همه چیز از انتشار تصویر یک کودک بینام و نشان با پیراهن پلاستیکی شماره ۱۰ لیونل مسی در تیم ملی آرژانتین شروع شد. عکسی که ابتدا گفته شد در دهوک عراق ثبت شده، باعث شد تا جنبشی آنلاین برای پیدا کردن کودک شکل بگیرد.
تلویزیون کردستان با انتشار تصویری از یک پسربچه در دهوک که پیراهن مسی در بارسلونا را بر تن داشت، ادعا کرد او را پیدا کرده. تحقیقات سرویس جهانی بیبیسی اما آنها را به پسربچهای پنج ساله به نام مرتضی احمدی در ولایت غزنی افغانستان رساند.
عارف احمدی، پدر مرتضی در یک تماس تلفنی با بیبیسی جهانی از “علاقه زیاد” فرزندش به مسی و فوتبال گفته است: «من یک کشاورز ساده هستم و نمیتوانم برای او پیراهن مسی بخرم. این شد که بچهها تصمیم گرفتند برای درست کردن پیراهن از پلاستیک استفاده کنند.»
حالا برخی بچهمحلهای مرتضای پنج ساله که به اینترنت دسترسی دارند، خبر معروف شدنش را به او رساندهاند. پدرش میگوید که مرتضی خیلی خیلی خوشحال است. او امیدوار است که کشورهای خارجی کمک کنند تا مسی را ببیند و شاید هم در آینده مانند او فوتبالیست خوبی بشود.
اما آیا هنوز جایی برای رویاپردازی و درخشش جهانی یک استعداد حتی در کوچههای جنگ زده افغانستان یا عراق باقی مانده است؟ سهم میلیونها کودک دیگر در گوشه و کنار دنیا که رویای مسی شدن در سر دارند اما از مبادلات نجومی فوتبال و دستمزدهای میلیون دلاری چیست؟
فوتبال و جهانی بهتر برای کودکان
فوتبال هم مثل خیلی چیزهای دیگر در کشورهای توسعه یافته، پیشرفت کرده و در کشورهای توسعه نیافته، عقب مانده است. سرمایهگذاریهای کلان سهم اروپاست و جهان سوم از صنعت پر زرق و برق فوتبال مدرن، سهمی بیشتر از «کشف شدن استعدادهایش» ندارد؛ استعدادهایی که البته صادر میشوند. آن هم با قیمتهایی نه چندان بالا.
مسی یک کودک آرژانتینی ۱۳ ساله بود که مدرسه فوتبال بارسلونا او را کشف کرد. ریورپلاته، یکی از باشگاههای مطرح فوتبال آرژانتین، خواهان مسی بود اما پرداخت هزینههای مربوط به درمان کمبود هورمون رشد او (ماهی ۹۰۰ دلار) را قبول نکرد.
باشگاه اسپانیایی بارسلونا مسی را کشف کرد و مسئولیت درماناش را هم پذیرفت. مسی ۱۳ ساله هم چمدانش را بست و همراه پدرش به اسپانیا مهاجرت کرد تا یکی از اعضای آکادمی جوانان بارسلونا باشد.
شش سال بعد، او با این تیم قهرمان لیگ قهرمانان اروپا (چمپیونز لیگ) شد. اولین توپ طلایش را هم در ۲۲ سالگی به دست آورد. او به فوتبالیست قهرمان و رویایی میلیونها کودک در جهان تبدیل شد؛ البته با ۷۴ میلیون دلار درآمد سالانه.
لیونل مسی، سفیر صلح یونیسف هم شده و صاحب یک بنگاه خیریه است که در حوزه حمایت از کودکان آسیبپذیر فعالیت میکند. او همچنین یک بیمارستان مجهز کودکان در زادگاهش ساخته و به درمان کودکان نیازمند کمک میکند.
او که در سال ۲۰۱۵ میلادی، پنجمین توپ طلای اروپا را به خانه برد، در سوی مقابل متهم است آنطور که باید و شاید به امور خیریه نمیپردازد و با فراموش کردن گذشته خود سعی نمیکند راهی پیش روی مسیهای آینده باز کند.
اتهام تخلف مالی هم به بدگمانیها درباره او دامن زده است.
کارول بلامی، مدیر سابق یونیسف در سال ۲۰۰۱ و در حاشیه اتحاد بینالمللی این نهاد با فیفا گفته بود که فوتبال به ما کمک کرد تا بیماری فلج اطفال را در آفریقا ریشه کن کنیم. حالا دیگر بعضی از سفیران حسن نیت ما در جهان از ستارههای فوتبال هستند؛ آنها تلاشهای خستگی ناپذیری میکنند تا جهان به جایی بهتر برای کودکان تبدیل شود.
در این سال، فیفا با این هدف «که دنیای کودکان را تغییر دهد»، به جنبش جهانی «به خاطر کودکان، بگو آری» پیوست و جام جهانی ۲۰۰۲ را به آنها تقدیم کرد.
از جام جهانی ۲۰۰۲ نزدیک به ۱۴ سال گذشته است. در این سالها، هر چند فوتبال مانند بسیاری دیگر از ابزارهای قدرت و ثروت، سهمهایی گذرا از جریانهای خیرخواهانه برای کودکان داشته، اما قطعا نتوانسته جهان را به جایی بهتر برای آنها تبدیل کند.
کودک پیراهن نایلونی و کودکان بسیاری مانند او، از میلیونها دلاری که هر هفته در فوتبال اروپا در رفت و آمد است، از امور خیریهای که به نام صلح و فوتبال به نمایش گذاشته میشود و حتی از بازارهای تقلبی پیراهنهای فوتبال در جهان سوم، گاهی حتی یک پیراهن هم سهم نمیبرند.
البته شاید هم کمی انتظارمان از فوتبال به عنوان یک ورزش-صنعت بالاست، اما سرک کشیدن در اعداد و ارقام مالی، میتواند در این مورد روشنگر باشد.
این فوتبال پولساز
طراحی و فروش پیراهن واقعی شماره ۱۰ تیم ملی آرژانتین، بخشی از قرارداد مسی و فدراسیون فوتبال آرژانتین با شرکت آدیداس، تولیدکننده وسایل ورزشی است. آدیداس برای طراحی و تولید این پیراهن در کنار دیگر محصولات ورزشی مربوط به این ستاره فوتبال، سالانه حدود ۱۳.۶ میلیون دلار به او پرداخت میکند.
از طرف دیگر نایک، دیگر تولید کننده مشهور وسایل ورزشی، برای طراحی و تولید پیراهنهای تیم فوتبال بارسلونا، هر سال به این باشگاه ۴۳ میلیون دلار پرداخت میکند. بارسلونا هم بخشی از این پیراهنهای تولید نایک را در فروشگاههای خود در سراسر دنیا به فروش میرساند. آنها باید ۵۰ درصد از سود فروش این وسایل را نیز به نایک بدهند.
در سال ۲۰۱۴، بیش از یک میلیون پیراهن بارسلونا در دنیا به فروش رفت. بیشترین فروش را هم البته پیراهن شماره ۱۰ مسی داشت. پیراهنهای مختلف این تیم فوتبال، چیزی حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ دلار قیمت دارد.
به این ترتیب هر هفته میلیونها دلار در حال رفت و آمد میان باشگاهها، بازیکنها، هوادارها، استادیومها، حمایت کنندههای مالی و باشگاههاست. در این گردش عظیم مالی، پیراهنهای فوتبال که روزی قرار بود در نقش یک عامل تشویق کننده بر تن هواداران محلی یک تیم پوشانده شود، به مانیفستی جهانی برای تبلیغات تبدیل شده است.
نایک و آدیداس، دو شرکت مطرح تولیدکننده وسایل ورزشی، در حال حاضر کنترل سه چهارم بازار محصولات فوتبالی را در اختیار دارند. بازاری که در آن مشترکا به یک درآمد سالانه ۴.۳ میلیارد دلاری رسیدهاند.
آنها برای اطمینان از در اختیار داشتن این سهم از بازار، آمادهاند سالانه قراردادهایی تا مبلغ ۵۰ میلیون دلار با تیمها و بازیکنان مطرح در دنیای فوتبال امضا کنند.
اسکای اسپورت در پایان سال ۲۰۱۵ آماری از بیشترین فروش پیراهنهای فوتبال در دنیا منتشر کرد.
در آمار منتشر شده، پس از لیونل مسی، کریستیانو رونالدو، ستاره پرتغالی باشگاه رئال مادرید در رتبه دوم قرار دارد. رونالدو در حال حاضر با یک توافق تجاری پنج ساله در ازای دریافت سالی ۱۴.۱ میلیون دلار، یکی از مشهورترین چهرههای تبلیغاتی نایک در دنیای فوتبال به شمار میرود. او در سال ۲۰۰۹ با یک قرارداد ۱۳۰ میلیون دلاری از منچستریونایتد جدا شد و به رئال مادرید رفت.
رئال مادرید، گرانترین باشگاه حال حاضر دنیا با قیمت سه میلیارد و ۲۶۳ میلیون دلار است. این باشگاه برای طراحی و فروش پیراهنهایش با آدیداس یک قرارداد به ارزش سالی ۳۴ میلیون یورو بسته که تا سال ۲۰۲۰ اعتبار دارد. مدتی پس از انتقال رونالدو به مادرید، اعلام شد که تمام هزینه انتقال او تنها از راه فروش پیراهنهایش به باشگاه برگردانده شده است.
سابقه پیراهنفروشی
شاید اولین بار در دهه ۷۰ میلادی بود که پیراهنهای یک تیم فوتبال، در مسیر دغدغههای تجاری مالکان یک باشگاه قرار گرفت. دان ریوی، مدیر وقت لیدزیونایتدیها، با ادمیرال، یک برند تولید کننده لباسهای ورزشی قرارداد امضا کرد. آنها در این قرارداد توافق کردند تا پیراهنهای ورزشی جدیدی برای لیدز طراحی شود. این پیراهنهای جدید کپی رایت داشت، به مردم عادی فروخته میشد و باشگاه از فروش هر پیراهن به سود میرسید.
قرارداد لیدز و ادمیرال، در واقع انقلابی بود در طراحی و فروش پیراهنهای ورزشی و البته که تاثیر بیشتری هم به دنبال داشت: باشگاههای دیگر هم دغدغههای تجاری اینچنینی پیدا کردند.
حالا دیگر علاوه بر طراحی و فروش پیراهن، لوگوی تولیدکنندهها هم روی پیراهن بازیکنها و لباسهای فروشی، چاپ میشود.
در نمونهای دیگر، یک تولیدکننده محلی مشروبات الکلی به موجب یک قراداد تجاری، حامی مالی یک باشگاه فوتبال آلمانی به نام آینتراخت برانشوایگ شد و لوگوی آن روی پیراهن بازیکنهای این تیم قرار گرفت. باشگاههای دیگر هم خیلی زود حامیان مالی خودشان را پیدا کردند و بازار رقابت به راه افتاد. حالا حامیان مالی تیمهای بزرگ، سودهای چشمگیری به دست میآوردند و فوتبال دیگر فقط یک ورزش زیبا در مستطیل سبز نیست، بلکه از این مستطیل بیرون رفته، وارد بازار شده، به سیاست رسیده و جهان دیگری از فقر و ثروت خلق کرده است.
با درود بر همه ايرانيان ، ايا اگر ( عبا ) نيز شماره ايي بود ، جنتي چه شماره ايي داشت ؟ و آن شماره را چه كساني به چه قيمتي ميخريدند ، ؟ پاينده ايران ، سربلند ايراني
كشكساب / 31 January 2016