آیتالله خامنهای بازار کاملاً تبعیضآمیزی به راه انداخته است. همه مخالفان جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و ولی فقیه را به شرکت در انتخابات دعوت میکند تا “بازار غیر رقابتی” او را پر رونق سازند. بازار سیاست او، مانند بازار اقتصاد کشورهای اسکاندیناوی یا بازار بقیه کشورهای اروپایی یا بازار کانادا و استرالیا و ژاپن نیست، مانند بازار اقتصاد آمریکاست که یک درصد جمعیت صاحب ۹۵ درصد درآمدها میشود و ۹۹ درصد جمعیت صاحب ۵ درصد درآمدها. میگوید: من همه را دعوت به خرید کالاهایم کرده ام، اما وعده ندادهام که چیزی گیر کسی بیفتد و دیگران هم بتوانند از این داد و ستد بهرهمند شوند.
این مدعای مشهور که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است، میتواند مبنای تحلیل جنگ قدرت در جمهوری اسلامی قرار گیرد. محافظه کاران ایرانی از یک سو و اصلاحطلبان و نیروهای اعتدالی از دیگر سو، دو نوع سیاست داخلی متعارض را تعقیب میکنند که نتیجه منطقی آن، دو سیاست خارجی متقابل است.
جنگ قدرت – مانند همه کشورها – نزاع بر سر منابع کمیاب قدرت، ثروت، اطلاعات و منزلت اجتماعی است. رقابت میتواند تبعیض و نابرابری را ساختاری سازد، به نحوی که در قدرتمندترین دموکراسی جهان- آمریکا- طی ۳۵ سال گذشته نابرابری ثروت و درآمد دائماً به نحو شگرفی افزایش یافته و یک درصدیها و ۹۹ درصدیها را ساخته است.
جنگ پر سر و صدا، و همراه با سرکوبهای گسترده، بر سر منابع کمیاب قدرت، ثروت، اطلاعات و منزلت اجتماعی؛ هویت جمهوری اسلامی را ساختهاند. اتصال به دولت- به عنوان نظام سیاسی- سادهترین راه ثروتمند شدن در اقتصاد دولتی رانتیر جمهوری اسلامی است. به همین دلیل فسادهای بزرگی رخ داده که برخی از آنها تاکنون افشا شده و بعضاً برخی از متهمان اعدام گردیدهاند.
محافظهکاران به رهبری آیتالله خامنهای و مخالفانشان – اصلاح طلبان و اعتدالیون – فهمیدهاند که اجرای توافق هستهای و لغو تحریمها و مذاکره با آمریکا، پیامدهای آگاهانه و ناخواسته داخلی زیادی به دنبال خواهد آورد.
آیتالله خامنهای پس از دوران اصلاحات – دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و مجلس ششم – توانست با حذف اصلاحطلبان مجالس هفتم و هشتم و نهم، و ریاست جمهوری احمدینژاد، را بسازد. او بارها پیروزمندانه گفت که حاکمیت دوگانه- بخش انتخابی قرار گرفته در برابر بخش انتصابی توسط او- به حاکمیت یکپارچه محافظه کاران تبدیل شده است. اما دوران حاکمیت یکپارچه خامنهای/احمدینژاد/ سعید جلیلی نه تنها با بستن فضاهای نسبتاً آزاد و سرکوب- از جمله سرکوب “جنبش سبز“- که با قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و تصویب شدیدترین تحریمهایی که در طول تاریخ علیه کشوری وضع شده، همراه بود.
آن سیاست داخلی سرکوبگرانه سرشار از فسادهای کلان اقتصادی و سیاست خارجی سازش ناپذیر و نابخردانه شکست خورد و هزینه سنگینی برای ایران و ایرانیان به بار آورد. وضع به گونهای شد که اینک هیچ کس مسئولیت دوران احمدینژاد را بر عهده نمیگیرد.
انتخاب حسن روحانی، به مذاکرات هستهای سرعت بخشید، توافق هستهای حاصل شد، دولت روحانی همه تعهداتش را به سرعت عملی کرد و لغو تدریجی تحریمها از ۲۶ دی آغاز شد. مذاکرات مستقیم یک ساله با دولت آمریکا که به آزادی زندانیان طرفین در ۲۶ دی انجامید، موفقیت دیگر او در سیاست خارجی بود. در داخل هم تا اندازهای کوشید تا فضای سیاسی و فرهنگی را بگشاید، اگر چه دستاورد چشمگیری در این زمینه به دست نیاورد، ولی وضع این حوزهها هم نسبت به دوران احمدی نژاد بسیار تغییر کرد.
گویی محافظهکاران به رهبری آیتالله خامنهای و مخالفانشان – اصلاحطلبان و اعتدالیون – فهمیدهاند که اجرای توافق هستهای و لغو تحریمها و مذاکره با آمریکا، پیامدهای آگاهانه و ناخواسته داخلی زیادی به دنبال خواهد آورد. اصلاح طلبان و اعتدالیون خواستار سازش داخلی- همانند سازش هستهای و سازش درباره آزادی زندانیان- میان حکومت و رقبأ و منتقدان هستند. آنان خواستار انتخابات آزاد، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی احزاب و رسانه ها، و حقوق شهروندی هستند. بهبود روابط با آمریکا و تنش زدایی منطقهای با کشورهای همسایه، سیاست خارجی آنان است.
محافظهکاران به رهبری آیتالله خامنهای دقیقاً با این خواستها و سیاستها مخالفند. آیتالله خامنهای بارها گفته است که دشمن- آمریکا- قصد دارد تا از طریق توافق هستهای و مسئولان، به نهادها و قوای تصمیم گیر جمهوری اسلامی نفوذ کند. آنها به شدت ترسیدهاند که در انتخابات هفتم اسفند نیروهای اصلاح طلب و اعتدالیون پیروز شوند. برای مقابله با فرایند “گشایش سیاسی داخلی” و “سیاست خارجی روابط دوستانه با دولتهای غربی و خاورمیانه”، دست به هر کاری میزنند تا وضع سابق حفظ شده و همه- ایرانیان و جهانیان- بفهمند که چیزی تغییر نکرده است. بدین ترتیب، قصد دارند نه تنها مانع پیشروی اعتدالیون و اصلاحطلبان شده، بلکه اگر بتوانند روحانی و همفکرانش را زمین زنند.
حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران و کنسولگری آن کشور در مشهد که به قطع روابط عربستان سعودی و چند کشور دیگر با ایران، و محکومیت ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل گردید، در این چارچوب قابل فهم است. حمله به سفارت عربستان سعودی یکی از اقدامات آنان علیه نیروهای اصلاحطلب و اعتدالی بود.
پس از روشن شدن پیامدهای زیانبار این عمل برای ایران، محافظه کاران ادعا کردند که این اقدام کار “نیروهای خودسر” یا “نفوذیهای دشمن” است. اما همه میدانند که نیروهای افراطی وابسته به بخشهایی از نظام دست به این اقدام زدند.
علی مطهری- نماینده مجلس- در ۲۳ دی ۱۳۹۴- در مصاحبهای گفت که نیروهای حمله کننده به سفارت در ارتباط به نهادهای نظامی و امنیتی قرار داشته و به دو دلیل نیروی انتظامی جلوی آنها را نگرفت. الف- وابستگی آنها به نهادهای رژیم. ب- وجود این تحلیل که وقتی نظام به خطر بیفتد، همین نیروها از رژیم دفاع خواهند کرد. بنابراین برخورد قضایی با آنها، با حفظ نظام تعارض دارد.
جنگ قدرت در حوزه سیاست خارجی و داخلی طی هفتهها و روزهای آینده تشدید خواهد شد. رکود اقتصادی را محافظهکاران علم کردهاند و بعید است که لغو تحریم ها- در شرایطی که نفت ایران حدود بشکهای ۲۵ دلار به فروش میرسد و امکان افزایش سریع تولید و فروش وجود ندارد- تا برگزاری انتخابات اثر مثبتی از خود نشان دهد.
مسئله بعدی، ورود ۱۰ تفنگدار آمریکایی به آبهای ایران در خلیج فارس، بازداشت آنها توسط سپاه و آزادی آنها پس از مذاکرات کری و ظریف در روز بعد بود. تهدیدات مقامهای نظامی ایرانی پس از این رویداد، برخلاف سیاستهای دولت روحانی و برای تخریب دولت بود.
دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه گفت: “ناوهواپیمابر آمریکایی ترومن در زمان دستگیری متجاوزین ۴۰ دقیقه رفتار غیرحرفهای داشت… ناوهواپیمابر آمریکا و فرانسه در تیررس موشکهای ما بودند و اگر کار غیرحرفهای خود را ادامه میدادند، فاجعهای رخ میداد که در طول تاریخ برای آنها اتفاق نیفتاده بود.آنها در معرض شلیکهای ما بودند که در صورت این اتفاق، به انهدام آنها میانجامید”.
سرلشکر حسن فیروزآبادی- رئیس ستادکل نیروهای مسلح- گفت این رویداد قدرت و بیداری ایران و میزان آسیب پذیری آمریکاییها را نشان داد.اگر درایت و حسن نیت فرماندهان ایرانی نبود، “آمریکاییها با یک مصیبت جدید مواجه میشدند“.
سرلشکر محسن رضایی گفت که پاسداران ما مقتدرانه ۱۰ تن از نیروهای نظامی مدرنترین ارتش جهان را بازداشت کردند و دولت آمریکا از ما خواهش کرد تا آنها را آزاد کنیم. سپس نتیجه گرفت: “امروز آمریکا در مقابل ایران چیزی نیست چه برسد به عربستان؛ میبینم روزی که خود مردم عربستان سردمداران آلسعود را اعدام کنند”.
سردار نقدی- رئیس سازمان بسیج سپاه- نیز ضمن حمله شدید به رسانههای منتقد داخلی گفت که پاسداران ما: “مثل موش گوش سربازان آمریکایی را گرفتند و گفتند اینجا جای شما نیست، اما برخی رسانههای کشور معلوم نیست کجایی هستند پیام تشکر وزیر امور خارجه امریکا را تیتر کردند؛ که باید گفت اصلا غلط کرده که تشکر کرده و سربازانشان غلط کردند که به خلیج فارس آمدند”.
این سیاست خارجی تهاجمی محافظهکاران افراطی، با سیاست داخلی افراطی دنبال میشود. در این عرصه هم نظامیان میدان دار هستند. میگویند وزارت کشور حسن روحانی باید نامزدهای اصلاحطلب و اعتدالی انتخابات مجلس شورا و انتخابات مجلس خبرگان را به طور گسترده حذف میکرد. چون آنها نکردند، حالا شورای نگهبان باید این وظیفه را انجام دهد.
پس از مخالفت علنی هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی با رد صلاحیت نامزدهای انتخابات توسط شورای نگهبان، آیتالله خامنهای پا به میدان نهاد و طی دو سخنرانی گفت که شورای نگهبان حق دارد نامزدهای فاقد صلاحیت را حذف کند. اما حسین انصاری راد- رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس ششم- در هجدهم دی ماه ۱۳۹۴طی نامه سرگشادهای به آیتالله خامنهای، ضمن نقد و رد اقدام شورای نگهبان، خواستار اعلام آشتی ملی، آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر رهبران جنبش سبز شد.
اما سردار محمد حسین نجات- معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران- در ۲۴ دی ۱۳۹۴ گفت:”حالا شورای نگهبان مجبور است کسری کار هیئتهای اجرایی را جبران کند و قطعاً افراد زیادی ریزش پیدا میکنند”. او افزود که مخالفان رد صلاحیت نامزدها توسط شورای نگهبان، هدفشان وارد کردن فتنهگران و جاسوسان به مجلس است.
در ۱۳۹۴/۱۰/۲۶ سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که فقط صلاحیت حدود ۴۰ درصد نامزدهای مجلس را تأیید کردهاند. شورای نگهبان به گونهای صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب را رد کرد که آنان در بسیاری از شهرها حتی یک داوطلب برای معرفی به مردم ندارند. از ۳ هزار نامزد اصلاحطلب در سراسر کشور، فقط صلاحیت ۳۰ نفر تأیید شد. آیتالله خامنهای در ۹ ژانویه گفت حتی آنهایی که جمهوری اسلامی و مرا قبول ندارند، برای حفظ اعتبار ایران حتماً در انتخابات شرکت کنند. معنای این دعوت این است: در انتخابات شرکت کنید و به نامزدهای مورد تأیید رهبری رأی دهید.
جنگ قدرت در حوزه سیاست خارجی و داخلی طی هفتهها و روزهای آینده تشدید خواهد شد. رکود اقتصادی را محافظه کاران علم کردهاند و بعید است که لغو تحریمها- در شرایطی که نفت ایران حدود بشکهای ۲۵ دلار به فروش میرسد و امکان افزایش سریع تولید و فروش وجود ندارد- تا برگزاری انتخابات اثر مثبتی از خود نشان دهد. در این شرایط اصلاحطلبان و اعتدالیون انتظار دارند تا حسن روحانی به عنوان “دومین مقام کشور و مجری قانون اساسی” برای تأیید صلاحیت آنها کاری انجام دهد. روحانی هم در ۱۷ ژانویه گفت: “به عنوان رییس جمهور از همه اختیاراتم در این زمینه استفاده میکنم”. اما او در برابر محافظهکاران افراطی به رهبری آیتالله خامنهای که انحصارطلبانه خواستار همه قدرت هستند، چه کاری میتواند از پیش برد؟ وقتی اصلاح طلبان و اعتدالیون به دلیل خطرات خارجی و احتمال سوریهای شدن نمیخواهند رویدادهای پس از انتخابات ریاست خرداد ۸۸ تکرار شود، حسن روحانی با اتکای به کدام شبکه اجتماعی بسیج شده فعال میتواند به طرف مقابل فشار آورد آورد؟ محافظه کاران با اکثریت مخالف سازمان نایافتهای مواجه هستند که مبارزه مسالمتآمیز را تعقیب میکنند.
با این همه، اگر برای اصلاحطلبان و اعتدالیون ۲۹۰ نامزد باقی بماند، مجلسی میانه رو شکل خواهد گرفت. مهمترین مسئله و پرسش برای دموکراسی خواهان ایران این است که چگونه میتوانند بدون عراقی/لیبیایی/سوریه کردن ایران، گذار از نظام دیکتاتوری موجود به نظام دموکراتیک را ممکن سازند؟
متن انگلیسی این مقاله منتشر شده است در:
در همین زمینه:
خامنهای: بنده نگفتم کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بروند
♦ پرونده ویژه:
از این نکرار مکررات دست بردارید ! این سخن که حکومت بهانه ای جور می کند تا رقبا را از میدان بدر کند حرف کهنه ای است که از بس تکرار شده است پبش پا افتاده و بی ارزش شده است . درک درست از ماهیت حکومت در ایران باید بتواند توضیح دهد
الف : چرا حکومت اسلامی مدام در پی دشمن سازی در داخل و بیرون مملکت است ؟ چرای ایت الله خامنه ای از وجود انبوه دشمنان به شادی و شعف می اید .
ب:چرا حکومت اسلامی اجازه نمی دهد یک شیوه معین از زندگی در درون مملکت و شیوه ارتباط با سابر ملل بر پایه قاعده و قانون شکل بگیرد .چرا ایت الله خامنه ای خواستار “تحول و انقلاب مدام” در دستگاه های حکومتی و روابط با سایر ملل است
شاهد / 20 January 2016
آقای گنجی بسیار ممنون از اینکه مکرراً در خصوص سازوکارهای پیچیده سیاست در ایران شفاف سازی می فرمایید. بسیاری از افرادی که به اینترنت دسترسی دارند یا از قبل چنین ایده ای داشته اند یا بر اثر خواندن مطالب شما در آنها ذهن آنها جرقه ای زده می شود. ولی یک ایراد اساسی و در عین حال لا ینحل در کار تمام نویسنده ها و تحلیلگران وجود دارد. آنها به دلیل عدم دسترسی به مخاطب عام نمی توانند تاثیر گذار باشند. ببینید چه نسبتی از مردم عادی ایران به اینترنت دسترسی دارند، چقدر از آنها که دسترسی دارند می توانند از سد فیلتر بگذرند، آنها یی که می گذرند چه سایتهایی را می بینند و اگر دیدند چه مطالبی توجشهان را جلب می کند. خواهید دید که مردم عادی و اثر گذار در ایران با این مطالب انسی ندارند. از این بابت متاسفم. راز موفقیت ملاها همین نزدیکی با توده و عوام بود که در هر جا با آخوند سروکار داشتند ممکن بود پیام آنها را بگیرند( و هنوز می گیرند و فریب می خورند).
از طرف دیگر اصرار شما بر یکی به نعل و یکی به میخ زدن را هم نمی پسندم. قیاس مع الفارق موضوعات ایران با چیزی مثل موضوع تجمیع ثروت امریکایی ها در دست 1% نه به محتوای کارتان می افزاید نه بدلیل مختصر بودن گوشه کنایه ها می تواند خدشه ای بر دیدگاه عمومی مردم در خصوص امریکا وارد کند. اگر نخبگان علمی یک کشور 99 درصد دانش آن را هدایت می کنند، اگر نخبه های هنری 99 درصد هنر کشورها را در دست دارند باید حق بدهیم که نخبه های اقتصادی هم 99 درصد ثروت کشورها را از آن خود کنند. موضوع ان است که آن 1% ثروت کشور چه رقمی است و چگونه می تواند رفاه الباقی 99 درصد مردم را تامین کند. اگر فقط یک درصد ثروت آمریکا در اختیار 99 درصد امریکایی هاست باید گفت این یک درصد معادل رقمی خیلی خیلی خیلی زیاد است. البته قصه 99 و 1 درصد که گفتم همه با استناد به توهم عمومی در خصوص توزیع ثروت هاست و به احتمال قوی صحیح هم نیست.
میترا / 21 January 2016
گنجی : “با این همه، اگر برای اصلاح طلبان و اعتدالیون ۲۹۰ نامزد باقی بماند، مجلسی میانه رو شکل خواهد گرفت.!!!!”
گیریم که ۲۹۰ نفر که نه ، ۱۰۰۰ نفر اصلاح طلب باقی بماند. مگر جمهوری اسلامی به نتیجه آرای “انتخابات ” خودش احترام میگذرد؟ مگر شما آقای گنجی سال ۸۸ خواب بودید ؟ هر جوری شده میخواهی سیاهی لشکر برای این رژیم جور کنی ها !!!!
فرشید / 21 January 2016
روحانی باید طی نامه ای به رهبر خود خوانده مسلمین جهان سه انتخاب را پیش روی ایشان بگذارد
۱ لیستی ۳۰۰۰ نفره از اصلاح طلبان و اعتدالیون برای تایید صلاحیت
۲ رفراندمی برای رد یا قبول نظارت استصوابی شورای نگهبان توسط مردم
۳ استعفا از ریاست جمهوری و برگزاری انتخابات زود هنگام ریاست جمهوری تا معظم اله هر طور خود صلاح میدانند کشور را به سوی ویرانی سوق دهند
arjomand / 21 January 2016
اگر این امریکا نبود به چه کس دیگری اویزان میشدید
farhad / 21 January 2016
حجت الاسلام خامنه ایی به سیاهی لشکر احتیاج دارد و از مخالفان رژیم سپاهی جمهوری اسلامی، توقع شرکت در انتخابات برای مشروعیت بخشیدن به نظام ج.ا. با اکثریت مشارکت مردم دراین نمایش انتخاباتی دارد.به هر صورت مردم برای مهر انتخاباتی و فواید مثبت آن در ادارات و نهادهای دولتی، کم و بیش در انتخابات شرکت میکنند و تحریم انتخابات بدلیل تبلیغات رژیم و سرگردانی اپوزیسیون راهی به جایی ندارد ! با آمدن امثال جلیلی و احمدی نژاد در هرم قدرت، نارضایتی در میان مردم فزونی خواهد گرفت و امکان تغییراتی ریشه ایی در سیستم حکومتی ایران وجود دارد ولی با آمدن خاتمی و شرکا، هوچی گری اسلام رحمانی اصلاحاتی و بودن روحانی با اسلام امنیتی اعتدالی، فریب و تزویر سیاسی بمراتب بیشتر خواهد شد و دوام حکومت در جاروجنجال داخلی و ظاهری بیشتر !! مخالفان صادراتی رژیم ج.ا. این مهم را زیرسیبیلی رد میکنند که جناب روحانی با آن کلید مشگل گشا، یکی از مسئولین کشتار سالهای ۶۷ را بعنوان وزیر دادگستری در دولت دارد ! مردم دغدغه معیشت زندگی دارند. بیکاری بیداد میکند. دخالت در بحران و تنش میان نارفیقان عرب، منافع ملی ایران را خدشه دار میسازد و…
جمهوریخواه / 21 January 2016
رای دادن = اتلاف وقت
رای دادن= مشروعیت بخشیدن به حکومت ملا ها و ولایت فقیه
رای دادن= ادامه وضع موجود
roozbeh / 21 January 2016
خامنه ای هما صدام مههم است. جنون قدرت ا نظامیان و دیگر مفت خور دوربرش کاری به حضور مردم ناردند. ینها میگوین-اگر راست بگیوند= 2500 کردان بسیج درست کرده اند. اگر هر گرددان هزار نفر بگیرید یعنی 2 و نیم نفرنه میگیو یک میلیون. یا یا ارتش تا زمانی نیوری دخلی حمله نکند همه را تحت نترل داردو. حامنه نیازیمردم ندار. پول نفت 20 دلاری هم شکم اینه شیر میکئ. الان هر سپاهی دون پایه خانه و ماشین و زن بچه دارو بچه هایش از مدارس نومنهدرواتی و غیرانفاعی درس میخوانند با ستفاده از سهمیه به دانشگاه میرود و از سربازی معاف است.و مردم حق استفده از کلت و تفنگ ندارند ولی هر سپاهی و بیسجی از اسپری فلفل و کلت دارو اینها از صهیونیسته ها ذز کناره باختری مسلح تر هستندو برا یجواز کسب یک ادم عادی یک سال دئندگی کند نمیتواند کار بگیرد اینها دو روزه شغل پردرامد داردو جکومت آپارتاید ئلایت فیه بتر از فاریقای حنوبی در ایران استو خامنه اینها برای گول زدن اندک احمقهای سز میدهد که سنشان بالای 60 سال شات. زیز 60 ساله به دور گوزره برده و ارباب تقسیم شده اند بردگاه اکثرزیت در خدمن ارباابن ارکثریت.
نیستا / 22 January 2016
ضمن سپاسگزاری از اقای گنجی، دوستان در رادیو زمانه و پیامگذاران که از کارها و نوشته هایشان بهره مندیم؛
اصل موضوع این نیست که ثروت بنام کیست. باید دید بکام کیست. در امریکا، ژاپن یا اروپا شاید ثروت بنام 1٪ باشد ولی بکام ملت و کسانی است که در شرکت ها و نهادهای اقتصادی و بازرگانی و صنعتی و کشاورزی و خدمات با سمت ها و شغلهای مختلف کار می کنند و از زندگی خوبی هم بهره مندند. ولی در ایران ثروت بنام ملت و دولت و امام رضا و مستضعفان و شهید و … و امامزاده ها است، ولی بکام خامنه ای و طرفدارانش است. صاحب اصلی که ملت باشد اختیاری ندارد. اختیار ثروت ملت دست خامنه ای و سپاه است و بهره اش را میبرند. با همین ثروت بی حساب است که علیه ملت هر کاری میکنند تا قدرت و ثروت در چنگال خونالودشان بماند. موضوع را نباید ساده دید یا ساده کرد و ساده جلوه داد.
برای اینها حفظ نظام یعنی حفظ قدرت و ثروت اوجب واجبات است. اسلام هم برای حفظ موقعیتشان است. برای حفظ حکومت و ثروت با بهره گیری از امکانات مردم از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نمی کنند. تا کنون بارها این را ثابت کردند.
و اما امریکا ستیزی ! اینها به دشمنی با امریکا نیاز دارند. از لوازم حفظ این موقعیت است. خود خامنه ای هم گفت که امریکا ستیزی باید ادامه یابد. اگر دشمن نباشد، دشمنی با امریکا نباشد چه بگویند؟ پیش ازاین اگر شمر و یزید نبودند آخوند چه می گفت؟ به حرفهای خامنه ای توجه کنید! اگر دشمن و امریکا و استکبار و اسرائیل نباشند چه بگوید؟
نفوذ حکومت روسیه و وابستگی به آن را می خواهند. بهر ذلت و خواری تن داده اند و میدهند ولی شعارهای ضد امریکا و دشمن دشمن را رها نمی کنند. برایشان حیاتی است. اگر نباشد سپاه پاسداران و بسیج چکار کنند و فرماندهانشان چه بگویند؟ یک عده ای را هم سرگرم این حرفها کرده اند.
بابکان / 22 January 2016