سه سال از بهار عربی گذشت. جرقهی نخست روز هیجدهم دسامبر ۲۰۱۰ زده شد. درپی خودسوزی محمد بوعزیزی، جوان بیکار در شهرسیدی بوزید تونس در اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس. در پی آن، تظاهرات و ناآرامیهایی در اعتراض به فساد دولتی، میزان بالای بیکاری، شرایط بد زندگی، بحران غذا، نبود آزادی بیان و سرکوب وآزار توسط نیروهای پلیس و امنیتی در تونس شکل گرفت.
موج اعتراضها در تونس با زنجیرهای از ناآرامیها و تظاهرات اعتراضی در الجزایر، اردن ،مصر، سوریه، یمن، بحرین، لیبی، عربستان و در سطحی کوچکتر در دیگر کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا همراه شد. استفاده ی موثر از شبکههای اجتماعی و نقش سازمان یافتهی اینترنت و رسانههای آزاد در برقراری ارتباط و آگاهی در رویارویی با خشونت دولتها از ویژگیهای این رویدادها بود. در نتیجهی این اعتراضها که به خشونت نیز کشانده شد، چهار حکومت تونس، مصر، لیبی و یمن جارو شدند.
سوریه نیز بحرانزده شد و اینک به شدت جنگزده است.
پرسش این است که اکنون، سه سال پس از این بهار عربی، وضعیت کشورهایی که دستخوش پیامدهای این خیزشهای مردمی، انقلابها و اعتراضها شدند چگونه است؟ زنان این کشورها چه به دست آورده اند؟ چرا این خیزش ناراضیان بهار عربی نا راضیان پرشمار ایران را در خود نگرفت ؟
این پرسشها را با امیر طاهری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی خاورمیانه، مهدی مظفری استاد علوم سیاسی در دانمارک، شهلا شفیق نویسنده، جامعه شناس و فعال زنان و همینطور رضا دقتی عکاس – خبرنگار که در جریان رویدادهای بهارعربی حاضر بوده است درمیان گذاشتهایم.