کوچهها و خرابهها و زمینخالیهای ایران مملؤ از دیوارنوشتههایی است یادآور مردمی که از تلنبار آشغال و زبالههای اطراف محل سکونتشان به ستوه آمده بودند. دیوارنوشتههایی با این مضمون: «لعنت بر جد و آباد کسی که در این محل آشغال بریزد».
البته در میان همین مردم مشهور بود که اقوام ساکن فلات ایران نخستین مردمانی بودند که سیستم اگو یا فاضلاب و شبکه دفع ضایعات خود را ابداع کردند. اما این مردمان اکنون از فقدان ابداع تاریخی خود رنج میبرند.
اینک «مدیریت پسماند» به یکی از معضلات دائمی زیست محیطی و بهداشتی ایران بدل شده است. سازمان حفاظت محیط زیست ایران به دفعات وضعیت شبکه جمعآوری، دفع و تصفیه فاضلاب در ایران را بحرانی اعلام کرده است. بسیاری از سازمانهای بینالمللی نیز در سالهای اخیر مسئولان ایرانی را به کمکاری در این زمینه متهم کردهاند.
تا آنجا که به بحران پسماندها و فضولات و فاضلابها در ایران مرتبط است، جدای از بودجه و اعتبارات ناکافی برای رسیدگی به مدیریت پسماند، بخشی از این کمکاریها به عدم «تفکیک پسماندها و زبالهها» گره خورده است.
افزون بر این ضعف دیگری که متوجه مسئولان ایرانی است بیتوجهی به «بازیافت پسماند» است. بنابر اعلام سازمان ملل، کشورهایی که بیشترین میزان زباله را تولید میکنند، از قضا موفقترین بازیافتکنندگان در جهان نیز به شمار میآیند.
این در حالی است که ایرانیها سالانه نزدیک ۲۰ میلیون تن زباله تولید میکنند. در ایران سرانه تولید پسماند به ازای هر نفر تقریباً ۷۰۰ گرم است؛ عددی بیشتر از میانگین سرانه تولید پسماند در جهان. اما این کشور توانسته تنها یک درصد از پسماندهای خود را بازیافت کند.
پسماندهای خانگی، صنعتی و کشاورزی
پسماندها به پسماندهای مختلفی از قبیل پسماند خانگی، پزشکی، صنعتی و کشاورزی تقسیمبندی میشوند.
بر اساس گزارش وزارت نیرو تنها ۳۵ درصد شهرها و میزانی کمتر از یک چهارم روستاهای کشور تحت پوشش تأسیسات فاضلاباند.
تعداد شهرهای دارای انشعاب فاضلاب در ایران تنها ۲۶۴ عدد است. به عبارت دیگر بیش از هزار شهر ایران فاقد فاضلاب مرکزی و انشعاب آن میباشند.
فقدان فاضلاب مرکزی در اغلب شهرهای ایران سبب شده است تا حجم زیادی از فاضلابهای خانگی از طریق چاهای حفر شده در منازل دفع، و پس از آن به کانالها، رودخانهها و دریاچهها ریخته شود.
چندی پیش اداره حفاظت محیط زیست استان مازندران نسبت به تخلیه فاضلاب انسانی در دریای خزر هشدار داد. بسیاری از استانهای دیگر نیز با این مسئله دست به گریباناند. به طور مثال در شهر دو میلیون نفری تبریز که فاقد فاضلاب مرکزی است، روزانه بهطور متوسط ۱۶۰ هزار لیتر فاضلاب توسط لجنکشها در رودخانه «تلخه رود» تخلیه میشوند.
درصد مبتلایان به سرطان دستگاه گوارشی در بسیاری از شهرهای استان اردبیل افزایش یافته و دلیل عمده آن نیز آلودگی منابع آب این استان به پسماندهای خانگی عنوان شده است.
در استان خراسان شمالی تنها دو شهر بجنورد و اسفراین دارای شبکه جمعآوری فاضلاب هستند و سایر شهرستانهای این استان در مرحله دفع پسماند با مشکل اساسی روبرو هستند.
به گفته سازمان حفاظت محیط زیست ایران، توسعه نیافتن شبکه فاضلاب در شهرهای مختلف ایران، به یکی از جدیترین چالشهای زیست محیطی تبدیل شده است. بر اساس آمار وزارت نیرو برای تکمیل طرحهای آب و فاضلاب و شبکهها و تأسیسات زیربنایی در این بخش به ۱۲۰ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است. سازمان حفاظت محیط زیست نیز نبود اعتبار کافی برای تکمیل و ساخت شبکههای فاضلاب را دلیل عمده این بحران میداند.
علاوه بر این، ایران با تزریق سالانه ۵۷۰ هزار تن پلاستیک به محیط زیست جزو ۹ کشور اول دنیا در این زمینه به شمار میآید.
در مورد پسماندهای صنعتی نیز وضعیت بهتری حاکم نیست. ماه گذشته مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرد تنها ۲۹ درصد از معادن این کشور مجهز به سیستم فاضلاب هستند. در واقع چیزی بیش از سه هزار معدن پسماندهای خود را در زمینهای کشاورزی، چاه و یا در رودخانهها و دریاچهها دفن میکنند.
هزاران تن پسماند صنعتی مواد خطرناک شیمیائی، فلزی، سلولزی و معدنی و همچنین مواد اسیدی و قلیایی قوی مثل جیوه و آرسنیک را از خود آزاد میکنند که باعث آلودگی منابع با ارزش آبهای زیرزمینی خواهند شد. این پسماندها با ورود غیر کنترل شده به محیط زیست و سمومی که ایجاد میکنند مخاطرات فراوانی را به همراه میآورد.
در سالهای اخیر ضایعات و پسماند کشاورزی نیز صدمات جبران ناپذیری به کشور وارد آورده است. به طوریکه رقمی در حدود ۲۵ درصد از درآمد نفتی کشور در قالب ضایعات کشاورزی از بین رفته است.
بحران پسماندهای بیمارستانی
اما در میان انواع پسماندها خطرناکترین نوع آن پسماند و زباله بیمارستانی است. در ایران روزانه دستکم ۴۰۰ تن و سالانه به طور متوسط بیش از ۵۰ هزار تن پسماند و زباله بیمارستانی تولید میشود.
در حال حاضر و با وجود روشهای نوین جهت دفع پسماندهای بیمارستانی در جهان، هنوز هم در اکثر مناطق کشور دفع این پسماندهای خطرناک به روش سنتی و از طریق «دفن» صورت میگیرد و حتی دفن این پسماندها نیز با روش بیخطر کردن و به اصطلاح استریل کردن همراه نمیشود. دفن پسماندهای بیمارستانی، علاوه بر آلودگیهای زیست محیطی و آبهای زیرزمینی، خطر گسترش برخی از بیماریها را در پی دارد.
در حال حاضر در ایران بیش از ۵۰ درصد از بیمارستانها و مراکز پزشکی دارای امکانات و تجهیزات ویژه برای بیخطر کردن پسماندهای پزشکی وجود دارد.
خرید تجهیزات برای بیخطرکردن پسماندهای بیمارستانی به روش روز دنیا، مستلزم اعتبارات زیادی است که میبایست دولت برای آن اعتبار و بودجهای درخور اختصاص دهد.
تنها در اردیبهشت سال جاری بود که پس از اخطارهای فراوان زیست محیطی به بیمارستانهای تهران، نخستین دستگاه زباله سوز بیمارستانی، آن هم به همت چندین ارگان مختلف در این شهر نصب شد؛ به عبارت دیگر یک دستگاه زبالهسوز برای شهری که روزانه بیش از ۹۰ تن پسماند بیمارستانی تولید میکند.
عوامل متعددی از قبیل کم بودن تعداد دستگاههای زباله سوز استاندارد، عدم تخصیص بودجه و اعتبار کافی برای واردات دستگاههای لازم، بیتوجهی دولت و همچنین بیکیفیت بودن برخی از دستگاههای موجود باعث شده است تا زبالههای بیمارستانی در سرتاسر ایران به شکل صحیح دفع و نابود نشود.
یک راهحل نهایی: تفکیک زباله و بازیافت
واقعیت آن است که طی سالهای اخیر سرنوشت پسماندها در ایران همچون بسیاری دیگر از معضلات زیست محیطی دیگر با مدیریت این موضوع گره خورده است. مدیریتی که باید خارج از تبلیغات روزمره شهرداری و دولت فکری به حال زبالههایِ روی دست ماندهی جغرافیای ایران کند.
در این زمینه یکی از تجربیاتی که در بسیاری از کشورهای جهان نتیجهبخش بوده است مسئله «تفکیک زباله» است. این مسئله هرچند تا حدودی همبسته با رفتار شهری مردم است اما به آموزش و تشویق و در اختیار قراردادن امکانات لازم نیاز دارد.
آمارهای رسمی نشان میدهد تنها هفت درصد از پسماندها در ایران از مبدأ تفکیک میشوند. به طور مثال در این زمینه در اختیار داشتن سطلهای تفکیکشده کافی نیست و شهروندان باید بدانند تا پوست گردو یا ظرف پنیر را در کدام سطل بیاندازند. تفکیک زباله میتواند از سطح تفکیک زبالههای «خشک و تر» فراتر رود و به تفکیک دقیق زبالههای کاغذی، فلزی و غیره بیانجامد.
تقکیک زباله از عواملی است که به کاهش هزینه و سهولت «بازیافت پسماندها» میانجامد.
بازیافت پسماند دقیقاً همان چیزی است که در نگرش مدیریت پسماند در ایران به شکل محسوسی غایب است.
در میان حجم عظیمی از تولید پسماند و زباله در ایران تنها یک درصد آن بازیافت میشود.
این در حالی است که استفاده و در واقع بازیافت بخشهایی از پسماندها در فرآیند تولید، صرفهجویی مواد خام را به همراه دارد و بستر مناسبی را برای تولید کالاها فراهم میکند. بسیاری از کشورهای صنعتی مثل آلمان و اتریش حدود نیمی از پسماندهای خود را بازیافت میکنند.
در ایران نیز دو سال قبل سازمان حفاظت محیط زیست ایران اعلام کرد با مدیریت صحیح پسماند کشاورزی، غذای مورد نیاز ۱۵ میلیون نفر را میتوان تأمین کرد. طبق این گزارش در ایران تنها ۱۸ درصد از تولیدات محصولات کشاورزی، ٢٩ درصد از محصولات باغی، ١٢ درصد از محصولات پرندگان و هفت درصد از محصولات شیلات به پسماند تبدیل میشوند.
حالا که منابع طبیعی کشور در حال ته کشیدن است، شاید همین بازیافت پسماندها به کمک بیاید و در مصرف و هدر رفتن منابع طبیعی قدری صرفهجویی به خرج دهد.
با سلام ، مقوله تفکیک زباله و آموزش و انجام آن در کشور هم مانند همه کارها در پیچ و خم منفعت طلبی و انحصار سازمانهای دولتی و افراد وابسته به آنها است . ما خودمان در برخی شهرهای غربی کشور اقدام به عقد قرارداد برای آموزش و تفکیک و بازیافت پسماندهای خشک از تر نمودیم . اما متاسفانه بدلیل وجود مافیای پسماند و دست های پنهان پشت پرده در شهرداری ها و سازمان های مدیریت پسماند و نمایندگان مجلس و شورای شهر و زیاده خواهی های آنها پس از صرف هزینه های کلان از ادامه کارمان بدلیل عدم پرداخت حق حسابهای درخواستی این نهادها جلوگیری به عمل آمد . در این کشور اجازه هیچگونه کار درست و بنیادی داده نمیشود .
ملکی / 11 November 2015