دیدگاه

پیش از مهاجرت، دوستی گفت کانادایی‌ها به‌خاطر کتابخانه‌هایش کتاب نمی‌خرند. می‌پرسی کتابفروشی محله کجاست، آدرس کتابخانه محله را بهت می‌دهند. پس از یک دهه استفاده از کتابخانه‌های مترو ونکوور، اگر کسی ازمن بپرسد برای آینده ایران چه آرزویی داری خواهم گفت برای آینده ایران کتابخانه‌هایی بهتر از کتابخانه‌های کانادا آرزو می‌کنم؛ ولی چرا؟ دلیل‌هایش را بخوانیم:

کتابخانه خانه دوم آدمی است

در کانادا، در کتابخانه‌ها به روی همگان باز است و محدودیت زبانی وجود ندارد. در تمامی کتابخانه‌های شهر که سر زدم، کتاب به زبان فارسی یافتم. کتابخانه مرکزی ونکوور یک مجموعه خوب از صدها جلد کتاب فارسی دارد. کتابخانه به آدم فضا می‌دهد که بنشیند و کتاب بخواند، یا با لپ‌تاپش ور برود، یا چرت بزند. اگر بچه داشته باشی، کتابخانه جایی است که می‌توانی بقیه مادران و کودکان محله را بیابید، بازی کنید، کتاب بخوانید، فیلم برای شب قرض بگیرید. به‌علاوه اینکه کتابخانه و خدماتش همه رایگان است.

Ad placeholder

کتابخانه متنوع است، به‌خصوص در اپلیکیشن‌هایش

در دوران قرنطینه ویروس کووید۱۹ به بخش دیجیتال کتابخانه محله توجه کردم و حال کردم. الان، اپ کانوپی (Kanopy) بهم اجازه تماشای فیلم، سریال، مستند، ویدیوهای آموزشی و غیره را می‌دهد.

در اپ لیبی (Libby) به نسخه‌های جدید و قدیم بیش از دو هزار مجله، همچنین به صدها هزار کتاب‌صوتی و کتاب الکترونیک دسترسی دارم. مثل کتابخانه فیزیکی، کتاب‌ها را برای زمان مشخصی قرض می‌گیری و اگر کتاب پرطرفدار باشد، شاید ماه‌ها برایش پشت صف بمانی اما درنهایت به تازه‌ترین و همچنین بهترین‌های کتاب و مجله آمریکای شمالی دسترسی داری. این اپ البته به زبان‌های مختلف محتوا دارد.

به جز آن، ده‌ها اپ دیگر هم در وب‌سایت کتابخانه محله وجود دارد. در شهر ونکوور، دسترسی به کلاس‌های آموزشی لینکدین (LinkedIn Learning) داری که اشتراک پولی دارد اما اینجا رایگان در اختیارت قرار می‌گیرد. اگر بخواهی، به هزاران ساعت کلاس آموزشی در تقریبا هر سوژه‌ای دسترسی داری.

از جمله کتاب‌هایی که امسال در روز عرضه یا در محدوده یک ماه از عرضه آن در بازار کتاب، توانستم در اپ کتابخانه گوش کنم:

کتابخانه آدم را به روز نگه می‌دارد

جدای از سرگرمی در شبکه‌های اجتماعی، بیشتر زمانم با تلفن همراه یا تبلت صرف ورق زدن مجله یا گوش کردن به کتاب می‌شود. دسترسی به محتوای خواندنی آدم را ترغیب می‌کند که بیشتر و بیشتر بخوان و گوش کند و ورق بزند. راستش را بگویم اعتیاد به کتاب و مجله، بهترین اعتیادی است که می‌توان داشت. درنهایت، کتابخانه آدمی را به روز نگه می‌دارد. هر سوژه‌ای برایت سوال بشود، یک پاسخ برایش در امکانات کتابخانه هست تا پاسخ را بیابی و با دیگر جواب‌ها مقایسه کنی.

Ad placeholder

سوال ذهنی‌ام: اگر از کودکی به این مدل کتابخانه دسترسی داشتم…

یک آرزو در ذهنم تکرار و همراه یک سوال می‌شود: اگر از کودکی به این مدل کتابخانه‌ها دسترسی داشتم، امروز چه انسان متفاوتی بودم؟ مسیر زندگی‌ام چه تغییری کرده بود؟ برای همین است که برای آینده ایران پس از رهایی از چنگال جمهوری اسلامی، آرزوی کتابخانه‌هایی بهتر از کتابخانه‌های کانادا را دارم.

چون می‌توانم حدس بزنم چه تفاوتی برای ایران می‌تواند با دسترسی عمومی و همگانی به این مثال‌ها خلق کند:

  • دسترسی به تازه‌های بازار کتاب، مجله، موسیقی و…
  • دسترسی به بهترین‌های تولیدات فرهنگی و هنری سال‌های اخیر،
  • تقویت گوناگونی‌های جامعه بخصوص در موضوع زبان مادری،
  • گسترش سواد عمومی با توجه به انتخاب‌ها و سلیقه‌های شخصی،
  • افراد مختلف جامعه را به همدیگر نزدیک‌تر می‌کند،
  • و امکان رسیدن به آرزوهای فردی با امکاناتی که کتابخانه در دسترس آدم می‌گذارد.

در تمامی سال‌هایی که ایران زندگی کردم، جمهوری اسلامی با ابزار سانسور و سرکوب‌های فرهنگی، تمام تلاشش را کرد تا آزادانه نتوانم بخوانم، ورق بزنم و تماشا کنم. آینده ایران باید متفاوت از این تصویر باشد و پس از گذر از جمهوری اسلامی، امیدوارم مقدم بر موارد دیگر، بر کتابخانه‌های سراسر کشور سرمایه‌گذاری کنیم، خواه سرمایه دولت باشد یا بخش خصوصی ولی هدف یکی باشد: خدمات مجانی بهتر از کانادا به تمامی افراد شهرها و روستاهای کشور بدهیم. نظر شما چیست؟