رهبر جمهوری اسلامی ایران نخستین بار شهریور سال گذشته در دیدار با فرماندهان سپاه نسبت به دوران پس از خود اظهار نگرانی کرد و گروهی را به تلاش برای نفوذ در ارکان نظام جمهوری اسلامی متهم ساخت.
او اگرچه به صورت مستقیم نامی از گروههای سیاسی داخلی نبرد که به تعبیر او «پیرو بازی دشمنان خارجی» شدهاند، اما فرماندهان نظامی و نمایندگان او در نهادهای مختلف به صورت مستقیم «مدافعان نظریه شورای رهبری» و «کسانی که به دنبال کاهش اختیارات ولایت فقیه» هستند را مصداق «نفوذیهایی» دانستند که موجب «نگرانی رهبر نظام» شدهاند و میخواهند که به «ارکان تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام نفوذ کنند».
در همین راستا هم شورای نگهبان راه را برای حضور کسانی که تصور میکرد «میتوانند مهره نفوذ باشند» و یا «در راستای پروژه نفوذ عمل کنند»، بست تا در نهایت جریان محافظهکاران میانهرو با محوریت اکبر هاشمی رفسنجانی برای حضور در انتخابات خبرگان رهبری از نامزدهایی حمایت کند که بیش از آنکه با جریان موسوم به اعتدالگرایان همراه و همسو باشند، به نهاد رهبری و نهادهای نظامی و اطلاعاتی نزدیکاند.
بهگونهای که پس از عدم راهیابی محمد یزدی و مصباح یزدی به خبرگان رهبری که از سوی اعتدالگرایان به شکست بزرگ محافظهکاران تندرو تعبیر شد، این صدا از اردوگاه محافظهکاران به گوش رسید که مجلس پنجم از مجلس پیشین هم «انقلابیتر»، به دیدگاههای رهبری «نزدیکتر» است و «جایی برای نگرانی» نیست.
ترکیب نهایی خبرگان هم چیزی به غیر از این را نشان نمیدهد. در غیاب دو چهرهای که به مجلس راه نیافتهاند گروهی از روحانیون جوانتر و بینام و نشانتر به خبرگان راه یافتهاند که یا نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استانها و یا یکی از نهادهای حکومتی هستند و یا در حلقه صالحین سپاه و نهادهای وابسته به آن فعالیت کرده و میکنند.
در واقع آنچه که در پنجمین دوره مجلس خبرگان روی داده، بازی جریان مدعی اعتدالگرایی برای افزایش رأی محافظهکاران تندرو در حوزههای انتخابیه مختلف بوده است. بارزترین نمونه این بازی را میتوان در رأی بالای موحدی کرمانی نماینده پیشین ولی فقیه در سپاه پاسداران و یا دری نجفآبادی دید.
شاید از همین منظر بتوان این فرضیه را قوت بخشید که خامنهای و نزدیکان او برای رفع نگرانی و دغدغهشان بازی را پیش از انتخابات مهندسی کرده و حالا اطمینان دارند که خبرگان بعدی هم گامی بر خلاف خواسته آنان برنخواهد داشت.
جابهجاییهای پیدرپی
به روایت ناطقنوری که رئیس دفتر بازرسی نهاد رهبری است، خامنهای نهاد ولایت فقیه را نظاممند و تشکیلاتی کرده است. او ۱۷ اسفند ۸۷ در گفتوگو با روزنامه جام جم، خامنهای را «رهبری با کولهباری از تجربه حضور در وزارت دفاع، جنگ و نهادهای نظامی» دانست که «دارای حوزه مدیریتی بسیار وسیعتر از دوران خمینی» است.
ناطقنوری در توصیف تفاوت نهاد رهبری در دو دوره خمینی و خامنهای، گفته بود که دفتر امام بسیار محدود بود و کارها بیشتر به احمد خمینی ارجاع داده میشد. اما در دوران خامنهای «سنگبنای یک نهاد و تشکیلات در نهاد ولایت فقیه» گذاشته شد.
بررسی رفتار خامنهای در نزدیک به سه دهه ای که از حضورش به عنوان رهبر جمهوری اسلامی میگذرد هم نشان میدهد که او تا آنجا که توانسته نهادهای موازی تحت کنترل خود را افرایش داده و همواره به دنبال جابهجایی مهرهها در نهادهای تحت مسئولیت خود بوده است. تعداد جابهجایی که او در دهه ۸۰ در نهادهای نظامی و سپاه پاسداران در پیش گرفت، با دوران پیش از او غیرقابل مقایسه است.
برای پی بردن به نهادسازی و یا توسعه و فربه کردن برخی از نهادها هم کافی است که «بنیاد برکت» و قرارگاههای اقتصادی سپاه پاسداران را در نظر بگیریم. «بنیاد برکت» در فاصلهای کوتاه به یکی از بزرگترین هلدینگهای اقتصادی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شده که بخشی از مسئولیت و وظایف کمیته امداد، جهاد کشاورزی و سازمان بهزیستی را بدون نظارت دولت اجرا میکند.
همینطور میتوان به انتصاب نمایندگان جدید رهبری در استانها توجه کرد. خامنهای علاوه بر تغییر برخی از ائمه جمعه، در برخی از مناطق نیز با تعیین ائمه جمعه موقت تلاش کرده تا میزان نفوذ احتمالی ائمه جمعه سنتی را کاهش دهد.
نظام کوتولهها
همه جابهجاییهایی را که خامنهای در مقام رهبر جمهوری اسلامی پیشه کرده، میتوان نشانه بیاعتمادی او به مهرههایی دانست که پیش از به قدرت رسیدن او بر سرکار بودهاند. او به دنبال کارگزارانی است که نه به لحاظ جایگاه حوزویشان اعتباری بیشتر از او داشته باشند و نه در ساختار سیاسی درون نظام جمهوری اسلامی روابط و جایگاهی مناسبتر.
نظام مورد نظر خامنهای نظام کوتولههای سیاسی، نظامی و حوزوی است. احمدینژاد در مقام رئیس قوه مجریه، حدادعادل در مقام رئیس قوه مقننه، صادق لاریجانی در مقام رئیس قوه قضائیه میتواند تصویری دقیقتر از کارگزاران گوش بهفرمان مورد نظر خامنهای را به ناظران نشان دهد.
چرایی این رفتار خامنهای را باید در گذشته او جستجو کرد. ادبیات گفتاری خامنهای نظامی و دشمن محور است. آغاز فعالیت رسمی او در جمهوری اسلامی هم در وزارتخانه جنگ و همراهی با نهادهای نظامی بوده است. گذشتهای که هنوز هم با او همراه است و در میان مشاوران و مدیران مورد اعتمادش حضور پررنگ نظامیان را میتوان دید.
از همین منظر میتوان گفت که خامنهای همچنان مدیران و کارگزارانی کوتوله میخواهد در قامت خودش به هنگام رهبر شدن پس از مرگ خمینی. او از سایههای بلندتر از خودش هراس دارد و در این سالها هم نشان داده که در حذف این سایهها کوتاهی نمیکند.
مفاله جالبی است. اما شاید می شد به جای استفاده از کوتوله ، واژه دیگری جایگزین می شد که معنی دوگانه ای در کوچک شمردن آدم های با قد و قواره کوچک تر از نرمال نداشته باشد. همانطور که زمانه در این زمینه ها تاکنون پیشگام بوده خوب است در جایگزینی بعضی واژه های تحقیرآمیز هم پیشقدم شود. ممنون.
مجیدیان / 01 April 2016
“او از سایههای بلندتر از خودش هراس دارد و در این سالها هم نشان داده که در حذف این سایهها کوتاهی نمیکند.”
اما دریغ از ترس این «او» از سایه بلند خداوند که تمامی عالم را فراگرفته است
و دیر یا زود این «او» را به درگاه خود احضار نموده و درحسابرسی و در به مجازات
راندن این «اوی» جاهل کوچکترین کوتاهی را روا نخواهد نداشت. خاطر کوتوله
و یا چوغوله مان جمع جمع از این بابت!!!
حمید / 02 April 2016