لیدا حسینینژاد- دومین دور از مجموعه گفتوگوهای زمانه با موضوع «چشمانداز ایران در سال ۱۳۹۲» در روز ۲۶ اسفند، ۱۶ مارس در شهر آمستردام برگزار شد. در این میزگرد شهلا فرید، فعال سیاسی و کنشگر حقوق زنان، بهزاد کریمی، فعال سیاسی، علی مزروعی، فعال سیاسی و نماینده سابق محلس در دوران اصلاحات و امین قضایی، نویسنده و مترجم شرکت داشتند. محمدرضا نیکفر، سردبیر رادیو زمانه گرداننده این میزگرد بود.
در ابتدای این میزگرد به شاخص های سال ۱۳۹۲ و شروع فصل تازهای از درگیریهای میان حاکمیت و ژرفا یافتن مسائل مختلف در درون جامعه اشاره شد. سپس با توجه به این شاخص ها این پرسش مطرح شد که آیا در سال پیش روی انتظار تحول بزرگی در ایران میرود یا خیر و به چه اعتباری سال ۱۳۹۲ مهم خواهد بود؟
شهلا فرید در پاسخ به این پرسش سه مسأله را مهم دانست: انتخابات ریاست جمهوری آینده، رابطه بینالمللی ایران با غرب، و مذاکرات هستهای و تحریمهای موجود که به نظر او اگر ادامه پیدا کند، این امکان وجود دارد که به شورشهای تودهای بینجامد. او همچنین درگیریهای درون حاکمیت را بسیار تعیینکننده دانست.
علی مزروعی بر نحوه بهکارگیری واژههایی مانند «مهم» یا «حساس» تأکید داشت. این فعال سیاسی رفتار مردم ایران را در قبال مسائل مختلف غیرقابل پیشبینی دانست. به نظر او صحنه ایران، ۷۵ میلیون بازیگر دارد و بازی آنها میتواند تعیینکننده باشد. علی مزروعی با اشاره به رفتار حاکمیت در مقابل برگزاری انتخابات و بستن یا باز کردن فضای سیاسی، انتخابات آینده ریاست جمهوری را نقطه تعیینکننده دانست. همچنین به نظر این نماینده سابق مجلس در دوران اصلاحات، عواملی مثل امنیت، شرایط اقتصادی و بهبودخواهی، عواملی تعیینکننده در رفتار مردم خواهد بود.
بهنظر بهزاد کریمی ایران با یک وضعیت «خودویژه» روبروست؛ وضعیتی با مجموعه تضادها که حل آن را مشکل میکند. او در میان تضادهای موجود، مناسبات میان جمهوری اسلامی و دولتهای غربی بر سر مسائل هسته ای را عامل مهمتر و موتور تحولات در ایران دانست . کریمی سپس به مسأله جنگ پرداخت و آن را به شیوه کلاسیک بعید دانست و تأکید داشت که در ایران جنگ اقتصادی آغاز شده است. او جمهوری اسلامی را بازنده این جنگ دانست که تنها میتواند باخت این جنگ را مدیریت کند.
به اعتقاد امین قضایی، جامعه ایران یک توده منفعل نیست؛ افراد و گروهها بر اساس منافع خود عمل میکنند. او سپس موضوع تضاد بین بورژوازی ملی و جهانی را مطرح کرد که در خاورمیانه و در ایران نیز با کمک ایدئولوژی مذهبی در مقابل بورژوازی جهانی سنگربندی شده است. قضایی نیروهای موجود در ایران را به اصولگرایان، اصلاحطلبان، اپوزیسون و نیروی سوم یعنی مردم تقسیم کرد. به نظر او این نیروی سوم به دلیل خفقان سیاسی امکان سازماندهی نداشته و تنها پاسخ این نیرو به وضع موجود، شورشهای کور میتواند باشد.
در ادامه این میزگرد، شرکتکنندگان به بحث حاکمیت پرداختند. در آغاز این بحث گفته شد که به نظر میرسد رهبری جمهوری اسلامی به دنبال یک نیروی بوروکراتِ مدیر، مدبر و مطیع به عنوان جانشین احمدینژاد است. محمدرضا نیکفر با درنظر گرفتن این موضوع این پرسش را با شرکتکنندگان در میزگرد در میان گذاشت که آیا به نظر آنها پایان دوران احمدینژاد به معنای پایان دورهای کیفی در حیات جمهوری اسلامی است؟
شهلا فرید در پاسخ به این پرسش بر این موضوع تأکید داشت که با توجه به امکان کاندیداتوری خاتمی یا رفسنجانی، نامزدی هرکدام از این افراد باید در راستای تحولخواهی و دموکراسیخواهی باشد و نه کمک به پایداری حاکمیت. از نظر او در غیر اینصورت مشکلی از مشکلات مردم ایران حل نخواهد شد.
علی مزروعی دولت ایران را در دورههای مختلف، به دلیل در اختیار داشتن منابع اقتصادی و درآمد حاصل از نفت، موتور تحولات دانست. به نظر او ایران فاقد جامعه مدنی است. جامعه ایران منفعل است و در برخی از دورانها به یکباره به جنبش و خروش درمیآید. او سپس بوروکراسی و قدرت نظامی را دو رکن مهم دانست که در اختیار دولت قرار گرفتهاند. به اعتقاد مزروعی مردم ایران نظارهگر میداناند و منتظر فرصت تا دولت را در اختیار خود درآورند. او انتخابات ایران را در دورههای هشت ساله مختلف، سرآغاز یک دوره تازه دانست و به نقش تعیینکننده رهبری اشاره کرد که به نظر او تا به امروز موضع سکوت داشته است.
بهزاد کریمی بر این عقیده بود که حکومت ایران را نباید ساده فرض کرد. او سپس حکومتهای ایدئولوژیک را محکوم به فروپاشی دانست، هرچند معتقد بود که به راحتی نمیتوان از مرگ جمهوری اسلامی صحبت کرد. به نظر کریمی حکومتهای ایدئولوژیک منافذ را میبندند و نیروها را حذف میکنند ولی جامعه بیکار نمینشیند و خواستههای خود را مطرح میکند و در برخی موارد هم این خواستهها در کادرهای حکومتی بازتاب مییابد.
امین قضایی در پاسخ به این پرسش که آیا جامعه کوشش میکند انبوه مسائل را از راه درگیریهای درون حاکمیت پیش ببرد یا خیر، رفتار جامعه را قابل پیشبینی ندانست. او بر فقدان عواملی چون نماینده مردم در درون جکومت، سازمانهای غیر دولتی، جنبشهای دانشجویی و زنان، سندیکاها و رسانههای آزاد تأکید داشت. قضایی پدید آمدن قیامهای واکنشی و جنبشهای ناگهانی و کور را نتیجه عدم آگاهی و فقدان عوامل نامبرده دانست.
در بخش دوم میزگرد «چشمانداز ایرن در سال ۱۳۹۲» به نقش جامعه در تحولات پیش روی پرداخته شد. در این بخش حاضران در سالن، پرسشها و نظراتشان را بیان کردند.
نقش مذهب در جامعه ایران، یکی از مسائلی بود که در این بخش از نشست مطرح شد. بهنظر علی مزروعی، مذهب همچنان عامل بسیار مهم در جامعه ایران و همچنین در حاکمیت به شمار میرود. امین قضایی مذهب را عامل پیوندی میان گروههای مختلف در جامعه ایران دانست و در عین حال تأکید داشت که جمهوری اسلامی مشروعیت خود را از دست داده و نسل جدید به دنبال فردی کردن اسلام است. شهلا فرید مذهب را عامل مهمی برای بسیج کردن مردم از سوی حکومت دانست و در عین حال دوقطبی شدن در جامعه را نیز در نظر داشت. بهزاد کریمی مذهب را پدیدهای تاریخی دانست که به راحتی از مردم جدا نخواهد شد.
کاندیداتوری محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری آینده یکی دیگر از موضوعات مطرح شده در این بخش از میزگرد بود. به اعتقاد علی مزروعی نگاه جامعه باید نگاهی پویا باشد. بهنظر او محمد خاتمی امروز با ۱۶ سال پیش بسیار متفاوت خواهد بود و قطعاً در این میان به شناختی واقعیتر از وضعیت امروز ایران دست یافته است. البته مزروعی تأکید داشت که برای شرکت خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری باید شرایط مناسب مهیا شود و میان نیروهای اصلاحطلب از جمله میرحسین موسوی و مهدی کروبی در اینباره اجماع صورت بگیرد.
در ادامه این بحث، محمدرضا نیکفر بار دیگر به اهمیت سال ۱۳۹۲ اشاره کرد. او شکافهای عظیم طبقاتی، شکاف بین نسلها، تکهپاره شدن جامعه ایران، بیکاری وسیع میان جوانان و افسردگی عمیق اجتماعی را عوامل مهمی دانست که سرنوشت کشور را تعیین میکنند.. امین قضایی در این رابطه معتقد بود که در این میان شکاف بین نسلها و افسردگی اجتماعی عامل ایجاد تغییر و تحول اجتماعی و سیاسی نیست. او بر بالابردن سطح سازماندهی، آگاهی و امید به عنوان عامل محرکه مردم تأکید داشت.
شهلا فرید انتخابات و تأثیر تحریمها بر جامعه را به عنوان دو عامل مهم در سال ۹۲ مطرح کرد. بهنظر او انتخابات در هر شرایطی فرصتی برای طرح مطالبات است. او سپس تأکید کرد که تیم احمدینژاد بر سر دستاوردهای خود خواهد جنگید و مرجعیت خامنهای را به چالش خواهد برد.
بهزاد کریمی با تأکید بر عامل شکاف بین نسلها در جامعه جوان ایران،بر آن بود که جمهوری اسلامی در ذهن جوانان پیر و فرتوت جلوه میکند و تأکید داشت که پتانسیل جامعه را نباید نادیده گرفت. کریمی در پایان برنامههای محمد خاتمی را در انتخابات آینده بسیار مهم دانست. به اعتقاد او مسائلی مانند رفع حصر از موسوی، کروبی و رهنورد، آزادی زندانیان سیاسی و تغییر قانون اساسی را از جمله انتظاراتیست که از خاتمی میرود.
در پایان میزگرد، بحث اصلاحطلبی مطرح شد. محمدرضا نیکفر از اصلاحطلبی و تفاوت آن با جنبش سبز صحبت کرد و تأکید داشت که اصلاحطلبی نمیتواند از جنبش سبز برائت جوید، جنبشی که اصلاحطلبی با آن یکی نیست، در عین حال که این دو با هم همپوشیهایی دارند. او همچینن احمدینژاد را نوعی اصلاحطلب دانست، به این دلیل که احمدینژاد قصد بازگشت به فاز جنبشی خمینیسم را داشت و از این طرق میخواست رژیم را به شیوه خود اصلاح کند.
علی مزروعی در پاسخ، بر تعریف مشخص از اصلاحطلبی تأکید کرد. بهنظر او در عرصه سیاست در ایران سه راهبرد محافظهکاری، اصلاحات و براندازی وجود دارد و اصلاحطلبان به هیچوجه به دنبال تعییر نظام و براندازی نیستند بلکه هدفشان ایجاد تغییر تدریجی در جامعه است که شامل تغییر قانون اساسی نیز میشود. به نظر مزروعی در این میان احمدینژاد فقط فساد کرده و هیچ اصلاحی صورت نداده است.
مجموعه گفتوگوهای زمانه در ماههای آینده ادامه خواهد داشت.