مقامات وزارت خارجه کانادا یک هفته مانده به انتخابات ایران به تهران سفر کردهاند. این نخستین دیدار سیاسی میدان تهران و اتاوا از زمان قطع روابط سیاسی میان دو کشور در سال ۲۰۱۲ است. در این رابطه با سه نفر از ایرانی-کاناداییهایی که تحولات مربوط به روابط سیاسی ایران و کانادا از نزدیک دنبال کردهاند گفتوگو کردهایم: تایاز فخری از کنگره ایرانیان کانادا، ارسلان کهنموییپور، استاد زبانشناسی دانشگاه تورنتو و ویکتوریا طهماسبی استاد مطالعات زنان در دانشگاه تورنتو.
دیدار در تهران
وزارت خارجه کانادا دقیقاً نگفته است که هدف از سفر مقامات کانادایی به ایران چیست. اما دولت جاستین تروودو در کانادا، موضوع برقراری رابطه سیاسی با ایران را با شروطی از زمان قدرت گرفتن در سال ۲۰۱۵ دنبال میکند. مقامات وزارت خارجه تورودو تاکنون چهار بار – سه بار در نیویورک و یک بار آخر در ماه مه در سوئیس – با همتاهای ایرانی خود دیدار و گفتوگو کردهاند.
وزاری خارجه دو کشور، محمدجواد ظریف و کریستیا فریلند هم روز ۱۹ اردیبهشت باهم تلفنی گفتوگو کردند که ظریف از فریلند خواسته که کانادا شرایط رأیدهی اتباع ایرانی-کانادایی را در انتخابات ریاست جمهوری فراهم کند.
درخواست ایران برای گذاشتن صندوق رأی برای اتباعش با این توضیح رد شده که دولت کانادا تنها در سفارتها، کنسولگریها و ساختمانهای مأموریت های دیپلماتیک کشورهای خارجی اجازه راهاندازی مراکز رأیدهی میدهد.
تلاش دولت لیبرال کانادا برای برقراری روابط سیاسی
دولت لیبرال کانادا پس از منعقد شدن قرارد هستهای برجام، برخی تحریمهای اقتصادی مربوط به واردات از و صادرات به ایران را در فوریه ۲۰۱۶ حذف کرد. تحریمهای اقتصادی دیگری مربوط به فعالیتهای ضد تروریستی و خریدوفروش سلاح و تجهیزات نظامی همچنان باقی است. کانادا همچنین با تحریمها شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران هم همیشه همراه بوده است.
تایاز فخری، مسئول روابط عمومی کنگره ایرانیان کانادا که برای برقراری روابط ایران و کانادا تلاش میکند میگوید: «جاستین ترودو، نخستوزیر دولت لیبرال کانادا، در ابتدای راه وعدهای برای برقراری روابط دیپلماتیک بین ایران و کانادا داد. این وعده چندین بار از سوی وزیر پیشین خارجه (استفان دیان) تکرار شد. اما هرچه که از این دولت جلوتر آمدیم، سختیهای دیپلماسی و مشکلات پیش رو بیشتر نمایان شد.»
موضوع مذاکرات ایران و کانادا برای ازسرگیری روابط سیاسی بین دو کشور جامعه ایرانی را چند دسته کرده است. کسانی هستند که با برقراری روابط سیاسی موافق هستند و میگویند دولت کانادا باید با ایران رابطهای برابر بگیرد و اعمال فشار سیاسی و تحریم، منجر به ایجاد رابطه برابر نمیشود. دستهای دیگر میگویند با اقتدارگرایی حکومتی در ایران نمیشود رابطه برابر گرفت و بهتر است کانادا از مکانیسمهای فشار بینالمللی مانند تحریمهای اقتصادی استفاده کند و آن را با موضوع نقض حقوق بشر در ایران پیوند بزند.
با این حال دولت اتاوا برای برقراری روابط با ایران همچنان در داخل خاک کانادا از چند چالش باید عبور کند: مهمترین آنها لایحه اسـ ۲۱۹ که تشدید تحریمها علیه ایران را در مجلس سنای کانادا مطرح کرده و ممکن است مراحل قانون شدن را طی کند یا جایی در این مراحل رأی نیاورد و حذف شود.
لایحه اسـ ۲۱۹ و احتمال تحریم بیشتر ایران
لایحه اسـ ۲۱۹ که با عنوان «لایحه تحریمهای غیرهستهای علیه ایران» در مجلس سنای کانادا مطرحشده، تحریمهای بیشتری را علیه ایران پیشنهاد میکند. این لایحه برداشتن تحریمها علیه ایران را منوط به دو گزارش وزیر امور خارجه کانادا میکند. در این گزارشهای سالانه وزیر امور خارجه باید نشان دهد که ایران فعالیتهای تروریستی نمیکند، تحریک به نفرت [بهعنوانمثال در مورد اسرائیل] نمیکند و حقوق بشر را نقض نمیکند تا موضوع کاستن تحریمها علیه ایران بررسی شود.
این لایحه همچنین پیشنهاد میکند که مقامات ایرانی و نهادهایی که در انجام فعالیتهای ذکرشده دست دارند بهطور شخصی تحریم اقتصادی شوند.
لایحه تا ۴ آوریل ۲۰۱۷ سه بار در سنای کانادا خوانده شده است. اگر در سنا رأی بیاورد به مجلس کانادا میرود که آنجا هم باید مجدد خوانده شود و به رأی گذاشته شود تا قانون شود. این مراحل ممکن است تا یک سال دیگر یا بیشتر زمان ببرد.
ویکتوریا طهماسبی، استاد مطالعات زنان دانشگاه تورنتو، متعقد است که لایحه اسـ۲۱۹ در روابط ایران و کانادا تاثیر منفی میگذارد و در سطح جهانی هم در جهت منزوی کردن ایران است: «تا زمانی که این لایحه در مجلس سنای کانادا مورد بحث و رایگیری است و اگر چنانچه بعد از سنا هم همین مراحل را در پارلمان کانادا طی کند، از سرگیری روابط دیپلماتیک بین ایران و کانادا امکانپذیر نیست.»
او در ادامه میگوید که در بعد جهانی فضا با قدرت گرفتن دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا دگرگون شده و فشار سیاسی به ایران افزایش یافته است: «پیشنهاد تحریمهای بیشتر اقتصادی علیه ایران، در کنار جغرافیای سیاسی تغییریافته منطقه خاورمیانه اهمیت دارد. جنگ داخلی سوریه، درگیریهای ایران و عربستان، قدرت گرفتن داعش در عراق و سوریه همه منجر به افزایش فشارهای بینالمللی به ایران شده است. با توجه به اینکه در عراق، سوریه، لیبی، یمن، افغانستان جنگها رسماً تمام نشده است، این لایحه میتواند به ایرانهراسی و انزوای بیشتر ایران در فضای جهانی بیانجامد و درنهایت احتمال جنگ با ایران را بالا ببرد.»
تایاز فخری که برای بازگشایی سفارت ایران در کانادا تلاش میکند، با طهماسبی موافق است. او میگوید این لایحه در این مقطع زمانی میتواند تلاشها برای برقراری رابطه سیاسی بین ایران و کانادا را بیاثر کند: «ازآنجاییکه دولتهای ایران و کانادا خواستههای متفاوتی از همدیگر دارند که نیازمند بررسی سریع و جدی پای میز مذاکره است، چنین لایحهای تردید دولت کانادا را برای دیپلماسی به اذهان عمومی متبادر میکند.»
فشار برای کمتر نقض شدن حقوق بشر در ایران
منتقدان برقراری روابط سیاسی با ایران این را مطرح میکنند که دولت ایران از زندانیهای سیاسی دو تابعیتی و یا آنها که ارتباط با کشورهای غربی دارند بهعنوان گروگان برای پیشبرد اهداف سیاسیاش استفاده میکند. برخی دیگر هم میگویند اگر قرار است روابط سیاسی باشد، باید مکانیسمهای در کار باشد که به حقوق مدنی و سیاسی کمک کند.
ارسلان کهنموییپور، استاد زبانشناسی در دانشگاه تورنتو که در سطح جامعه ایرانیان کانادا هم در گروههای مختلف فعال است میگوید: «من هم مثل بسیاری معتقدم که جمهوری اسلامی ایران مشکلات حقوق بشری بسیاری دارد ولی برقراری مجدد روابط دیپلماتیک ظرفیت بسیار محدودی برای دستیابی به اهداف حقوق بشری دارد.»
کهنموییپور و برخی دیگر از ایرانی-کاناداییها آزادی سعید ملکپور، زندانی سیاسی محکوم به جرائم سایبری را بهعنوان هدفی که در حین مذاکرات بین کانادا و ایران قابلدستیابی است برگزیدهاند.
ملکپور که خواهرش در کاناداست، در کانادا دانشجو بود که برای دیدار خانواده به ایران رفت. در مهرماه ۱۳۸۷ در تهران توسط پلیس سایبری سپاه پاسداران دستگیر و متهم به مدیریت سایتهای پورنوگرافی شد. او ابتدا به اعدام محکوم شد و سپس حکمش به حبس ابد تخفیف یافت.
کهنموییپور معتقد است مذاکرات برای برقراری مجدد روابط، فضائی را ایجاد کرده که بهترین موقعیت برای مذاکره برای آزادی سعید ملکپور است: «این درست است که جمهوری اسلامی افراد دو تابعیتی را به گروگان میگیرد و موارد زیاد دیگری در نقض حقوق بشر دارد. باید با این موارد به روشهای مختلف مقابله کرد ولی قطع روابط سیاسی کمکی به این امر نمیکند. همچنین نمیتوان این موارد را پیششرط برقراری روابط کرد و امیدوار بود که نتیجه میدهد.»
آیا تحریمها موثر است؟
اکثر مخالفان رابطه سیاسی با ایران این را مطرح میکنند که تحریمها کار میکند و به کمتر شدن نقض حقوق بشر توسط ایران کمک میکند.
کهنموییپور مخالف برقراری رابطه سیاسی نیست اما میگوید که لایحهای مانند لایحه اسـ ۲۱۹ که تحریم اقتصادی افراد مسئول نقض حقوق بشر را پیشنهاد میکند میتواند مفید باشد: «بسیاری از موارد مطرح شده در این لایحه ناظر بر تحریم افرادی است که دست در نقض حقوق بشر در ایران دارند. چنین تحریمهایی که افراد ناقض حقوق بشر را هدف قرار میدهند و مردم عادی را تحت تأثیر قرار نمیدهند به بهبود وضعیت حقوق بشر کمک میکنند. بخشی از تحریمها که کل نهادی چون سپاه را هدف قرار میدهند، با وجود نقش اساسی این نهاد در نقض حقوق بشر در ایران، به علت نقش اساسی سپاه در اقتصاد کشور میتوانند به مردم عادی هم لطمه زنند. بنابرین نمیتوان چنین لایحهای را کاملاً منفی یا مثبت دانست.»
او به تفکیک مردم عادی از حاکمیت معتقد است: «نکته اساسی این است که اگر کسی منافع مردم ایران را در نظر دارد همیشه باید بر تمایز بین مردم ایران و حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی تأکید ورزد و این تفاوت را در هر فرصتی به دولتهای غربی منتقل کند. افرادی که تمایز بین مردم عادی ایران و حاکمیت اقتدارگرایی که حقوق همین مردم را نقض میکند مخدوش میکنند، بزرگترین لطمه را به منافع مردم ایران میزنند.»
فخری اما امیدوار است که بتواند کمپ مخالف برقراری روابط سیاسی با ایران را جذب کند: «دیدن آثار ضد انسانی تحریمها دو گروه را میتواند به همدیگر به شکلی انسانی نزدیکتر کند. همچنین دیدن آثار مثبت دیپلماسی درگذشته که بهصورتی علمی گفتوگو را به سطح کارشناسی برده و از جدل بر سر ایدئولوژی خارج کرده است. بهعلاوه همانطور که در مورد برخی کشورهای اتحادیهی اروپا نشان داده شد، دیپلماسی به کانادا این امکان را میدهد که در صورت داشتن روابط سیاسی بازیگر مؤثرتری برای خواستههای حقوق بشری و نیازهای مشروع مخالفان باشند.»
طهماسبی تحریم اقتصادی را بهعنوان ابزار فشار برای بهدست آوردن وضعیت بهتر درزمینه حقوق بشر مفید نمیداند: «من جایی را سراغ ندارم در تاریخ مدرن که تحریمهای اقتصادی بهعنوان یک اهرم فشار واقعی برای کمتر شدن نقض حقوق بشر و افزایش آزادیهای مدنی، مفید بوده باشند. عملاً هم شما نمیتوانید یک کشور را ایزوله کنید، به نزدیک به ۸۰ میلیون جمعیت آن کشور فشار اقتصادی تحمیل کنید و امید داشته باشید که تغییری در سیاستهای مدنی آن کشور بهویژه در رابطه با حقوق بشر مشاهده کنید. بهویژه که آن نزدیک به ۸۰ میلیون آدم را هم که فشار اقتصادی به آنها تحمیل کردهای ناراضی کردهاید.»
طهماسبی اما پیشنهاد دیگری دارد: استفاده از فشار مردمی بهویژه توسط ایرانیان مقیم خارج.
او میگوید: «چیزی که در سالها تجربه کارزارهای کمک به آزادی زندانیهای سیاسی تجربه شده است این است که بسیج مردمی برای افزایش هزینه بازداشت زندانیان سیاسی مؤثر است. مثلاً بسیج ایرانیهای خارج از کشور، در کشورهای مختلف وقتی تبدیل به کارزار مطرح کردن مطالبات خاص برای پروندههای خاص میشود، و به رژیم جمهوری اسلامی فشار میآورند، تأثیرگذار هستند. مخصوصاً که ایرانیهای خارج از کشور میتوانند به کشورهای تابعیت دومشان فشار بیاورند که در تماس سیاسی با ایران خواستار آزادی زندانیان شوند یا مطالبه حقوق بشری دیگری را طرح کنند.»
طهماسبی معتقد است که جایگزین این تحریمهای اقتصادی باید فشارهای مردمی، فشار سازمانهای حقوق بشری مردمی مانند عفو بینالملل و فشارهای سیاسی باشند که هزینه دستگیریهای خودسرانه و سرکوب جامعه مدنی را بالا ببرند.
تلاشهای ایرانیان کانادا برای برقراری روابط
گروههای حامی ایجاد رابطه سیاسی با ایران مانند کنگره ایرانیان کانادا سعی کردهاند که از طریق برقراری ارتباط با نمایندگان سنا و جامعه ایرانیان کانادا در مورد لایحه اسـ ۲۱۹ آگاهیرسانی کنند.
فخری میگوید: «در حال حاضر بسیاری از تلاشهای مستقیم ما (کنگره ایرانیان کانادا و حامیان رابطهی سیاسی ایران و کانادا) بر تماس با نمایندگان سنا برای آگاهیرسانی از خواسته بخش بزرگی از ایرانیان کانادایی است. در وجهی دیگر وظیفه اجتماعی و سیاسی کسانی که از این لایحه باخبرند این است که حداقل دیگر ایرانیان کانادایی را از وجود و محتوای تحریمهای لایحه باخبر کنند تا افراد خودآگاهانه تصمیم بگیرند که چطور با آن برخورد خواهند کرد.»
گروه کنگره ایرانیان کانادا همچنین سعی کرده در مورد یک دادخواست الکترونیکی در سایت رسمی پارلمان کانادا برای برقراری روابط سیاسی آگاهیرسانی کنند.۱۶ هزار نفر این دادخواست را امضا کردهاند و این را فخری «نشاندهندهی حمایت بینظیر ایرانی-کاناداییها» از وعده دولت تروودو میداند.
فخری میگوید: «این عدد از سه جهت سنجهای قابلتأمل است: ۱- مشارکت این تعداد ایرانی – کانادایی بر سر موضعی یا مسئلهای سیاسی یا اجتماعی چنین فراگیر نشده بود؛ ۲- این تعداد امضا در میان طرحهای پارلمان کانادا نیز قابلتوجه بود. زیرا در زمان مشخصی در میان پنج طومار اصلی با بیشترین امضاکننده قرار داشت. ۳- طومار رقیبی یک هفته پس از این طومار بر سایت پارلمان کانادا قرار گرفت که در انتهای زمان جمعآوری امضا تنها نزدیک به ۶۰۰ امضا داشت. یعنی طومار برقراری روابط از بین کل مشارکتکنندگان هر دو طومار بیش از ۹۵٪ مشارکتکنندگان را از آن خود داشت.»
فخری برخی از مشکلات اجتماعی ایرانیان مهاجر را در حمایت آنها از رابطه سیاسی ایران و کانادا بی تأثیر نمی داند:
«این خواسته به علت فراگیر بودنش، در میان اکثر ایرانیکاناداییها از هر نسلی و گروهی حامیان و علاقهمندان زیادی دارد. شهروندان ارشد در دیداری از یکی از مراکز اجتماعی عمومی بهصورتی که حتی برای ما هم باورش سخت بود، مهمترین دغدغهی خود را برقراری روابط سیاسی معرفی کردند. دانشجویان بینالمللی و دانشجویان مقیم کانادا به دلایل مختلف (مشکلات زندگی در کانادا در اثر تحریمهای بیشتر و دیدار خانواده و نزدیکان در ایران) به شدت مخالف تحریمهای بیشتر که تأثیرش بر مردم ایران خواهند بود، هستند.»
تأثیر اقتصادی تحریمهای احتمالی کانادا
با توجه به اینکه دولت کانادا روابط اقتصادی با ایران ندارد، تحریم روابط اقتصادی با ایران فشار چندانی در حال حاضر به حکومت و عوامل حکومتی در ایران وارد نخواهد کرد.
طهماسبی توضیح میدهد که کانادا تأثیر خیلی جدی در بازار اقتصادی ایران ندارد. ضمن اینکه نبود رابطه سیاسی از سال ۲۰۱۲ بین دو کشور هم تأثیر فشار سیاسی کانادا در رابطه با ایران را کمتر کرده است.
اما ضرر همچنان بسیار است: «تبادلهای فرهنگی و علمی تحت شعاع این تحریمها و این روابط خصمانه بین دو کشور قرار گرفته است. درگیریهای سیاسی روی تبادلهای علمی و دانشگاهی هم تأثیر گذاشته ست. این به ضرر جامعه علمی هردو کشور است. هزاران دانشجو که میتوانند از ایران بیایند کانادا و از امکانات تحصیلی اینجا استفاده کنند و برگردند؛ دانشجوهای کانادایی که میتوانند برای پژوهش به ایران بروند. هرچه این رفتوآمد بیشتر بین مردم اتفاق بیافتد برای بهبود شرایط سیاسی ایران و کانادا بهتر است. هراسها از ایران هم کمتر میشود – هم در سطح کانادا و هم در سطحی جهانی.»
طهماسبی هم معتقد است که روابط خصمانه دو کشور ایران و کانادا نهایت به ضرر ایرانی-کانادایی ها تمام شده است: «ذینفعها در کاهش تحریمها و پیشبرد گفتوگوها برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین ایران و کانادا، بیش از ۳۰۰ هزار نفر ایرانی-کانادایی هستند که به دو کشور وابستگی دارند.»
از جمله دردسرها وابستگیهای انسانی و اقتصادی این ۳۰۰ هزار نفر ایرانی-کانادایی است. از جمله پدر و مادرهای مسنی که نیاز به فرزندانشان دارند و با توجه به نبود روابط سیاسی برای گرفتن ویزا دچار دردسرهای فراوان هستند.
تا موقعیکه حکومت ایران توسط جنتی و شرکا اداره شود٬ هرامیدی در بهبود وضعیت ایران ناکام خواهد بود.
faryad / 13 May 2017