هر سال در دههی اول ماه محرم و دههی آخر ماه صفر، بازار نذری دادن و نذری گرفتن داغ میشود. در طول سال هم بودند کسانی که در روزهای معینی نذر خود را ادا میکردهاند؛ اما این دو دهه گونهای نانوشته با نذری گره خورده است. نذریهای پرهزینه به نسبت دیگر روزهای سال، در این دو دهه بیشتر قابل مشاهده بوده است. فهرست بلندی از غذاهایی که به عنوان نذری به شهروندان داده میشد وجود داشته که در طول این سالها لاغر و لاغرتر شده است. میتوان گفت از روی تغییر در این فهرست میتوان وضعیت اقتصادی مردم را درک کرد. در روزگاری نه چندان دور، در این ایام کسانی که نذرهایی مانند چلوکباب و زرشکپلو با مرغ میدادهاند، بسیار بیشتر از این روزها بوده و در حال حاضر تعداد این افراد بسیار کم شده و بیشتر نذریها به سوی قیمه و عدسپلو کشیده شده است. حالا دیگر تعداد کسانی که سفرههای بلند میانداختهاند بسیار کم شده است.
به جرأت میتوان گفت که همهی ایرانیها تجربهی نذر دادن یا دریافت آن را داشتهاند. اینکه نذر از کجا نشأت گرفته و چرا باورمندان و افراد متدین خود را متعهد به انجام کاری میکنند، قابل تحقیق و بررسی است. جالب این است که نذر کردن از سوی دیگر ادیان هم موضوعی مقبول است و چنین سنتی هم در یهودیت وجود دارد و هم در مسیحیت. در بین اهل تسنن هم نذر وجود دارد و تنها وهابیت است که نگاهی سختگیرانه به نذر دارد. نگاه سختگیرانهی وهابیت در سوی مقابل نگاه آسانگیر شیعیان قرار میگیرد.
استفادهی ابزاری از دین توسط حکومت ایران، به نذر هم کشیده شده است و همانطور که در سالهای اخیر به راهپیمایی اربعین بسیار بها داده شده است، نسبت به موضوع نذر کردن هم اهتمام جدی صورت گرفته است. نگاه حکومت به نذر، ربط چندانی به نگاه شهروندان به این مهم ندارد. نگاه حکومت به نذر کاملا سیاسی است و با این کار سعی دارد عموم شهروندان را در اطراف مسئلهای کنترل شده متمرکز کند. اما در بین شهروندان، نذر کردن مسئلهای است که با باور و تدین آنها گره خورده است.
نذر چیست؟
نذر در لغت به معنای ملزم ساختن خود برای انجام کاری است که از قبل الزامی بر انجام آن نبوده است. به بیان دیگر فرد با نذر کردن، خود را ملزم به انجام کاری میکند که از قبل تکلیفی برای انجام آن نداشته است. اما به محض اینکه فرد نیت نذر را کرد باید به آن وفا کند و در صدد انجام آن برآید. در «ویکیشیعه» آمده است که:
نَذْر آن است که انسان برای خدا ملتزم به انجام عملی پسندیده یا ترک عملی ناپسند شود. در صورت وجود تمام شرایط نذر، عمل به آن واجب بوده و تغییر آن جایز نیست و در صورت تخلف، کفاره واجب میشود.
آنچه که نذر را مهم میکند، وجوب انجام آن است. چنین نیست که اگر کسی انجام کاری را برای خود در نظر گرفت و به اصطلاح نذر کرد، بتواند به آسانی از آنجام آن شانه خالی کند. در یهودیت صرف نظر کردن و ابطال نذر، باید به تایید سه نفر برسد و به آن هِتارت نِداریم گفته میشود. اگر آن سه نفر بعد از شنیدن دلایل عدم انجام نذر از سوی نذرکننده، تایید کردند که دلایل فرد قانع کننده است، در آن صورت فرد میتواند از انجام نذر صرف نظر کند. در دین اسلام و مذهب تشیع چنین سازوکاری وجود ندارد و انجام دادن یا ندادن آن به نیت فرد مربوط است. در صورتی که برای انجام کاری نیت کرده باشد، دیگر به آسانی نمیتوان آن را تغییر داد. الزام به انجام نذر، باعث شده که بسیاری از شهروندان در ادای نذر خود دچار مشکل شوند. درستتر آن است که گفته شود از روی شکل ادای نذر در سالهای اخیر میتوان به شرایط حاد اقتصادی پی برد. صورت سادهی مسئله این است که کسی برای رسیدن به نتیجهای نذر میکند که مثلا در روز خاصی دیگران را اطعام کند. اگر این فرد برای نذر خود پایانی در نظر نگرفته باشد، باید نذر خود را هر سال و در روز معهود انجام دهد. اما تصمیم به انجام این کار یک طرف و توانایی انجام آن در طرف دیگر قرار دارد. برای مثال اگر کسی نذر کرده باشد که در روز خاصی به دیگران غذا بدهد، تورم افسار گسیخته و بازار متلاطم مواد غذایی به او اجازه نخواهد داد که هر سال همان برنامه را اجرا کند. برای مثال برنج متوسط ایرانی ده سال قبل حدود ۲۴۰۰ تومان قیمت داشت و اکنون همان برنج بالغ بر ۱۰۰ هزار تومان است. قیمت گوشت و دیگر مواد اولیهی مورد نیاز هم تقریبا همین اندازه رشد کرده است. این است که در سالهای اخیر کمتر میتوان کسانی را یافت که بتوانند غذاهای گرانقیمت به دیگران بدهند. افزایش شدید قیمت گوشت و مرغ، موجب کمتر شدن زرشکپلو با مرغ و کباب شده که از جمله پرطرفدارترین غذاها برای ادای نذر بوده است.
نذرییابی در فضای مجازی!
در سوی دیگر میل شدیدی در بین مردم ایجاد شده است که در روزهایی که اغلب نذریها در آن انجام میشود در کوچهها و خیابانهای شهر میچرخند تا جایی را پیدا کنند که نذری میدهد. تصاویری که در شبکههای مجازی از شلوغی و ازدحام این نقاط منتشر میشود، حس غریبی در بیننده ایجاد میکند، حسی دوگانه که هم میتوان به آن خندید و هم اندوهگین شد. نیاز به پیدا کردن جایی که نذری میدهند باعث شده که سایتی با عنوان نذرییاب راهاندازی شود که هر کس میتواند در آن آدرس و نوع نذری خود را بارگذاری کند.
مرد میانسال در حالی که پلاستیک بزرگی در دست دارد سوار تاکسی میشود. راننده میپرسد: «نذری گرفتی؟» مرد با حالتی پیروزمندانه پاسخ میدهد: «آره، با بدبختی». راننده سوال میکند: «چی هست حالا؟» مرد با لحنی مغبون میگوید: «عدسپلو». در سکوتی که برقرار میشود، راننده زیرلب زمزمه میکند: «دیگه کسی نمیتونه چلوکباب بده. الان چلوکباب هر پرس ۲۰۰ هزارتومن درمیاد». مرد میانسال در ادامهی حرف راننده میگوید: «خیلی هم کم شده. قبلا تو پاچنار از هر ده خونه، لااقل پنج شیش خونه نذری میدادن. الان تو تهران به این بزرگی سخت میشه نذری پیدا کرد».
شب قبل از اربعین، در محلهی قدیمی تهران، داربست نصب میکنند و پرچمهای سیاه میزنند. حاج رضا در میانه ایستاده و بر انجام کارها نظارت دارد. او از اهالی قدیمی محله است. از حاج رضا میپرسم: «برنامهی اربعین شما چیه؟» حاج رضا میگوید: «برنامهای نداریم. از بعد از ظهر تا غروب چایی میدیم». میگویم: «پارسال تاسوعا و عاشورا نذری دادید، اما امسال خبری نبود. حاج رضا سر تکان میدهد و میگوید: «امسال مبلغی که جمع شد فقط کفاف شربت رو میداد. قبلا ما همینجا ده شب اول محرم و ده شب آخر صفر شام میدادیم». مرد جوانی که متوجهی گفتوگوی ما بوده، میگوید: «الان اوضاع اقتصادی مردم خوب نیست». ادامه میدهد: «از وقتی که من بچه بودم، حاجی حقانی تاسوعا و عاشورا نذری میداد». حاج رضا سر تکان میدهد و با بغضی در گلو میگوید: «خودش و زنش دارن دق میکنن. از زمان جنگ که پسرش شهید شد تا پارسال، تاسوعا و عاشورا نذری میداد؛ امسال نتونست… چهل سال نذری داد. دستهی زنجیرزنی خودمون هر سال میرفت و رو سفرهی حاجی حقانی مینشست».
مخدوش شدن خاطرات خوش
از جمله دلچسبترین خاطرات دوران کودکی هر ایرانی میتواند دور هم جمع شدن، برپا کردن بساط پخت حلوا یا برنج برای ادای نذر باشد. از آن دورانی که خانوادههای معتقد از هیچ تلاشی فروگذار نبودند تا بتوانند نذر خود را ادا کنند، تا امروز که همان خانوادهها زیر بار سنگین نذری قدیمی کمر خم کردهاند، راه درازی پیموده شده است… راه درازی که در نهایت به ضعیف شدن بنیهی مالی خانوادههای ایرانی کشیده شد. در سوی دیگری در همین محلهی قدیمی در تهران، میتوان یک ناتوانی دیگر در ادای نذر را مشاهده کرد. موضوعی که برای همسایهها بسیار تلخ و دردناک بوده است. در محلهی قدیمی، خانهی شناخته شدهای هست که به آن خانهی مادر شهید میگویند. مادر یکی از کشته شدههای جنگ ایران و عراق در آن خانه زندگی میکند. از هفت سال قبل که به این محله آمدهایم تا سال گذشته، روزهای اربعین در خانه باز میشد، میزی را توی درگاه میگذاشتند و روی آن کاسههای شلهزرد چیده میشد و علاوه بر رهگذرها به همسایهها هم کاسهای شلهزرد داده میشد. از حدود سه سال قبل که مادرشهید ضعیف و ناتوان شده، کارها را چند نفر از زنان همسایه انجام میدادهاند. تقریبا تمام همسایهها در انجام این کار مشارکت داشتند و به احترام مادر شهید هر کس به هر اندازهای که میتوانست کمک میکرد. امسال، بجای شلهزرد، شربت توزیع شد و دلیل این تغییر در گفتوگوهای بین همسایهها، شرایط دشوار اقتصادی عنوان میشده است. چنین تغییرهایی در ادای نذر در جاهای دیگری هم دیده شده است.
از مقایسهی بین آنچه که در سالهای گذشته پخش میشده با آنچه که در سال جاری توزیع شده، بدون هیچ تردیدی میتوان به شرایط سخت اقتصادی صاحب نذر پی برد. امسال برای اولین بار در روز اربعین، یکی از کسانی که سالهای گذشته بین همسایهها حلوا توزیع میکرد، پیالهی کوچکی عدس خام توزیع کرد. پیالهای به اندازهی یک نعلبکی. از دیگر موارد تغییر در ادای نذر در یکی از مراکز استانها، توزیع ماست بوده است. صاحب نذر که در سالهای گذشته حلوای مسقطی درست میکرده، امسال به دلیل ناتوانی در تهیهی آن، توی خانه ماست درست کرده و آن را توی ظروف کوچک یکبار مصرف بین همسایهها توزیع کرده است. چه کسی میتواند حال و روز این افراد را درک کند؟ کسانی که سالهای سال نذری را ادا میکردهاند و امروز از انجام آن ناتوان شدهاند. از این رو که این باورمندان به آسانی نمیتوانند روی اعتقاد خود پا بگذارند و با این عنوان که شرایط ادای نذر را ندارند، از انجام آن صرف نظر کنند. تقریبا همهی مراجع صاحب توضیحالمسائل دربارهی دشواری تغییر نیت و یا صرف نظر کردن از ادای نذر سخنان صریح و بدون انعطافی دارند که اجازهی تغییر عمل به باورمندان نمیدهد. مانند آیتالله گلپایگانی که «اگر انسان نذر صحیح نموده باشد، در صورت مخالفت عمدی با نذر، کفاره بر او واجب است» و از نظر خمینی منظور از کفاره غذا دادن به شصت فقیر است و یا شصت روز روزه گرفتن. چنین دستورات صریحی کار را برای معتقدانی که معمولا با نذر درگیر هستند، بسیار سخت میکند.
کیسه دوختن رانتخواران با عنوان ادای نذر
به موازات این شرایط دشوار، در سوی دیگر برخی رانتخواران برای دست اندازی به بودجهی عمومی کشور کیسه دوختهاند. چندی پیش «عصرایران» از قول شهربانو امانی، عضو شورای شهر تهران نوشته بود:
فردی فاکتوری به مبلغ دو میلیارد تومان را نزد شهردار یکی از مناطق میبرد و میگوید؛ دو میلیارد تومان آش نذری پخته و توزیع کرده است. متاسفانه از اینگونه اقدامات در قالب کار فرهنگی و فاکتورهای این چنینی زیاد پیدا میشود.
او در ادامه گفته است:
فاکتورهایی موجود است که نشان میدهد در مناسبتهای مذهبی به خصوص سوگواریها هزینههای بسیاری صورت گرفته و گران برگزار میشوند و همین خرج زیادی روی دست شهروندان گذاشته است.
یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر بسیار گفته میشود، میل شدید به عرفی شدن در جامعه است. به نظر میرسد که اوضاع دشوار اقتصادی در این عرفی شدن نقشی بیبدیل ایفا میکند. وقتی ادای به نذر چنین دشوار و پرهزینه باشد، میتوان انتظار داشت که تغییری در نگرش باورمندان ایجاد خواهد شد. بخصوص از این نظر که حکومت خود را دینی میداند و از این راه سود میبرد. در نهایت میتوان گفت از آنجا که شاخص درآمد و دستمزد جزء شاخصهای اقتصادی پسرو به حساب میآید، زمانی که اقتصاد درست کار کند طبیعتا درآمد نیز افزایش پیدا میکند و اگر درآمد کاهش یابد نشان دهنده عملکرد نادرست اقتصاد جامعه است. از این رو با مقایسهی تغییر گامبهگام نذری که مردم ادا میکنند، به روشنی میتوان دریافت که اقتصاد جامعه تا چه اندازه بیمار است.
در مشهد برای آش نذری ۲ یا ۳ دیگه زرگ فراهم میکردند که در هر کدام یک گوسفند کامل میاندازند به اضافه مقدار زیادی نخود و لوبیا و عدس به و یک حلب روغن نباتی هم به آن اضافه میکنند تا جلوی اشتهای مردم را بگیرد از شب قبل آن را به هم میزنند تا آش غلیظی به دست آید با ادویه مخصوص به آن اضافه میکنند که تا چند خیابان آن طرفتر بویش به مشام میرسد بانی مجلس لباس مشکی پوشیده و آنچنان ژست میگیرد که گویی برادرزاده امام حسین است او با این حرکت عوام فریبانش در تمام طول سال اسبش را میتازد اگر بنگاهی است اگر بساز بفروش است و اگر آهن فروش در تمام طول سال کارش را پیش میبرد راستی برای تلطیف روحیه این را هم بگویم که هر سال وانتی بزرگ سه دیگ شله را از مشهد تهیه کرده و به سمت شما ل ایران می برد و در هر پاسگاهی ماموران با ظرفهای آماده به ثواب میرسیدند تا بالاخره یکی از مامورین زیرک به اینها شک میکند و این باند قاچاق مواد مخدر ه تریاک را بدون دردسر به تهران میآوردند به دام میافتند
رسا / 28 August 2024
قیمه پلو !
اما آش قیمه رو بیشتر دوست دارم !!
قلعه پنج ستاره / 29 August 2024
همانطور که در سه چهار سطر بالا اشاره کردم در این مقاله آقای مشیری اشاره دقیق به علت وجودی بساطهای نذر نکرده بود اینکه بانیان نذربا عوام فریبی قصد بهرهبرداری سیاسی اقتصادی از براه انداختن
این بساطها را دارند تا با کسب چهرهای وجیه المله به مقاصد غیر مشروعشان برسند حتی بانیان خرده پا برای به راه انداختن خیمههای کنار خیابانی که موجب راهبندان و آزار اکثریت مردم گشته است مقدار زیادی سهمیه دریافت میکنند و بخش زیادی از آن را به جیب میزنندگان این که خودنذربرشدروحیه گداپروری درمیان مردم دامن میزند
رسا / 30 August 2024