صفحه فیس‌بوک لیونل مسی، بازیکن مشهور باشگاه بارسلونا و فوتبالیست برجسته آرژانتینی، ۵۱ میلیون عضو دارد، اما بیشتر آنها نمی‌توانند آنچه را که کاربران ایرانی در روزهای اخیر نوشته‌اند بخوانند. کامنت‌دانی صفحه مسی این روزها عرصه حضور ایرانیانی شده است که معتقدند باید به هر شکل ممکن روحیه مسی را برای بازی فوتبال با ایران خراب کنند.

onlineviolence

حالا چند روزی است که صفحه‌ای در فیس‌بوک به نام «ما ایرانیان لیونل مسی را دوست داریم» راه‌اندازی شده است که حدود هفت هزار کاربر ایرانی تاکنون از آن حمایت کرده‌اند.

انتشار یک پیام از شناسه‌ای جعلی در توییتر که نام و عکس «لیونل مسی» را بر خود داشته و در حال حاضر حذف شده در شکل‌گیری این جریان مؤثر بوده است. این توییت با چنین مضمونی منتشر شده بود: «[…]! باید با ایران بازی کنیم! این هاشم بیک‌زاده دیگه کیه؟»

علت آغاز این ماجرا هرچه باشد، توهین به مسی که یکی از محبوب‌ترین و خوش اخلاق‌ترین فوتبالیست‌های جهان است، عامل لشکرکشی ایرانی‌ها به فیس‌بوک او شد؛ آن هم تنها دقایقی پس از هم‌گروه شدن ایران با آرژانتین در مسابقات جام جهانی ۲۰۱۴  برزیل. این در حالی است که احتمالاً بسیاری از کامنت‌گذاران، اساساً خبر از وجود پیامی از یک توییتر جعلی نداشته‌اند و شاید هنوز هم نداشته باشند.

زور و فشار ایرانی‌ها در کامنت‌های فیس‌بوکی برای لیونل مسی، در قالب فحاشی، توهین‌های جنسی، تمسخر و تحقیر جلوه کرده و به چنان موج فراگیری تبدیل شده که حتی رسانه‌های خارجی هم درباره آن گزارش و خبر نوشته‌اند و شایعاتی مبنی بر پاسخ دادن خود مسی به این کامنت‌ها منتشر شده است.

messi1

زور و فشار ایرانی‌ها در کامنت‌های فیس‌بوکی برای لیونل مسی، در قالب فحاشی، توهین‌های جنسی، تمسخر و تحقیر جلوه کرده و به چنان موج فراگیری تبدیل شده که حتی رسانه‌های خارجی هم درباره آن گزارش و خبر نوشته‌اند و شایعاتی مبنی بر پاسخ دادن خود مسی به این کامنت‌ها منتشر شده است.

چند رسانه معتبر دنیا در کنار روزنامه‌های منطقه کاتالونیای اسپانیا، منطقه‌ای که بارسلونا در آن قرار دارد  به صورت مفصل این موضوع را بازتاب دادند. روزنامه «ال‌موندو» چاپ اسپانیا در گزارشی حمله هواداران ایرانی به صفحه اجتماعی لیونل مسی را بررسی کرد و نوشت: «مسی در زبان فارسی نام یک فلز است که ارزش زیادی ندارد و به همین خاطر هواداران ایرانی با استفاده از تشابه نام مسی با یک فلز، به توهین به این بازیکن پرداختند.»

یک روزنامه معتبر دیگر به نام «کاتالونیا‌اسپورت» در گزارشی مشابه، برخی از توهین‌های کاربران ایرانی را ترجمه کرده است.

«اشپیگل» آلمان هم در بخشی از گزارش مفصل خود در این‌باره نوشته است: «در برخی از نوشته‌ها به نبرد احتمالی مسی و هاشم بیک‌زاده (مدافع استقلال) اشاره و نوشته شده است: بیک‌زاده طوری باید مسی را له کند که در پایان، چهر‌ه‌‌ای در فوتبال دستی به‌نظر بیاید.»

تنها مسی نیست که مورد این حملات شدید قرار گرفته است. بازیکنان دیگر که در گروه F با ایران همگروه هستند، مثل ادین ژکو، مهاجم بوسنی هرزگوین هم از این فحاشی‌ها بی نصیب نمانده‌اند. همچنین فرناندا لیما، مجری مراسم قرعه‌کشی هم مورد هجوم بی‌امان کامنت‌گذاران قرار گرفته‌ است با این بهانه که چرا این مجری تلویزیونی برزیلی، با لباسی در مراسم حاضر شده و تلویزیون ایران به دلیل آن مراسم قرعه‌کشی را پخش نکرده است. البته این مجری زن، پس از افزایش این حملات، صفحه هوادارانش را برای عموم مسدود کرد.

lima

توهین‌ها به فرناندا لیما، مجری مراسم قرعه‌کشی، جنبه جنسی و جنسیتی یافت. نظردهندگان ایرانی به لیما یادآوری می‌کردند که همچون یک فاحشه لباس پوشیده است و  فوتبال جای زنان نیست. این مجری زن، پس از افزایش این حملات، صفحه هوادارانش را برای عموم مسدود کرد.

توهین‌ها به فرناندا لیما، جنبه جنسی و جنسیتی یافت. نظردهندگان ایرانی بیشتر به زبان‌ فارسی و گاه انگلیسی و اسپانیایی به لیما یادآوری می‌کردند که فوتبال جای زنان نیست. عادل فردوسی‌پور، مجری برنامه پرطرفدار «نود» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به تماشاچیان توضیح داده بود که دلیل عدم پخش برنامه قرعه کشی تیم‌ها لباس مجری زن برنامه است. او با اصرار مکرر مهدی مهدوی کیا در «برنامه ۹۰» مبنی بر پخش مراسم قرعه کشی جام جهانی فوتبال، مواجه می‌شود و در برنامه پخش مستقیم می گوید: «لباس خانمی که در مراسم بر روی صحنه حضور دارند، خیلی منشوری است.»

پس از برنامه نود بود که خیل نظردهندگان فیس‌بوکی در صفحه کاربری فرناندا لیما حاضر شدند و با فاحشه خواندن او، اعتراض کردند که چرا اصلا مجری زن باید در این مراسم حضور یابد. فحاشی‌ها و توهین‌هایی که فرناندا لیما با آن مواجه شد از جنس همان فحاشی‌هایی بود که زنان ایرانی‌ سال هاست در تلاش برای حضور در استادیوم‌های فوتبال، با آن مواجه اند؛ فحاشی هایی ملهم از فضایی جنسیت زده که ازجمله ورزش فوتبال را مختص مردان می‌داند و هرنوع حضور زنان در ارتباط با این ورزش را نهی می‌کند.

لشکرکشی مجازی

در واکنش به این برخوردها برخی از کاربران در اقدامی متقابل، در مخالفت با فحاشی‌های هموطنان خود  کامنت‌های عذرخواهی و اظهار تاسف گذاشته‌اند و حتی فدراسیون فوتبال ایران از رفتار برخی ایرانیان در فیس‌بوک علیه مسی اظهار تاسف کرده است.

بر همین اساس ملامحمد، مسئول کمیته فرهنگی این سازمان گفته است: «از این بابت بسیار متاسف هستیم. واقعاً نباید این حرکت از کاربران سر می‌زد.» مجید جلالی، سرمربی تراکتورسازی هم این اتفاق را یک آبروریزی دانسته است.

در این زمینه جمشید مشایخی، بازیگر پیشکسوت عرصه سینما و نمایش نیز در برنامه نود اظهار تاسف کرده و گفته است: «اصلاً فکر نمی‌کنم ایرانی بی‌ادب باشد. اتفاق زشتی رخ داده است. در کشور ما ادبای زیادی وجود داشته‌اند و ما باید الگو باشیم. تیم ملی ما نماینده ایران در بین فرهنگ‌های جهان است که می‌خواهد در جام جهانی نهال عشق و صلح را در دل همه مردم جهان بکارد.»

اولین‌بار نیست که کاربران ایرانی به صفحه شخصی یک چهره ورزشی، سیاسی یا حتی یک انسان معمولی حمله می‌کنند. حمله به صفحه فیس‌بوک ایهار برل، داور اهل بلاروس در مسابقه سعید عبدولی با استیو گینو فرانسوی در المپیک لندن، از آن  جمله است که به دنبال آن سایت فدراسیون جهانی کشتی هم مورد حمله قرار گرفت و رافائل مارتینتی رئیس وقت فیلا رفتار ایرانی‌ها را مورد انتقاد قرار داد.

perspolis-havadar-516x350

 در کنار کاربرانی که سعی می‌کنند با عذرخواهی، اندکی از زشتی این رفتار کم کنند، عده‌ای هم معتقدند که در مورد اخیر، این رفتار خاصیت فضای فوتبال و برآمده از لمپنیسم حاکم بر آن است. آنها سعی می‌کنند مثال‌هایی از رفتارهای مشابه هواداران فوتبال در سراسر جهان بزنند و به این ترتیب حملات اخیر ایرانیان را توجیه کنند.

در مسابقات لیگ جهانی والیبال و رویارویی ایران و ایتالیا، ایرانی‌ها با هجوم به صفحه شخصی «ایوان زایتسف» یکی از بازیکنان تیم‌ ملی ایتالیا، به او توهین کردند تا جایی که زایتسف در مقابل توهین‌هایی که به او و خانواده‌اش شده بود گفت: «متاسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان توهین به دیگران است.»

حمله به صفحه لوران فابیوس، وزیر امورخارجه فرانسه، نمونه دیگری از این نوع برخوردهای فیس‌بوکی است که البته حجم فحاشی‌ها در آن به مراتب کمتر از صفحه‌های ورزشکاران و هنرمندان بوده است. همچنین در حافظه کاربران ایرانی هست که کمتر از یک سال قبل، واکنش‌های مشابهی نسبت به شرکت‌کنندگان در یک شوی تلویزیونی در شبکه «من و تو» صورت گرفت و صفحه‌هایی با عنوان «تجاوز گروهی به هویت‌های جنسی» برای تحقیر یکی از شرکت‌کنندگان راه افتاد و شرکت‌کننده دیگری هم به شکل‌های دیگری مورد هجوم قرار گرفت. موارد دیگری از این لشکرکشی‌ها هم در گذشته اتفاق افتاده است.

نکته مشترک در مورد تمام این صفحات و واکنش‌ها، تمایل کاربران به توهین‌های جنسی و استفاده از الفاظ رکیک است. گویی نوعی رقابت در تحقیر آدم‌ها به خصوص با تحقیر وابستگان زن آنها و تهدید به تجاوز در میان است که کاربران در آن از هم سبقت می‌گیرند.

البته توهین‌های جنسیتی خاص فضای مجازی نیست. این شیوه از رفتار در روابط اجتماعی و شخصی بسیاری از ایرانیان هم شیوع دارد و دلیل برانگیخته شدن توجه‌ها به این مشکل فرهنگی، جلوه عمومی آن در فضای بین‌المللی و تقابل آن با ادعاهای برخی از ایرانیان مبنی بر داشتن «فرهنگ والا» و «فرهیخته» و «ریشه دار و باستانی» است که واکنش منتقدان را برمی‌انگیزد. در این میان آنچه به آن توجهی نمی‌شود آسیبی است که روان فرد مورد هدف می‌بیند.

 یک روزنامه‌نگار ورزشی در ایران، حس خود را از گسترش این موضوع اینگونه برای زمانه توصیف می‌کند: «داغانم. حس می‌كنم همه دنيا انگشت تمسخرشان را رو به من گرفته‌اند و می‌گویند ايرانی بی فرهنگ است. بايد قبول كرد كه خبری از فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله نيست. اينها همان تماشاچی‌هایی هستند كه در استاديوم به جای تشويق بازيكن‌شان، حال خواهر و مادر بازيكن حريف را می‌پرسند.»

واکنش خودمان به خودمان

در مقابل این جملات اینترنتی همه هم نظر نیستند. در کنار کاربرانی که سعی می‌کنند با عذرخواهی، اندکی از زشتی این رفتار کم کنند، عده‌ای هم معتقدند که در مورد اخیر، این رفتار خاصیت فضای فوتبال و برآمده از لمپنیسم حاکم بر آن است. آنها سعی می‌کنند مثال‌هایی از رفتارهای مشابه هواداران فوتبال در سراسر جهان بزنند و به این ترتیب حملات اخیر ایرانیان را توجیه کنند.

عده‌ای دیگر هم این واکنش‌ها را برآمده از خشونت حاکم بر جامعه و سرکوب جنسی می‌دانند که خود را در رفتارهای شهروندان بازتولید می‌کند و معتقدند این واکنش‌ها تصویری واقعی از جامعه ایران و رفتار حاکمان است. یکی از این منتقدان به زمانه می‌گوید: «ماجرای لشکر‌کشی به صفحه فیس‌بوک لیونل مسی و فحاشی به او به گمان من تبلور رویکردهای قبیله‌ای در فضای مجازی است و نمایشگر خشونت، بی‌اخلاقی و بددهانی رایج در فرهنگ کوچه در ایران. فرهنگی مردسالار که راه حل و فصل مسائل را نه گفت‌و‌گو، که جنگ و جدل، قلدری و چاقوکشی می‌داند. گرچه برخی تحلیل‌گران، یکی از علل این ماجرا را رواج بددهانی و فریبکاری توسط حاکمان می‌دانند، اما قداره‌بندی و قرق کردن گذر، نمونه‌های تاریخی دارد. حالا این گذر، شده است فیس‌بوک و قداره‌کش‌ها هم رخساری امروزی پیدا کرده‌اند.»

messi

یک جامعه‌شناس: «بحران اخلاق در ایران، با رواج استفاده از شبکه‌های اجتماعی در میان عموم مردم از کف خیابان و استادیوم، به کف فیس‌بوک آمده است. این در حالی است که به عنوان مثال، شهرداری تهران در بیلبوردهایش تهران را شهر اخلاق می‌نامد و اهالی ورزش و رسانه، بعضاً تماشاگران ایرانی را بهترین تماشاگران جهان می‌خوانند.»

این کاربر اینترنت که جامعه‌شناسی ساکن ایران است می‌گوید: «ارزش کلمه در فرهنگ عامه در ایران نازل است و فحش هم که باد هواست. به این ترتیب آنها که تا دیروز برای لیونل مسی سینه چاک می‌کردند، امروز به او فحش می‌دهند و فردا دوباره در صف هوادارانش می‌ایستند. بحران اخلاق در ایران، با رواج استفاده از شبکه‌های اجتماعی در میان عموم مردم از کف خیابان و استادیوم، به کف فیس‌بوک آمده است. این در حالی است که به عنوان مثال، شهرداری تهران در بیلبوردهایش تهران را شهر اخلاق می‌نامد و اهالی ورزش و رسانه، بعضاً تماشاگران ایرانی را بهترین تماشاگران جهان می‌خوانند. همیشه کار، کار تماشاگرنماهاست. تا زمانی که به جای پذیرفتن مشکل و پیدا کردن راه حل برای آن، صورت مسئله را به شکل‌های مختلف پاک کنیم، ماجرا همین خواهد بود که هست.»

به اعتقاد گروهی دیگر، این رفتارها تنها نوعی تفریح و سرگرمی برای مردمانی است که تفریح دیگری جز فحاشی و وقت‌گذرانی در فضاهای مجازی ندارند و از این فرصت برای تفریح ارزان و بی‌دردسر خود استفاده می‌کنند. گروهی هم فکر می‌کنند که باید نسبت به این افراد که در زمره «ترول»ها (کاربرانی که با رفتارهایی مخرب در فضای مجازی تشنج  ایجاد می‌کنند و با انتشار دیدگاه‌های توهین‌آمیز نظر دیگران را جلب می‌کنند)، قرار دارند، بی‌توجهی کرد و رفتار آنها را نادیده گرفت.

منتقدان این رفتارها اما در روزهای اخیر بیکار ننشستند و در اظهارنظرهای خود از ضرورت نقد اجتماعی و دیدبانی و توجه به عواقب اخلاقی این رفتارها در جامعه سخن گفته‌اند. آنها معتقدند باید با مظاهر خشونت، تبعیض جنسیتی و نژادی و نفرت‌پراکنی در جامعه و در فضای مجازی مقابله کرد و البته هشیار بود که آزادی بیان خدشه‌دار نشود.

به عنوان یک نمونه، محمود صدری، جامعه شناس ایرانی در صفحه فیس بوک خود نوشته است: «در غرب مفهومی هست تحت عنوان فوتبال هولیگانیسم که به معنی ورود اوباش و الواط به حوزه مقدس ورزش و آلودن آن با شعارهای رکیک و شرم‌آور و نیز خشونت نسبت به طرفداران تیم‌های رقیب در بیرون و درون ورزشگاه‌هاست. اتفاقی که بعد از مراسم قرعه کشی تیم‌های دست یافته به جام جهانی افتاد نشانگر حضور این واقعیت شرم‌آور در ایران است. هنگام آن است که عقلا و اهل انصاف و مدنیت و تربیت و ادب که در ایران کم نیستند به صراحت و با قاطعیت از اینگونه رفتار و گفتار و بطور کلی از خرده فرهنگ فوت‌لاتی در ایران تبری جسته آنرا محکوم کنند. از همه مهم‌تر از ورزشکاران سابق و لایق و به‌ویژه بیش کسوتان ورزش ایرانی که میراث‌دار اخلاق و معرفت پوریای ولی و گود مقدس زورخانه باستانی هستند، دعوت می‌کنم این رفتار دور از منش انسانی و ایرانی و ادب پهلوانی و قهرمانی را به صراحت محکوم کنند. فوت لاتی‌های ایران از ما نیستند. جمعی بی‌معرفت و به لحاظ مدنی بزه کارند که نام ایران و ورزش ایرانی را در اذهان جهانیان مشوه می‌کنند.»

در همین زمینه:

تجاوز گروهی به هویت‌های جنسی

تن زن و تنه اسلام

حجاب اختیاری و آوازخوانی «ارمیا»