به نظر میرسد مسائل و مطالبات جامعهی معلولان همچنان در انتظار قوام پیدا کردن دولت جدید و بهویژه تعیین تکلیف دو وزارتخانه و سازمان دولتی مربوطهی دیگر به علاوهی سازمان برنامه و بودجه، یعنی وزارت رفاه، کار و تعاون اجتماعی و سازمان بهزیستی است.
با اینهمه در هفتهی اخیر دو ویدئو در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نهتنها نشان از استمرار مطالبهگری افراد دارای معلولیت دارد، بلکه دریچهای دیگر به ناکارآمدی نظام سیاستگذاری اجتماعی در جمهوری اسلامی هستند.
این یادداشت، در ادامه، به میانجی دیدن این دو ویدئو میپرسد که چقدر میشود به دولت پزشکیان برای گرهگشایی از مسائل جامعهی افراد دارای معلولیت امید داشت؟
ویدئوی اول بخشهایی از سخنرانی شهرام مبصر، نایب رییس کمیتهی افراد دارای معلولیت ستاد مرکزی مسعود پزشکیان، در گردهمایی فعالان مناطق شهر تهران این ستادها در روز جمعه ۱۲ مرداد است.
حرفهای این کنشگر حقوق دارای معلولیت هم ابعاد مسئلهی معلولیت را روشن میکند و هم پیچیدگیهای کنشگری افراد دارای معلولیت را.
مبصر در آغاز صحبتهایش به واقعیتی اشاره کرد که در فهم معلولیت به عنوان یکی از مهمترین مسائل سیاستگذاری عمومی، و نه مسئلهای «استثنایی» یا «بار اضافی بر جامعه» حیاتی است: «معلولیت یک احتمال برابر برای همه افراد جامعه است.» او در ادامه افزود:
همین الان که در خدمتتون هستم [به خاطر مناسبسازینشدن فضا] نمیتونم برم روی سن، در حالی که من هم مثل شما عزیزان عوارض پرداخت میکنم، مالیات کشورم رو پرداخت میکنم. من نماینده قشری هستم که طبق تعریف WHO ده تا پانزده درصد جوامع دارای معلولیت هستند. در مورد ایران این شاید خیلی بیشتر باشد، چون تعریف WHO در مورد کشورهای پیشرفته است، در مورد کشورهایی که جادههای حادثهخیز ندارند، ایمنی و استاندارد درش رعایت میشود، در مورد جوامعی که پراید درش تولید نمیشود. ما سالانه ورودی داریم به جامعهی افراد دارای معلولیت.
مسئلهی نخست در رابطه با سیاستگذاری در حوزهی معلولیت به وظیفهی دولتها در تأمین برابریهای حقوقی و اجتماعی برمیگردد. در چشمانداز کلان، تأمین امکانات زندگی عادلانه و مشارکت برابر برای معلولان از شروط دموکراسی است، درست مثل آزادی بیان، چون تأمیننکردن این امکانات یعنی دولت و جامعه عملاً اجازه میدهند بخشی از جامعه، به خاطر داشتن وضعیت بدنی و یا روانیِ متفاوت با الگوی بهنجار تلقیشده، حذف شوند. این امر در شکلهای افراطیاش میتواند آپارتاید تلقی شود.
افزون بر این، چنانکه در نقل بالا از شهرام مبصر هم مشهود است، در جامعهی مدرن سطح ریسک بسیار بالاست، و اساساً مفهوم مدرن بیمه و تأمین اجتماعی به خاطر مدیریت این ریسکها شکل گرفته است. «معلولیت» نیز ریسکی است که از یک سو، کاهش احتمال وقوع آن، و از سوی دیگر، تأمین خدمات و امکانات برابر برای افراد دارای معلولیت، نیازمند سیاستگذاری عمومی دولتی است که بهبود زندگی اجتماعی همهی مردم وظیفهی آن است.
مبصر در بخش دیگری از صحبتهایش ضمن اشاره به استقلال و خودبنیادیِ جنبش معلولان و تلاش جریانهای سیاسی حاکمیت برای مصادره و سوءاستفاده از آن میگوید:
آقای پزشکیان فرمودند میخواهند صدای بیصدایان باشند، ما خدمتشون که رسیدیم گفتیم که ما سالها صدا داشتیم، قانون داریم،… ولی متأسفانه ما هر وقت این قانون رو فریاد میخواستیم بزنیم صدامون رو نمیخواستند بشنوند، شاید هم به نفعشون نبود بشنوند. ما خیلی سالها تلاش کردیم تا بتونیم این قانون رو به اجرا دربیاریم. متأسفانه اتفاقاتی افتاد که بیشتر جناحهای مختلف سیاسی با این پُز میدادند…. اینجا نمایندهی قشری هستم که در بدیهیترین حقوق شهروندیش مانده، اونم به خاطر اینکه دولت و حاکمیت تا الان نخواسته این حقوقشون رو در اختیارشون بذاره.
اشارهی این کنشگر حقوق افراد دارای معلولیت به نبود اراده در دولت و حاکمیت برای تأمین حقوق معلولان دریچهی ورود به خواندن ویدئوی دیگر است.
در ویدئوی دوم، حسن رجبی، از فعالان حقوق معلولان، ماجرای دیدارش با محمد سعیدی، عضو مجلس خبرگان، امام جمعهی موقت و نمایندهی ولی فقیه در قم را توضیح میدهد.
جلسه شنبه ۱۳ مرداد در دفتر استانداری قم بوده برگزار شده است:
امروز دوشنبه ۱۵ مرداده. روز شنبه ۱۳ مرداد رفتیم استانداری درباره مطالبات بچه ها پیگیری کنیم. آقای آیتالله سعیدی استانداری تشریف داشتند، صحبت کردیم گفتند یه وقت ملاقات بهتون میدیم. امروز با چندتا خانواده اومدیم اینجا… دارند سیاهبازی درمیآورند. به ما جواب ندادند. آخرش هم گفتند نه به هیچ جایی مربوط نمیشه. گفتم خب یه آدرسی به ما بدید ما بریم مشکلاتمون رو اونجا بگیم. زنگ زدند به آقای میرئی، مدیرکل بهزیستی قم، تلفنی با هم صحبت کردند. اصلاً ما که صدایی نشنیدیم. گفتم تلفنی صحبت کردن فایده نداره ما باید بشینیم مشکلاتمون رو رودررو حل بکنیم.
در ادامهی صحبتهای رجبی هزارتوی نامعلوم و بیانتهای سیاستگذاری در جمهوری اسلامی از صحبتهای رجبی مشهود میشود. قانونها تصویب میشوند اما اجرا نمیشوند، هیچ مرکز رسمی مسئولیتپذیری برای تصمیمگیری مشخص در حوزههای سیاست اجتماعی وجود ندارد، و مردم، بهویژه قشرهای فرودست جامعه، باید برای گرفتن حقوق ابتداییشان پیش دهها مقام بیربط و باربط بروند:
جواب نمیدن، استانداری، شورای شهر، شهرداری، تولیت حرم حضرت معصومه. آخرم کردنمون بیرون. با هزارتا توهین و بیاحترامی. میگن که بودجه به دولت مربوط میشه. خب میگم من نوعی که نمیتونم دولت رو ببینم، شماها دست بالا هستید، شماها بالاخره از بدنه دولت هستید باید جوابگوی معلولان باشد. اون قانونی که دولت اومده تصویب کرده، اجرایی نکرده و حق و حقوق معلولان رو نمیده، ما پیگیر این جریان هستیم، چرا هرجا میریم جواب نمیدن. آخرش همون حرفایی رو زدن که شش هفت ساله داریم میشنویم هیچ جا جواب نمیده. نمیدونیم باید چیکار بکنیم، کجا بریم.
این الگوی سیاستگذاریِ هزارتویی همخوان است با تغییر الگوهای جهانی سیاستگذاری که معطوف به کاهش نقش دولت در تأمین خدمات اجتماعی و خصوصیسازی این خدمات است.
شهرام مبصر در سخنرانیاش اشاره میکند که وقتی برای حضور در کمیتهی حقوق افراد دارای معلولیت ستاد پزشکیان با او تماس گرفتهاند، او پاسخ داده «مگر قبلیها چکار کردند؟» با اینحال، او میگوید خواسته یک بار دیگر اعتماد کند. مبصر اشاره میکند که فعالان این حوزه سالهاست تلاش میکنند اما نتیجهای نگرفتند. با اینحال، شاید این پرسشی است که شاید خود جامعهی معلولان و کنشگران حقوق افراد دارای معلولیت پاسخش را بهتر داشته باشند.
حسن رجبی اشاره کرده که «آخرش همون حرفایی رو زدن که شش هفت ساله داریم میشنویم. هیچ جا جواب نمیده. نمیدونیم باید چیکار بکنیم، کجا بریم.» آیا بعد از کابینهی پیشنهادی ناامیدکنندهی پزشکیان، و نیز گزینهی مسئلهدار او برای سازمان برنامه و بودجه، باید امیدی به تغییرات چشمگیر در سازمان بهزیستی داشت؟ و آیا تغییر مثبت در یکی دو سازمان و وزارتخانه میتواند هزارتوی سیاستگذاری عمومی در جمهوری اسلامی را به نفع جامعهی معلولان تغییر دهد؟