Opinion-small2

از یک وطنپرست ایرانی پرسیدم: تصور کنید که کشورهای عربی تجزیه نمی‌شدند و ما به جای اردن و عراق و کویت و عربستان و سوریه فعلی یک عربستان بزرگ داشتیم، در این حالت وضع ایران چگونه بود؟ پاسخش این بود که: می‌بایست به کره مریخ فرار می‌کردیم! در آن حال دیگر ایرانی به جا نمی‌ماند!

این روزها که سالگرد انعقاد قرارداد سایکس−پیکو است، خوب است برگردیم و فکر کنیم که این قرارداد بسته نمی‌شد، انگلیس وفادار مانده بود به قولی که داده بود به عرب‌ها برای آنکه در برابر ترک‌های عثمانی قیام کنند و کسب استقلال کنند، و این عرب‌ها اکنون یک کشور بزرگ واحد داشتند. طبعا این کشور، اگر در آن شورش‌های داخلی در نمی‌گرفت و یکپارچه می‌ماند، به خاطر پول نفت و تعصب اسلامی-عربی خیلی قوی می‌شد، چنان قوی می‌شد که به راحتی، دست کم، خوزستان را می‌خورد و چنان اقلیت شیعی در جهان اسلام را کنج دیوار می‌گذاشت که جیک اینها در نمی‌آمد، چنانکه در طول تاریخ مدتها سر به زیر داشتند. سر به زیر داشتند تا آنکه مغولان آمدند، آنها همدست این قوم شدند و تحریک کردند تا سر خلیفه بغداد بر باد رفت. این مبدا تاریخ شیعه است. هلاکوخان مهدی حقیقی و تاریخی این جماعت است.

پس از هلاکوخان، این آقایان مارک سایکس انگلیسی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی بودند که بزرگترین خدمت را به شیعان روضه‌خوان کردند. آنها زدند زیر قول به فیصل بن حسین، که قبلا او را باد کرده بودند که تو رهبر عرب‌هایی و باید علیه ترک‌ها قیام کنی و بلاد اصلی اسلام را از دست آنها نجات دهی. قولشان عربستان بزرگ بود. آنها به جای عمل به این قول بنابر مأموریتی که از طرف دولت‌هایشان و دیگر دولت‌‌های همدست آنها داشتند، نقشه منطقه را روی میزشان گذاشتند و با مداد و خط‌کش آن را تقسیم‌بندی کردند به مناطق نفوذ و از این مناطق بود که عراق و سوریه و لبنان و کویت و عربستان متولد شدند. حالا در کتاب‌های درسی‌شان دروغ‌ها می‌بافند برای آنکه خود را به دورانهای باستانی وصل کنند. اما واقعیت این است که آنها همه محصولات سایکس−پیکو هستند. طرح توطئه‌آمیز سایکس−پیکو را انقلابیون روس رو کردند. تزار خود یک طرف معامله بود، اما سرنگون که شد نقشه‌هایش هم سرنگون شدند.

فرانسوا ژرژ پیکو − مارک سایکس − هلاکوخان
فرانسوا ژرژ پیکو − مارک سایکس − هلاکوخان

قرارداد سایکس−پیکو در ۱۶ مه ۱۹۱۶بسته شد، یعنی صد سال پیش. به مناسبت صدسالگی آن مقاله‌ها نوشتند، و در بسیاری از مقاله‌ها در رسانه‌های جدی این انصاف وجود داشت که بگویند خیلی از بدبختی‌های منطقه به آن قرارداد برمی‌گردد، از جمله بدبختی‌ای که نصیب کردها شد و آن این بود که چیزی نصیبشان نشد و کشوردار نشدند. تخم نفاق و اختلاف در منطقه پاشیده شد.

اما قرارداد سایکس-پیکو به نفع ایران و شیعیانش شد. چرا؟ چون عرب‌ها و سنی‌ها را متفرق کرد، وگرنه تصور کنید که کسی مثل صدام حسین یا اسد پدر یا پسر رهبر کل جهان عرب می‌شد. تصورش هم وحشت‌آور است! هم قرارداد سایسکس−پیکو، یعنی یک اقدام امپریالیستی، به نفع ایران شد، هم انقلاب اکتبر، که ضد امپریالیستی بود، تزار را برانداخت و خطر روسیه را از سر ایران برداشت. پس ایران هم زمان باید شکرگزار امپریالیسم و ضدامپریالیسم باشد!

چرا سایکس و پیکو نقشه ایران را روی میز کارشان نگذاشتند؟ البته گویا گذاشتند، اما نه به صورت جدی. تجزیه ایران خوشبختانه جدی نشد، از جمله به خاطر دشمنی دیرینه ایران و عثمانی که ایدئولوژی آن از این طرف شیعی‌گری بود و از آن طرف سنی‌گری. آن زمان هدف قدرت‌های اروپایی داغان کردن عثمانی بود.

شیعیان قومی معتاد به سالگرد هستند. فراموش نمی‌کنند که سالگردها را بگیرند و روضه‌خوانی و سور‌چرانی کنند. اما به رسانه‌های شیعی که نگاه می‌کنیم، اثری از توجه به صدمین سالگرد قرارداد سایکس−پیکو نمی‌بینیم. نگارنده این یادداشت کنجکاو شد که ببینید آنها در این باره چه می‌نویسند. وقتی دید چیزی نمی‌نویسند به فکرش رسید با این یادداشت به اپورتونیسم شیعی و ناسیونالستی ایرانی اشاره‌ای کرده، و هم از هلاکوخان یاد کند هم از مارک سایکس و فرانسوا ژرژ پیکو و تولد مشعشعانه کشورهای عربی.