مالت، ۳ فوریه، مذاکرات غیررسمی سران اتحادیه اروپا. در دستور کار: راههای جلوگیری از ورود مهاجران به اروپا. این گونه مذاکرات تسلیم شدن به پوپولیسم راستی است که فضای سیاسی و اجتماعی را دارد مسموم میکند.
سیاستهای ضد مهاجرتی با اتکا بر ملیگرایی یکی از وعدههای اصلی احزاب راستگرای افراطی اروپایی در سالهای اخیر بوده است. بخشی از شهروندان اروپایی از این سیاستها به نام «منافع ملی» استقبال کرده اند، و گروههای راستگرای افراطی و شبهنازی در اروپا رو به رشد هستند. اتحاد دوباره نهادها و کسبوکارهای کاپیتالیستی با گفتارهای ملیگرایانه یک پشتوانه مهم برای این تحولات بوده است. به علاوه اینکه خروج انگلیس از اتحادیه اروپا و روی کار آمدن ترامپ زمینههای سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به این دست فعالیتها را نیز فراهم کرده است. تحولات سیاسی در آلمان، که یکی از مقاصد اصلی مهاجران است، در جهت منع جریان مهاجرت، بازگرداندن آنها به کشورهای خود یا ارجاع آنها به کشور ثالث از چندی پیش رقم خورده است.
باید در این شرایط به ضرورت حرکتی قدرتمند از سوی فعالان مهاجرت، مهاجران و پناهجویان اندیشید تا حضور خود را برای مقابله با ظهور قدرتهای راست افراطی اروپایی اعلام کنند. حرکتها و پروژههای متفاوت سیاسی علیه راستگرایی اروپایی و در حمایت از مهاجران، شاید بتوانند با یافتن محورهای مشترک حرکت و مبارزه «فراملیتی»، به بدیلهایی سیاسی برای وضعیت موجود دست بیابند.
ترند جدید فیسبوک: دلمان برایت تنگ شده است!
«پیشوا، دلمان برایت تنگ شده است»: ترند جدید فیسبوک در میان کاربران آلمانی و اروپایی ابراز دلتنگی برای پیشوا «هیتلر» بوده است. یکی از کارمندان شرکت «چشمانداز» برایم توضیح میدهد که او و همکارانش باید هر روزه پستهای زیادی با محتوای کاملا نژادپرستانه و فاشیستی را به خاطر شکایات رسیده حذف کنند. شرکت «چشم انداز» که وظیفه خود را مدیریت تماس در شبکههای اجتماعی تعریف کرده است، همچون چند شرکت محدود دیگر با فیسبوک قرار دادی مخفی دارند تا جریان اطلاعات در این شبکه را بر اساس گزارشها و شکایات رسیده مدیریت کنند. کارمندان این شرکت که ترجیح میدهند نامشان فاش نشود، هر روز ناچارند در کنار حذف این پستهای فاشیستی، بسیاری دیگر از پستهای کاربرانی را حذف کنند که به طرفداری از پکک، حزب کارگران کردستان مینویسند. حتی عکسی که حاوی پرچم پکک باشد، بنا به قوانین فیسبوک باید حذف شوند، چرا که پکک از سوی چندین سازمان بینالمللی از جمله ناتو و اتحادیه اروپا در لیست گروههای تروریستی قرار دارد. عکس هیتلر میتواند به عنوان سندی تاریخی بدون متنی نژادپرستانه منتشر شود، اما عکس سکینه جانسیز، فعال سیاسی کرد و از بنیانگذاران حزب کارگران کردستان، که در پاریس ترور شد، در صورت دریافت شکایت باید برداشته شود.
قدرت گرفتن راست افراطی در اروپا
همان طور که به یاد داریم، یک روز بعد از مراسم تحلیفِ رییسجمهوری امریکا، نمایندگان احزاب پوپولیست، ضد مهاجرت، و راستگرای اروپایی در آلمان گرد هم آمدند و به بیان نظرات خود درباره اتحادیه اروپا، تقویت ملیگرایی در اروپا، و حمایت از ترامپ پرداختند. به گفته ویلدرس (نماینده حزب آزادی و دموکراسی در هلند)، “دیروز یک امریکای آزاد… فردا اروپایی جدید”.
انتخابات پیش رو در سه کشور اروپایی قدرتمند، شامل آلمان و فرانسه و هلند، پیشاپیش به تغییر سیاستهای مهاجرتی، و اظهارات خصمانه سران دولتهای این کشورها نسبت به مهاجران منجر شده است. وولفگانگ شویبله، وزیر مالی آلمان از سیاست «درِ باز» دولت آلمان اعلام پشیمانی کرده، و آنگلا مرکل آرزوی بازگردادن ساعت به عقب را مطرح کرده است. روته، نخست وزیر هلند چرخش به راست خود را با هشداردادن به مهاجران — به خاطر رفتارهای منافی نظر «اکثریت خاموش»! – نشان داده، و در فرانسه مارین لوپن، از حزب راست افراطی جبهه ملی، اظهار امیدواری کرده است که موفقیت ترامپ را تکرار کند و رییسجمهور جدید این کشور او باشد، فرانسوا فیون رقیب او که نماینده چناحهای راست میانه است نیز مواضعی سرختانه علیه مهاجرت و کاهش مهاجران به «حداقل اکید» را پیشنهاد داده است.
میتوان دید که چگونه خودِ جریان انتخابات به عنوان اصلیترین نهاد در دموکراسی اروپایی یا اروپامحور موجب قدرت گرفتن راست افراطی و دامن زدن به گفتارهای بیگانههراسی و مهاجرستیزی شده است. مهاجران و پناهجویان پیشاپیش به عنوان دشمن خارجی و دشمن مردم در انتخابات دموکراتیک اروپایی مطرح شده اند، و در رقابت میان احزاب مختلف، تنوع زیادی در سیاستهای مهاجرتی آنها به چشم نمیخورد. بنابراین نیازی نیست که منتظر بنشینیم تا نتایج این گفتوگوها را در آینده نزدیک اروپا به چشم ببینیم. تنها مجرای مقابله فعالان مهاجرت و پناهندگان با این جریان سرتاسری در غرب، هماهنگی سرتاسری و ایجاد اتحادهای استراتژیک با یکدیگر در مبارزه علیه نژادپرستی و ملیگرایی در غرب است. حتی جریانهای فاشیستی و خشونتطلب نیز چندان دور از دسترس مردم اروپا و امریکا نبودهاند. در چند روز اخیر شاهد آتش زدن چندین مسجد در امریکا و حمله به مسجد مسلمانان و کشته و زخمی شدن سیزده تن از نمازگزاران در کانادا بوده ایم.
شرحی کوتاه درباره وضعیت مهاجران در سیاست غرب
پیش از تلاش اروپا به بیرون گذاشتن مهاجران از سیاست این قاره، و برخورد با مهاجران به عنوان یک تهدید خارجی، راههای سیاستورزی و سازماندهی در کشورهای مبدا نیز بسته شده است. بسیاری از مهاجران به خاطر وضعیت بحرانزده کشورهای خود و ادامه جنگهای داخلی با مشارکت بین المللی، به سوی اروپا حرکت میکنند.
آلمان از چند ماه پیش به صورت جدی دیپورت مهاجران افغان را شروع کرده است. دومین گروه افغان چند روز پیش اخراج شدند، شامل 26 مرد افغان با مشایعت 80 پلیس آلمانی. از میان جوانان زیر سن قانونی، یعنی زیر 18 سال، که به تنهایی به آلمان آمدهاند نیز حکم دیپورت چند نفر در برلین اعلام شده است. مسئولان خوابگاه به مشاوران و مترجمان این جوانان توصیه کردهاند که این موضوع را پیگیری نکنند، زیرا همه این نوجوانان و جوانان در نهایت دیپورت میشوند. شرکت مسئولِ خابگاهها که با مجلس سنا قرار داد دارد، در مقام کسب و کاری اقتصادی عمل میکند و دردسری برای حمایت از پناهندگان متحمل نخواهد شد. با این حال پیگیری هر پرونده و مقاومت در برابر چنین اقداماتی برای فعالان و حامیان مهاجران ضروری است.
آلمان مهمترین مقصد مهاجران اروپا است، پیشتر نیز بسیاری از مهاجرانِ غرب به خاطر هزینههای بالای و سختی سفر به امریکا، اروپا را برای مهاجرت انتخاب کرده بودند. با این حال اداره مهاجرت آلمان به تمهیداتی غیرمعمول توسل میکند. با شروع گفتوگوهای صلح در قزاقستان، مهاجران سوری به اداره مهاجرت فراخوانده شدهاند. بعضی از آنها بدون اطلاع و تجربه کافی برگه اقامت سهساله شان را تحویل دادهاند و در عوض برگه اقامت یک ساله دریافت کردهاند. به مهاجران سوری توصیه شده است که در صورت احضار آنها به اداره مهاجرت، از این کار امتناع کنند. بسیاری از مهاجران سوری به صورت مشروط اقامت آلمان را دریافت میکنند، به این معنا که با پایان جنگ ملزم به بازگشت به کشورشان هستند.
همانطور که در توضیحات بالا گفته شد، در گفتوگوهای سران اتحادیه اروپا در مالتا یکی از مباحث مهم مهاجران هستند. اروپا میخواهد از ورود آنها جلوگیری کند و به دنبال راه حل است. اکنون بسیاری از مهاجران این قاره از شمال افریقا و از راه دریا خود را به ایتالیا میرسانند. طرح نهادهای اروپایی برای مهاجران شمال افریقا ساده است: میخواهند آنها را پیش از رسیدن به خشکی با کشتی به یک کشور ثالث شمال افریقا پس بفرستند.
یکی از این کشورهای ثالث لیبی است. اخبار جدیدی از لیبی میرسد: بدون هیچ اغراقی، اردوگاه مرگ هنوز وجود دارد، با این تفاوت که این خبر دیگر برای کمتر کسی در اروپا موضوعی قابل توجه است، به خصوص اگر ساکنان افریقا یا مسلمانان در آنها سلاخی شوند. در بسیاری از موارد فقرا، بیچیزها، جنگزدگان، مسلمانان، و غیره در این اردوگاهها سربه نیست میشوند. در این اردوگاههای خصوصی هر هفته پنج نفر اعدام میشوند، تا جا برای پذیرش مهاجران بیشتر باز شود: اردوگاههایی مملو از حیات برهنه. گزارشهای به دست آمده از اردوگاههای خصوصی مرگ در لیبی یک مدرک و دلیل مهم برای مقابله با طرحهای آینده مذاکرات اروپایی است.
ترامپ در اولین روزهای ریاستجمهوریاش از سیاست اروپا در قبال مهاجران انتقاد کرده و آن را دیوانگی خوانده است. مهاجران هفت کشور مسلمان خاورمیانه، حداقل تا سه ماه، از ورود به امریکا باز ماندهاند. تجمعهایی در فرودگاههای شهرهای مهم امریکا برگزار شده تا دست کم کسانی را که دربرزخ فرودگاه و قانون گیر افتاده اند، بتوان آزاد کرد. شاید تعداد ایرانیانی که با مشکل مواجه خواهند شد بیشتر باشد، اما در عین حال باید توجه کرد که سوریها و عراقیها منع شده وضعیتی بحرانیتری دارند.
جنگهای بیحاصل: ترند جدید توییتر علیه استارباکس
پس از تصمیم ترامپ، مدیرعامل استارباکس اعلام کرد که این شرکت در نظر دارد ده هزار پناهنده را در طی پنج سال در 75 کشور جهان استخدام کند. این اقدام از امریکا شروع خواهد شد، و به گفته شولتز، مدیرعامل، اولویت در آنجا با کسانی خواهد بود که در ارتش امریکا به عنوان مفسر یا پرسنل خدماتی کار کردهاند. این طرح استارباکس مبهم، غیرقابل تضمین و همچنان امریکا-محور ارزیابی میشود، با این حال به تبع این خبر در سرتاسر توییتر هشتگ بایکوت استارباکس (#boycottstarbucks) به راه افتاد. همانطور که میتوان پیشبینی نیز کرد، موج دومی در حمایت از استارباکس نیز در توییتر راه افتاده است که پیشنهاد میدهد از استارباکس حمایت کنید، یا «استارباکس بنوشید». در عرض یک ساعت از نوشته شدن این متن، هزار توییت جدید با کلمه کلیدی استارباکس منتشر میشود. پرسش اصلی این است که این حجم از فعالیتها و تبلیغات منفی و مثبت جز آنکه میتواند هدف یک کمپانی بزرگ در جهت گسترش بازارهای خود در میان جمعیتهای غیراروپایی را نشان دهد، چه تغییری در وضعیت مسلمانان امریکا ایجاد خواهد کرد؟ همچنان که در گذشته، در آینده نیز شاهد جنگهای بیحاصل با محوریت اهداف اقتصادی بر سر مهاجران خواهیم بود.
ظهور جبهه متحد فراملیتی در میان فعالان سیاسی؟
در چنین شرایطی باید به تقویت دیدگاهی جهانی و فراملی نسبت به سیاست اندیشید؛ موضوعی که در مبارزه با راست افراطی در غرب بسیار مهم است. راست افراطی اروپایی از همین اکنون توانسته جهت سیاست آینده اروپا را مشخص کند، و تلاش کرده است حلقههای مبارزه و مقاومت کسانی را در هم بشکند که اوراق هویت ندارند، یا اوراق هویتشان در شکافِ شمال و جنوبِ اقتصاد جهانی از اعتبار ساقط شده است.
برای ایجاد اتحادهای استراتژیک و فهم ضرورتهای مقاومت، باید دریافتِ درستی از شرایط پیش رو داشت. دخالتهای بین المللی در خاورمیانه، جنگ و خونریزی در سوریه، عراق و افغانستان، با حمایت شبکه جهانی سرمایه و قدرت رخ داده است. اکنون کمتر کسی شک دارد که جهان دارد حول محور سرمایه و نژاد میچرخد: فقط کافی است ببینید چه کسانی نه یکباره بلکه چندین و چند باره از این گردش پرشتاب به بیرون پرتاب میشوند. ارتباط جهانی میان مقاومتهای محلی و مبارزات خرد، شاید بتواند مهمتر از همه به واسطه مهاجران و پناهجویان رخ دهد. بسیاری از آنها تاریخی از مبارزه برای امکان زیستن را پشت سر خود دارند.
دادخواهی بخشی از این فرایند است. بسیاری از ما با شروع بیان درد و رنج خود شروع میکنیم. اما این همه ماجرا هم نیست. مقاومت مسئلهای شخصی نیست، اما اغلب تنها به شکلی شخصی و پراکنده دنبال شده است. فهم مقاومت و مبارزه به عنوان امری جمعی، از خلال کنشی جمعی و سرتاسری رخ خواهد داد: با همراهی کسانی که هر روز استثمار شده اند، خشونت دیده اند، «در راه» مانده اند، در عین حال مبارزه کرده اند، و به تجربه آموختهاند که تنها با مبارزه میتوانند به زیستن ادامه دهند.
معلوم نیست چرا این روزها در نوشته ها در رابطه با جان گرفتن گرایشهای راست در اروبا مدام ّبای مهاجرین وسط کشیده میشود.اگر مهاجرین برگردند راستها دو باره صحنه را ترک خواهند کرذ/
احمد / 04 February 2017
از دوستان مطلع میخواهم در مورد بالا توضیح دهند.
احمد / 04 February 2017
چپ ها هموار کتمان کرده اند که توتالیتاریسم جنبشی که به اتکا توده ها به قدرت می رسد دو شاخه دارد راست و چپ .هدف توتالیتاریسم ساختن انسان نو است “انسان نو سوسیالیستی” ره اورد رفیق استالین و “انسان نو المانی ” دستاورد ایده لوژیک پیشوا هیتلر بود . اغاز قرن بیستم شاهد جنایت های توتالیتاریستی هولناک از دو سوی راست و چپ بوده است اما چپ ها می کوشندبا منحصر کردن توتالیتاریسم به فاشیسم راست المان هیتلری و فراموشی کمونیسم روسی استالنیی یا مائویی در چین یا پل پت در کامبوج و خمینی در ایران به چشم مردمان خاک بپاشند . هردو این طیف توتالیتاریستی راست و چپ با اتکا به اندیشه های سانتیمالیستی به توده های گله ای ( از نیچه می اید ) تکیه می کنند و این توده ها را مدام ستایش می کنند . استفاده چپ ها از ” انسان پناهنده ” در سیاست یکی از روشهای جلب تود ها به طیف چپ است . سیاست روش زیستن انسان ازاد و کوشش برای بهبود دنیا از طریق گفتگو با هم عنان و تغییر خویش و جهان است . تاکید مدام بر مردمی که به هر دلیلی در بند ” رنج و محنت ” ما نده اند به درک درست سیاسی نمی انجامد . برای درک بهتر توتالیتاریسم چپ و راست به کتاب توتالیتاریسم هانا آرنت ترجمه احمد ثلاثی مراجعه کنید .
شاهد / 05 February 2017