Opinion-small2

همانند سنت کرملین، از دوران تزارها تا لنین و از لنین تا پوتین، اخبار درون بیت رهبران جمهوری اسلامی ایران کم‌تر به بیرون درز می‌کند و درز آن چه لازم تشخیص داده می‌شود، بسیار سنجیده و با حساب و کتاب است.

اما این نخستین بار است که بیماری آیت‌الله خامنه‌ای، پیش از درمان و بهبودی کامل به آگاهی همگان رسانده می‌شود. گفت‌وگوی کوتاه تلویزیونی رهبر جمهوری اسلامی ایران، پیش از رفتن به بیمارستان و اطلاع‌رسانی درباره دیدار مسئولان رده بالای نظام با ایشان پس از عمل جراحی شاهد این مدعاست.

Ali-Khamenei

آخرین خبری که پیش از این درباره بستری شدن و انجام عمل جراحی بر روی آیت‌الله خامنه‌ای به بیرون درز کرده بود؛ عمل جراحی کیسه صفرا در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۰ است. آن گونه که «سالنامه روزنامه اعتماد» روایت می‌کند، آن اطلاع‌رسانی با تصمیم اکبر هاشمی رفسنجانی انجام گرفته است: «پس از عمل، کمی صبر کردم و به خانواده ایشان دلداری دادم و به خانه آمدم. هنوز به هوش نیامده بودند. به پزشکان گفتم سریعا اطلاعیه انجام عمل را بدهند.»

اندکی پیش از عمل جراحی هم در اقدامی غیرمنتظره، به علت کسالت رهبر جمهوری اسلامی ایران و به سفارش خود وی، نماز عید فطر تهران را اکبر هاشمی رفسنجانی امامت کرده بود.

ساده‌ترین پرسشی که به ذهن هر کس می تواند برسد این است که این بار؛ چرا؟ دو گمانه‌زنی شاید بیش از همه به واقعیت نزدیک باشد که هر دو این گمانه‌ها با هم پیوند دارند و تفکیک شدنی نیستند:

۱) دستگاه حاکمه ایران هم می‌داند که در عصر فوران اطلاعات و در روزهایی که برخی مراجع تقلید برای محدود شدن نسل سوم ایتنرنت با دولت چانه می‌زنند، نمی‌توان همانند اوایل دهه ٧٠ خبر بستری شدن رهبر جمهوری اسلامی ایران را پس از عمل جراحی او به آگاهی عموم رساند. بازار شایعه بالا می‌گیرد و تکذیب و اطلاع رسانی دیرهنگام هم چاره‌ساز نخواهد بود.

پیش از فروپاشی دیوار برلین؛ هم دستگاه‌های جاسوسی امنیتی شرق و هم غرب، این را به عنوان یک اصل پذیرفته بودند که عمر سری‌ترین خبرها به چند ساعت هم نمی‌رسد.

در ایران، سیستم تو در توی روحانیت نیز که بیشتر آن‌ها از راست گرفته تا چپ، با یکدیگر خویشاوندی سببی و از یکدیگر عروس یا داماد دارند، کمکی به پرده پوشی خبرها نمی‌کند. رقابت قدرت پس از آیت‌الله خمینی، نه تنها اینک در بالاترین سطح خود قرار دارد که ترسیم فردای پس از آیت‌الله خامنه‌ای نیز خود بر این رقابت‌ها می‌افزاید.

پس معقول‌ترین راه، این بار اطلاع‌رسانی پیش از بستری شدن است و اعلام این که «جای نگرانی نیست» و آن هم از زبان خود آیت‌الله خامنه‌ای و با لبخند.

کاخ کرملین هم نتوانست شش سال پیش، جلو درز خبر عاشقی ولادیمیر پوتین را بگیرد و روزنامه «ماسکوسکی کارسپوندنت» (Moskovski Korrespondent)، چاپ مسکو، از روابط رییس جمهوری روسیه با الینا کابایوا، قهرمان پیشین ژیمناستیک المپیک پرده برداشت. داستانی که مدت‌ها دهان به دهان می‌گشت، اما کسی جرات علنی کردن آن را نداشت و البته آن روزنامه هم، تاوان تابوشکنی علیه کرملین را با توقیف کوتاه مدت خود پرداخت.

۲) آیت‌الله خامنه‌ای معروف است به دخالت در همه امور؛ از مسایل امنیتی گرفته تا اجرایی و تقنینی و قضایی. در دوران ریاست جمهوری او هم به طنز گفته می‌شد که علاقه دارد حتی درباره انتصاب رییس فلان اداره در فلان شهرستان و بخش و دهستان هم نظر خود را اعمال کند.

آیا آیت‌الله خامنه‌ای برای دوران پس از خود، نظری ندارد و کار را سپرده است به مجلس خبرگان کنونی که رئیس‌اش آیت‌الله مهدوی کنی، از سه ماه قبل بیهوش بر تخت بیمارستان افتاده است یا به مجلس خبرگان بعدی، که جنگ قدرت ان در دوران نبودن آیت‌الله خامنه‌ای معلوم نیست به کجا بکشد.

گمانه‌زنی ها بر سر این که مجتبی خامنه‌ای پس از پدر به قدرت برسد؛ اندکی دور از ذهن است. آقازاده آیت‌الله خامنه‌ای؛ چون سید احمد خمینی در انظار عمومی نبوده و کسی حتی با چهره‌اش نیز آشنا نیست. مراتب اجتهاد و مرجعیت پدرش نیز همواره در همه این ربع قرن، محل مناقشه بوده است؛ چه رسد به آقازاده.

اعلام بیماری و بستری شدن آیت‌الله خامنه‌ای، این بار پیش از شروع درمان، می‌تواند نوعی زمینه‌سازی برای اعلام نام جانشین او به زبان خودش باشد؛ زمینه سازی برای این که او هم رفتنی‌ست و نیز این که چه کسی بهتر است پس از او بر اریکه ولایت مطلقه بنشیند.

فراموش نباید کرد که قربانعلی دری نجف آبادی، وزیر اسبق اطلاعات و عضو هیات رییسه مجلس خبرگان رهبری، اردیبهشت ماه همین امسال در اظهار نظری که دست کم در دوران آیت‌الله خامنه‌ای بی سابقه بود، از این گفت که «… به هر حال باید برای دوران بعد از ایشان به فکر باشیم».

آیت‌الله خامنه‌ای، بهتر از هر کسی از چگونگی رهبر شدن خود آگاه است؛ نقل قولی شفاهی از رهبر پیشین و طرفه آن که خود او وصیت‌نامه رهبر پیشین را در مجلس شورای اسلامی قرائت کرد و نیز این متمم وصیت را که «آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم».

این که در ذهن رهبر جمهوری اسلامی ایران برای آینده پس از مرگش چه می‌گذرد، بر کسی روشن نیست. اما این نکته دور از ذهن به نظر نمی‌رسد که او نخواهد تعیین جانشین پس از خود را به نقل قولی شفاهی واگذار کند یا به دست نوعی بلاتکلیفی و بخت و اقبال بسپارد که نظامی‌ها و امنیتی‌ها و روحانیان دور و نزدیک از هم یقه‌درانی کنند.

انتخابات دور بعدی مجلس خبرگان، در اواخر سال آینده برگزار خواهد شد.  در آن زمان اگر هنوز آیت‌الله خامنه‌ای زنده باشد نزدیک به ۷۷ سال خواهد داشت و در دوران مجلس بعدی خبرگان رهبری هم از مرز  ٨٠ سالگی خواهد گذشت.

باز دور از انتظار نیست که رهبر مطلقه بخواهد از همین حالا اوضاع پس از مرگش را هم به سلیقه و خواست خود سروسامان دهد و پیش زمینه‌های آن، از جمله آمادگی افکار عمومی را از هم اینک فراهم کند.