مجلس جدید آغاز به کار کرد، مجلسی که مطلوب اصولگرایان نیست، بی آنکه گرایش اصلی آن اصلاحطلب باشد. اصلاحطلبان به سختی توانستند در آن حضور قابل توجهی بیابند. به هر حال ترکیب مجلس آنچنان نیست که امید مردم برای رفع مشکلاتشان به بحثها و نشستن و پا شدنهای نمایندگان آن بسته شود.
گزارش میدانی زیر تا حدی نگرش مردم به مجلس و جریانهای درونی آن را بازتاب میدهد. نظرات ثبتشده در این گزارش اتفاقی گردآوری شدهاند و شاید هر یک نمونهای باشد از نگرشی رایج در میان شهروندان.
بعد از همه فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی مربوط به انتخابات مجلس ایران و ادعای پیروزی هر دو گروه اصطلاح طلب و اصولگرا، سرانجام مجلس جدید شروع به کار کرد. در انتخابات هیئت رئیسه موقت، علی لاریجانی با کسب ۱۷۳ رأی از ۲۸۱ آرای داده شده به عنوان رئیس موقت مجلس دهم برگزیده شد. محمدرضا عارف هم ۱۰۳ رأی نمایندگان جدید را از آن خود کرد. در این میان پنج رای سفید نیز به صندوق انداخته شد. در انتخابات هيئت رئیسه دائم مجلس، این اعداد دچار تغییرات معناداری شدند. عارف بلافاصله بعد از انتخابات موقت، از نامزدی ریاست مجلس انصراف داد و علی لاریجانی با ۲۳۷ رای از مجموع ۲۷۳ رای بعنوان رئیس مجلس دهم انتخاب شد. در این دور، کواکبیان ۱۱ رای اخذ کرد و به جای پنج رای، بیست و هشت رای سفید به صندوق ریخته شد.
از جالبترین واکنشها درباره مجلس جدید ایران، موضعی است که به خوبی در اظهارات دو شهروند مشاهده میشود. اولی جوان است و تعداد نمایندگان غایب در انتخابات هیئت رئیسه را ۱۴ نفر اعلام میکند. دومی کمتر از چهل سال سن دارد و تعداد غائبین را پنج نفر اعلام میکند. ظاهرا نفر اول تعداد نمایندگانی که باید در انتخابات میان دورهای وارد مجلس شوند را جزء غائبین حساب کرده است اما با وجود اختلاف در حساب و کتاب، موضع هر دو نفر نسبت به نمایندگان غائب مشابهت زیادی دارد. شهروند جوان از غائبین با عنوان “یابو”، ” مفت خور” و “پارتیباز” یاد میکند و شخص میان سال با عنوان “مجسمه” و “مترسک” آنها را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید: «نمایندهای که در اولین جلسات مجلس شرکت نکند − به خصوص که هیئت رئیسه به نوعی مهمترین مسئله است که روی همه چیزهای دیگر تاثیر دارد − مشخص است که به برای مردم کاری انجام نمیدهد و احتمالا هدفش از رفتن به مجلس این بوده که نان خودش را چرب کند.»
سردرگمی از جنگهای روانی گروههای سیاسی
■ یک دبیر آموزش و پرورش در گفتههای خود به نادرستی اخباری که به دست مردم میرسد اشاره کرده و میگوید:
«بعد از اعلام نتایج انتخابات، اصلاحطلبان گفتند که پیروز شدهایم. من که خیلی خوشحال شدم از این خبر. روزنامه کیهان فردا یا پس فردای اعلام نتایج گفت اصولگرایی پیرورز شده است. چیز عجیبی نبود، به هر حال کیهان عادت دارد حرفهای دروغ بزند. ولی در انتخابات روسای مجلس قرار بود آقای عارف رئیس مجلس شود ولی آقای لاریجانی شده است. اینکه به چه شکلی اینطوری شده است مسائل، من متوجه نشدم و احساس خوبی ندارم راستش را بخواهید.»
■ یک آرشیتکت ۴۷ ساله هم ضمن اظهار سردرگمی از نتایج انتخابات داخلی مجلس میگوید:
«فعلا که هر کسی میگوید ما پیروز شدیم و معلوم نیست که واقعا چه کسی پیروز شده است. در گروههایی که عضو هستم میگویند معامله شده است و این بهتر است که لاریجانی رئیس شده است ولی من قبول ندارم. ما رای دادیم که قبلیها نباشند؛ پس چطوری این آقا این همه رای آورده است. لااقل کمتر رای میدادند. همه نفری به لاریجانی رای دادهاند که چه بشود؟»
■ یک کارگر ۲۸ ساله میگوید با وجود اتفاقات روزهای اخیر تاحدودی از وضعیت جدید رضایت بیشتری دارد:
«اگر همان آدمهای قبلی بودند ایران اوضاعش خیلی خراب میشد. به فکر مردم نبودند… خرابکاری میکردند و میگفتند مردم راضی هستند. ما راضی نبودیم؛ مردم راضی نبودند. من میدانم هیچی به نفع ما عوض نمیشود ولی بدتر میشد اگر رای نمیدادیم.»
این شهروند اضافه میکند:
«وقتی پیر شدیم از ما میپرسند چکار کردید؟ اگر زورمان نمیرسد که درستش کنیم لااقل بگوئیم نگذاشتیم بدتر شود و نگهاش داشتیم. دیدهاید همه جوانها از پیرمردها میپرسند چرا کاری کردید که آخوندها به حکومت برسند و پدر همه را در بیاورند؟ بعدیها از ما همین را میپرسند. شما از من میپرسید چرا رئیس قبلی دوباره رئیس شد؟ فکر میکنید من جوابش را میدانم؟ نمیدونم بخدا. این چیزها را برای مردم نمیگویند. مردم رایشان را دادند؛ دیگر ما که نمیتوانیم برویم داخل مجلس حواسمان باشد خراب نکنند. کسی نمیداند پشت پرده چه خبر است، شماها که روزنامه کار میکنید نباید از من بپرسید، شماها باید بنویسید پشت پرده چه خبر است.»
■ یک خانم مسن نیز میگوید که با وجود پیگیری اخبار و مطالب مختلف، متوجه نشده است که در انتخابات داخلی مجلس چه اتفاقی افتاده است:
«من خیلی دوست دارم بدانم در کشور چه اتفاقاتی میافتد و باور کنید همه سایتها را چک میکنم و در فیس بوک مطالبی که فعالان سیاسی مینویسند را دنبال میکنم اما متوجه نشدم که چه شد آقای عارف رای نیاورد. بعضی ها مینوستند که مخالف عارف هستند ولی نمایندهها از لیست امید هستند پس چرا آخه همه به لاریجانی رای دادند به جز چند نفر. اینطوری درست نیست. یک فرقی باید بین نماینده هایی که از لیست امید هستند با نمایندههایی که در لیست امید نیستند باشد.»
■ کارگر یک سفره خانه سنتی می گوید که با وجود سیزده ساعت کار روزانه، فرصتی برای پیگیری اخبار ندارد. او میگوید تنها خبری که چک میکند اخبار مربوط به داعش است که “گاهی اوقات” از تلویزیون مستقر در سفرخانه میشوند. او میگوید: «درباره مجلس بعضی وقتها می شنوم اما متوجه نمی شوم.» او میگوید: «من اسمها را بلد نیستم.»
■ بازیکن رده جوانان یک تیم فوتبال، اخبار سیاسی را مانند جنگ روانی در فوتبال میداند و معتقد است اگر کسی فوتبالی نباشد متوجه نمیشود چه چیزی جنگ روانی است و چه چیزی واقعیت دارد. و اضافه میکند «ما چون سیاسی نیستیم فقط جنگ روانیها را می بینیم و متوجه نمیشویم که واقعیت چه چیزی است.» او می گوید که به همین دلیل، اخبار سیاسی را پیگیری نمیکند.
دو دستگی
در میان سردرگمی حاکم بر شهروندان عادی ایران، آن دسته از کسانی که از طرق مختلف تا حدودی پیگیر اخبار و تحولات سیاسی هستند با نوعی دودستگی در رویکرد فعالان سیاسی ایران با انتخابات هیئت رئیسه مجلس مواجه شدهاند و این قضاوت و تشخیص در مواضع خودشان نیز تبلور یافته است.
■ یک دانشجوی سال سوم که خود را “غیر سیاسی” معرفی میکند و میگوید هدفش ادامه تحصیل و زندگی در خارج ایران است، از سرگرمی اوقات فراغت خود میگوید: «در گروههایی زیادی عضو هستم که در بیشتر آنها، بچههای دانشگاه مرا اد کردهاند. همیشه نگاه نمیکنم ولی در موقعیتهای خاص، بحث را دنبال میکنم.» موضوع انتخابات هئیت رئیسه مجلس جدید در ایران یکی از موضوعاتی است که توسط این دانشجوی اهل گرگان پیگیری شده است. به گفته او: «در هر گروهی چند نفر هستند که بحث میکنند و بقیه بیشتر نگاه میکنند. من حرف نمیزنم چون به اندازه آنها اطلاعات ندارم، بقیه را نمیدانم.» و سپس ادامه میدهد:
«دو گروه شدهاند. بعضیها میگویند این یک تاکتیک است و فکر میکنند آقای عارف اینقدر قوی نیست که رئیس مجلس بشود. اینها بیشتر میگویند که لاریجانی میتواند تندورها را کنترل کند… یک دسته دیگر قبول ندارند و میگویند روی بیشتر کسانی که در لیست امید هستند نمیشود حساب کرد. من فکر میکنم درست است برای اینکه اختلاف رای تقریبا ۷۰ نفر بوده که بیشترشان با اسم لیست امید برنده شدهاند ولی دروغ گفتهاند.»
■ صاحب یک نمایشگاه خودروهای سواری معتقد است که فعالیت اصلاحطلبان در انتخابات صحیح بوده است و پیروزی به دست آمده است:
«مردم عادی فکر میکنند که اگر رئیس مجلس عارف یا لاریجانی بشود پیروز شدهاند یا باختهاند ولی اتفاقتی که افتاده این بحثها نیست. شورای نگهبان آدمهای قوی را رد صلاحیت کرده است و ماندهاند همین افرادی که میبینید تجربه ندارند و ترسیدهاند. من فکر میکنم دلیل اینکه به لاریجانی رای دادهاند این است که دور بعدی رد صلاحیت نشوند. شما وقتی یک ماشین میخرید دوست دارید زودتر تحویل بگیرید و سوارش شوید. میخواهید استفاده کنید که میخرید. افراد جدیدی که آمده تازه میخواهند سری توی سرها در بیاورند. هر کدام بیزینس خودشان را راه میاندازند و حق دارند که همین اول کار خودشان را نسوزانند.» او بعد از آنکه یادش میآید موضوع اصلی چه چیزی است ادامه میدهد: «هدف این بوده که نیروهای اصلی آن طرف حذف بشوند. این اتفاق افتاده و جای آن آدمها این نمایندگانی آمدهاند که به لاریجانی رای دادهاند. بد نشده است.»
■ یک خانم شاغل در عرصه ساخت لوازم تزئینی و صنایع دستی معتقد است انتخاب لاریجانی به عنوان رئیس مجلس یک شکست بوده است: «هر دوی این اتفاقات شکست محسوب میشود. آن طرف جنتی و الان هم لاریجانی.» او سپس به شرح مسئله میپردازد:
«فکر میکنم خیلیها فراموش کردهاند یا نمیدانند که مسئله مهم، مسئله رهبری است. وقتی آقای خامنهای بمیرند کسی که به جای ایشان میآید خیلی مهم است. من حتی زمان آقای خاتمی هم رای ندادم چون اعتقادی ندارم به انتخاباتی که شورای نگهبان افراد را رد صلاحیت کند. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ برای اولین رای دادم و در انتخابات مجلس و خبرگان این دوره شرکت کردم برای اینکه آقای خامنهای بیمار است و نفر بعدی که انتخاب میشود مهم است که وضع کشور بدتر نشود. در ایران چیزی معلوم نیست! امروز میگویند کنسرت ممنوع است شاید فردا یکی بیاید و بگوید زنها باید به زور چادر بپوشند. من شرکت کردم و فکر میکردم اتفاقات بهتری بیافتد ولی مجلس خبرگان نتیجهاش خیلی بد شد.»
■ یک پزشک جراح معتقد است که عارف به عنوان سرلیست اصلاح طلبان در تهران نتوانسته است همانند یک سیاستمدار با تجربه عمل کند و شکست لیست امید در انتخابات هیئت رئیسه مجلس تاییدی بر این ادعا است:
«من اخبار مجلس را پیگیری میکردم. اگر اشتباه نکنم فکر میکنم روز قبل از انتخابات اعلام شد که ۱۸۰ نماینده در فراکسیون ولایت شرکت کردهاند. اسمش شاید حالا دقیقا این نباشد ولی چنین اسمی دارند. اینجا باید تصمیم میگرفتند که کاری را که در انتخابات دوم کردند و آقای عارف شرکت نکرد را در همان انتخابات اول میکردند و مثلا آقای عارف رئیس کمیسیون اصل نود یا کمیسیون امنیت ملی میشد. اینطور که در پیامها خواندن مثل اینکه قرار است آقای عارف در کمیسیون آموزش عضو شود. مثل حالتی که قهر کرده باشند. به حساب همین اشتباهات است که عدهای معتقد هستند همان بهتر که عارف رئیس مجلس نشد.»
مهم نیست
عدهای از شهروندان کشورمان در مقابل سوالات مربوط به انتخابات هیئت رئیسه مجلس، عبارت مشترکی را بکار میبرند که: «مهم نیست.» این «مهم نیست»، البته در صحبتهای آنان بدان معناست که چیزهای مهمتری وجود دارد و انتظاراتی که از مجلس میرود متفاوت از آن قسم صحبتهایی است که در رسانههای سیاسی فارسی زبان درج میشود. ناگفته پیداست برای این گروه اگر پست ریاست مجلس اهمیتی دارد، اثری است که این پست و دیگر پستهای مجلس جدید میتواند بر مصوبات آینده مجلس داشته باشد.
■ یک زن کارگر، ضمن توصیف سختیهای زندگی خود و خانوادهاش تأکید میکند که:
«جنگ و دعوا برای سیاسی، فایده ندارد. اگر میخواهند خدا از دستشان راضی باشد به فکر مردم باشند. قانونهایی تصویب بکنند که برای زندگی مردم باشد.»
■ یک پیرمرد بازنشسته میگوید:
«خبر مرگم الان باید استراحت کنم. بازنشسته ام دیگر؛ ولی باید کار کنم. سی سال برای دولت بیمه ریختم که آخرش بشوم مسافرکش شخصی. دختر بزرگم شوهر کرده است. دامادم پسر با ادب و درستی است. زحمت میکشد ولی خرجش را در نمیآورد. ما به قدر خودمان کمک میکنیم. دو تا پسر دارم هر دو بیکار. گفتند ماشین را بده دست ما کار کنیم؛ رفتند همان روز اول با رانندههای خطی دعوا کردند و چند نفری ریختند سر بچه من و کتکش زدند. شکایت کردیم فایدهای نداشت. گفتم بنشینید خانه من سر و ریشم سفید است با من دعوا نمیکنند. ترسیدم؛ گفتم سر هیچ و پوچ کسی را میکشند یا کشته میشوند به خاطر چهارتا مسافر.»
او بالاخره بعد از شرح بلندی از مصائب زندگی خود و دیگر مردم ایران به موضوع مجلس وارد میشود:
«شما اگر به فکر مردم هستید بپرسید این همه گرانی برای چی است؟ جلوی دزدیها را بگیرید. دیدید بعضی وقتها فیلم میره روی ماهوره ها و موبایل که یکی جلوی یک مسئولی به نفع مردم حرف زده؟ نماینده باید هر روزش مثل این آدمها باشد. اینکه بالا بنشیند یا پائین بنشید مهم نیست.»
■ فرزند مدیر یک کارخانه تولید شیشه از همان گروهی است که میگوید «مهم نیست.» به نظر او مهمترین اولویت کشور باید مسائل اقتصادی باشد اما رویکرد او به اقتصاد کمی متفاوت از شهروندان بدون سرمایه است:
«… خوشبختانه بالاخره برجام امضا شد ولی مسئله بانکها در ایران از تحریمها خطرناکتر است. منابع مالی را آزاد نمی کنند که تولید از رکود خارج بشود. اگر تولید رونق بگیرد خیلی از مشکلات مردم و مشکلات اقتصاد حل میشود. دوست نشان داده است که نمیخواهد با بانکها درگیر بشود برای همین مجلس باید جلوی بانکها بایستد و قوانینی تصویب کند که بانکها مجبور شوند منابع مالی را آزاد کنند. یکی از طرفدارن آقای روحانی میگفت بهترین حالت این است که مطهری رئیس مجلس شود چون آدم شجاعی است. من سیاسی نیستم ولی پرسیدم که آقای مطهری تا حالا یک کلمه راجع به بانکها یا مشکلات بخش تولید صحبت کرده است؟»
او ادامه میدهد:
«خیلی از مردم پیگیری نمیکنند. حق دارند چون وقتش را ندارند. افراد سیاسی پیگیری میکند ولی به مسائل مهم توجه نمیکنند. درباره چیزهای دیگری حرف میزنند که چندان مهم نیست.»
■ یک کاریکاتوریست دورهگرد از جمله کسانی است که در گروه «مهم نیست» قرار دارد. او معتقد است که «تمام مواردی که ما فکر می کنم اگر در مجلس مطرح شود خوب است، مثل خیال است» زیرا «تصمیمات اصلی را کس دیگری» و در «جای دیگری» میگیرد. او بسیار محتاطانه از آوردن نام علی خامنهای خودداری میکند. مشخص است که از وجود «حکم حکومتی» اطلاع چندانی ندارد اما فکر میکند آن «کس دیگر» با تلفن یا پیغام، «دستور میدهد که این کار را بکنید یا آن قانون را تصویب کنید.»
روزنامه “کیهان”، همه پرده های دروغ و فریبی که عمود خیمه ادعای برگزاری “انتخابات” بر آن استوار است را به کنار زد و بی رودربایستی و تعارف ماهیت خودکامه، نظام ولایت فقیه را به نمایش گذاشت: «ساختار نظام به گونه ای است که اولا هیچ یک از جریانات سیاسی، نمی توانند کمترین تأثیری در تغییر ساختار و یا رفتار برگرفته از اصول نظام داشته باشند و اساسا رأی به نمایندگان در محدوده وظایف قانونی و تعریف شده آنها در قانون اساسی است و باید گفت: در دوره موسوم به اصلاحات، تمامی دولت و اکثریت قاطع مجلس را در اختیار داشتید و از هیچ کوششی برای تغییرات یاد شده دریغ نکردید. خُب، به کجا رسیدید؟!
Farid / 05 June 2016