روز جهانی محیط زیست که هر ساله در پنجم ژوئن برگزار می‌شود، توسط سازمان ملل متحد به منظور افزایش آگاهی عمومی درباره حفاظت از محیط زیست و ترغیب سیاستمداران به اتخاذ تصمیمات ضروری برای مقابله با تخریب محیط زیست و گونه‌های دیگر تعیین شده است. این روز با مشارکت بیش از ۱۵۰ کشور به یک پلتفرم جهانی برای اطلاع‌رسانی و اقدام تبدیل شده است. تاریخچه آن به سال ۱۹۷۲ بازمی‌گردد، زمانی که سازمان ملل متحد کنفرانسی با عنوان «انسان و محیط زیست» در شهر استکهلم سوئد برگزار کرد. در همان زمان، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه‌ای را تصویب کرد که به تشکیل برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد انجامید. از آن زمان به بعد، هر سال در پنجم ژوئن، مراسم روز جهانی محیط زیست در بسیاری از کشورهای دنیا برگزار می‌شود.

نگاهی به سوء‌مدیریت‌ محیط زیست در ایران

چهار دهه سوء‌مدیریت و ناکارآمدی در ایران، این کشور را با بحران‌های محیط زیستی متعددی روبه‌رو کرده است. مدیریت نادرست منابع آبی، توسعه ناپایدار کشاورزی، شهری و صنعتی، ساخت بی‌رویه سدها و استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی منجر به خشک شدن منابع آبی محلی و فروچاله‌های زمین شده است. استفاده از سوخت‌های نامناسب مانند مازوت و خودروهای غیر استاندارد، باعث آلودگی هوای کلان‌شهرها شده و مشکلات تنفسی و قلبی و مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا را افزایش داده است. عدم رعایت حقابه‌های زیست‌محیطی منجر به خشک شدن تالاب‌ها و گسترش ریزگردها در شهرهای جنوبی، شرقی و غربی کشور شده است.

خشکسالی، فرسایش و فرونشست زمین نیز به دلیل برداشت‌های غیرمجاز آب از دیگر معضلات زیست محیطی ایران است. علاوه بر این زیستگاه‌ها، شکار غیرقانونی و تغییرات اقلیمی تهدیدات جدی برای حیات وحش ایجاد کرده‌اند. دستگیری، آزار و قتل فعالان محیط زیست توسط رژیم جمهوری اسلامی فضای فعالیت‌های انتقادی را محدود کرده است. مجموعه این بحران‌ها نشان‌دهنده نیاز فوری به بازنگری و بهبود وضعیت مدیریت محیط زیست در ایران است.

Ad placeholder

بحران‌های آلودگی هوا در ایران

آلودگی هوا یکی از بحران‌های جدی در ایران است که به دلایل متعددی از جمله ریزگردها، آلاینده‌های صنعتی، استفاده از سوخت‌های فسیلی نامناسب و نزدیکی کارخانه‌ها به مناطق شهری به وجود آمده است. این مشکل به ویژه در شهرهای صنعتی و پرجمعیت همچون تهران، اراک، کرج، یزد، تبریز و اصفهان به شدت محسوس است. بر اساس آمارها، چهارده درصد از مرگ‌ومیرهای کشور ناشی از آلودگی هوا است.

ریزگردها

ریزگردها یکی از مهم‌ترین منابع آلودگی هوا در ایران هستند. این ذرات معلق که عمدتاً از مناطق خشک و بیابانی وارد می‌شوند، می‌توانند به‌راحتی وارد دستگاه تنفسی شوند و مشکلات جدی تنفسی، قلبی و عروقی ایجاد کنند. بی‌کفایتی رژیم حاکم و انزوای بین‌المللی ایران باعث شده است که کشورهای همسایه شرقی و غربی به حقابه‌های قانونی ایران بی‌اعتنا باشند. علاوه بر این، عدم رعایت حقابه‌های زیست‌محیطی و بی‌توجهی به برنامه‌های آمایش سرزمینی، کاهش بارندگی و خشکسالی‌های مکرر منجر به خشک شدن تالاب‌ها و دریاچه‌ها مانند هورالعظیم شده است که این خشکسالی از عوامل اصلی تشدید کننده معضل ریزگردها در بسیاری از شهرها از جمله اهواز، سوسنگرد، اندیمشک، دزفول یا كرمانشاه شده است.

آلاینده‌های صنعتی

شهرهای صنعتی ایران با بحران آلودگی هوا ناشی از آلاینده‌های صنعتی دست به گریبان هستند. کارخانه‌ها و نیروگاه‌های حرارتی در این شهرها از سوخت‌های فسیلی حاوی گوگرد استفاده می‌کنند و ترکیبات مضری مانند اکسیدهای گوگرد و نیتروژن را به هوا منتشر می‌کنند. این آلاینده‌ها نه تنها هوا را آلوده می‌کنند، بلکه می‌توانند باعث تشکیل باران اسیدی شوند که اثرات مخربی بر محیط زیست دارد. این ترکیبات با بخار آب موجود در جو واکنش داده و اسیدهایی مانند اسید سولفوریک و اسید نیتریک تولید می‌کنند که باعث باران اسیدی می‌شوند. باران اسیدی می‌تواند به تخریب جنگل‌ها، آسیب به دریاچه‌ها و رودخانه‌ها، و فرسایش ساختمان‌ها و سازه‌های فلزی منجر شود

مازوت‌سوزی

یکی از مشکلات بزرگ در زمینه آلودگی هوا، استفاده از مازوت به‌عنوان سوخت در نیروگاه‌ها و صنایع مختلف است. مازوت، که نوعی نفت کوره با کیفیت پایین و ویسکوزیته بالا است، هنگام سوختن مقدار زیادی دی‌اکسید گوگرد و دیگر ترکیبات سمی را منتشر می‌کند. دی‌اکسید گوگرد گازی سمی است که برای سلامتی بسیار مضر است. این گاز نسبت به هوا وزن بیشتری دارد و وقتی غلظت آن در هوا به بیش از ۵۰۰ قسمت در میلیارد برسد، بوی بدی ایجاد می‌کند که در این سطح کشنده است. در غلظت‌های پایین‌تر، دی‌اکسید گوگرد می‌تواند باعث درد قفسه سینه، مشکلات تنفسی، قرمزی چشم و افزایش احتمال بیماری‌های قلبی و تنفسی شود. استفاده از مازوت به ویژه در زمستان‌ها، زمانی که کمبود گاز طبیعی وجود دارد، افزایش می‌یابد. گزارش‌ها نشان می‌دهند که در سال‌های اخیر، بسیاری از نیروگاه‌ها و صنایع به دلیل کمبود گاز به سوزاندن مازوت روی آورده‌اند، که این امر به شدت کیفیت هوای شهرهایی مانند تهران، اراک، مشهد، اهواز و کرمان را تحت تأثیر قرار داده است.

بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، آلودگی هوا می‌تواند منجر به افزایش بیماری‌های تنفسی مانند آسم و برونشیت، بیماری‌های قلبی، سکته مغزی و حتی سرطان شود. علاوه بر این، آلودگی هوا می‌تواند به مشکلاتی مانند تولد نوزادان با وزن کم، آسم و مشکلات شناختی و عصبی نیز منجر شود. مطالعات نشان داده‌اند که کودکان و سالمندان بیشترین آسیب را از آلودگی هوا می‌بینند و در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به بیماری‌های مختلف قرار دارند. در بررسی‌های انجام‌شده توسط وزارت بهداشت در ۳۳ شهر، در سال ۱۴۰۱ بیش از ۲۶ هزار نفر به‌دلیل مرگ‌ومیر منتسب به آلودگی هوا جان خود را از دست داده‌اند. در اعتراض به وضعیت فاجعه‌بار آلودگی هوا، و بی‌تفاوتی و بی‌کفایتی سازمان محیط زیست، مردم شهرهایی مثل اراک هر سه‌شنبه با پلاکاردهایی حاوی متن‌هایی همچون «مازوت‌سوزی را متوقف کنید»، «راه حل نهایی تعطیلی نیروگاه فسیلی»، «نفسم گرفت»، «مازوت = سقط جنین»، «مازوت‌سوزی = نقض آشکار قانون» و «اینجا برای نفس کشیدن هوا کم است» در باغ ملی این شهر علیه مازوت‌سوزی و آلودگی‌های محیط‌ زیستی تجمع می‌کنند.

نزدیکی کارخانه‌ها به مناطق مسکونی

نزدیکی کارخانه‌ها به مناطق مسکونی نیز به افزایش آلودگی هوا و مشکلات بهداشتی مرتبط با آن کمک می‌کند. در شهرهایی مانند تهران و اراک، بسیاری از کارخانه‌ها و صنایع سنگین در نزدیکی مناطق مسکونی قرار دارند که باعث می‌شود ساکنان این مناطق به طور مداوم در معرض آلاینده‌های هوا قرار بگیرند. به عنوان مثال، در اراک این نزدیکی منجر به افزایش قابل توجه آلاینده‌ها و ذرات معلق در هوا شده است. نزدیکی این شهر به مراکز صنعتی و نیروگاه‌های حرارتی که از سوخت‌های نامناسب استفاده می‌کنند، نقش مهمی در افزایش آلودگی هوا دارد. این آلودگی باعث افزایش بیماری‌های تنفسی و مشکلات قلبی در ساکنان منطقه شده است.

تخریب و آلودگی خاک

ایران به دلیل ترکیبی از شرایط آب و هوایی طبیعی خاص، شیوه‌های کشاورزی ناپایدار، چرای بیش از حد، جنگل‌زدایی و مدیریت ضعیف زمین با فرسایش شدید خاک مواجه است. تقریباً ۹۴ درصد از زمین‌های کشاورزی ایران از تخریب خاک رنج می‌برند و نرخ فرسایش خاک سالانه به ۱۶.۶ تن در هکتار می‌رسد. اقدامات ناپایدار در کشاورزی، مانند خاک‌ورزی بیش از حد و استفاده نامناسب از زمین، این تخریب را تشدید کرده و منجر به کاهش بهره‌وری کشاورزی، بیابان‌زایی و افزایش فقر در مناطق روستایی ایران شده است. افزایش بی‌رویه جمعیت و تقاضای بیشتر برای غذا و محصولات کشاورزی در چهار دهه گذشته نیز باعث افزایش فشار بر زمین‌های زراعی شده است. همچنین، تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی‌ها باعث شده تا خاک‌های ایران بیشتر در معرض فرسایش قرار گیرند. مناطق کوهستانی و دامنه‌های شیب‌دار به دلیل عدم پوشش گیاهی مناسب بیشتر در معرض فرسایش هستند، که این موضوع به تخریب بیشتر زمین‌ها منجر شده است. ایران در شاخص فرسایش خاک دارای رتبه اول در منطقه و سوم در دنیا است. استفاده گسترده از کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها نیز به آلودگی خاک انجامیده و سلامت و بهره‌وری آن را کاهش داده است. آلودگی خاک با مواد شیمیایی باعث کاهش کیفیت خاک، از بین رفتن میکروارگانیسم‌های مفید و کاهش توانایی خاک در تولید محصولات کشاورزی شده است.

بحران‌ آب در ایران

علاوه بر مشکلات آلودگی هوا و خاک که قبلاً اشاره شد، ایران با بحران خشک شدن تالاب‌ها، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها و فرسایش و فرونشست زمین مواجه است. این بحران آب به دلیل مدیریت نادرست منابع آبی، توسعه ناپایدار کشاورزی، شهری و صنعتی، ساخت بی‌رویه سدها و استخراج بیش از حد آب‌های زیرزمینی به وجود آمده است. به‌عنوان مثال، سطح آب دریاچه ارومیه، که زمانی بزرگترین دریاچه نمکی خاورمیانه بود، اکنون به‌شدت کاهش یافته و شوری آب آن افزایش یافته است. پیش‌بینی می‌شود که در صورت ادامه این روند، دریاچه ارومیه در آینده نزدیک کاملاً خشک یا به تالابی فصلی تبدیل شود، که علاوه بر مشکلات محیط زیستی، عوارض جدی بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی برای مردم منطقه و کشور خواهد داشت.

همچنین پیش‌بینی می‌شود چهار تالاب مهم بختگان، چغاخور، پریشان و گاوخونی تا سال ۲۰۵۰ به دلیل فعالیت‌های انسانی به مرز بحران برسند. علاوه بر این مشکلات، نبود زیرساخت‌های مناسب و کهنه و فرسوده بودن شبکه توزیع آب ایران منجر به تلفات قابل توجه آب از طریق نشت و استفاده ناکارآمد از آب می‌شود. رژیم حاکم بر ایران در چهار دهه گذشته به دلیل منزوی کردن کشور، به دنبال خودکفایی در زمینه کشاورزی بوده است. تحقیقات نشان می‌دهد که تنها بخش کوچکی از اراضی ایران برای کشاورزی فشرده مناسب است. بیشتر زمین‌های کشور در دسته‌های فقیر، بسیار فقیر یا نامناسب برای کشاورزی قرار می‌گیرند که به دلیل عواملی مانند بارندگی کم، کربن آلی ضعیف خاک، شیب‌های تند و محتوای بالای سدیم خاک است. تقریباً ۵۰ درصد از زمین‌های زراعی ایران در مناطق بی‌کیفیت واقع شده‌اند که منجر به مصرف بیش از حد آب برای تولید محصولات کشاورزی می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که راندمان آبیاری در ایران بین ۳۳ تا ۳۷ درصد است که به‌طور قابل توجهی کمتر از متوسط راندمان جهانی آبیاری حدود ۵۵ درصد است.

Ad placeholder

تخریب زیستگاه‌ها در ایران

تخریب زیستگاه‌ها، شکار غیرقانونی و تغییرات اقلیمی تهدیدات جدی برای حیات وحش ایران به شمار می‌آیند. بسیاری از زیستگاه‌های طبیعی ایران به‌دلیل توسعه شهری، کشاورزی و صنعتی تخریب شده‌اند، که این تخریب‌ها منجر به کاهش تعداد گونه‌های حیات وحش و تهدید انقراض آنها شده است. تخریب زیستگاه‌ها همچنین باعث کاهش توانایی اکوسیستم‌ها در ارائه خدمات محیط زیستی مانند جذب کربن و حفظ تنوع زیستی شده است. بسیاری از گونه‌های جانوری به دلیل شکار کاهش یافته و در معرض انقراض قرار دارند. علاوه بر مدیریت ضعیف محیط زیستی، تغییرات اقلیمی نیز تاثیرات مخربی بر زیستگاه‌ها و گونه‌های حیات وحش ایران داشته است. افزایش دما و تغییر الگوهای بارندگی باعث تغییرات در زیستگاه‌های طبیعی شده و شرایط برای بقای بسیاری از گونه‌ها را دشوارتر کرده است. نبود قوانین موثر برای حفاظت از زیستگاه‌ها، اختصاص ندادن منابع مالی و انسانی برای حفاظت از مناطق طبیعی، و بی‌تفاوتی رژیم حاکم به آینده‌ی ایران، حیات وحش کشور را به آستانه نابودی رسانده است. علاوه بر این بحران‌ها، رژیم حاکم با دستگیری، آزار و حتی قتل فعالان محیط زیست، فضای فعالیت‌های انتقادی را محدود کرده است. این اقدامات باعث شده که فعالیت‌های حفاظتی با موانع جدی روبه‌رو شوند و بسیاری از فعالان از ادامه کار خود بازبمانند

عبور از بحران‌های محیط زیستی ایران و حرکت به سوی آینده‌ای پایدار

بحران‌های محیط زیستی ایران نتیجه سوء‌مدیریت و سیاست‌های ناکارآمد رژیم حاکم است که به جای منافع مردم و محیط زیست، به منافع کوتاه‌مدت، جنگ‌طلبی‌های منطقه‌ای، گسترش انقلاب و سیاست‌های متخاصمانه با کشورهای دنیا اولویت داده است. برای عبور از این وضعیت، تغییر به یک نظام دموکراتیک و سکولار ضروری است که در آن شفافیت، پاسخگویی و منافع عمومی در اولویت قرار گیرد. در چنین نظامی، سیاست‌های محیط زیستی با توجه به نیازهای واقعی مردم تدوین می‌شود و مردم از طریق رسانه‌ها و نهادهای مدنی می‌توانند بر عملکرد دولت نظارت کنند. در یک سیستم دموکراتیک، سیاست‌های کلان مبتنی بر توسعه پایدار، کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی، استفاده بهینه از منابع طبیعی، آموزش محیط زیستی، و احترام به تنوع فرهنگی و زبانی می‌تواند به بهبود وضعیت محیط زیست کشور کمک کند. تنها از طریق ایجاد همچین سیستمی است که می‌توان به آینده‌ای پایدارتر و سالم‌تر برای ایران دست یافت.

برای مدیریت پایدار منابع آبی در کشور، لازم است برنامه‌های جامعی برای کاهش برداشت‌های غیرمجاز و استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی، نوسازی و بهینه‌سازی شبکه‌های توزیع آب، تغییر روش‌های کشاورزی به سمت روش‌های پایدار و بهره‌ورتر، و گرفتن حق‌آبه‌های ایران از کشورهای همسایه اجرا شود. با سیاست‌گذاری‌های جامع برای کشور، کشاورزی در مناطقی که شرایط مناسب ندارند باید متوقف و به جای آن، مشاغل جایگزین مانند صنایع دستی، گردشگری پایدار، و صنایع کوچک توسعه یابد.

این تغییرات نه تنها به بهبود منابع آبی کمک می‌کند بلکه درآمد و رفاه مردم را نیز افزایش می‌دهد. دولت‌ها باید با تخصیص منابع مالی و انسانی کافی، قوانین حفاظت از زیستگاه‌ها و گونه‌های جانوری را تقویت کنند. برای جلوگیری از شکار غیرقانونی گونه‌های در معرض خطر، باید قوانین سختگیرانه‌تری وضع شده و نظارت‌ها افزایش یابد. برای کاهش آلودگی هوا، باید توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر مانند باد، خورشید و انرژی زمین‌گرمایی در اولویت قرار گیرد تا وابستگی به سوخت‌های فسیلی کاهش یابد. همچنین، استفاده از سوخت‌های با کیفیت بالاتر و کاهش استفاده از مازوت و دیگر سوخت‌های نامناسب می‌تواند به بهبود کیفیت هوا کمک کند.

علاوه بر این، دولت‌ها باید در سطح بین‌المللی فعالانه حق‌آبه‌های خود را از کشورهای همسایه مطالبه کنند تا از خشک شدن تالاب‌ها و گسترش ریزگردها جلوگیری شود. در زمینه آموزش و آگاهی‌بخشی، ضروری است تا برنامه‌های آموزشی گسترده در مدارس و دانشگاه‌ها برای افزایش آگاهی عمومی نسبت به اهمیت حفاظت از محیط زیست اجرا شود.

در نهایت، با مشارکت دادن همه‌ی مردم کشور در حفاظت از محیط زیست و با فاصله گرفتن از توسعه مرکزگرا و تمرکز بر توسعه متوازن و پایدار در تمامی مناطق کشور و به‌رسمیت شناختن تنوع فرهنگی و زبانی، می‌توان از تمامی پتانسیل‌های مردمی برای بهبود شرایط محیط زیستی بهره برد. ایجاد شوراهای محلی و ملی محیط زیستی با حضور نمایندگان تمام اقشار جامعه می‌تواند کمک کند تا با شنیدن صدای همه اقشار جامعه، به تصمیم‌گیری‌های بهتر و جامع‌تر در زمینه محیط زیست کمک می‌کند.