«تحصیل حق ماست»! این شعار کودکان افغانستانی‌است که روز اول مهر در مقابل دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در شیراز تجمع کردند.

آن‌ها نسل دوم یا سوم مهاجرانی هستند که سال‌ها در ایران زندگی کرده‌اند اما هنوز از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود محروم‌اند. شاید هم در میان آن‌ها کودکانی باشند که پدر و مادرشان به خاطر محدودیت‌های طالبان در مورد تحصیل دختران، به ایران مهاجرت کرده‌اند به این امید که بتوانند فرزندان خود را در سرزمین دیگری به مدرسه بفرستند؛ اما خبر نداشته‌اند که در ایران نیز تحصیل برای همه به یک اندازه در دسترس نیست، به یک امر طبقاتی مبدل شده و مهاجران افغانستانی که از تبعیض سیستماتیک رنج می‌برند برای تحصیل از شانس چندانی برخوردار نخواهند شد.

امسال هم مانند سال‌های گذشته، کودکان افغانستانی ساکن ایران برای ثبت‌نام در مدرسه و برخورداری از تحصیل، با مشکلات متعددی مواجه شدند. امسال هم مانند تمام سال‌های قبل، تا آخر شهریور منتظر بخش‌نامه آموزش پرورش برای «ثبت‌نام اتباع» ماندند تا اگر ظرفیت مدرسه پر نشده باشد و کادر مدیریت مدرسه خصومتی با مهاجران افغانستانی نداشته باشند، بتوانند با پرداخت هزینه‌ای در مدرسه ثبت‌نام کنند. 

با وجود همه‌ی این مشکلات و محدودیت‌ها، مهاجران افغانستانی همدلی بسیار کمی از سوی جامعه ایران دریافت می‌کنند. این عدم همدلی احتمالا برخاسته از نوع نگاهی ا‌ست که «مهاجران» را عامل مشکلات و محرومیت‌های شهروندان ایرانی معرفی می‌کند. آن‌چه که به این نگاه شدت می‌بخشد شایعاتی اغراق‌آمیز است در مورد افزایش تعداد مهاجران افغانستانی، مشکلاتی که به وجود آورده‌اند، هزینه‌هایی که صرف حضور و زندگی آن‌ها می‌شود و منفعت‌های عجیبی که آن‌ها از حضور در ایران می‌برند.

برای مثال، هادی کسایی‌زاده، خبرنگار داخلی که در حال حاضر به صورت سیستماتیک بر پروژه نفرت‌ پراکنی علیه مهاجران افغانستانی تمرکز کرده، در مناظره‌ای مدعی شده است که «در حال حاضر یک میلیون دانش‌آموز افغانستانی در ایران، به‌طور رایگان تحصیل می‌کنند».

Ad placeholder

درحالی‌که این ادعا از دو جهت مردود است. نخست اینکه تعداد دانش‌آموزان افغانستانی کمتر از این آمار است. به گزارش انجمن «دیاران»، در سال تحصیلی ۱۴۰۱ـ۱۴۰۲، تعداد دانش‌آموزان غیرایرانی به به ۶۱۴ هزار و ۱۹۹ نفر رسید که نشان‌دهنده پیشرفت ۱۳٬۳ درصدی نسبت به سال قبل و ۲۵٬۵ درصدی نسبت به سال تحصیلی ۱۳۹۹ـ۱۴۰۰ است. علت البته دلیل این رشد نیز، موج جدید مهاجرت خانواده‌های افغانستانی پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان بود؛ خانواده‌هایی که نمی‌خواستند با اعمال موانع طالبان بر سر راه تحصیل دختران، امید فرزندانشان برای پیشرفت را نابود کنند.

دوم اینکه تحصیل دانش‌آموزان افغانستانی به هیچ‌وجه رایگان نیست. در سال‌های قبل، بسیاری از مدارس به بهانه‌های مختلف از دانش‌آموزان افغانستانی هزینه ثبت‌نام دریافت می‌کردند. در سال تحصیلی ۱۴۰۲ـ۱۴۰۳ نیز در بخشنامه رسمی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، مقادیر مختلف شهریه در پایه‌های مختلف تحصیلی (از ۶۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) تعیین شده بود.

شهریه‌های غیرقانونی و بیگاری والدین افغانستانی

اما هزینه‌هایی که خانواده‌های افغانستانی به‌عنوان شهریه ثبت‌نام فرزندانشان در مدرسه می‌پردازند گاه حتی از روش‌های غیرقانونی و بدون اینکه آنها رضایت داشته باشند دریافت می‌شود. روایت‌هایی از برخی خانواده‌های افغانستانی گویای این است که آنها پس از عبور از هفت‌خوان ثبت‌نام فرزندان در مدارس ایران، گاه به سد بزرگ دیگری می‌خورند که برای شکستن آن احتمالا از امکان قانونی زیادی برخوردار نباشند. محسن که به خواست خودش از نام مستعار استفاده کرده یکی از این افراد است. او در تهران زندگی می‌کند و در سال ۱۴۰۲ وقتی برای ثبت‌نام پسرش در کلاس اول به مدرسه رفته بود، کادر مدیریت مدرسه پرونده پسرش را به او پس داده و گفته بودند که پسرش را ثبت‌نام نمی‌کنند. اما محسن می‌گوید که آنها بعد از مدتی با او تماس گرفتند و گفتند که «مشکل ثبت‌نام پسرت حل شد»! 

محسن به زمانه می‌گوید:

 از این تماس تعجب کردم اما دوباره پرونده پسرم را به مدرسه بردم. مدیر مدرسه پرونده را تحویل گرفت و بعد گفت «آقای حسینی، شنیدم شما خیاط هستید». من تأیید کردم و بعد سفارش ۸ مقنعه و ۲ سارافون گرفتم. از طرفی خوشحال شدم که پسرم ثبت‌نام شد، و از طرف دیگر خوشحال شدم که سفارش کاری گرفتم و ممکن است به همکاری درازمدتی ختم شود. آن مقنعه‌ها و سارافون‌ها را از بهترین پارچه‌ها و با دقت و عشق تمام دوختم. چند روز بعد که سفارش را آوردم مدرسه، مدیر مدرسه پسرش را فرستاد دم در مدرسه. پسر آمد و پاکت را تحویل گرفت و خداحافظی کرد و رفت. بعد فهمیدم چه کلاهی سرم رفته و آن‌ها قرار نیست به من هزینه‌ای پرداخت کنند. حتی مدتی بعد، حدود ۷۰۰ هزار تومان به اجبار برای کمک به مدرسه از من گرفتند.

محسن تنها و اولین مهاجر افغانستانی نیست که مجبور شده است بدون اینکه حتی آگاه باشد برای ثبت‌نام فرزندش در مدرسه به مدیریت و مسئولان مدرسه «باج» بدهد. حسین‌علی نام مستعار مرد نجاری‌ است که در قم زندگی می‌کند. او یک کارگاه نجاری دارد که در آن میز عسلی می‌سازد و می‌فروشد. حسین‌علی که اتفاقی مانند محسن را تجربه کرده است به رادیو زمانه می‌گوید:

سال ۱۳۹۴ بود؛ وقتی پسرم را برای ثبت‌نام به مدرسه بردم به من گفتند به‌شرطی پسرت را ثبت‌نام می‌کنیم که یک روز وقت بگذاری و کل میز و صندلی‌های مدرسه را تعمیر کنی!

حسین‌علی که تحصیل فرزندش برایش اهمیت بسیاری داشت، با بی‌میلی این پیشنهاد را پذیرفته بود.

Ad placeholder

سوء‌استفاده از خانواده‌های افغانستانی، تبعیض مستمر و طولانی‌مدت

https://www.radiozamaneh.com/834997/

ثبت‌نام کودکان افغانستانی در مداس ایرانی ممکن است سلیقه‌ای صورت بگیرد و روند ثبت‌نام آنها در مدرسه‌های مختلف، متفاوت باشد. حتی ممکن است دو مدرسه که در یک منطقه واقع شده‌اند با توجه به فضای آموزشی و ظرفیت‌های خود در ثبت‌نام دانش‌آموزان افغانستانی برخورد سلیقه‌ای داشته باشند.

مدارس ایران هیچ اولویتی برای ثبت‌نام این کودکان ندارند و رویکرد خود را توجیه هم می‌کنند. برای مثال ممکن است مدیریت برخی مدارس به بهانه‌ی تکمیل ظرفیت مدرسه از ثبت‌نام دانش‌آموزان افغانستانی خودداری کنند. از آنجایی که بیشتر مهاجران افغانستانی در مناطقی ساکن باشند که تراکم جمعیت بالاتر است، ممکن است بهانه‌ی ظرفیت تکمیل شده‌ی مدارس در این مناطق در عدم ثبت‌نام دانش‌آموزان افغانستانی به کرات مطرح شود. حال آنکه این دلیلی موجهی نیست زیرا مسئولان آموزش و پرورش باید این دانش‌آموزان را در مدارس مناطق دیگر ثبت‌نام کنند. با وجود این، نه تنها چنین نظارت و ملاحظاتی از سوی مسئولان صورت نمی‌گیرد، بلکه دانش‌آموزان افغانستانی از نخستین قربانیان به اصطلاح ظرفیت تکمیل شده مدارس هستند.

سوء‌استفاده از خانواده‌های افغانستانی به بهانه ثبت‌نام فرزندانشان در مدرسه به سال‌های اخیر محدود نمی‌شود. ردپای چنین سوءاستفاده‌ای در تجربه‌ی زیسته بسیاری از مهاجران افغانستانی در ایران به چشم می‌خورد؛ تجربه‌ای که بسیاری شاید آن را به فراموشی سپرده باشند اما قابل انکار نیست. زهرا که در اینجا به خواست خودش با نام مستعار صحبت می‌کند به رادیو زمانه می‌گوید: 

دقیقا ۲۰ سال پیش، من از روی نادانی کودکانه، موقع ثبت‌نام در مدرسه گفتم پدرم کفاش است. بعد متوجه شدم در اولین هفته شروع مدرسه، پدرم مجبور شده به مدیر مدرسه ۲۵ جفت کفش زنانه بدهد. 

بسیاری از افغانستانی‌هایی که با چنین تجربه‌ای مواجه بوده‌اند ناچار شده‌اند زیر بار این تبعیض هم سر خم کنند اما برخی هم از پذیرش چنین تبعیض مضاعفی سر باز زده‌اند. آرزو (نام مستعار) یکی از این افراد است. او در اصفهان زندگی می‌کند و از نسل دوم مهاجران افغانستانی است. هم او و هم همسرش در ایران به دنیا آمده‌اند و فرزندشان نیز متولد ایران است. آرزو به زمانه می‌گوید:

سال‌ها پیش مسئولان مدرسه فرزندم به همسرم گفته‌ بودند که باید سنگ‌های کف مدرسه را تعمیر کند، ما قبول نکردیم. اما ۸۰ هزار تومان به‌صورت غیرقانونی بابت ثبت‌نام از ما گرفتند. همسرم آن زمان در کیش کار می‌کرد و برای اینکه از این برخورد مسئولان مدرسه به آموزش و پرورش شکایت کند به اصفهان آمد. بعد از آن، هربار جلسه‌ای با مدیر مدرسه داشتیم او ما را مسخره می‌کرد و می‌گفت «همسرت ۲۰۰ تومان خرج کرد و پول رفت و آمد از کیش به اصفهان داد تا ۸۰ تومانش را پس بگیرد».

منظور مدیر مدرسه ۸۰ هزار تومانی بود که به صورت غیرقانونی برای ثبت‌نام فقط از خانواده آرزو گرفته بودند!