گیوتین

گیوتین با انقلاب فرانسه شهرت یافت، اما مخلوق آن نبود. دکتر گیوتین هم که این دستگاه نامش را از او به عاریت گرفته، نه مخترع آن بود و نه سازنده‌اش. در اواخر قرون وسطی نمونه‌های مختلف این دستگاه موجود بود اما سبب نامگذاری، ارائه لایحه‌ای به مجلس ملی در روز دهم اکتبر ۱۷۸۹ توسط دکتر گیوتین بود که از این دستگاه برای مجازات محکومین به اعدام استفاده کنند.

ممکن است از منظر امروزی این اقدام عملی غیرانسانی به نظر برسد اما در آن زمان عملی پیشرفته بود زیرا بخش اصلی لایحه، مربوط به حذف آزار و شکنجه‌های قبل اعدام بود و اعمال برابری مجازات با گیوتین برای همه محکومان صرف نظر از پایگاه اجتماعی و نوع جرم.

این لایحه تقریبا سه سال بعد از ارائه به مجلس تصویب شد. با توجه به شیوه‌های بی‌رحمانه اعدام، گیوتین وسیله بهتری بود که این مجازات را ملایم‌تر می‌کرد. روبسپیر از جمله افرادی بود که در جریان بحث بر سر لایحه مزبور با مجازات اعدام به مخالفت برخاست. او چندی بعد به جرم کشتار مردم، توسط همین دستگاه گیوتین گردن زده شد.

دکتر ژوزف ایگناس گیوتین
دکتر ژوزف ایگناس گیوتین

جلاد پاریس (ملقب به مسیو دو پاری)از جمله کسانی بود که به بحث استفاده از گیوتین دامن زد. او سال ١٧٩١ در نامه‌ای به وزیر دادگستری از ناکارایی شمشیر در امر گردن زدن شکوه کرد و گفت بعد از هر اعدام باید شمشیر را باز تیز کرد و صیقل داد تا برنده بماند و این با تعداد روز افزون اعدام‌ها شدنی نیست. از این رو دستگاهی لازم است که کار گردن زدن را آسان و بی‌دردسر انجام دهد.

هنوز یکی دوسالی تا دوران ترور و وحشت وقت بود. مجلس، فردی به نام دکتر لویی را مامور بررسی موضوع کرد. او بعد از تحقیق در حول و حوش امر، دستگاهی شبیه هالیفاکس انگیسی‌ها پیشنهاد داد که کارکردی مشابه گیوتین داشت. این پیشنهاد تصویب شد و یک آلمانی به نام اشمیت که کارش ساخت پیانو بود سفارش ساخت آن را دریافت کرد.

چندی بعد دستگاه آماده شد و سر گوسفند را راحت قطع کرد، اما سر یک جنازه را که جهت آزمایش زیر تیغه آن گذاشتند، به طور کامل قطع نکرد. این بود که تیغه‌اش را زاویه‌دار ساختند و بار نخست آن را روز ٢٥ آوریل ١٧٩٢ با موفقیت بر سر محکومی به نام “پلتی” آزمودند که از مدت‌ها پیش به جرم راهزنی زندانی بود.

هر چند دستگاه کار خود را خوب انجام داد، اما به خاطر زود فیصله دادن ماجرا، تماشاگران را راضی نکرد که خود را برای دیدن یک نمایش پرهیجان آماده کرده بودند. به هر حال از آن پس دستگاه گیوتین به راه افتاد و چندی نگذشت که لویی شانزدهم را هم با آن گردن زدند. گیوتین اعدام پادشاه را روز ٢١ ژانویه ١٧٩٣ در میدان زیبای انقلاب (میدان کنکورد امروز)بر پا کردند. بعد از قطع گردن، تماشاگران که خون قربانی را متبرک می‌دانستند، دستمال‌های خود را به خون شاه آغشته کردند.

کار دستگاه گیوتین، بعد از گردن زدن پادشاه رونق گرفت. ابتدا بیشتر مجرمان اقتصادی را با آن گردن می‌زدند تا این که در اواخر ماه مارس همان سال، دادگاه انقلاب تشکیل شد و مدت یک سال پی در پی احکام اعدام صادر کرد. روز ١٧ ژوئیه زن جوانی به نام شارلوتکوردی که ژیروندن بود، به جرم قتل ژان مارا از رهبران ژاکوبن‌ها گردن زده شد. چند ماه بعد ماری آنتوانت را هم گردن زدند. ژیروندن‌ها میانه‌روها و ژاکوبن‌ها تندروان انقلاب فرانسه بودند.

در کوران انقلاب، ماری آنتوانت از برادرش لئوپولد دوم پادشاه اتریش درخواست یاری کرد. با اعلام جنگ اتریش به فرانسه خشم مردم برانگیخته شد و چند ماه بعد از اعدام شاه، ملکه را نیز گردن زدند. او هنگام اعدام رو به جمعیت فریاد زد: “آرام باشید، من پیش پدرتان می‌روم”. این را که گفت سرش قطع شد.

دو هفته بعد از این اعدام، بیست تن از رهبران ژیروندن‌ها سرودخوانان گردن زده می‌شوند. آنان سرود انقلابی مارسیز را می‌خواندند و اعدام‌شان تا نفر آخر ٤٣ دقیقه طول کشید.

Execution_robespierre,_saint_just___
صحنه اعدام روبسپیر با گیوتین

گیوتین در سال ترور یک نفس کار می‌کرد. زندان‌ها مدام پر بودند و گورستان‌ها دیگر جا نداشتند.

موارد نادری هم پیش می‌آمد که محکوم مقاومت می‌کرد. از جمله ماری دوباری معشوقه لویی پانزدهم که در روز هشتم دسامبر ١٧٩٣کشان کشان به قتلگاه آورده شد و همین که چشمش به گیوتین افتاد غش کرد. وقتی هم به هوش آمد، شروع به جیغ و داد و التماس کرد که چند ثانیه، فقط چند ثانیه اعدام را عقب بیاندازند.

هنگامی که در ٥ آوریل ١٧٩٤ گردن دانتون را هم زدند، جمعیت زیاد دست نزد. مردم داشتند کم کم از این همه نفرت و خونریزی خسته می‌شدند: روز ١٧ ژوئیه ٥٤ نفر را گردن زدند و روزهای بعد نیز کم و بیش به همین تعداد.[1]

روز ٢٨ ژوئیه نوبت روپسپیر شد.بعد از اعدام روبسپیر اعدام‌ها کاهش پیدا کردند. به این ترتیب انقلاب فرزندانش را بلعید. جمعا سه هزار نفر را فقط در همان میدان همیشگی و رویهم چهل هزار نفر را در سراسر فرانسه در سال وحشت گردن زدند. درهر ایالت )دپارتمان (یک گیوتین بود که جلادها میان خودشان به آن “دستگاه” می‌گفتند. در بوردو یک گیوتین چهار تیغه کار گذاشته بودند که می‌توانست سر چهار نفر را هم‌زمان قطع کند.[2]

عجیب اینجاست که در زمان ناپلئون، گیوتین به ندرت در فرانسه به کار گرفته شد. در عوض آن را به کشورهای دیگر اروپا صادر کردند و گیوتین وسیله رسمی اعدام اعلام شد. اعدام‌در فرانسه در ملاء‌عام صورت می‌گرفت. سال ١٨٩٩ تماشای مراسم اعدام جمعیت بیشتری به خود جلب کرد تا برج تازه افتتاح شده ایفل. آخرین مراسم علنی گردن زدن در فرانسه سال ١٩٣٩ مقابل زندان ورسای صورت گرفت و از آن به بعد اعدام را داخل حصار زندان اجرا کردند.

مقدمات و نحوه اجرای اعدام

در فرانسه، زمان دقیق اعدام را به محکوم نمی‌گفتند. همچنین او را از قبول یا رد تقاضای عفوش بی‌اطلاع نگه می‌داشتند. جلاد (که رسما از او با عنوان “استاد کار کشته” نام برده می‌شد) شب قبل بساط گیوتین را که به آن رسما “چوبه‌های عدالت” می‌گفتند، روبراه می‌نمود و آن را گوشه محوطه زندان می‌گذاشت.

صبح سحر چند نفر از ماموران به همراه رئیس زندان و قاضی و وکیل، پاورچین پاورچین به سمت سلول محکوم می‌رفتند. کفش‌هایشان را که برای حفظ سکوت در آورده بودند، به آرامی می‌پوشیدند و ناگهان در سلول را گشوده، دستهای زندانی را می‌بستند. اینجا بود که رئیس زندان به محکوم اعلام می‌کرد تقاضای عفو رد شده و اعدام همین حالا صورت می‌گیرد.

در اتریش اما شب قبل به محکوم خبر اعدام را ابلاغ می‌کردند و به او اجازه می‌دادند پیش کشیش دعا کند. فردا صبح می‌آمدند دست‌هایش را می‌بستند و اگر لازم می‌دیدند موهایش را هم کوتاه می‌کردند. بعد او را از یک در کوتاه سیاه وارد محوطه کوچکی می‌کردند که یک قاضی پشت میزی نشسته و منتظر بود. قاضی نام محکوم را می‌پرسید و سپس به او اطلاع می‌داد که به این یا آن جرم به اعدام محکوم است و تقاضای بخشش نیز رد شده و حکم همین حالا اجرا خواهد شد.

در حالی که قاضی صحبت می‌کرد، شش مرد سیاهپوش آهسته وارد اتاق شده پشت سر محکوم جای می‌گرفتند. به محض آن که آخرین کلمه از دهان قاضی خارج می‌شد، یکی از سیاه‌پوشان دست خود را روی چشم‌های محکوم می‌گذاشت و بقیه هم او را طناب‌پیچ می‌کردند.آن گاه پرده سیاهی کنار می‌رفت و دستگاه گیوتین نمودار می‌شد.ماموران محکوم را به سمت آن می‌بردند و گردنش را می‌زدند. کارشان که تمام می‌شد و جنازه را که بیرون می‌بردند، لخته‌های خون را از دستگاه می‌شستند تا برای محکوم بعدی مهیا باشد.

در آلمان در زمان جمهوری وایمار و حتی قبل از آن، از ساطور برای اعدام استفاده می‌شد. اما گیوتین در زمان هیتلر که تعداد اعدام‌ها زیاد شده بود، باب طبع او افتاد. در زمان جنگ فقط در یک منطقه از شهر برلین جمعا ٣٠٠٠ نفر با گیوتین گردن زده شدند. از اینان ٢٥٠ تن زن بودند. فقط در یک شب ماه سپتامبر سال ١٩٤٣، ١٨٦ نفر گردن زده شدند. در وین نیز وضع از این بهتر نبود.

چند مرتبه از جمله در سال‌های ١٨٧٩ و ١٩٠٥ پزشکان کنجکاو سرهای قطع شده توسط گیوتین را آزمایش کرده و حیرت کرده‌اند که سر قطع شده دقایقی بعد از جدا شدن از بدن، هنوز علایم حیات (پلک زدن) از خود نشان می‌دهد. پزشکان هنوز در این مورد اتفاق نظر ندارند که آیا سر بریده برای چند لحظه هشیاری خود را حفظ می‌کند یا نه. با این حال یک چیز مسلم است حتی اگر این مسئله را به عنوان یک احتمال در نظر بگیریم، تصور چنین مرگی وحشت آفرین است و هیچ انسانی آن را حتی برای بدترین دشمن خود هم آرزو نمی‌کند. همان طور که روشن شد برخلاف هدف اولیه دکتر گیوتین برای ساده‌تر کردن اعدام، گیوتین هم تغییر مهمی در کاهش درد ودهشت اعدام نداده است.

روش جدید دار زدن

چوبه دار تنها وسیله اعدام عصر حجری است که تا زمان ما نیز دوام آورده و هنوز به کار می‌رود. برای این که این وسیله را تا حدی مدرن کنند، از اواخر قرن هجدهم تدابیری اندیشیده و آزمایشاتی انجام داده‌اند. منظور این بوده که اعدام سریع‌تر انجام شود تا محکوم اعدامی کمتر درد بکشد و زودتر تمام کند.

capital punishment_2
شیوه مدرن اعدام در ایران: اعدام با جراثقال

در این شیوه به جای آویزان کردن از طناب دار که سبب خفگی درد آور فرد در زمانی نسبتا طولانی ‌می‌شود، بعد از انداختن حلقه دار به دور گردن، او را به پایین پرت می‌کنند که موجب شکستن گردن و قطع سریع نخاع می‌شود.

این روش را نخستین بار سال ١٧٦٠ در اعدام فردی به نام ارل فررس به کار بستند. فاصله پرت شدن آن زمان هنوز کم بود، تقریبا سی سانتیمتر. هر چند روش قبلی هم هنوز کاربرد داشت اما انگلیسی‌ها این شیوه را از سال ١٧٨٣ شیوه رسمی اعدام کردند.

چارلز دیکنز نویسنده معروف که سال ١٨٤٩ یک بار در بازار شاهد یک مراسم اعدام بود، از دار زدن محکوم به شدت متأثر شد و نامه‌های خشم‌آلودی نوشت و در تایمز منتشر کرد. این نامه‌ها دوباره بحث اعدام را در افکار عمومی دامن زد و سبب شد که از سال ١٨٦٨ دیگر در ملاءعام اعدام صورت نگیرد. در اتریش و بعضی ایالات آلمان نیز تقریبا از همان زمان‌ها اعدام علنی لغو شد.

در این شیوه البته طناب نمی‌تواند به دلخواه دراز باشد، چون اگر خیلی بلند باشد ممکن است سر محکوم را قطع کند، اگر هم کوتاه باشد سبب درد شدید و پرشکنجه محکوم می‌شود و مرگ او را به تاخیر می‌اندازد. طول طناب باید متناسب با وزن محکوم باشد. در اواخر قرن نوزدهم، جیمز بری جلاد انگلیسی جدولی تهیه کرده بود که در آن میزان بلندی طناب متناسب با وزن محکوم حساب شده بود.

برخی از پزشکان معتقدند که در این شیوه نیز مرگ سریع روی نمی‌دهد و بدن محکوم، دست‌کم دقایقی پس از اعدام هنوز علایم حیات را نشان می‌دهد. جلاد اتریشی جوزف لانگ نیز که خود از نزدیک شاهد دار زدن به این روش جدید بوده، آن را چندان متفاوت با روش قبلی نیافته است.

کلینتون دافی که سال‌ها ریاست زندان سن‌کونتین را بر عهده داشت و بعدها به مخالفان مجازات اعدام پیوست، می‌گفت: ای کاش تک تک اهالی کالیفرنیا شاهد اعدام در داخل زندان بودند و می‌دیدند که چگونه محکومی که نیمی از سرش قطع شده و چشمهایش از حدقه در آمده، آویزان از طناب دست و پا می‌زند؛ آن هم در محیطی پر از ترس، که بوی خون و ادرار در آن پیچیده است.[3]

چون محکومان زیر فشار روحی ساعات قبل از اعدام نمی‌توانند ادرارشان را کنترل کنند، بدن‌شان بعد از اعدام متعفن می‌شود. از این رو در انگلستان به ویژه زنان را قبل اعدام مجبور به پوشیدن لباس زیری می‌کردند که مایعات را جذب می‌کرد.

آماده کردن زندانی برای اعدام نیز که خواه ناخواه نوعی شکنجه روانی است، دست کمی از خود اعدام ندارد. در انگلستان بعد از ظهر قبل از روز اعدام، جلاد و دستیارش سراغ اعدامی می‌روند تا وزن و اندازه او را بسنجند و در عین حال وضع روحی او را سبک سنگین کنند. روش آخرین جلاد انگلیسی، آلبرت پیرپوینت و همچنین پدرش با نام مستعار جانالیس، این بود که دستی به پس گردن محکوم می‌زدند تا مقاومت آن را بسنجند.

سلول مرگ درست چسبیده به محوطه اعدام است، اما خود محکوم از این امر خبر ندارد. او را هشت صبح به بهانه‌ای بیرون می‌آورند، جرعه‌ای برندی به او تعارف می‌کنند، بعد دست‌هایش را می‌بندند و سرپوشی سفید رنگ (در آمریکا سیاهرنگ) بر سرش می‌کشند و سپس به نقطه‌ای می‌برند که دورش دایره کشیده شده است. اینجا دری است که ناگهان رو به پایین باز می‌شود و محکوم آویزان از طناب به آن سقوط می‌کند.

طناب را تا سال ١٨٩٠ خود جلاد تهیه می‌کرد، اما بعد ازآن دولت آن را تامین کرد. جیمز بری جلاد برای صرفه‌جویی از یک طناب چند نوبت استفاده می‌کرد، به طوری که او با یک طناب شانزده محکوم را دار زد.

جنازه را هم نه در گورستان، که در همان حیاط زندان چال می‌‌کردند. می‌گویند در حیاط بعضی زندان‌های انگلستان جنازه‌ها را سه تا سه تا روی هم ریخته بودند.[4]

در آمریکا هم مقدمات اعدام تقریبا مشابه انگلستان است: یکی دو روز قبل زمان اعدام را به محکوم خبر می‌دهند و در این یکی دو روزه برای او از هر نظر سنگ تمام می‌گذارند و به‌جز الکل هر چه خوردنی و نوشیدنی که محکوم هوس کند برایش مهیا می‌کنند. به ماموران نیز اجازه داده می‌شود که با او ورق بازی کنند. تفاوت عمده اعدام در آمریکا با اعدام در انگلستان در این است که تا آخرین لحظه ممکن است تلفنی خبر لغو مراسم و تاخیر در اجرای حکم را بدهند.

رکوردار این گونه وقفه‌ها کاریل چسمن است که اعدامش دوازده سال به تعویق افتاد. در این سال‌های پر اضطراب او را هشت بار پای دار بردند و دوباره برگرداندند تا این که نهمین مرتبه تبدیل به آخرین مرتبه شد.

یکی از پر کشمکش‌ترین اعدام‌ها در انگلستان، دار زدن ادیت تامپسون زن جوانی زیبارویی بود که اواخر سال ١٩٣٢ به جرم همکاری در قتل همسرش محکوم به مرگ شده بود اما زیر بار نمی‌رفت و خود را تا آخرین لحظه بی‌گناه می‌خواند. او هنگام اعدام با جیغ و فریاد به جلادان حمله کرد و سعی کرد با چنگ و دندان مانع اجرای حکم شود تا اینکه سرانجام از هوش رفت و جلادان زود از زمین بلندش کردند و دارش زدند. جان الیس جلاد چنان از این صحنه منقلب شد که مدام خود را در تعقیب روح محکوم می‌پنداشت و سرانجام نیز زیر فشار عذاب وجدان خودکشی کرد.

در این میان، با وجود باب شدن شیوه جدید دار زدن، اتریشی‌ها هم‌چنان به شکل قدیمی با طناب کوتاه که محکوم را خفه می‌کرد، پایبند ماندند. به ویژه به این دلیل که جوزف لانگ جلاد اتریشی در این کار خبره بود. در این روش بعد از انداختن حلقه دار به گردن محکوم، یکی از دستیاران جلاد از پایین پاهای او را می‌کشید تا طناب بر گردن سفت شود و اورا زود خفه کند. این روش البته تازگی نداشت و در گذشته‌های دور نیز دوستان و آشنایان محکوم در پی فرصتی بودند تا از سر ترحم پاهای محکوم آویخته را بکشند تا او زودتر تمام کند و راحت شود.

بعد از آن که سلطنت در اتریش برچیده و مجازات اعدام هم لغو شد، جوزف لانگ بیکار و افسرده شد و خودش را سرانجام کشت. سال‌ها بعد هیتلر مبارزانی را که در روز بیستم ژوئیه ١٩٤٤ علیه او کودتای نافرجام کردند، با همین روش اتریشی اعدام کرد تا آنها را در حد اراذل و اوباش تنزل دهد و تحقیرشان کند. بعد از شکست هیتلر، متفقین جنایتکاران جنگی را با شیوه جدید دار زدند.

از جمله آلبرت پیرپوینت انگلیسی که سال ١٩٤٨، ٢٧ متهم به جنایت جنگی را فقط در یک روز دار زد. هازل وودز جلاد ارتش آمریکا نیز روز ١٦ اکتبر ١٩٤٦ یازده جنایتکار جنگی را در نورنبرگ دار زد.

دار زدن از شیوه‌های اصلی اعدام در بعضی کشورهای آسیاست. در پاکستان روز سوم آوریل ١٩٧٩ نخست وزیر سابق بوتو را دار زدند. این که او باطناب کوتاه یا بلند دار زده شد، معلوم نشد.

صندلی الکتریکی

Electric Chair Doctor

جستجو برای یافتن وسیله‌ای که راحت و بی دردسر اعدام کند و سر و صدای مخالفان اعدام را هم بخواباند، بالاخره به کشف صندلی الکتریکی انجامید. تلاش در این زمینه به ویژه بعد از آن شدت گرفت که موردی از اعدام با روش دار زدن در آمریکا با سختی انجام شد.

ویلیام کملر نخستین محکومی بود که سال١٨٩٠با صندلی الکتریکی اعدام شد.

مدافعان به کارگیری این دستگاه می‌گویند که بلافاصله بعد از وصل برق به بدن با ولتاژ زیاد مغز از کار می‌افتد و درد حس نمی‌کند. اما درعمل بارها عکس این ادعا مشاهده شده است. این شیوه اعدام آن طور که تجربه نشان داده، نوعی روش اعدام چند مرحله‌ای است که با درد همراه است.اگر محکوم که الکترود به قسمت تراشیده‌ای از ساق پا و سرش وصل شده، با اولین شوک الکتریکی جان ندهد، جریان برق با ولتاژ بالاتری به او وصل می‌شود و اگر به تشخیص پزشک هنوز نمرده باشد، کار را با ولتاژ بالای ٢٠٠٠ تمام می‌کنند.موارد زیادی صحنه‌های دلخراش پیش می‌آید، چشم‌ها از حدقه بیرون می‌زنند و بعضی اعضای بدن زیر حرارت شدید جزغاله می‌شوند.

با این حال مقامات آمریکایی چنان از این دستگاه راضی بودند که آن را بعداز نیویورک در بیست ایالت دیگر هم به کار گرفتند.

اما مخالفان به موارد زیاد اشکالات پیش آمده اشاره می‌کنند. به ویژه به این که بدن اشخاص مختلف، واکنش یکسانی به الکتریسیته نشان نمی‌دهد.از این گذشته اشکالات فنی پیش‌بینی نشده زیاد پیش می‌آید که این همه موجب عذاب بی‌حد و حصر محکوم می‌شود. به گزارش الیوت، جلاد نیویورک، کالبد شکافی یک محکوم بعد از اعدام با صندلی الکتریکی نشان داده که او هنوز زنده است.جنازه را دوباره روی صندلی نشانده، جریان برق با ولتاژ خیلی زیاد به او وصل کرده‌اند تا واقعا بمیرد. [5]

هم چنین در گزارش واشنگتن پست از اعدام جان اسپنکلینکس که ۲۴ ماه مه ۱۹۷۹ در فلوریدا انجام شد، آمده است: مرگ محکوم دقایقی طول کشید، با اولین برق گرفتگی، تاول‌هایی ظاهر شدند و پوستش شروع به سیاه شدن کرد، این نمایش نقش بازدارنده ایفا نکرد، بلکه برعکس، به گور سپردن ارزش‌های انسانی بود.

اتاق گاز و تزریق

فکر استفاده از گاز برای اعدام به جنگ جهانی اول بر می‌گردد که در بعضی جبهه‌ها کارایی خود را نشان داده بود.خیلی پیش از اتاق‌های گاز هیتلر، آمریکایی‌ها در سال١٩٢٤در اتاق گازی در نوادا، محکومی را اعدام کردند. تا سال١٩٧٢هفت ایالت دیگر هم از اتاق گاز استفاده کردند. مانند صندلی الکتریکی، این روش نیز فقط در آمریکا اجرا می‌شد اما این روش نیز مانند سایر شیوه‌ها قادر نیست مجازات غیرانسانی اعدام را انسانی کند. این روش‌ها انسانی‌تر به نظر می‌رسند اما در عمل دیده می‌شود که چنین نیست.

الیوت، جلاد با سابقه نیویورک از محکومانی یاد می‌کند که دقایقیدر اتاق گاز هنوز به‌هوش بوده و جان می‌کنده‌اند.[6] یک گواه عینی که از پشت پنجره مخصوص، ناظر اعدام در اتاق گاز بوده، چهار دقیقه تمام شاهد جان کندن محکوم بوده است.[7] یک کشیش زندان در سن‌دیه‌گو هم که به گفته خودش      ۵۲ بار شاهد دار زدن بوده، اعدام در اتاق گاز را از همه وحشتناک‌تر یافته است.[8] این همه در حالی است که موافقان این روش اعدام مدعی سرعت بخشیدن به اجرای اعدام و بی‌درد کردن آن هستند.

کشتن محکوم با تزریق سم آخرین روشی است که تاکنون اختراع شده و چندین مرتبه در تگزاس، اوکلاهما و آیداهو امتحان شده است. در تگزاس در سال١٩٧٧با یک اصلاح قانونی استفاده از صندلی الکتریکی را کنار گذاشتندو تزریق سم را جانشین آن کردند.

تیرباران

عکس فراموش نشدنی تیرباران گروهی از جوانان کرد در ایران، تیر ۱۳۵۸
عکس فراموش نشدنی تیرباران گروهی از جوانان کرد در ایران، شهریور ۱۳۵۸

تیرباران مانند سنگسار مجازاتی است که یک جمع آن را اجرا می‌کند. بر خلاف سنگسار، تیرباران عمدتا مخصوص نظامیان و زندانیان سیاسی است. در روم باستان مجازاتی (Fustuarium) رایج بود که خاطی توسط هم‌قطارانش دوره می‌شد و تا حد مرگ کتک می‌خورد. مجازات نسبتا مشابهی (Spießrutenlaufen) تا قرن نوزدهم بین نظامیان رواج داشت که در آن فرد خاطیاز میان دو ردیف سربازان به صف کشیده مسلح به نیزه عبور می‌کرد و از هرکس سیخ و ضربه می‌خورد.

از سال١٨٥١در زندان ایالت یوتای آمریکابه محکومان اجازه می‌دادند میان اعداماز طریق دار زدن، گردن زدن و تیرباران یکی را انتخاب کنند. اکثر محکومان به اعدام، تیرباران را برگزیده‌اند. [9] شاید برگزیدن تیرباران از سوی محکومان مزبور به علت تحقیرآمیز بودن روش‌های دیگر باشد.

در تیرباران، محکوم که غالبا درحاشیه جامعه بوده، برای دقایقی هم که شده فرصت می‌یابد که در متن یک جمع قرار گیرد و غرور خود را باز یابد. با این حال این روش اعدام نیز خالی از رنج نیست، چون محکوم زود جان نمی‌دهد و به زدن تیر خلاص نیاز می‌افتد.

ادامه دارد

پانویس‌ها

[1] Henri Sanson: Die Henker von Paris- Hrsg. von karl Bruno Leder, Güttersloch S. 298 ff.

[2] Alister Kreshaw: Die Guillotine. Hamburg 1959, S. 77.

[3] Clinthon D. Duffy/Al Hirshberg: Exekution. Köln 1964 S. 14.

[4] Hans v. Hentig: Die Strafe. 2 Bände, Berlin 1954, Bd. II, S. 70.

[5] Hans v. Hentig, a. a. O., Bd. II, S. 67.

[6] Hans v. Hentig, a. a. O., Bd. II, S. 68.

[7] Georg R. Scott, a. a. O., S. 221.

[8] Hans v. Hentig, a. a. O., Bd. II, S. 68.

[9] Hans v. Hentig, a. a. O., Bd. II, S. 61.