اشتباه نکنید. این گزارش مربوط به انتخابات، مذاکرات هستهای یا اختلاف علی لاریجانی و محمود احمدینژاد نیست.
این گزارش مربوط به وضعیت دارو و درمان در ایران است که این روزها وضعیت وخیمی پیدا کرده است. ایران بعد از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی تقریباً همیشه شامل تحریم بوده است، اما در طول فعالیت سعید جلیلی بر شورای عالی امنیت ملی ۳۲ تحریم جدید علیه ایران تصویب شده است.
تفاوت تحریمهای جدید و تحریمهای گذشته در این است که راه دور زدن این تحریمها هر روز برای ایران سختتر و در مواردی غیر ممکن شده است. مهمترین این تحریمها مربوط به ممنوعیت نقل و انتقال ارز از طریق سیستم بانکی است که کلیه امور تجاری و بازرگانی توسط دولت و بخش خصوصی را تحت تاثیر قرار داده است. خرید دارو یا خرید مواد اولیه توسط شرکتهای داروسازی ایران نیز از این مسئله مستثنی نیست.
گزارش رضا حاجیحسینی را نیز درباره بحران دارو بخوانید:
آمریکا و اتحادیه اروپا ادعا میکنند که دارو در فهرست تحریمهای آنها قرار ندارد، اما در عمل و در واقعیت دارو نیز تحریم شده است. در سیستم اقتصادی فعلی حاکم بر جهان، کالا در مقابل پول فروخته میشود و وقتی راه پرداخت قیمت کالاها مسدود باشد امکان خرید وجود ندارد. ضمن آنکه سرمایهداران بزرگ اقتصاد مافیایی ایران بیشتر از چهرههای نظامی، امنیتی، دینی و حکومتی هستند و وارد شدن اشخاص به فهرست تحریمهای بینالمللی تعادل پیشین بازار ایران را به هم زده است. منابع ارزی ایران نیز به شدت کاهش یافته و به هر حال نتیجه مشخص این است که قیمت دارو در ایران بین ۵۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته است.
آمریکا و اتحادیه اروپا ادعا میکنند که دارو در فهرست تحریمهای آنها قرار ندارد، اما در عمل و در واقعیت دارو نیز تحریم شده است. در سیستم اقتصادی فعلی حاکم بر جهان، کالا در مقابل پول فروخته میشود و وقتی راه پرداخت قیمت کالاها مسدود باشد امکان خرید وجود ندارد.
در شرایطی که ارزش پول ملی به دلیل تحریمهای بینالمللی و بیکفایتی مدیران جمهوری اسلامی یکشبه یک سوم کاهش یافته است، وضعیت بهداشت و درمان ضربه بسیار شدیدی خورده و مردم در تهیه دارو دچار مشکلاتی دوجانبه شدهاند. نه دارو هست و نه پولی برای خرید داروهای گران.
داروخانه هلال احمر
به جز استان تهران در بقیه استانهای کشور داروخانه هلال احمر مرکز استان آخرین امید برای یافتن داروهای خاص در آن استان است. بهترین جا برای بررسی وضعیت دارو و درمان و مشکلات مردم در این زمینه داروخانههای هلال احمر است. عبارات زیر مربوط به پاسخ مسئول پذیرش نسخه در یکی از داروخانههای هلال احمر مرکز استان به مردم است. عبارات زیر در طی کمتر از دو دقیقه و به همین ترتیب از سوی مسئول پذیرش نسخه به زبان آورده شدند:
− نداریم.
− اصلاً نگرد، نیست.
− شاید آخر هفته بیاریم.
− فردا تماس بگیر.
− نداریم.
− قلم سوم را نداریم.
− قلم اول و پنجم را نداریم.
− نداریم.
− صد متر پایینتر داروخانه هست. داره ولی آزاد حساب میکنه.
− هیچ کدام را نداریم.
− سه ماه است توزیع نشده.
− نداریم.
− منتظریم شاید آخر هفته برسه.
− اول هفته بعد سر بزن.
− نداریم.
− مشابه میخواهی؟
− نه.
− نداریم.
−…
شاید تصور شود که شرح ارائه داده شده مربوط به یک بازه زمانی کوتاه بوده است و قابل تعمیم به سایر اوقات نیست، اما وضع در تمام ساعات کاری همین است. در سه روز مختلف به سه داروخانه مرکز استان مراجعه کردم و در طول آن روز پنج مرتبه به بهانههای مختلف وارد داروخانه شدم و هربار به مدت حداقل ۱۵ الی ۲۰ دقیقه در داروخانهها شاهد این وضع بودم. جملات بالا مدام در حال تکرار است. از چند مراجعه کننده پرس و جو کردم که آیا همیشه وضع به همین منوال بوده است؟
در شرایطی که ارزش پول ملی به دلیل تحریمهای بینالمللی و بیکفایتی مدیران جمهوری اسلامی یکشبه یک سوم کاهش یافته است، وضعیت بهداشت و درمان ضربه بسیار شدیدی خورده و مردم در تهیه دارو دچار مشکلاتی دوجانبه شدهاند. نه دارو هست و نه پولی برای خرید داروهای گران.
خانم جمالی میگوید: «خدا شاهده، سه ساله که میروم و میآیم. داروخانههای دیگر ندارند. سه سال است میآیم همینجا. همیشه بود. بعضیوقتها که نبود چند روز بعد میآمدی وارد کرده بودند و پیدا میشد. معلوم نیست چه خبر شده. از وقتی دلار و طلا گران شده دیگر دارو نیست.»
خانم قیاسی به سئوال مطرح شده اینگونه پاسخ میدهد: «بقیه داروخانهها خیلی پولکی هستند. قایم میکنند. گران میفروشند، اما هلال احمریها اهل دروغ نیستند. بنده خداها اینقدر بدبختی مردم را دیدهاند که دلشان نمیآید دارو ندهند. همه مردم میدانند که نیست. اگر بود حتماً میدادند. شده که دارو نبوده، گفتند تلفنات را بده اگر آمد خبر میدهیم. خودشان زنگ زدند. مردمان خوبی هستند. تقصیر دولت است. ماهواره میگفت احمدینژاد پول دارو را داده. لوازم آرایش و رنگ مو وارد کرده. خدا ازشان نگذرد.»
آقای ناصح میگوید: «یک داروی تک نسخه مال خانمم است. سه ماه و ۲۳ روز است در شهر ما پخش نشده. هربار باید برویم قم یا تهران. بعضیها که آشنا نیستند و دفعه اول است دارو میگیرند برخورد بد میکنند. پرسنل داروخانه هلال احمر تقصیر ندارن. ایراد از گمرک است. داروها را گمرک نگهداشته است. سوپری نیستند که روغن و رب را قایم کنند تا گران بفروشند. کار داروخانه حساب و کتاب دارد. قیمت کشوری است. مغازه نیست که قانون جنگل باشد. وقتی بد برخورد کنی با این بندهخداها، اعصابشان به هم میریزد. درست نیست. تقصیرکار، کس دیگری است. جای دیگری است.»
چرا قم؟
مسئول پذیرش داروخانههای هلال احمر استانها مدام مراجعان را به سه شهر قم، تهران و اصفهان ارجاع میدهند.
در بعضی حالات خاصتر به تهران و قم و در پارهای موارد فقط به داروخانه ۱۳ آبان یا ۱۲ فروردین تهران. تهران پایتخت ایران است. وزارتخانهها در آن مستقر هستند و مرکز تصمیمگیری کشوری و مرکز توزیع است. طبیعی است در تهران داروهای کمیاب را بتوان پیدا کرد، اما قم چه ویژگیای دارد که همپای تهران به قطب تامین داروهای کمیاب تبدیل شده است؟
مسعود از کارکنان یکی از داروخانههای هلال احمر مرکز استان است. میخندد و با خنده جواب میدهد: «نمیدانم. خوب معلوم است دیگر.» از مسعود خواهش میکنم پاسخ سئوال مرا بدهد، اما او میگوید: «شرمنده. من دنبال دردسر نیستم. من اینجا کار میکنم. از مردم بپرسید میگویند.»
آقای حسینآبادی میگوید: «ای آقا. مثل بقیه چیزها. قم شهر آخوندهاست. همه چیز را برای آخوندها میبرند. اول به آخوندها، اگر چیزی ماند، بعد مردم.»
مراد هم با خنده جواب میدهد و میگوید: «میترسند. فکر کنید مثلاً مکارم شیرازی صبح کارمندش را میفرستند داروخانه که دارو بخرد. اگر نباشد زنگ میزند به اطلاعات که داروخانه شهر ما ضد انقلاب است و به روحانیت بیاحترامی کرده. همه را میگیرند و اعدام میکنند. داروخانهها از ترسشان مجبورند همه دارویی داشته باشند.
رئیس جمهور هم برای اینکه صدای اینها (مراجع تقلید) در نیاید هرچی بخواهند میدهد. برای همین قم آباد شده وگرنه نمکزار است. جای زندگی نیست. همه چیزشان را تامین میکنند که حوزه علمیه تعطیل نشود.»
خانم رحمانی میگوید: «فقط دارو نیست. مارکهای خوب لباس و لوازم آرایش با قیمت مناسب در قم هست که در جاهای دیگر نیست. من اولینبار از همسر برادرم شنیدم که خانوادهشان برای خرید به قم میروند. اول با خودم گفتم که چقدر امل هستند که میروند قم برای خرید. فکر میکردم جایی که آخوندها باشند لوازم آرایشی نیست. یکبار اتفاقی با آنها برای زیارت رفتم. فهمیدم راست میگویند. پاساژهای قم بهترین جا برای خرید لباس و لوازم آرایش است. به قم بیشتر از بقیه شهرها میرسند.»
به جز استان تهران در بقیه استانهای کشور داروخانه هلال احمر مرکز استان آخرین امید برای یافتن داروهای خاص در آن استان است. بهترین جا برای بررسی وضعیت دارو و درمان و مشکلات مردم در این زمینه داروخانههای هلال احمر است.
آقای ضیایی میگوید: «این سیاست دولتهاست. شما فرض بفرمایید الآن آقای خاتمی راس کار بود. برای اینکه مراجع را ناراضی کند و مشکل سیاسی ایجاد نشود مجبور هستند به قم باج بدهند. وقتی رئیسجمهور یا رئیس مجلس یا رئیس دادگستری به قم میرود مراجع از آنها چیزهایی میخواهند که نمیتوانند نه بگویند.
شما نگاه کنید. نمیدانم آب قم را یادتان میآید یا نه؟ شور بود. مثل آب نمک. مسافران اتوبوس که برای رسیدن به تهران رد میشدند در استراحتگاه جاده قم آب نمیخوردند. استراحتگاهها مینوشتند: چای با آب شیرین. مردم چای هم نمیخریدند از قم با اینکه آبش جوشیده بود. چون مزه داشت. مراجع از دولت خواستند که مشکل را حل کند. به قیمت پایین آمدن کیفیت آب چهار استان آب قم را شیرین کردند. چاههای عمیق زدهاند در دشتهای تهران، کرج، اراک، سمنان و دشتهای اصفهان. حتی از شمال کشور . از سدها با لوله آب را میبرند قم. چه فرقی است بین خوزستان دلاور ما با شهر آخوندها؟
با هر حساب و کتابی خوزستان مستحق است. در جنگ ویران شده، مردماش برای دفاع از کشور دلاوری کردند. پول کشور از نفت خورستان است، اما آب ندارند. سالهاست آب ندارند. به جای آب از لوله گل بیرون میآید. شپش و پشه توی آب است. مسئله قم سیاسی است.»
حاج محسن میگوید: «ای جوان، خامی. فکر کردی اینها چرا اینقدر عمر میکنند؟ بهترین داروها میرود قم. بهترین غذاها، بهترین تریاک، بهترین دکتر، بهترین ماشین. تا حالا دیدی آخوند مریض بشود؟ آخوند اینقدر عمر میکند تا بمیرد. جان مردم قابلی ندارد در برابر جان آخوند. تجهیزات خوب دارند. دوبار دکتر نوشت برای اِمیار (منظورش M.I.R است). نوبت دادند برای چهار ماه بعد. گفتم پدر آمرزیده تا چهار ماه دیگر کی مرده است و کی زنده؟ چاره نبود. رفتیم قم. نیم ساعته عکس گرفتیم. این همه تجهیزات بردهاند قم، چرا پخش نکردند در شهرهای دیگر که همهجا مردم در آسایش باشند. مریض آورده بودند از دهات به قم که گذاشته بودند پشت وانت. پتو انداخته بودند کف وانت. آمبولانس هم نداشتند بنده خداها. از ما بدبختتر آنها بودند. خدا از سر تقصیراتشان نگذرد انشاء الله.»
جواد یکی از پرسنل بیمارستانی است و میگوید: « تبعیض هست؛ بین تهران و بقیه شهرها. بین بیمارستان خصوصی و دولتی هم تبعیض هست. از نظر امکانات، تجهیرات و نوع رسیدگی. آقای علیخانی از مسئولان رادیولوژی بیمارستان نامهای نوشته بود برای کادر جایگزین خود. من بعضی قسمتها را خواندم و یادم هست. در استان خراسان جنوبی یک دستگاه MRI هست در استان مرکزی سه دستگاه، در قزوین سه دستگاه و در استان ما دو دستگاه. همه امکانات در تهران و قم است. در روزنامه سلامت نوشته بود ۲۰۰ درخواست درباره افتتاح مرکز MRI مطرح شده است. اگر تقاضا وجود نداشت این همه درخواست نمیدادند. بیشتر این درخواستها برای پایتخت است. چون دکترهای شهرستان این همه سرمایه ندارند برای باز کردن مرکز MRI. بحث دکتر هم هست. رئیس بیمارستان در جلسه ماهیانه صحبت میکردند راجع به اینکه متخصصان تمایل دارند به تهران بروند و از شهرستان راضی نیستند. به خصوص که مربوط به اقوام دیگر باشد یا بافت شهر طایفهای باشد.»
دلیل عدم مراجعه شهرستانیها به تهران
قم در نظر روحانیون شیعه حاکم بر ایران شهر بسیار مهمی است. صحبتهای آیتالله شاهرودی- رئیس پیشین قوه قضائیه، مشاور رهبر ایران و صاحب چند منسب حکومتی دیگر- در جمع استانداران و مدیران قم در این زمینه بسیار روشنگر است.
او گفته است: ««قم یک شهر و استان عادی نیست، بلکه به عنوان موطن امام و انقلاب و پایگاه جهان تشیع و معنویت مورد توجه کل جهان اسلام بلکه دنیا است. نیل به چنین جایگاهی نیازمند همت، نگاه و حمایت ویژه است… این نگاه ویژه که همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری است و در حرکت مدیریتی و اقدامات حجت الاسلام والمسلمین موسیپور (استاندار) مشهود است، باید مبنای کار همه قوا، دستگاههای تصمیمگیر ملی و استانی در مورد قم باشد.»
در جایگاه ویژه شهر قم در نزد روحانیون شیعه جای تردید نیست، اما چرا مردمی که برای برخورداری از امکانات پزشکی و دارویی از استانهای دیگر راه میافتند و مجبور به انتخاب قم یا تهران هستند قم را انتخاب میکنند؟
در جایگاه ویژه شهر قم در نزد روحانیون شیعه جای تردید نیست، اما چرا مردمی که برای برخورداری از امکانات پزشکی و دارویی از استانهای دیگر راه میافتند و مجبور به انتخاب قم یا تهران هستند قم را انتخاب میکنند؟
محمدرضا از کسانی است که هرماه برای دریافت داروی مورد نظر خود ۵۶۰ کیلومتر تا قم میرود و برمیگردد. از او پرسیدم چرا برای دریافت داروی خود به تهران مراجعه نمیکند؟ او پاسخ داد: «تهران شلوغ است. طرح ترافیک دارند. طرح زوج و فرد دارند. خیابانهای تهران خیلی شلوغ است. یک فرعی را اشتباه بپیچید باید سه ساعت دور بزنید تا برگردید جای اولتان. بیشتر خیابانهای تهران یکطرفه است. تهران برای ما که آشنایی نداریم مثل جهنم است، اما قم خلوت است. کوچک است. طرح ترافیک ندارد. برای همین من میروم قم. خیلیهای دیگر که قم میروند فکر کنم برای همین است. تهران بخواهی داخل بشوی سه ساعت طول میکشد. ترافیک تهران خیلی بد است.»
امین یکی از کارکنان داروخانه هلال احمر در فاصله ۳۸۵ کیلومتری شهر تهران است. او درباره اینکه چرا توزیع عادلانه بین مراکز هلال احمر وجود ندارد میگوید: «دست ما نیست. درخواستهای ما مرتب روی شبکه اعلام میشود. قم را که دیگر در جریان هستید، مسئلهاش فرق میکند. بیمار مراجعه میکند به ما ولی دارو نیست، همین بیمار در قم و تهران داروی خود را پیدا میکند. اگر مدیریت مناسب انجام شود دیگر لازم نیست هزینه سوخت و بنزین مصرف شود. با عقل جور در نمیآید که فرقی داشته باشد بیمار اینجا دارو بگیرد یا قم.»
امین ادامه میدهد: «بیشتر کسانی که دنبال داروی خاص هستند به سختی زندگی میکنند. از یک طرف باید پرستاری کنند و از یک طرف دنبال کارهای دیگر باشند مثل همین دارو. حالا کار و زندگی به جای خودش. برای این خانوادهها سخت است که برای یک دارو هر ماه بروند تا مرکز و برگردند.»
از دیگر اتفاقهای دردناک در داروخانههای هلال احمر، مراجعه پیرمردان و پیرزنانی است که توانایی پرداخت هزینه سنگین دارو را ندارند. در طول سه روز بیش از ۵۰ مورد مراجعه را مشاهده کردم که صاحب نسخه اعلام میکرد «از هر کدام نصفش را بده». در صحبت با مسئولان داروخانه مشخص شد که این افراد توانایی پرداخت هزینه نسخه کامل را ندارند و برای آنکه بدون دارو نمانند نیمی از نسخه را تهیه میکنند.
دکتر عبداللهی از جراحان متخصص ایران اعتقاد دارد گران شدن دارو سبب شده است گاهی دوره کامل درمانی طی نشود و به دلیل گرانی دارو و عدم توانایی بیمار در خرید دارو، نتیجه جراحیها به دلیل پیگیری نامطلوب در طی دوران نقاهت بیمار موثر واقع نشود.
دکتر محمدی به عنوان مسئول یکی از داروخانههای هلال احمر میگوید: «کاش میتوانستیم کاری انجام بدهیم ولی باور کنید در توان ما نیست. بالاخره ما همه انسان هستیم و احساسات داریم، اما مگر چند نفر را میشود از هزینه فردی و شخصی برایش دارو تامین کرد. یک نفر و دو نفر نیستند. هر روز چند مراجعهکننده داریم به این شکل. از وقتی دارو گران شده است مردم کم درآمد نمیتوانند دارو بخرند. مقصر نیستند، اگر بخواهند هزینه بیمار خود را بدهند کل خانواده گرسنه میماند. قبلاً یک موسسه خیریه در استان بود که ما افراد را معرفی میکردیم به آنجا اما تلفن زدند و گفتند ظرفیت ندارند و فرد جدید مراجعه نکند.»
خانم معینی نزدیک به ۷۰ سال سن دارد و به کندی راه میرود. او نیز یکی از کسانی است که به اندازه نصف تعداد تعیین شده در نسخه خود دارو میخواهد. از او در این زمینه سوال کردم. خانم معینی پاسخ داد: «خجالت ندارد پسرم. نمیتوانم. وسعم نمیرسد. اگر کسی بخواهد خجالت بکشد دولت است. مردم دیگر راحت دردشان را میگویند. قبلاً با سیلی صورت خودشان را سرخ میکردند که کسی مشکلات زندگی آنها را نفهمد، اما دیگر همه خبر دارند. وقتی ندارم چه کنم. نسخه کامل من ۱۷۶ هزار تومان است. سه هزار تومان کرایه تاکسی میدهم برای اینکه بیایم اینجا و برگردم. بعضیوقتها نیست و میگویند باید بروم تهران یا قم. من کسی را ندارم. شوهرم راه نمیتواند برود. بچههایم تبریز هستند. به خاطر من نمیتوانند این همه راه بیاید و برگردند. گرفتارند. منتظر میشوم تا دارو بیاید. خدا به حق مرتضی علی روزگار خوش بدهد به زندگیشان، وقتی دارو میآید با تلفن خبرم میکنند. بوده که هفت، هشت روز دارو نداشتم. میروم بیمارستان التماس میکنم، قرض میدهند. از مریضها میگیرم. مال خودم را که گرفتم پس میدهم. دیگر من را میشناسند. خدا خیرشان بدهد. مردم به داد هم نرسند زندگیها نمیچرخد.»
خانم معینی ادامه میدهد: «حقوق بازنشستگی شوهرم ۶۴۰ هزار تومان است. به خاطر بیمه و اینها کم میکنند. ۵۹۰ هزار تومان دست ما را میگیرد. ماهی ۱۷۶ هزار تومان بدهم برای دارو بقیه برج را از کجا بیاوریم بخوریم؟ قرصها را نصف میکنم و روزی نصفی میخورم.»
در خبرها بود که معاون گمرک گفته است بعلت اختلاف بین بانک مرکزی و وارد کنندگان جهت دریافت ما بالتفاوت نرخ ارز از ۱۲۲۷ تومان به ۲۴۷۷تومان ۳۳۰ تن دارو در فرودگاه خمینی بلا تکلیف استکه بسیاری در حال خراب شدن است.چون وارد کنندگان پول کافی برای پرداخت ندارند.در سیستم اسلامی ایران تنها جائی که دقیق و مرتب کار میکند سیستم اطلاعاتی رژیم است که مثلا کارگر منتقد وبلاگ نویسی را کشف و دستگیر میکنند و پس از چند روز جنازهاش را تحویل خانواده ش میدهند.
Bahram / 01 August 2013
برای کمک بلاعوض به سوریه و عراق ولبنان و…….پول فراوان هست ولی برای داروهای مورد نیاز بیماران ایرانی خیر.
maryam / 02 August 2013
یکی از نکات قابل توجه این است که در رساله های مجتهدین شرط مرجع اعلم را شجاعت نامیده در حالیکه این مراجعی که ما میبینیم متاسفانه شجاعت کافی را ندارند که حرف بزنند تنها چند تن از آنها و اگر هم بخواهند حرفی بزنند امر بر آنها مشتبه شده که نکند که اسلام راتضعیف کننند ، والله اینها ( فریاد کشیدن ، انتقاد کردن) نه تنها تضعیف اسلام نیست بلکه تقویت دینداری خودتان هست و کمک به اسلام و مردم است .بیایید سقف معیشت را از سر اسلام بر دارید کارها درست میشود .
احمد / 02 August 2013