اقتصادی است. بدون شک اشتباهات مسولان ایرانی در این میان نقش دارد، اما فراموش نکنید که غرب از نظر بینالمللی «حق» محاصره و تجاوز اقتصادی به کشورهای دیگر را ندارد، و متجاوز همیشه مقصرتر از قربانی است.
– صرف نظر از بیلیاقتی مسوولان ایرانی و فشارهای احتماعی و اقتصادی که بر مردم روا میدارند، تحریمهای غرب بر علیه ایران برای وادار کردن حکومت ایران به همراهی با خواستههای غرب است، نه برای نجات مردم یا اقتصاد ایران. حکومت ایران و سایر کشورهای غیرغربی از این موضوع آگاهند و الزاما بر اساس منافع غرب عمل نمیکنند.
– ایران برای هند و چین و روسیه در حکم همسایه است و این سه کشور در حوزه نفوذی هم قرار دارند. تعجبی ندارد که در سیاستهای خارجی با هم هماهنگ باشند و در یک جبهه در برابر فشارهای غرب قرار بگیرند. این مساله همانقدر طبیعی است که بگوییم آلمان و فرانسه و بریتانیا و سوئد در برابر فشار چین از یک سیاست مشترک پیروی میکنند.
– گرو گذاشتن پول نزد چین برای تضمین ادامه عملیات بانکی و بیمهای و تجارت با هند بر اساس روپیه و مواردی از این دست «هزینههای مقابله با فشار سیاسی-اقتصادی غرب» هستند.
– رژیم ایران آنرا «هزینه استقلال سیاسی» مینامد و مخالفان رژیم آنرا حیف و میل اموال و ثروت ایران مینامند. اولی معتقد است که تحمل این هزینهها برای رسیدن به استقلال سیاسی ارزش دارد و دومی بر این باور است که با دوستی با غرب و پذیرش راهبر سیاسی آنها میتوان از صرف این هزینهها جلوگیری کرد و همزمان به شکوفایی اقتصادی رسید. میتوان بحث کرد که آیا هزینه مقابله با خواستههای سیاسی غرب ارزش دستاوردهای این مقابله را دارد یا نه؟ یا اینکه دوستی و پیروی از سیاستهای غرب آیا به اتلاف پول و ثروت ملی کشور منجر خواهد شد یا نه؟ این یک مبحث علمی سیاسی-اقتصادی است که با شعارهای ملیگرایانه و ضدشرقی ضدغربی و آوردن مثالهای مغلطهآمیز تاریخی به نتیجه نمیرسد.
– اگر داشتن تراز منفی تجاری با چین نشانه ورشکستگی و عدم لیاقت مسوولان کشور است، کشور آمریکا با داشتن بزرگترین تراز منفی تجاری با چین باید تابحال کاملا ورشکست شده میبود و مسولانش از صحنه روزگار حذف!
– همه میدانیم که تحریمهای گسترده غرب بر علیه ایران به دلایل سیاسی است، به عبارت دیگر غرب میخواهد رژیم ایران را وادار کند که در سیاستهای اقتصادی و سیاست بینالمللی از غرب پیروی کند. برای غرب مهم نیست که ایران در سیاستهای داخلی خود چگونه رفتار میکند، همانطور که برایشان مهم نیست که بقیه متحدین و دستنشاندههای غرب در جهان سوم با مردم خود چکار میکنند. اما نارضایتی عمومی در ایران برای غرب دستآویز خوبی برای فشار مضاعف به رژیم است.
– جنجال بر سر انرژی هستهای ایران تماما سیاسی است، نه فنی و اقتصادی. در هیچ کجای دنیا بدست آوردن تکنولوژی هستهای ارزان نیست و در ظرف چند سال حاصل نمیشود. سرمایهگذاری بلندمدت، زیرساختار، نیروگاه، آموزش نیروهای متخصص و دانشمندان همه دست کم یک دهه و بیشتر از آن به طول میانجامد، و این در شرایطی است که کشور مورد نظر با مشکل خاصی مواجه نباشد. در مورد ایران، با وجود انقلاب و جنگ و تحریمهای طولانی، راهاندازی نیروگاه بوشهر پس از بیش از دو دهه اتفاق عجیبی نیست و اگر خرابکاری یا سوء مدیریت پیش نیاید، حال که کار آن آغاز شده سودش به همه ایرانیان خواهد رسید.
– به گفته دکتر اکبر اعتماد (پدر انرژی هستهای ایران)، ایران باید به تکنولوژی هستهای دست پیدا کند و از آن برای تولید انرژی استفاده کند وگرنه قافیه را باخته. بعید است نظری تخصصیتر و روشنتر و بیغرضتر از نظر ایشان بتوان پیدا کرد که فارغ از رقابتهای سیاسی داخلی ایران نظرشان را در تبعید بیان میکنند. این الزام از نظر ایشان مستقل از حکومت و رژیم است و هر حکومتی در ایران باید این موضوع را اولویت دهد. مصاحبه بیبیسی با ایشان را بخوانید:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/11/091101_ag_be_ebarate_digar_etemad.shtml
امیرحسن / 18 March 2012
بسیار عالی. سپاس. مطلب جانانه ای است.
soraya / 17 March 2012
حکام ایران باید در مقطعی پاسخ سیاستهای خود را که کشور را به ورطه ورشکستگی و جنگ کشیده بدهند. اما دول غربی از آخوندها مقصرترند، چون سیاستهایشان فقط بیماری اقتصادی ایران راتشدید کرده، مسافرت ایرانیان را سخت تر کرده و زندگی را برای مردم عادی ایران روز به روز سختتر میکند. پس از این دور جدید تحریمها، هموطنانم متوجه شدند که غرب نه به حقوق آنها فکر میکند نه به معیشتشان و فقط به فکر بازیهای سیاسی بچه گانه با حکومت ایران است.
کاربر مهمان / 19 March 2012
ای بابا چرا اینهمه جنگ وجدل از اول قرار بود ایران به اقتصاد چین کمک کنه کشتی کشتی نفت بدیم وجاش کشتی کشتی جنس بنجول بیاریم اخه این چشم بادومیها یک میلیاردو خورده ای هستن بیچاره ها چون دولت ایران سیاست حمایتی داره قرار شد اینجوری حمایتشون کنه در مقابل چینی ها هم بصورت ظاهری تاجایی که به صلاحشون باشه وبتونن از امریکا امتیاز بگیرن از ما حمایت کنن همین دیگه بحث خیانت و وطن فروشییی در کار نیست اصلا مگر ایرانی وطن داره تا این بنده خداها بخوان بفروشنش تا اونجایی که من میدونم وطن یعنی فلسطین حزب الله و….
کاربر مهمان / 28 September 2012