یک حادثه، یک نشانه از موقعیت جهان ما: عکس آیلان کوردی، کودک سوری که در دریای مدیترانه غرق شد و جنازه اش روی ساحل بودروم افتاده بود. این واقعه از میان صدها فاجعه ای که برای پناهجویان اتفاق می افتد رسانه ای شد، جهان را تکان داد و به بحث های درازدامنی درباره پناهجویی و موقعیت پناهجویان انجامید.
ماجرای کودک کشی در روایت متی از تولد عیسی ناصری، انسان غربی را همچنان تکان میدهد. مرگ کودک اصولاً غریزه ای را در انسان ها بیدار میکند: کودکان نیاز به مراقبت دارند. عکس آیلان پیام دیگری هم داشت: پناهجویان تن به خطر می دهند که آینده بهتری را برای کودکانشان رقم بزنند.
آلکساندر فیلیویچ، استاد فلسفه و علوم رسانه ای در دانشگاه مونیخ در گفت و گو با اشپیگل آنلاین می گوید: «عکس آیلان به نماد پناهجویی تبدیل شد به این دلیل که سال ها بود موضوع پناهجویی جهان را به خود مشغول کرده بود. از بطن یک زیباشناسی بسیار غم انگیز، این عکس به نماد و نشانه ای از موقعیت انسان پناهجو تبدیل شد.»
اما آیا به راستی عکس آیلان می تواند هولوکاست پناهجویی را آشکار کند؟ آیا این عکس نمایانگر مختصات زمانه ماست؟
عسل باقری، نشانه شناس:
«عکاسی خبری صحنه آرایی ندارد. واقعیت برهنه را می بایست نشان دهد. می گوید: این اتفاق افتاده است در این محل. به همین جهت نگاه ما نشان دهنده مختصات دنیای امروز است. برای مثال عکس آیلان را در نظر بگیریم. چگونه این عکس گرفته شده، از چه زاویه ای و چگونه رسانه ای شده، اینها دنیای ما را می سازد.»
۱۲ تیرماه ۱۳۹۲ از محمد علی برنو، عکاس ایرانی به خاطر مجموعه ای از عکس های خبری درباره ۱۰ دقیقه از زندگی دو محکوم به اعدام تقدیر شد. محکومان به اعدام را در پارک هنرمندان تهران به دار آویخته بودند.
عسل باقری:
«زاویه ای که محمد علی برنو در این مجموعه انتخاب کرده بود، موقعیت جامعه ایرانی را نشان می داد. وقتی به عکسی نگاه می کنیم باید از خودمان بپرسیم چه چیزی را نمی بینیم. آنچه که نمی بینیم، نمایانگر مختصات جهان ماست. آنچه در این عکس نمیبینیم اما در نوع و زاویه نگاه دو جوان محکوم به اعدام میبینیم قسمتی از جامعه ایران است که به تماشای اعدام میایستد و تخمه میجود.»
کافکا میگوید: «آدمی از چیزها عکس میگیرد که معنی آنها را از ذهنش بگریزاند.» آیا ما از فجایع عکس می گیریم که از فاجعه فاصله گرفته باشیم؟ محمدعلی برنو دو سال پیش به خبرگزاری دانشجویان ایران گفته بود کار او ثبت واقعیت بوده و قصد ندارد با عکسهایش درباره مجازات اعدام قضاوت کند.
عسل باقری:
«عکس خبری یک داستان واقعی ست که احساسات را قلقلک می دهد چون میگوید من اینجا بودهام و این اتفاق افتاده است اما سینمای اجتماعی داستانی هر چقدر هم که به واقعیت نزدیک شود، نمی تواند و قرار نیست در یک لحظه تأثیرگذار باشد، بلکه اثرش را درازمدت آشکار می کند. شور و هیجان رسانه ای بعد از انتشار عکسی مانند عکس آیلان در سطح باقی می ماند. شور به شعور نمی انجامد که ته نشین شود و ما را به ضرورت تغییر جهان برساند. بلکه به این دلیل که در همان سطح عاطفی باقی میمانیم، گرفتار بی عملی می شویم. پناهجویی و آوارگی انسان ها در اثر جنگ افروزی از دیرباز موضوع جهان بوده است. همیشه جهان در این موقعیت بوده و همیشه ما احساساتمان تحریک شده، اما به این شعور نرسیده ایم که می بایست جهان تغییر کند. در این میان رسانه ها آن گفتمان کلی را برای مدتی تغییر می دهند. این خوب است. در بحران پناهجویی، کلمه تغییر کرد. “مهاجر” تبدیل شد به “پناهجو”. در اثر تغییر کلمه، نگاه ما به موضوع هم تغییر می کند.»
یک نمونه از تغییر رویکردها: در جولای سال جاری آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در یک برنامه تلویزیونی با گروهی از نوجوانان ملاقات کرد. در آن میان یک دختر پناهجوی فلسطینی به نام «ریم» اشک ریزان به صدراعظم آلمان اطلاع داد که به زودی او و خانواده اش را از آلمان اخراج می کنند. صدراعظم آلمان نتوانست پاسخ قانع کننده ای به او بدهد.
پس از آنکه آلمان مرزهایش را به روی پناهجویان باز کرد، یک زن غنایی در یکی از اردوگاهای پناهجویان در آلمان دختری را به دنیا آورد و نام «آنگلا مرکل» را برای نوزادش برگزید.
در میان این تغییر رویکردها در فاصله تنها دو ماه، جنگ همچنان یک وضعیت پایدار است. لاذقیه و طرطوس، دو بندر مهم سوریه اکنون در کانون توجه قرار گرفتهاند. هم زمان جشنواره های سینمایی و هنری هم به کار خودشان ادامه می دهند. آیا یک بار دیگر ما در موقعیت هولوکاست قرار گرفته ایم؟
عسل باقری:
«بارت می گوید ما روی نشانه ها تأثیر می گذاریم و آن ها هم روی ما تأثیر می گذارند. به یک معنا ما در زندانی از نشانه ها زندگی می کنیم. نشانه ها به ما تحمیل می شوند که یک ایدئولوژی فراگیر را بپذیریم. باید آن معنای زیرین را دریافت. واکنش های ما تصویر دنیای امروز را میسازد نه برای مثال عکس آیلان. من در این واکنش ها دنیای رقت انگیزی را می بینم که چشمش را می بندد و سپس احساسی ترین واکنش ها را در یک لحظه نشان می دهد. “شفافیت” بزرگ ترین دروغ زمانه ماست. این شفافیت دروغین همان چیزی ست که رولن بارت از آن به عنوان “ایدئولوژی برتر” یاد می کند. ما در دنیایی زندگی می کنیم که باید تصویر کودکی مرده بر ساحل را ببینیم تا بتوانیم قدری تکان بخوریم و به کمتر از این راضی نمیشویم.»
ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی و برنده نوبل ادبی در «در انتظار گودو» می نویسد: «روز تنها در یک لحظه میدرخشد. آنگاه از نو شب فرامیرسد.»
عکس «آیلان» کودک مرده در معنای همان لحظه «اشراق» مورد نظر بکت است، متکی بر فرهنگ مسیحی. این بار اما شاید فقط صدای از نفس افتادن های انسان به جای میماند.
این آن می گوید وآن این
نشخوار حرف دیگران ُُ
مگر آن ها که بودند و شما چه می توانی باشی که تنها خوانده هایت را تکرار کنی
فاجعه در شما و امثال شماست
نشانه هایش را اگر نمی بینی بدان که نمی بینی!!!
مرضیه / 16 September 2015