چگونه می‌توان برای کشتارهای گذشته یادمان برگزار کرد و زیر لب گفت: «هرگز نباید تکرار شود!» اما در برابر فاجعه سوریه مهر سکوت بر لب زد؟ الیاس خوری یک برآشفتگی‌ اخلاقی متغیر و دلبخواهی را افشا می‌کند. او نگران ویرانی وجدان‌های [انسانی] است؛ وجدان‌هایی که از سوی سیاست‌مدارانی قربانی می‌شوند که بشر را با دیده تحقیر می‌نگرند.

Syria 3
چهره بهت‌زده عمران، پسربچه سوری که در بمباران حلب زخمی شد، تنها چند روز وجدان جهانیان را تکان داد.

از این پس، سوریه موردی اخلاقی در سطح جهانی است، همان گونه که فلسطین در دوران النکبه (فاجعه) به رویاروئی با وجدان غیرقابل دسترسی، دروغین و خائنانه مجبور بود.

اکنون، سوریه شاهد خاموشی وجدان انسانی و خوش‌رقصی ارزش‌ها در هزارچَم انحطاط است؛ انحطاطی که از یک سو، با نژادپرستی ضدعربی و ضد مسلمان عجین شده است و از طرف دیگر، با گرایش سرمایه‌داری برای تبدیل انسان به وحشی، شیئ یا کالای ساده روبروست.

حرف من به هیچ وجه سیاسی نیست. خلق فلسطین ارزش‌های اصیل دارد. به رغم سیاست نارسا و شرم‌آور رهبران فلسطینی که همواره آن را با تردستی، کَلَک، فساد و بهره‌گیری از مذهب جهت پوشاندن آرمان عادلانه مبارزاتی خلق فلسطین و برتری اخلاقی‌اش پیش برده‌اند، این خلق هرگز دست از مقاومت و ازخودگذشتکی برنداشته است.

خلق سوریه نیز که برای اعاده کرامت خود به‌پا خاست، به رغم سیاست‌های اعمال شده از سوی مخالفان و اپوزیسیون رنگارنگی که ناتوان از ایجاد چارچوبی ملی است که بتواند جانفشانی‌های بی‌حد سوریان را در مبازره برای آزادی انسان، عدالت و کرامت فردی و جمعی‌شان به پیروزی رساند، ارزش اخلاقی جهانشمول دارد.

امروز، جهان همراه سوری‌ها، یادمانی برای کشتارهای وحشیانه و سلاح‌های شیمیائی برپا نمی‌کند، همان‌طور که در همراهی با فلسطینی‌ها یادی از نکبت آنان نمی‌کند.

جهان که بی‌وقفه دست‌های آغشته به خون یهودیان را با خون فلسطینیان شُسته، چه واکنشی نشان داد؟ جهان در برابر معامله ننگین پس از کشتار شیمیائی اوت ٢٠١٣ چه واکنشی نشان داد که روس‌ها و آمریکائیان موفق شدند بر فرشی از جنازه‌های سوری‌ها بر سر نابودی تسلیحات شیمیایی رژیم استبدادی و وحشی سوریه سازش کنند و هدیه مجانی به اسرائیل بدهند؟ آیا ما همچنان در موقعیت شستشوی خون یهودی با خون عرب‌ها به سر نمی‌بریم؟

برخی توانستند برای توجیه سکوت مظنون در مقابل “النکبه” فلسطین عذری بتراشند و در برابر رفتار کور فیلسوف بزرگ، ژان-پل سارتر در مورد مسئله فلسطین سکوت کنند. این منش به رغم استدلال «اخلاقی» که به صورتی تصنعی طرحی نژادپرستانه و استعماری را به قربانیان اردوگاه‌های نازی وصل می‌کرد، نادرست بود.

وجدان جهان‌روا چگونه تحقیر ناشی از عقد پیمان مربوط به سلاح‌های شیمیائی را پذیرفت؟ چگونه جهان تسلیم مستبد خونخوار شد و چشمانش را بر روی یکی از کشتارهای بزرگ پس از پایان جنگ جهانی دوم بست؟

در آن زمان، ضروری بود تا ژان ژنه نویسنده بزرگ فرانسوی علیه کوری غربی‌ها بپاخیزد تا ژرفای تراژدی فلسطینی‌ها را برملا کرده و برخورد و تردید سارتر را به پدیده ننگین محونشدنی تبدیل کند. لازم بود که ادبیات فلسطین، مورخان فلسطینی و پژوهش‌های مورخان جدید اسرائیلی پرده از دروغ بزرگی بردارند که سکوت قربانیان فلسطینی را پوشانده و ناله‌های شان را خفه کرده بود.

به رغم مطالب بسیاری که درباره رودرروئی اخلاق و فرومایگی نوشته شده (یکی از خفت‌های رژیم‌های استبدادی عرب در جریان تقسیم فلسطین با صهیونیست ها و نیز شکست های پی در پی و شرم‌آور نظامی، این است که به ایفای نقشی پوششی در نکوهش قربانیان می‌پردازد)، باید رسا و بلند فریاد برآورد که اکنون، قربانیان سوری با پستی بی‌شرمانه‌تر، جهالت عمدی و فرصت‌طلبی اخلاقی استثنائی مواجهند.

در سال ١٩٤٨، کلِ جهان از جمله جهان عرب وانمود کرد که [واقعیت را] نمی‌داند؛ در حالی که جهان دروغ می‌گفت. امروز، هیچکس نمی‌تواند ادعا کند که درباره رویدادهای سوریه چیزی نمی‌داند. عکس‌های کودکان سوری نشانه‌های ننگ در جهان ما شده‌اند، مرگ سوری‌ها تا مرز بی‌تفاوتی عادی شده است، رنج میلیون‌ها پناهنده، آواره و بی سرپناه، بیمار و گرسنه به خانه‌های ما راه یافته و به رغم  آن، ظاهرا کسی را دلواپس نمی‌کند. شکاف اخلاقی جهانشمول است.

با انگشت‌نما کردن نیروها و تشکیلات “دولت اسلامی” و  هم قطاران آن، بمباران‌ها، قتل‌ها و ویرانگری‌ها را توجیه می‌کنند. استدلال‌های اخلاقی را پیش می‌کشند که به بهانه آن‌ها هواپیماهای روسی و میلیشیای ایرانی به خاک سوریه تجاوز می‌کنند.

نیروهای دو طرف کشمکش، سوریه را غارت کرده و به طریقی از رژیم ددمنشی حفاظت می‌کنند که درهای کشور را به روی مرگ بازکرده و به دست آن نیروها مستمسکی داده تا حول هدف واحد نابودی سوریه و تبدیل خلق سوریه به دسته‌های پناهنده و فلک‌زده گرد آیند. همه این استدلال‌ها ارزش یک قطره اشک حتی یک کودک، ناله یک زن تنها یا خِس خِس مردی درمانده در زیر خروارها آوار را ندارد.

امروزه، گفتار سیاسی برخلاف اصولی است که باید رفتار انسانی را هدایت کند، زیرا زندگی انسان و کرامت او پایه و هدف آن سیاست است.

سخن من فقط انتقادی از غرب نیست، انتقاد من همچنین متوجه فرهنگ عرب نیز هست که اکنون به ابزاری در دستان بنیادگرایان گوناگون تبدیل شده، و رژیم استبدادی و رژیم‌های نفتی از آن به مثابه کهنه زمین‌شوئی استفاده می‌کنند.

امروزه، ما به بیداری اخلاقی نیازمندیم که روان ما را بپالاید و مانع از این شود که به شاهدان رشوه‌خوار کشتار عظیمی تبدیل شویم که در برابر چشمان ما به راه انداخته‌اند.

اکنون، سوریه ابزار سنجش اخلاقی و انسانی ست و هر تلاشی که رنج و دردهای خلق سوریه را دور زده یا جنایت را توجیه کند، نیز محکوم است.

منبع: نشریه اینترنتی اورینت، نشریه‌ای در باره سیاست، فرهنگ، اقتصاد و دیپلماسی


  • الیاس خوری، نویسنده و رمان‌نویس لبنانی