شرکت والت دیزنی اولین شخصیت آشکارا همجنسگرا را در سال ۲۰۱۷ برای مخاطب بالای ۱۳ سال در فیلم «دیو و دلبر» (۲۰۱۷) ارائه داد. این شخصیت دگرباش جنسی که موجب اعتراض برخی از گروه های مذهبی به دیزنی شده است، تاریخ خودش را داد.
اگر به تاریخ ادبیات باشد، «دیو و دلبر» رمانی است که در میانه قرن هجدهم میلادی در فرانسه نگاشته شده است. ولی در ورای نسخههای انیمیشنی و سینمایی آن، بخشی از هویت و فرهنگ جامعه دگرباشان جنسی هم با تمرکزی بر ایدز در این فیلم نهفته است.
یکی از آهنگسازهای ورژن انیمیشن «دیو و دلبر» مردی همجنسگرا بود که پس از سالها مبارزه با ایدز درگذشت.
هوآرد اَشمن و شریک زندگی و محبوب زندگیاش، الن مِنکِن، بخشی از موسیقی و ترانههای والت دیزنی، از جمله «دیو و دلبر» را ساختهاند. این زوج همجنسگرا، با هم بر روی ترانههای «پری دریایی کوچولو» کار کردند و برای ترانه «زیر سطح دریا» همین فیلم، برنده اسکار شدند و دو روز بعد مراسم اسکار، اِشمن به الن گفت که به ایدز مبتلا شده است.
هرچند بهرغم بیماری، آنها بر ترانههای دو فیلم دیگر هم کار کردند، «دیو و دلبر» و «علاءالدین» و درنهایت اِشمن در مارچ ۱۹۹۱ درگذشت و در آن زمان، فقط چهل سالش بود.
سالها بعد، در مارچ ۲۰۱۷ وقتی نسخه سینمایی «دیو و دلبر» را والت دیزنی به سینماهای جهان برد، به احترام این زوج، اولین چهره آشکارا دگرباش جنسی والت دیزینی هم بر پرده همین فیلم قرار گرفت.
دیو کیست یا که دیو چیست؟
«در میان مه / در میانه جنگل / جایی درون یک قلعه افسونزده / چیزی به کمین نشسته که در روزی معمولی نمیبینیاش / یک دیو است / به قد قله کوه / و ما آرام نمیگیریم / تا وقتی که او زخم خورده و درگذشته باشد / مستحکم رو جلو / هی هی خود تو / شمشیرت رو به مشت بگیر / کمانت رو به چنگ بگیر / بیایید برویم و حالا به پیش میتازیم!» (از ترانه «دیو را بکش!» نسخه انیمیشینی دیو و دلبر)
بعدها، وقتی اَشمن دیگر در این دنیا نبود، دوستانش از این تعریف میکردند که چطور ترانههای «دیو و دلبر» برایش حیاتی شده بودند: او ایدز را دیوی میدید که به جانش افتاده است. به جان او که یک دلبر بود. به شادمانی و خوشی میزیست. آرزوها برای زندگیاش داشت و میخواست استعدادهایش شکوفا بشوند و هنر آهنگسازیاش در دسترس مردم باشد.
دوستانش میگفتند هیچکدام از ترانهها به اندازه «دیو را بکش!» برای اَشمن، یادآور بیماریای غریبی نبود که به جانش افتاده بود. بدین شکل بود که «دیو و دلبر» برایش تبدیل به امیدواری برای نابودی بیماری درونیاش شده بود. هرچند درنهایت او که میخواست دیو را بکشد، حریف دیو نشد و ایدز، راه مرگش را باز کرد.
ولی حالا آنچه در دل ترانههاست، معنایشان آشکارتر میشود: «از چیزی که نمیفهمیمش، خوشمان هم نمیآید / راستش را بخواهی کلی هم ما را میترساند / و این دیو چقدر هم مرموز است / تفنگهایتان را بیاورید / چاقوهایتان را بردارید / بچههایتان و همسرهایتان را نجات بدهید / دهکدهمان و زندگیمان را نجات بدهید / بیایید دیو را بکشیم!» (از ترانه «دیو را بکش!»)
پر نقش و نگار در ۲۰۱۷ میلادی
در نسخه سینمایی امسال «دیو و دلبر»، شخصیت لو فو با بازی جاش گاد، تبدیل به اولین شخصیت آشکارا همجنسگرا در میان آثار والت دیزنی میشود تا اولین صحنه آشکارا همجنسخواهانه را در میان آثار این شرکت – که بیشتر مخاطبانش کودکان و نوجوانان هستند – به صحنه بکشد.
ترانه «دیو را بکش» را بشنوید:
لو فو یار و همراه همیشگی گَستون با بازی لوک ایوانز است و آنطور که کارگردان فیلم، بیل کاندون به مجله همجنسگرایان بریتانیا، اتیتیود گفته بود، «لو فو کسی است که یک روز دلش میخواهد شبیه به گَستون باشد و روزی دیگر دلش میخواهد تا گَستون را ببوسد. دلمشغول این است که کدام میخواهد بشود.»
البته در پایان فیلم، او تصمیمش را گرفته است: وقتی که شخصیتهای فیلم در صحنه پایانی روبهروی قصر دیو به پایکوبی مشغول هستند، او به آغوش مردی همجنسخواه میرود و خیره به چشمان هم، همراه رقص میشوند.
فیلم که بخشهای عمدهای از آن، انگار از دل نسخه انیمیشینی بیرون آمدهاند و فقط به جای شخصیتهای نقاشی شده، مردمان واقعی در آن بازی میکنند، درنهایت تبدیل به یک فیلم موزیکال میشود.
آوازهای فیلم تبدیل به صحنههایی شبیه به نمایشهای برادوی میشوند، با مخاطب شوخی میکنند، او را به خنده میاندازند و برخی جاها، اشک بر چشمان او حلقه میزنند.
فیلم همانند نسخه نخست خود، رمان «دیو و دلبر» نوشته گابریل سوزان باربت دو ویلوُنِو و منتشر شده به سال ۱۷۴۰ میلادی، لبریز از ارجاع به فرهنگ، مد، غذا و اشرافیت قرن هجدهم میلادی فرانسه است.
آدمهای واقعی وجود دارند، هرچه که بشود
خواه لو فو به احترام اَشمن تبدیل به اولین شخصیت آشکارا همجنسگرای والت دیزنی شده باشد یا که نه، فرهنگ و تمدن بشر لبریز از چهرههای دگرباش جنسی است که آدمهای واقعی هستند، برخی آشکارا خودشان هستند و برخی وجود واقعیشان را پنهان نگه میدارند.
ولی این آدمهای واقعی، در همهجا وجود دارند. همیشه حاضر هستند و بر تولیدات فرهنگی، آموزشی، علمی، پژوهشی و غیره تاثیر میگذارند. هرچقدر هم که قوانین سرکوبگر و سختگیرانهای در جامعه، مذهب و دولتها تصویب و تدوین و اجرا بشوند، تاثیری در واقعیت وجود داشتن آنها نمیگذارد.
تبلیغ فیلم «دیو و دلبر» (۲۰۱۷) را ببینید:
هیچ تغییری هم بر تاثیرگذاریشان بر جامعه، فرهنگ، مذهب و دولت نمیگذارد.
چون میشود چشم به واقعیت بست، ولی نمیتوان واقعیت را پاک کرد.
درنهایت اَشمن نمادی است از این حقیقت که بعضیوقتها تلخی یک بیماری، تبدیل به زیبایی یک اثر هنری و فرهنگی میشود و به ذهن یک نسل بشر شکل میدهد. حالا بخشی از این نسل از همجنسگرایی خوششان نیاید، ابدا مهم نیست: این یک واقعیت است که وجود دارد.
همانطور که بیماریها هم واقعی هستند و مثل ایدز، برایشان مهم نیست شخص بیمار همجنسخواه است یا دگرجنسگرا: وجود آدمی را نابود میکنند و میتوانند او را به کام مرگ ببرند.
عاقبت آنچه باقی میماند، تاثیرگذاریهای کار یک انسان است تا اینکه او چه هویت و گرایش جنسیای داشته است. همانطور که اَشمن در خاطرهها باقی مانده است، نه به این خاطر که آشکارا یک همجنسگرا بود، بلکه چون انسانی بود که تاثیری مثبت بر دیگران گذاشت.
همانطور که در تیتراژ انتهای نسخه انیمیشینی «دیو و دلبر» نوشته میشود: «به یاد دوستمان، هوارد، که صدای یک پری دریایی را بهش داد، و روح به یک دیو داد، همیشه ممنونت باقی خواهیم ماند. برای هوارد اَشمن ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۱»
اعتراضها به سه ثانیه رقص دو مرد
شاید انتظار آن میرفت که چون سال ۲۰۱۷ است، بالاخره در یک اثر ساخت والت دیزنی، مخاطب شاهد بوسه همجنسخواهانه هم باشد.
هرچند این برای دیزنی گام بلند بود تا بالاخره پس از آنکه شخصیتهای مختلف آثارش، از جمله ناخدا هوک در نسخه انیمیشنی «پیتر پن،» برابر نقشهای جنسیتیشان عمل نمیکنند، تردیدها را کنار بگذارد و همجنسخواهی را به روی صحنه بیاورد.
حالا آدمی حداقل از این اطمینان دارد که در داستان شاهدختها و شاهزادهها، موجودات خیالی و واقعی، افسانهها و اسطورههای کهن، همیشه جای شخصیتهای دگرباش جنسی هم باز بوده است و باز باقی خواهد ماند.
البته این سه ثانیه رقص، عکسالعمل منفی هم همراه خودش به همراه آورد.
همانطور که مجله محبوب مد، «هارپر بازار» اشاره میکند، یک منبری کلیسا اونجلیکن امریکا به دیزنی هشدار داد که شماها دارید تلاش میکنید تا «تبلیغات جامعه دگرباش را به قلب و ذهن… بچهها» ببرید.
یک سینما در ایالت آلاباما در امریکا هم اجازه پخش به فیلم نداد.
در کشور مالزی هم در ابتدا میخواستند تا جلوی عرضه فیلم را با محدودیتهای دولتی بگیرند، ولی تحت فشار جامعه، درخواست سانسور به دیزنی دادند، ولی از این شرکت جواب رد شنیدند. البته صحنه مشهور به «صحنه همجنسگرایانه» فیلم سه ثانیه طول میکشد، ولی سانسورچیهای مالزی از دیزنی خواسته بود تا چهار دقیقه از فیلم حذف بشود.
درنهایت فیلم بدون حذفی ولی با محدودیت خرید بلیط برای کودکان منتشر شد.
در روسیه هم از هراس اینکه مبادا این فیلم تبلیغ همجنسگرایی باشد، فقط افراد بالاتر از ۱۶ سال اجازه خرید بلیط و تماشای فیلم را دارند.
نسخه سینمایی «دیو و دلبر» با بودجهای ۱۶۰ میلیون دلاری ساخته شده است و با اضافه کردن هزینههای پخش و بازاریابی، والت دیزنی ۳۰۰ میلیون دلار برای آن پول خرج کرده است. هرچند در ده روز نخست اکران، این فیلم فراتر از ۲۱۸ میلیون دلار در امریکای شمالی فروش رفت.