امسال روزنامه نگاران محیط زیست سال شلوغ و پر خبری را گذراندند. اینجا دریاچه ای خشک می شد آنجا پلنگی می مرد، از آن سو خبر خشکسالی می آمد از این سو باز هم فروتر رفتن رتبه ایران در یکی از آمارهای قهقرای زیستی.
اما کدام روزنه امید برای زیستمندان ایران در سال پیش رو گشوده می شود و کدام تنگناها باز هم تداوم بقا را در زیستگاه های ایران دشوارتر خواهند کرد؟
چالش های محیط زیست ایران در پی به ۱۲ بخش تقسیم شده و بر مبنای روند موجود گمان آنچه که خواهد شد با شما در میان گذاشته شده است. پیش بینی نیست، یک جور واگشودن نگرانی ها و سهیم کردن شماست در باره دغدغه هایی که در این باره هست:
۱- آلودگی هوا:
قول داده اند که با رفع تحریم ها توزیع بنزین سمی پتروشیمی ها را متوقف کرده و بنزین سالم از خارج وارد کنند. اگر اینطور بشود مردم در سال ۹۳ هوای بهتری تنفس کرده و احتمال تعطیلی ها به واسطه آلودگی هوا کاهش خواهد یافت. البته غول اصلی یعنی تردد خودروهای غیر استاندارد و آلاینده همچنان خیابان ها را در سیطره خواهد داشت و هوا اگر چه روزهای «اضطراری» کمتری را تجربه می کند اما همچنان در دست کم دو سوم ایام سال «ناسالم» و حتی در مرز «هشدار» خواهد بود.
۲- خشکسالی:
تازه وارد خشکسالی سی ساله شده ایم بنا بر این نباید توقع داشت مسئولان فعلا در این باره واکنشی از خود نشان بدهند. احتمالا اولین واکنش های نهادهای مرتبط دولتی بیست سال بعد مشاهده خواهد شد. که آن موقع هم دیگر عمده اش گذشته و هر چه که می خواسته بشود شده و سرزمینی که بیست سال خشکسالی را از سرگذرانده لابد ده سال بعدش را هم می تواند تحمل کند. در سال ۹۳ چند مصاحبه و یادداشت پراکنده در این باره در رسانه ها منتشر می شود. آب های زیرزمینی ایران در سال ۹۳ هم مطابق روال ده سال گذشته به طور متوسط یک متر فروتر خواهند رفت و زاینده رود و کارون باز هم خشکتر می شوند.
۳- حیات وحش:
چند پلنگ دیگر در جاده ها می میرند، چند محیطبان دیگر هدف گلوله قرار می گیرند( فعلا تنها زیستمند باقی مانده در خیلی از مناطق حفاظت شده خود محیط بان ها هستند، به همین خاطر شکارچی ها برای آن که دست خالی برنگردند به ناچار محیط بان ها را هدف قرار می دهند). روند انقراض یوزپلنگ تداوم می یابد و در انبوه گل هایی که تیم ملی توی جام جهانی می خورد کسی متوجه نقش یوزپلنگ روی پیراهن ملی پوشان بازنده نخواهد بود. اگر روحانی و ابتکار به قولشان عمل کنند، شاید کمی وضعیت معیشتی محیطبانها در سال ۹۳ بهتر شود.
۴- دریاچه ارومیه:
صد متر دیگر ساحل آن واپس می رود و صد و یک سمینار دیگر در باره آن برگزار می شود. مسئولان کماکان به تلاش خود برای آنکه تعداد سمینارهای برگزار شده در باره این دریاچه از مساحت خشکیدن آن کمتر نباشد ادامه خواهند داد. افزایش فشار طرفداران محیط زیست فقط جدی تر شدن اجرای پروژه انتقال آب ارس را به دنبال خواهد داشت. نخستین آثار بهداشتی سونامی نمک در منطقه پدیدار می شود.
۵- جنگلها و مراتع:
پلنگ های مقتول و نقش یوزپلنگ روی پیراهن تیم ملی باعث شد جنگلی ها شانس بیاورند و سال ۹۲ را از تیررس توجه خبرنگاران محیط زیست در امان بمانند. در چهار سال گذشته مدیریت این حوزه بسیار پرتشتت بوده است. تا دلتان بخواهد در همین چهار سال آدم آمد و رفت. باید دید ثبات مدیریتی در سال ۹۳ چه حاصلی خواهد داشت. دو چالش بزرگ این حوزه فعلا توقف اجرای طرح خروج دام از جنگل و تداوم تصرفات غیر قانونی است. قضاوت در این باره که آیا سال آینده رویکردی موثر در این باره اتخاذ خواهد شد یا نه، واقعا دشوار است.
۶- فرسایش خاک:
ایران باز هم دو میلی متر فروتر خواهد رفت. فرسایش خاک که قطعا مهمترین و ویرانگرترین بحران نه فقط محیط زیست بلکه کلا کشور ایران است، همچنان تداوم داشته و همچنان ایران در صدر کشورهای رودررو با این پدیده قرار خواهد داشت. رسانه های زیست محیطی هم کماکان فقط به دنبال پنجاه یوزپلنگ باقی مانده خواهند دوید. یوزپلنگ سریع می دود. خسته نباشند.
۷- بیابانزایی:
هر دقیقه چهارصد متر مربع بیابان جدید. این نرخ بیابانزایی در ایران است. دومین کشور در جهان. این هم رتبه ما در میان فهرست کشورهای بیابانزاست. سال ۹۳ این دو عدد تغییری خواهند داشت؟ اگر نه در سال ۹۳، اما احتمالا تا سه سال دیگر به خاطر خشکسالی اخیر ما به صدر جدول بیابانزایی می رسیم. تنها تغییر همین خواهد بود.
۸- هامون:
به عنوان یک دریاچه، هامون دیگر شانسی برای بقا ندارد. چه کسی می تواند افغان ها را مجاب کند برای رهاسازی آب هیرمند؟ حتی سازمان های بین المللی هم می گویند آن گرسنگان به هیرمند نیازمندتر از سیستان ما هستند. هامون به یک تالاب فصلی تبدیل خواهد شد. در برخی ترسالی ها، آب خواهد داشت اما در غالب سالها خشک خواهد بود. از حالا تا آخر عمر کره زمین. همین و خلاص.
۹- زباله:
بعید است در سال ۹۳ هم خبری از دستگاه های زباله سوز برای شهرهای شمال باشد. پس طبق روال کماکان زباله شهرها توی جنگل رها خواهد شد. ترانه نسل جدیدی که توی سیاهکل به دنیا می آیند این خواهد بود که «یه جنگل زباله داره …». توریست ها کماکان از تمیزی شهرهای ایران (به نسبت تصوری که قبل از آمدن به ایران داشته اند و در مقایسه با هند و پاکستان) تمجید خواهند کرد. فقط باید شانس بیاوریم و گذر توریست ها به انباشتگاه های زباله در طبیعت پیرامون شهرها نیفتد.
۱۰- سواحل و محیط های دریایی:
با قدری بسامان تر شدن اوضاع چهار کشور دیگر ساحل نشین خزر کمی توجه به محیط زیست این پهناب بیشتر شده است. تلاش برای توسعه سرمایه گذاری های توریستی باعث شده شیخ نشین های جنوب خلیج فارس هم توجه بیشتری به اهمیت محیط زیست خلیج فارس داشته باشند. پس، همسایه ها یاری خواهند کرد تا ما در سواحل و محیط های دریایی به نسبت دیگر بخش های محیط زیست نگرانی کمتری داشته باشیم.
۱۱- فاضلاب:
کماکان در سال ۹۳ ما تنها ملت جهان خواهیم بود که از رودخانه ها به عنوان اگوی خدادادی و سیستم طبیعی دفع فاضلاب استفاده می کند. این رکورد را حفظ می کنیم و همچنان شهرهای ما فاقد سیستم تصفیه فاضلاب خواهد بود اما به جای آن شهرداری ها بودجه زیادی را صرف داشتن تیم فوتبال در لیگ برتر خواهند کرد.
۱۲- ریزگرد:
پیش بینی اقلیمی در باره احتمال شدت یا کاهش این پدیده در سال آینده وجود ندارد. گزارش فنی تازه ای در باره منشاء واقعی آن نیز تاکنون منتشر نشده است. اما همچنان دولت ایران اصرار خواهد داشت برای مهار ریزگرد تالاب خاصی پیرامون مرکز شیعیان عراق یعنی شهر بصره را، به چشم اندازی در حد پارک ملی یلواستون آمریکا تبدیل کند. این هم کار سختی است. آنها هم خسته نباشند. کلا همه در زمینه محیط زیست ایران خسته نباشیم.
با یلام و تشکر از آقای کرمی
مثل اینکه مهمترین علت و عامل این قهقرای زیست محیطی را فراموش کردند که هم علت اصلی بیابانزائی است و هم علت اصلی خشکسلی های پی در پی و هم عامل اصلی غیرقابل زیست شدن سرزمین فلات مرکزی ایران است. به هر حال عیدتان مبارک و سرافراز باشید. این چهار عکس بدون هیچ حرفی ماجرا را نشان میدهد. از قدیم گفته اند در خانه اگر کس است یک حرف بس است. که البته بنده بارها نوشته ام که چرا و چگونه به اینجا رسیده ایم و به کجا منتهی خواهیم شد. حالا صبر کنیم تا بچه ها روز 13 بهدر اشغال هارا جمع کنند همه مسایل محیط زیستمان حل خواهد شد. البته دوستان تا آن موقع ابرها را بارور میکنند و اگر کمکی نکرد از همه میخواهیم تا هرکدام یک سطل آب بریزند توی دریاچه ارومیه و مشکل به همین آسانی حل خواهد شد. حتی میشود یک صف طولانی هردمی از لب خزر تا لب ارومیه تشکیل داد و به مدت 2 ساعت دست به دست سطل های آب را از منهای 28 متر به 1000 متر بالای سطح دریا رساند و ارومیه را پر کرد. آنوقت متوجه خواهیم شد که آب را سربالا بردن چه سخت است و در پایان کار هم همه آبمان بخار شده رفته هوا. با امید اینکه امسال سازمان نمک زدایی فلات ایران تاسیس شود و این همه زحمت اضافی که به سازمان محیط زیست داده ایم رفع شود.
https://www.facebook.com/asad.abrahamian/posts/10203463468811826
دکتر اسدالله ابراهیمیان / 20 March 2014
با عرض معذرت از اقای کرمی
مثل اینکه به جای سلام نوشته ام “یلام” که از این بابت پوزش میطلبم. چند بار از زمانه خواسته ام که فرصت اطلاح نوشته را به صفحه برگرداند اما متاسفانه باعث خجالت برای بنده که چشم و چار خوبی ندارم و گاه حروف را خوب نمیبینم که اصلاح کنم. به هر حال از کرم شما مطمئن هستم که مرا خواهید بخشید. عیدتان مبارک دوست عزیز.
ابراهیمان
دکتر اسدالله ابراهیمیان / 20 March 2014
ما خواست هایی داریم و بشدت نگران محیط زیستمان هستیم. امروزه در تمامی کشورهای پیشرفته و یا در حال پیشرفت به اهمیت حیاتی و بینهایت مهم حفظ محیط زیست توجه اساسی میشود اما واقعیت در کشور ما چیز دیگری است. واقعیت این است که با انقلاب مردم ایران عقب افتاده ترین و غارتگرترین قشر انسانی بعلت ناآگاهی عمیق مردم بقدرت رسیده است. قشری که بعلت جهل عظیم ، فساد و بیرحمی باور نکردنی اش و حرص عظیم غارت کردنش صدمات جبران ناپذیری به محیط زیست وارد کرده است. قشری که نه برای تحول و تکامل جامعه و محیط زیست آن بلکه برای غارت و نابودی آنها آمده است. برای کمک واقعی به حفظ آنچه از محیط زیست کشور ایران باقی مانده است نیاز به تغییر مطلق رژیم و برپایی یک سیستم دموکراتیک و انسانی میباشد.
Mani / 20 March 2014