Opinion-small2

توافقی که باید موجب شادی دیپلماتیک شود، به یک کشمکش زشت جناحی در این مورد تبدیل شده است که آیا توافق بین‌المللی صورت گرفته با ایران توسط حکومت آمریکا تأیید می‌شود یا نه. کنگره آمریکا مرکز مخالفت‌ها و سدی در برابر توافق هسته‌ای است؛ جایی که جمهوری‌خواهان مخالف اوباما و دموکرات‌های طرفدار نتانیاهو تیم واحدی را تشکیل داده‌اند.

بارک اوباما در دانشگاه «آمریکن» واشنگتن دی‌سی

پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل و آلمان با ایران به توافق رسیده‌اند، اما دولت اسرائیل با استفاده از نفوذ بسیارش در کنگره آمریکا، در حال نابودی تلاش‌های آنان است. تصویب توافق هسته‌ای در قطعنامه‌ای با رأی مثبت هر ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل- امری که در سنت شورای امنیت درباره این گونه مسائل حساس جغرافیای سیاسی کمیاب بوده- رویدادی ارزشمند است.

این مسئله پرسش‌هایی اساسی در باره سیاست داخلی آمریکا، رهبری‌اش در خاورمیانه و اعتماد به اعتبار نقش جهانی آن برانگیخته است. این توافق‌نامه، آزادی عمل ایران در برنامه هسته‌ای‌اش را فراتر از هر گونه محدودیتی که تاکنون بر کشوری اعمال شده، محدود می‌سازد. روشن است که این توافق، منافع ملی آمریکا در خاورمیانه، یعنی خاورمیانه با ثبات را تأمین می‌کند. این توافق حاصل تلاش‌های رئیس جمهور و وزیر امورخارجه برای اجتناب از وقوع جنگی دیگر در منطقه، و یک مسابقه تسلیحات اتمی خطرناک در آن است.

چنین تهاجمی به این سدشکنی دیپلماتیک، باید هشداری به شمار رود که عدم عقلانیت، در حال به چالش کشیدن منفعت شخصی و عقل عمومی است. اوباما به مناسبت‌های مختلف اظهار کرده که هیچ رهبر دیگری به غیر از نتانیاهو در مباحث سیاست ملی کشوری خارجی- یعنی آمریکا- چنین صریح دخالت نمی‌نکرده و نمی‌کند. (۱ و ۲ )

فیلیپ هاموند- وزیر خارجه بریتانیا- در پاسخ به پرسش یک نماینده مخالف پارلمان گفت: «سوالی که باید از خود بپرسید این است که چه نوع معامله [با ایران] برای تل آویو قابل قبول می‌بود. پاسخ البته این است که اسرائیل هیچ گونه توافقی با ایران را نمی‌خواهد. اسرائیل خواهان وجود یک حالت دائمی مقابله با ایران است، که به عقیده من به سود منطقه نیست.»

مسئله ایران

جمهوری اسلامی رژیمی غیر دموکراتیک است که به نحو سیستماتیک حقوق بشر را نقض می‌کند، و از سال ۱۹۷۹ تاکنون روابط خصمانه‌ای با آمریکا داشته است. با این حال، وضع آن از بسیاری از متحدان مسلمان آمریکا در خاورمیانه و شمال افریقا از نظر نزدیکی به دموکراسی و حقوق بشر بهتر است.

ایران کشور با ثباتی است که در نزدیک ۳۰۰ سال گذشته به هیچ کشوری تجاوز نظامی نکرده است. جمعیت ایران پس از انقلاب کمی بیش از دو برابر شده، اما تعداد دانشجویانش ۲۷ برابر شده است. ایران دارای ۴ و نیم میلیون دانشجوست که ۶۰ درصد آنان را زنان تشکیل می‌دهند. مهم‌ترین آثار لیبرالیستی، فمینسیتی، سکولار، و… متفکران غربی به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. آثار بزرگترین متفکران یهودی جهان در ایران منتشر شده است. ایران دارای یک طبقه متوسط گسترده بوده و تنها کشور منطقه -به جز ترکیه- است که اکثر پیش شرط‌های اجتماعی گذار به نظام دموکراتیک را دارد.

بیش از ۲۲ سال است که نتانیاهو در حال ساختن بمب اتمی برای ایران است. او به طور مداوم ادعا کرده و می‌کند که ایران فقط زمان بسیار کوتاهی با تولید بمب اتمی فاصله دارد. پیش بینی‌های آتش افروزانه نتانیاهو به وقوع نپیوست، ولی با گذشت زمان، اشتها و تمایل او برای جنگ با ایران بیشتر شد.

توافق هسته‌ای که شرایط و محدودیت‌های بسیاری -فراتر از قوانین بین‌المللی- به ایران تحمیل کرد، به هیچ‌وجه مقبول رهبران اسرائیل و لابی قدرتمندشان در آمریکا نیست. رفتار غیر منطقی اسرائیل در برابر توافقی که به کل منطقه کمک می‌کند، حداقل به دو شیوه قابل توضیح است. اولاً: نتانیاهو در این مدت در حال ترساندن مردم کشورش و به حرکت در آوردن جامعه اسرائیل علیه توافق است. ثانیاً: تمرکز بر روی برنامه هسته‌ای ایران، افکار عمومی را از مسائل دیگری که اسرائیل با آن مواجه است، منحرف می‌کند: از جمله مسئله فلسطین و زرادخانه هسته‌ای خود اسرائیل.

منافع ملی آمریکا یا منافع نتانیاهو

به گفته مکرر پرزیدنت اوباما طی ماه‌های اخیر، تنها آلترناتیو مخالفان توافق، جنگ است. منتها آمریکا باید به جای اسرائیل ایران را مورد تجاوز نظامی قرار دهد. حمله نظامی به ایران، واکنش شدید آن کشور و متحدانش را در بر خواهد داشت و کل منطقه به آتش کشیده خواهد شد. احتمالاً ایران با جمعیت ۷۸ میلیونی‌اش هم به عراق و لیبی و سوریه دیگری تبدیل خواهد شد که تروریست‌های سراسر جهان به آن گسیل می‌شوند. چگونه ممکن است که خطری با چنین پیامد‌های محتملی به سود منافع ملی آمریکا باشد؟

پذیرش توافق هسته‌ای کم هزینه‌ترین راه برقراری امنیت و صلح در کل منطقه است. به همین دلیل باید مردم و کنگره آمریکا به آن رأی دهند. مردم و دولت آمریکا باید بدانند که توافق هسته‌ای اولین و مهم‌ترین گام حل و فصل کلیه مسائل خاورمیانه است. آمریکا باید برای حل مسائل منطقه یک بسته جامع بلند پروازانه – شامل موارد زیر- داشته باشد:

الف- تضمین مرزهای موجود کلیه کشورهای منطقه از طریق قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل.

ب- عاری سازی خاورمیانه از کلیه سلاح‌های کشتار جمعی.

پ- حل مسئله فلسطین از طریق گفت و گوهای دیپلماتیک میان دو کشور بر مبنای حقوق مردم فلسطین برای تشکیل کشوری مستقل، بادوام و پیوسته در تمامی سرزمین‌هایی که از سال ۱۹۶۷ به اشغال در آمده‌اند. اگر گفت‌وگوهای دیپلماتیک نتیجه‌بخش نباشد، سازمان ملل باید بر اسرائیل فشار‌های عملی وارد آورد.

ت- طرح امنیت جمعی و معاهده‌های دو جانبه عدم تجاوز با امضای کلیه کشورهای خاورمیانه.

ث- سرمایه‌گذاری در توسعه اقتصادی و سیاسی منطقه، به همراه قانونمند کردن فروش سلاح.

صلح اصل مشترک کتاب مقدس یهودیان، مسیحیان و مسلمانان است:

«امّت‌ها شمشيرهای خود را برای گاوآهن و نيزه‌های خويش را برای ارّه‌ها خواهند شكست و امّتی بر امّتی شمشير نخواهد كشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت. و هركس زير مَوْ خويش و زير انجير خود خواهد نشست و ترساننده‌ای نخواهد بود.» ( کتاب مقدس، عهد عتیق، باب چهارم، آيات ۴-۳)

«خوشا به‌حال آنان که برای برقراری صلح در میان مردم کوشش می‌کنند، زیرا ایشان فرزندان خدا نامیده خواهند شد.» (کتاب مقدس، متی، باب پنجم:۹)

«صلح بهترين است.» (قرآن، نساء، ه ۱۲۸) «ای مومنان به پیمان‌ها[ی خود] وفا کنید.» (مائده، ۱)

برای زمانی بسیار طولانی، این ارزش‌های مشترک سه مذهب- که ریشه‌های بسیار عمیق در جهان‌بینی این سه تمدن دارند- نادیده گرفته شده‌اند. توافق هسته‌ای با ایران فرصتی را برای به حرکت آوردن جریان تاریخی در یک مسیر بهتر فراهم می‌کند. چنین فرصتی نباید از دست رود. اگر این فرصت از دست رود، مسئولیت اخلاقی، سیاسی و قانونی آنچه بر سر منطقه و جهان خواهد آمد، بر عهده آمریکا و اسرائیل خواهد بود.

——————————————————–

اصل انگلیسی مقاله منتشر شده است در هافینگتون پست ۲۱ آگوست ۲۰۱۵