در باور مردم، جادوگر شخصی است که توان تصرف در نیروهای ماورالطبیعی را دارد، و با قصد تخریب، آنها را در جهت غلبه بر حریف، به کار میگیرد. و درمانگر کسی که نیروهای ماورالطبیعه را در جهت شفابخشی و جبران آسیبها، به اختیار خود درمیآورد، تا آنچه را که به طریق معمول ممکن نیست، امکانپذیر سازد. در فرهنگ دینی که در متون دینی و قصههای بسیاری بازتاب یافته، دو نمونهی بارز و قابل تأمل این دو معنا، میتواند یکی موسی باشد که برای غلبه بر فرعون مصر، در طبیعت مداخله میکند و با توسل به قدرتهای ماورالطبیعه، بر مردم مصر بلاهای بسیار نازل میکند. علاوه بر آن برای اثبات قدرت و برتری خویش بر کاهنان مصر، ریسمانی یا عصایی را میاندازد که مارهای کاهنان را میبلعد (تورات، سفر خروج باب ٧، بند١٠). دیگری مسیح است که نمونهی کهنالگویی شفابخشی است و با استناد به متون دینی، مرده را زنده میکند، کور و فلج را شفا میدهد و هیچ معجزهای یا میل آسیبی در جهت مرگآفرینی ندارد؛ مگر یک مورد که درختی را نفرین میکند (انجیل مرقس باب ١١، بندهای ١٣ تا ١٥. و بندهای ٢٠ و ٢١) .
در متون دینی معمولاً به آنچه پیامبر آن دین، بیرون از مقیاسهای طبیعی انجام دهد نسبت معجزه داده میشود. و به آنچه گروه مقابل میکنند، نسبت جادو و ارتباط با شیطان داده میشود. در تورات تأکید میشود: «زن جادوگر را زنده مگذار» (خروج باب ٢٠، بند ١٨) و همچنین میگوید «مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشند البته کشته شوند ایشان را به سنگ سنگسار کنید. خون ایشان بر خود ایشان است.» (لاویان باب ٢٠، بند ٢٧). معلوم نیست در چه شرایطی لاویان قرار داشتهاند که چنین حکمی را در حق گروه مخالف خود میدهند.
در قرون وسطایی که اروپا از جنگ صلیبی، شکستهخورده بازگشته، و مردم اعتمادشان را به کلیسا از دست دادهاند، به یکباره این هراس و شایعه اوج میگیرد که جذامیان، یهودیان، مسلمانان و جادوگران میخواهند دین را از درون آسیب برسانند و اسباب زوال امپراطوری مسیحی را فراهم کنند. همزمان با اختراع صنعت چاپ در سال ١٤٨٦ به سفارش پاپ اینوسنس اولین و مهمترین کتاب سیستماتیک دربارهی جادوگری به نام پتک جادوگران، the Malleus maleficarum [Hammer of witches]، منتشر میشود، که کشیشی به نام هنریک کریمر با دستیاری فردی دیگر به نام یاکوب اسپرنگر نوشته است، و همان دستمایهی قتل عام زنان و مردان بسیاری به نام جادوگری و برپایی دادگاههای تفتیش عقاید میشود. اما قربانیان اصلیش را از میان زنان میگیرد چرا که در کتاب او ادعا میکند زنان بدلیل برخورداری از نیروی جنسی بالا با شیطان ارتباط بیشتری میتوانند برقرار کنند. رواج صنعت چاپ به انتشار فراوان این کتاب و پخش پیامش کمکی بسیار زیاد کرد.
نتیجه آن میشود که در اروپای بین سالهای ١٥٠٠ تا ١٦٦٠، میلادی نزدیک به ٥٠ تا ٨٠ هزار نفر به جرم جادوگری آتش زده میشوند. هشتاد درصد این افراد زنان هستند و بالاترین این ارقام در آلمان است که حدود ٢٠ هزار کشته به جا میگذارد و کمترینش در ایرلند با حدود پنج کشته.
در این مقاله قصدم این است که به اختصار نشان دهم، نسبت جادو یا معجزه به یک کار به اعتبار تعریفی است که قدرت حاکم از آن کار میکند و اینکه از آن تعریف در چه رابطهای میخواهد استفاده کند. بخصوص در قرون وسطی عدم یا برخوردای از قدرت و جنسیت، عواملی مهم در نسبت جادو یا معجزه به یک فرد بودهاند. مضافاً شیطانسازی و قربانی کردن محرومترین افراد جامعه بهعنوان عوامل شیطان شیوهای بوده که از قدیم برای ابقای حکومتها به کار گرفته میشده است و هر دوره نامی داشته است: خطر جادوگران، یهودیان، رافضیان، مانویان، مزدکیان، کمونیستها و یا مسلمانان…
جادوگری در دین
مثالهایی که از دوران باستان مصر، در قصهها و متون به جامانده نشان میدهد که کاهنان و کاتبان مصری، جادوگرانی توانا و درمانگرانی قهار بودند که به کارشان نام معجزه داده میشده است؛ و آنچه آنها میکردهاند در شنوندگان و بینندگان ایجاد ترس و احترام و در نتیجته اطاعت میکرده است. اینها کارهایشان در چهارچوب خدمت به فرعون بوده است و در بسیاری موارد هم از جادوگری برای پیشبرد کار شخصی خود استفاده میکردهاند، اما همچنان بر آن نام معجزه میگذاشتند.
در داستان «خوفویی و جادوگران» می آید كه یکی از فراعنه به پرستشگاه (Phtah) رفته تا از خانهی دبیر، كسی كه طوماری بدست میگرفته، و بر اساس آن به همهی مراسم مذهبی كه در پرستشگاه انجام میشده نظارت میکرده است، بازدید کند. زنِ دبیر چشمش به یکی از خدمتگاران فرعون میافتد و طالب او میشود. متعاقباً او را به خانهی خود برای تفریح دعوت میکند. خدمتگاری دیگر برای دبیر خبر میبرد. او هم از موم، تمساحی به اندازهی هفت بند انگشت ساخته، به مرد میدهد، تا وقتی مصاحب زنش برای شنا به دریاچه می رود، آن را به آب بیندازند. تمساحِ مومی در دریاچه به تمساحی بزرگ تبدیل می شود و خدمتگار را می بلعد. مدتی بعد دبیر، فرعون را به خانه خود میآورد. دست در آب میكند. وقتی در برابر فرعون، تمساح را از آب می گیرد، در دستش همان تمساح مومی می شود (داستانهای مصر باستان ١۰۶). در همین مجموعه قصه از کارهای خارقالعاده کاهنان گفته میشود که میتوانند با معجزاتشان شگفتیهای بسیار بیافرینند. از آن جمله است سرنوشتگویی، نقل آینده، ساختن طلسمات، و مرده زنده کردن.
در سفر خروج میآید که موسی در سن هشتاد سالگی با برادرش، هارونِ هشتادوسه ساله، به حضور فرعون میروند. او عصای خود را میاندازد و اژدها میشود. سپس فرعون «حکیمان و جادوگران» را میخواند و آنها هم چنین میکنند. اما عصای هارون آنها را میبلعد. این رقابت برای اثبات برتری یکی بر دیگری ادامه مییابد. آبِ نهر خون میشود. نهر گندیده و ماهیان میمیرند. جادوگرانِ مصر هم با «افسون» چنین میکنند (همانجا، بند ٢٢). سپس با باریدنِ وزغ «معجزات» موسی ادامه مییابد. «جادوگران با افسونهای خود چنین کردند» (سفرخروج باب٧، بند٧). بعد از آن موسی با بلای پشه و مگس معجزه میکند. اما جادوگران نمیتوانند چنین معجزاتی بیاورند. سپس موسی آن بلا را به خواست فرعون متوقف میسازد. بعد بر چهارپایان مصریان بلایی سخت نازل میشود، به طوری که همه میمیرند. اما ستوران بنیاسرائیل آسیبی نمیبینند. بعد از وبا، وقت نزول تگرگ است. از محتوای آیات سفر خروج میتوان چنین برداشت کرد که تورات، کار موسی را معجزه میداند و کار مصریان را جادوگری.
همچنین میبینم در سال ١٥٩١ میلادی جیمز پادشاه اسکاتلند، با شاهزاده آن از دانمارک عروسی میکند. وقتی زن و شوهر از ماه عسل برمیگردند دریا شدیداً طوفانی میشود. تقصیر به گردن جادوگران میافتد. شاه هراسان دستور محاکمه و سوزاندن جادوگران را میدهد. در واقع میبینم شاه به قدرت جادوگران در تأثیر در طبیعت اطراف باور دارد. اما آن را دشمن خود و نتیجتاً شیطانی میپندارد.
مقاله جالب و دقيقي بود. بسيار تحليلي واصول مند نوشته شده بود. ممنون از نويسنده
حسين / 01 November 2013
با تشکر فراوان از خانم شکوفه تقی به خاطر زحمت تهیه این مقاله با ارزش .
خوشبختانه در جهان امروز و با گسترش روز افزون ارتباطات و رسانه ها دیگر کمتر کسی گول فریب و نیرنگ دین و مذاهب گوناگون را میخورد و انسان جستجوگر برای هر مسئله ای جوابی میجوید ، جوابی در خور توجه که با علم و واقعیت مطابقت داشته باشد ، نه با خرافات دینی و مذهبی .
در کشور خودمان ایران هم خوشبختانه دید مردم بسیار بیشتر از گذشته باز شده و دیگر به راحتی فریب نمیخورند و هر چیزی را زود باور نمیکنند .
امیدوارم روزی را ببینم که تنها و تنها علم حرف اول را بزند و بساط این دقل بازان و دروغگویان مذهبی از سراسر گیتی برچیده و نابود گردد .
موفق و پیروز باشید .
بهنام / 01 November 2013
Trackbacks