بحث درباره جایگاه اقلیمشناسی همچنان بهطور جدی مطرح است و شک و تردیدها دربارهی دستاوردهای این شاخه از دانش همچنان پاسخی میطلبند. برای مثال کسانی تغییر اقلیمی را یکسره انکار میکنند. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا که قدرت را در دست گرفت، گرمایش جهانی و تغییر اقلیمی در بالاترین سطوح سیاسی و مدیریتی انکار شد.
کتاب «فلسفه و دانش اقلیمی»، که بهتازگی از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است، به این تردیدها درباره دستاوردهای اقلیمشناسی میپردازد.
طبق دیدگاه نویسنده، شک و تردیدها در این باره تا اندازهی بالایی در شناخت نابسنده از کار و بار علم ریشه دارند. بهطور مشخصتر چنان شک و تردیدهایی بهسبب ناآشنایی با مدلسازیهای علمی است؛ این مدلسازیها که در اقلیمشناسی نیز جایگاهی محوری دارند میانرشتهای و بسیار پیچیده هستند، و برای همین برای غیرمتخصصان ممکن نیست آنها را بفهمند.
نویسنده در این کتاب بهروشنی و به زبانی آسانفهم نشان میدهد که چگونه فلسفه علم میتواند درک و فهم ما از دانش اقلیم را بهبود بخشد و چگونه میتواند بحثها در زمینهی سیاستگذاریِ اقلیم را ارتقا دهد و آغازگاهی برای پژوهش فراهم آورد. طیف گستردهای از موضوعها (از جمله ماهیت دادههای علمی، مدلسازی، و شبیهسازی) در این کتاب به بحث و بررسی گرفته شده است.
کتاب «فلسفه و دانش اقلیمی» راهنمای خوبی است برای کسانی است که میخواهند بدانند در پشتِ اظهارات ایدئولوژیک دربارهی محیط زیست چیست. همچنین این کتاب درک و فهم ما را از ارتباط میان اقلیمشناسی و مفهومهای مهمی چون بینظمی و پیشبینیناپذیری و حد و مرز شناخت غنیتر میگرداند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
سال ۲۰۱۶ گرمترین سال ثبتشده در تاریخ بوده است. سال ۲۰۱۵ از سال ۲۰۱۴ گرمتر بود و بعد سال ۲۰۱۶ باز گرمتر شد. نُه ماهِ پیاپی از دسامبر ۲۰۱۵ تا آگوست ۲۰۱۶ رکورد گرما شکسته شد. این پنجمین بار در سدهی بیست و یکم بود که رکورد تازهای در این زمینه ثبت شد. هر شانزده سالی که از سدهی بیست و یکم گذشته است بههمراه سال ۱۹۹۸ جزو گرمترین هفدهسال ثبت شده در تاریخ جهان هستند. گرمترین پنج سال نیز همه پس از ۲۰۱۰ هستند.
الگوی منطقهای در زمینهی گرمایش کمی پیچیدهتر است اما همان گرایش را نشان میدهد. دمای سطح اقیانوسها نیز گرمترین سال را در ۲۰۱۶ تجربه کردهاند. همچنین سال ۲۰۱۶ یکی از گرمترین سالها برای هر شش قاره بوده است. یخهای اقیانوس منجمد شمالی نیز کوتاهترین بیشینهی فصلی (بیشترین حجم یخ در پاییز و زمستان) و یکی از دو کوتاهترین کمینههای فصلی (کمترین حجم یخ در میانهی سپتامبر) را داشتند. بهویژه ذوب شدنِ یخهای قطب شمال، به علت اثر بازخوردیاش، تغییری مهم در اقلیم جهانی به شمار میآید: دما که زیاد شود یخها آب میشوند و هرچه یخها بیشتر آب شوند از میزان تابش خورشید که به فضا بازتابیده میشود کاسته خواهد شد، و این باز دما را بیشتر افزایش خواهد داد. افزون بر این، آب شدنِ یخهای قطب شمال میلیاردها تُن کربن و متان در جَو آزاد میکند و این نیز گرمایش جهانی را افزایش میدهد.
تغییر اقلیم حقیقت دارد و جلو چشم ما دارد روی میدهد. دربارهی اینکه آیا فعالیتهای انسانی علت این نوع تغییر است، آمریکاییان به یک دودستگی دچار هستند؛ برخی قبول دارند و برخی انکار میکنند. اما جامعهی علمی به این دودستگی دچار نیست. کسانی که در زمینهی اقلیم تخصص دارند همگی همرأی هستند که بیشترِ این تغییرات، اگر نگوییم همهی آنها، در نتیجهی فعالیتهای بشری پدید آمده و میآید (در درجهی اول در شکل استفاده از سوختهای فسیلی، اما همچنین از طریق استخراج این سوختها، قطع درختان جنگلها، دامپروری صنعتی، و بتنسازی). فقط متخصصان اقلیم نیستند که در این زمینه همنظر هستند؛ کارشناسان در دیگر شاخههای علمیِ مرتبط نیز در این زمینه با متخصصان اقلیم همنظر هستند.
با این حال اما گاهی برخی با خوشگمانی میپندارند که چنان اجماعی به این معناست که تأثیر انسان بر تغییر اقلیمی حقیقتی آشکار است و میتوان بهآسانی آن را اثبات کرد. یک روزنامهنگار جایی در سخنرانیِ خود گفت تأثیر فعالیتهای انسان بر تغییر اقلیمی حقیقتی به روشنیِ ۲=۱+۱ است. چنان بیانی هیچ فایدهای به همراه ندارد. بیش از حد ساده کردنِ استدلالها در زمینهی تغییر اقلیمی یک خطرش این است که غیرمتخصصان را تشویق میکند گمان کنند خودشان میتوانند این استدلالها را بررسی کنند و احتمالاً خطایی در آنها بیابند.
درست است که اثر گلخانهای یک سازوکار ساده دارد و از طریق گازهایی روی میدهد که گرما را نگاه میدارند، و این را میتوان بهآسانی اثبات کرد. همچنین دشوار نیست نشان دهیم که در ۲۰۰ سال گذشته انسانها میزان بالایی از این گازها را تولید کردهاند. پس اینجا استدلالی بهنسبت ساده بر اساس یک مدل ساده هست که تأثیر انسان بر تغییر اقلیمی را نشان میدهد. اما اجماعی که در جامعهی متخصصان هست بر اساس چنان استدلال سادهای نیست. در نظر متخصصان تأثیر انسان بر تغییرات اقلیمی چیزی شبیه ۲=۱+۱ نیست.
اجماع متخصصان اینگونه به دست آمده است: دههها کار و زحمت در مطالعهی دادهها و شواهد متعدد، مدلسازیهای پیچیده از طریق رایانهها، و یاری گرفتن از دیگر متخصصان از چندین شاخه از علم. بگذارید فقط به چند شاخه از علم که در این زمینه دخیل هستند اشاره کنیم: اقلیمشناسی، هواشناسی، فیزیک جَو، شیمیِ جَو، فیزیک خورشیدی، اقلیمشناسیِ تاریخی، ژئوفیزیک، مهندسی، ژئوشیمی، زمینشناسی، خاکشناسی، اقیانوسشناسی، یخبندانشناسی، دیرینهاقلیمشناسی، بومشناسی، زیستشناسی، زیستشیمی، زیستجغرافیا، جغرافیای انسانی، تاریخ، اقتصاد، ژنتیک زیستبوم، ریاضیات کاربردی، مدلسازیِ ریاضی، علم رایانه، آمار، تحلیل سری زمان.
خلاصهی کلام اینکه مطالعهی اقلیم و تأثیری که فعالیتهای بشری بر آن دارد نهتنها برای آیندهی سیارهی زمین اهمیت حیاتی دارد، بلکه همچنین پهنهای غنی و جالب و پیچیده است که با کمابیش همهی حوزههای دانش در سدهی بیست و یکم ارتباط دارد.
تازهترین کتابها در حوزه محیط زیست
- علم، استعمارگری، و اینوئیتها/ معرفی کتاب آبکردن یخهای شمالگان
- چرا طبیعت چنین نمودی دارد/ معرفی کتاب «الگوها در طبیعت»
- معرفی کتاب رشد اقتصادی و توسعه پایدار
- معرفی کتاب ترویج زیست پایا
- معرفی کتاب مقابله با سرقت زیستی
- تاریخ سیاسی کوه
- معرفی کتاب روانآبهای رگباری
- اندیشیدن به تغییرات اقلیمی: اخلاق یا سیاست؟
- نوآوری برای محیط زیست؛ تبدیل پسماند به خوراک
- قانونهای زیستمحیطی برای زیستشناسان
- چرا بومشناسی مهم است؟
- اخلاق زیستمحیطی، اخلاق سرزمین: میراث آلدو لئوپولد
- معرفیِ کتاب «انرژی و اقلیم: بینشی برای آینده»
- تفاوت اقلیم و آبوهوا: درآمدی بسیار کوتاه
- چرا کره زمین ظرفیت افزایش جمعیت را دارد؟
- عاج: قدرت و شکار در آفریقا
- تبارشناسی «حیاتوحش»؛ پیوندها میان انسان و مکان
- جُرمشناسی سبز: سرمایهداری چگونه زیستبوم را نابود میکند؟
- دیوید ثورو، زبان درختان
- ارزیابی آبخیزداری از طریق روش ترکیبی؛ حوضه آبخیز کوشکآباد
- فوتبال و محیط زیست چگونه جهان را نجات میدهند؟
- در آینده پراکندگی حیات روی زمین چگونه خواهد بود؟
- در دفاع از تنوع زیستی
- آیا آزمایش بر روی جانوران از نظر اخلاقی درست است؟
- سگها چه جور جانورانی هستند؟
- طبیعت چگونه طبقهبندی میشود؟
- چرا زمین میلرزد؟
- زیستشناسی و فمینیسم: درآمدی فلسفی
- انسانها و مگسها چه شباهتهایی با هم دارند؟
- زیستشناسی بهمثابه هنر
- بیگانگی با طبیعت در فلسفه محیط زیست
- جنبش محیط زیستی آمریکا به روایت فرودستان