آنچه پیش رو دارید ترجمهی است از سخنرانی ساندرو متزادرا (متفکر و استاد دانشگاه رشتهی فلسفه در دانشگاه های بلونیا و ساپینزا) در کنفرانس کلپ – رم، در مورد «وضعیت جنگی» جدید و «رژیمهای جنگی» موجود، با نگاهی به مقالهی آخر خود با مایکل هارت.
من به مسئله جنگ توجه ویژهای دارم؛ دلیل این توجه چیزی است که من به همراه دیگر همکاران، آن را «وضعیت جنگی» مینامیم و معرف آن است که جنگ، نشان دهندهی مرحلهای است که ما در حال تجربهی آن هستیم و این وضعیت، حتی مستقل از جنگهایی که در حال حاضر در جریان هستند، وجود دارد. قعاً در هفتههای اخیر شاهد گسترش اساساً فاجعهبار این «وضعیت جنگی»، به ویژه در خاورمیانه بودهایم. قدرت آتش و ویرانیِ مرگبار اسرائیل پیوسته گسترش یافته است: از غزه تا لبنان تا یمن و ایران. ایلان پاپه در مصاحبهای در روزنامهی مانیفست، در ۹ اکتبر ۲۰۲۴ گفت که واضح است که یک طرح، یک چشمانداز وجود دارد که ربطی به برقراری امنیت اسرائیل ندارد، بلکه به سازماندهی مجدد کلیِ خاورمیانه مربوط میشود.
بنابراین یک طرح منطقهای در کار است؛ از اینرو شناسایی خطوط و شرایط امکان بسیار دشوار است و این بدان معناست که بر اساس تجربهی دیگرانی که در سالهای اخیر آنان نیز تلاش کردهاند منطقه را دوباره طراحی کنند، میتوان بهراحتی گفت که جنگ به احتمال زیاد جنگی بیپایان خواهد بود، و زمان زیادی لازم است سپری شود تا سرنوشت جنگ در این منطقه مشخص شود.
ما میدانیم که جنگ در خاورمیانه با مجموعهای از مقاومتها روبهرو میشود و قطعاً هدف ما فقط میتواند درک این باشد که چگونه در درون این مجمعالجزایر متنوع مقاومتها، که اغلب به شکلهایی که ما دوست نداریم تعین مییابند، آیا میتوانیم افق یک سیاست رهایی بخش را نظاره کنیم؟ این مقاومتهای موجود در این منطقه، لزوماً براساس تجربیات سیاسی، زبان و مفاهیم ما ساخته نشده است، بلکه قادر به گفتگو با تجربیات ما، با زبانهای ما، با مفاهیم ما است. از این منظر من فکر میکنم آنچه در ایران اتفاق میافتد در این لحظه بسیار مهم است، جایی که ما آشکارا میبینیم که جنگ تکانشی را ایجاد میکند، یک فشار بسیار خشونتآمیز به سمت همسویی مواضع با مواضع رژیم وجود دارد.
اما درعینحال میدانیم که جامعه ایران، جامعهای است که در آن تنشهای شدید، مبارزات آزادیخواهانه و برابریطلبانه وجود دارد؛ جوانانی که مینویسند، میخوانند، تلاش میکنند تا زندگی خود را تغییر دهند. و حالا میتوانیم بر این امکان تمرکز کنیم که آیا امکان دارد در این شرایط یک جنبش تودهای علیه حکومت پدید آید که بتواند با همبستگی بدون اما و اگر با فلسطین ترکیب شود و [این همبستگی] بتواند بخشی از نقد از رژیمهای آیتاللهها در ایران باشد؟
در ابتدا گفتم «شرایط جنگی» اصطلاح مهمی است، زیرا تعیینهای ساختاری آنچه اتفاق میافتد و عناصر تصادفی و غیرقابل پیشبینی را خلاصه میکند و با استفاده از این اصطلاح حداقل شخصاً سعی کردم رابطه بین جنگ در اوکراین با جنگ در خاورمیانه را درک کنم. آنها ظاهراً دو جنگ هستند که اشتراکات بسیار کمی دارند، اگر از منظر تاریخ آنها و آنچه در شُرف اتفاق است نگاه کنیم اما دقیقاً در شرایط جنگی که ما در آن زندگی میکنیم این دو جنگ به هم مرتبط اند. و این به این دلیل است که وضعیتی که ما از قبل از ۲۲ فوریه ۲۰۲۲ تجربه کردهایم، با خلعیدِ واقعی نظام بینالملل مشخص میشود. یعنی نظامی که حول دولتها و سیستم جهانی میچرخد، یعنی بازار جهانی که فرآیندهای ارزشگذاری و انباشت سرمایه در آن قرار دارد.
حداقل از زمان بحران ۲۰۰۸/۲۰۰۷ بازیگران جدیدی ظهور کردهاند. به بریکس فکر کنید. به بهاصطلاح جنوب جهانی فکر کنید؛ این بازیگران را من شخصاً بهاصطلاح «حاملان رستگاری» نمیدانم و صرفاً اهمیت حضور آنها را در یک نظام بینالمللی، از یک سیستم جهانی ناپیوسته و ازهمگسیخته فرض میکنم. درعینحال، نگاه کنید بحران هژمونی جهانی ایالات متحده به طور فزایندهای مشهود است، یعنی تضعیف توانایی ایالات متحده برای رهبری فرآیندها و سازماندهی مجدد فضاهای سیاسی. تأکید میکنم که انباشت سرمایه به طور فزآیندهای مشهود است و در دل همین شرایط است. تکرار میکنم که این ازهمگسیختگی در نظام بینالملل و نظام جهانیست که باعث بهوجود آمدن تنشها، خطوط گسل، شکستگیها، جنگهایی که امروز شاهد آن هستیم، میشود (شکستگیها، خطوط گسل، درگیریها، جنگها پدیدار میشوند)، امپریالیسمهای جدید ظهور میکنند؛ امپریالیسمهای جدیدی که باید در پسزمینهی سرمایهداریای تفسیر شوند که در مقایسه با عصر کلاسیک مورد بحث -همان امپریالیسمی که ولادیمیر ایلیچ لنین آن زمان در مقابل داشت و آن را بسیار درخشان توصیف کرد – تغییر کرده است.
من با معرفی اصطلاح دیگری که همراه با دیگران، همراه با یک رفیق اسپانیایی رائول سانچز سویلو و با مایکل هارت به کار بردهام، به اسم «رژیم جنگ»، بحث امور را خاتمه میدهم؛ حال منظور از صحبت از رژیم جنگ چیست؟
اگر در «وضعیت جنگی» که ما تجربه میکنیم، «جنگ» قرار است حضوری ثابت و ساختاری باشد و حتی از مکانهایی که در آن جنگها در حال وقوع است فراتر رَود، باید از خود بپرسیم که پیامدهای آن نیز از منظر فرآیندها و اشکال حکومت چیست؟ در اینجا «رژیم جنگ» بدیهی است که به دنبال پاسخی کاملاً موقتی برای این سؤال است؛ سعی میکند وضعیتی را به تصویر بکشد که در آن، حتی در کشوری پیرامونی مانند ایتالیا، فشار به سمت نظامیسازی زندگی اجتماعی، فرهنگها و اقتصاد وارد میشود. شدت نظام سیاسی هنوز در درجات مختلف نمود دارد، گاهی کم و گاهی زیاد اما همواره بسیار قوی است.
با این دیدگاه، اینگونه فکر میکنم که باید از خود بخواهیم علیه جنگ و علیه رژیم جنگ بجنگیم. هر روز و هر ساعت آن را مرور کنیم. واضح است که سازماندهی تظاهرات همبستگی برای فلسطین یک چیز است و سازماندهی درگیریها در محل کار چیز دیگری است، اما ما باید ارتباط بین این راه های مختلف را با ابتکار عمل پیدا کنیم.
پیوندها در شرایطی بسیار کلی مشهود است، حتی در سادهترین حالت، افزایش سرگیجهآور در هزینههای نظامی، اثری چندبرابری از ریاضت اقتصادی ایجاد میکند که مشخصه سیاستهای اجتماعی است. اما من معتقدم چیز دیگری نیز وجود دارد در آنچه من «رژیم جنگی» مینامم، و حالا خواهیم دید که آیا میتوانیم بعدها معادلهای دیگری برای آن پیدا کنیم. رژیمهای جنگی تأثیر بسیار خشونتآمیزی بر کیفیت خود توسعه، فرآیندهای دیجیتالی شدن، فرآیندهای توسعه هوش مصنوعی، تغییر اقلیم و انرژی دارند. در اینجا فقط به چند زمینه اشاره کردم که بازگشت رژیم جنگ در آنها مشهود است. آنچه میخواهم بگویم این است که مبارزه ما نه تنها نباید حالت تدافعی داشته باشد، بکه نباید فقط مبارزه علیه سرکوبهای گستردهی تظاهرات برای فلسطین باشد یا فقط بگوییم ما مخالف کاهش هزینههای اجتماعی بهدلیل افزایش هزینههای نظامی هستیم؛ نه! ما باید حداقل بتوانیم گذار از مطالبه به تهاجم را تصور کنیم؛ این گذری است که این امکان را به ما میدهد که خواستار کیفیت دیگری از توسعه باشیم.
***
پرسش : ما میدانیم که به علت درهم تنیده بودن دولت در سرمایهداری معاصر، آنچه شما دولتهای امپراتوریگونه نامیدهاید بازتولیدکنندهی رژیمهای جهانی جنگ و ستمهای موجود هستند. بااینحال طبق بسیاری از مباحث، پاسخ و مقابله با این شکل از رژیمهای جنگی در سطح جهانی باید شکلی انترناسیونالیسم جدید باشد که بتواند اشکال جدید و کثیر مبارزات را در خود جای دهد. بااینحال، این دولتها و قدرت مالیه با اشکال سرمایهگذاری که صورت دادهاند از این همبستگیها جلوگیری میکنند؛ نمونهی ارتباط ایران با فلسطین یا لبنان و… از این دست است. ما میدانیم که مبارزات علیه رژیم ایران نقاط اشتراک و بالقوگیهای بسیاری با مبارزات در فلسطین و لبنان دارد اما شرایط مادی که جمهوری اسلامی در فلسطین و لبنان به واسطهی ارسال سلاح و پول انجام داده است مردم آنجا را جذب خود میکند و امکانها همبستگی میان جنبش مخالف رژیم ایران و مردم فلسطین را محدود کرده است. و شرایط به شدت اضطراری فلسطین و لبنان نیز ایجاب کرده است که بیدرنگ باید یه چیز را انتخاب کنند. حال چگونه میتوان در برابر این قدرتِ سلاح و پول، که اشکال جدید همبستگی را سرکوب و محدود میکند و مردم را به سمت یک دولت ستمگر دیگر سوق میدهد مقاومت کرد و شکل جدیدی از همبستگی را تولید کرد. نمونهی دیگری از این دست خود روژاوا بود که ژئوپلتیک مبتنی بر سرمایهداری و رژیم جنگی ترکیه باعث شد که خیلی جاها یکسری مواضعی را اتخاذ کند که خلاف خاستگاه آن و همبستگی منطقهای است.
پاسخ: من در سخنرانی خود بر اساس تبادل نظری که با برخی از رفقا در اینجا داشتم و همچنین مقالاتی که ترجمه ایتالیایی آن را خواندم، به ایران اشاره کردم، تبادل اندیشهای که من را بسیار تحت تاثیر قرار داد. الان مجبور هستم به این سوال کمی سریع و مختصر جواب بدهم زیرا میخواهیم امروز در تظاهرات علیه جنگ شرکت کنیم و باید زودتر به رفقا بپیوندیم.
من خاستگاه این سوال را به خوبی میشناسم و بسیار خوب موقعیت را میفهمم و بهخوبی مشکلاتی را که مطرح میشود درک میکنم. رفتارها، زبانها، تخیلهای سیاسی در سراسر مرزها میچرخند، حتی با روشهایی واقعا متفاوتتر و مستقلتر از آنهایی که مستقیماً توان سازماندهی داشتهاند. آنها همچنین از طریق رزونانسها به گردش در میآیند. من فکر می کنم تصور یک مبنای مادی برای انترناسیونالیسم حداقلترین و مهمترین چیزی است که اکنون باید در مورد آن اندیشه کنیم.
دومین چیز، دیاسپورا است. از لحاظ تاریخی ، همچنان یکی از ابعاد پایهای برخورد بین واقعیتها، مردم و تجربیات مختلف بوده و هست. دیاسپورا اشکال بسیار رادیکال و بدیع از کنش سیاسی را پرورش داده است و میدهد و من فکر میکنم که در این لحظه، برای مثال ملاقاتهایی در داخل دیاسپورا بین رفقای فلسطینی و رفقای ایرانی باید صورت بپذیرد و اگر صورت گرفته، باید ادامه پیدا کند تا به رهایی برسد.
رئیس جمهور کشور خودت انتخاب میکنه نه من .
فردای آغاز نبرد ! / 13 October 2024