زمانی که شهرداری تهران اعلام کرد که قصد دارد در پارک قیطریه و دیگر پارکهای بزرگ تهران مسجد بسازد، تصور مقاومت شهروندان را نمیکرد، اما در روزهای گذشته مقاومت مدنی شهروندان سبب شد که ساخت مسجد در پارک قیطریه فعلاً متوقف شود. حسن سعادتی معاون میراث فرهنگی استان تهران گفت:
فضایی که قصد داشتند در آنجا مسجد بسازند حصار داشت. ما به شهرداری نامه زدیم که قبل از انجام هر کاری باید کارشناس میراث فرهنگی این اداره کل در آنجا مستقر باشد ما نیروهای یگان حفاظت از آثار را به محل پارک فرستادیم و آنها گزارش دادند که این حصارها برداشته شد و هیچ اقدامی اعم از گودبرداری یا فعالیت دیگری در آن محدوده انجام نشده است.
باید توجه داشت که این سخن به معنای منتفی شدن ساخت مسجد در پارک قیطریه نیست. مشاهدات «زمانه» در ۱۳ فروردین حکایت از برقرار بودن حصارها دارد؛ موضوعی که مورد اعتراض شهروندانی قرار گرفت که به پارک قیطریه آمده بودند. در حالی که خبری از نیروهای حفاظت میراث فرهنگی نبود، باغ در تصرف نیروهای یگان ویژه قرار داشت و حضور همین نیروها فضا را به شدت ملتهب کرده بود. اجتماع مردم در حالی صورت گرفت که علیمحمد مختاری مدیرعامل سازمان بوستانها و فضای سبز شهرداری تهران، گفته بود:
در طرح اولیه قرار به جابهجایی چهار اصله درخت بود که پس از بازدید شهردار تهران و دستور اکید وی بر عدم جابهجایی این درختان، نقشه ساخت مسجد تغییر کرد. در نقشه جدید هیچ درختی حتی جابهجا هم نخواهد شد.
در اوج حساسیت نسبت به ساخت مسجد در پارک قیطریه، خبر رسید که در بوستان اندیشه هم حصارکشی صورت گرفته است. بوستان اندیشه در خیابان شریعتی و در حد فاصل خیابانهای قندی و توپچی قرار دارد. بعد از چند روز و با بالا گرفتن التهاب نسبت به بوستان اندیشه، روابط عمومی شهرداری منطقه هفت علت حصارکشی بوستان اندیشه را احداث مخزن آب اعلام و ساخت مسجد در این بوستان را تکذیب کرد. تکذیب روابط عمومی شهرداری منطقهی ۷ ماجرا را تمام نکرده است، به این دلیل که زاکانی در گفتوگو با خبرنگاران که از او دربارهی پارک قیطریه سوال کرده بودند، با حالتی پرنخوت گفت: «حتما در پارکها مسجد میسازیم».
به نظر میرسد شگرد همیشگی مسئولان دولتی اینجا هم در حال تکرار است؛ ملغمهای از خبرهای ضد و نقیض برای به دست آوردن زمان و کاستن از حساسیت شهروندان. تصریح زاکانی به ساخت مسجد در پارکها درست زمانی صورت گرفته است که ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران در شبکه ایکس نوشت:
ساخت مسجد در بخشی از بوستان قیطریه نه تنها تعظیم شعائر اسلامی نیست، بلکه موجب بدبینی بخش وسیعی از شهروندان خواهد شد، تا کی قرار است خودزنی کنیم؟
مخالفتهای چندگانه
مخالفتها با ساخت مسجد در پارک قیطریه در چند لایه جریان دارد. بخشی از شهروندان و نیز فعالان سیاسی که در جناح مقابل زاکانی قرار دارند، نسبت به قطع درختها حساسیت نشان میدهند. مثلاً «عصر ایران» که به قالیباف نزدیک است، نوشت:
بریدن درختان یک باغ قدیمی برای احداث مسجد و مغازه کار جالبی نیست. در سالهای اخیر در همان منطقه یک تهران شاهد احداث مساجد متعددی هستیم که کارواش (در خیابان دیباجی) و بقالی و مغازههای مختلف اجزای اصلی آن را در همکف تشکیل میدهند. در واقع به نظر میرسد ساختن مسجد بهانهای بیشتر برای خلق فضاهای تجاری و… است و کمتر برای خلق محیطی معنوی و اجتماعی برای مردم محل.
برخی شهروندان برای نشان دادن خلافگویی زاکانی که «فقط چند نهال جابهجا خواهد شد»، قطر تنهی درختانی را که در محوطهی ساخت قرار دارند، اندازه گرفته و نشان دادهاند که این درختان عمری بسیار زیاد دارند. در مقابل علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران اظهار داشت:
مسألهای که باعث ایجاد سوءتفاهم شده بود، حصار کارگاهی بود که با فاصله ۱۰ تا ۱۵ متری از محل مشخص شده برای ساخت مسجد این حصار کشیده شده بود و فضای ساخت مسجد بسیار کمتر از مساحت حصارکشی است، ضمن اینکه این فضا شامل هیچ درختی نمیشود.
در حالی که به موازات افزایش فشار افکار عمومی، مدام تأکید میشود که درختی قطع نخواهد شد، مشاهدات میدانی نشان میدهد، چند درخت کهنسال قطع خواهد شد.
دلیل مخالفت گروه دیگری از شهروندان، نگرانی از نابودی آثار باستانی است که زیر پارک قیطریه قرار دارد و به ۳۲۰۰ سال قبل برمیگردد. در سال ۱۳۴۸ و در جریان گودبرداری برای ساخت و ساز در قیطریه، گورهای باستانی پیدا شد. سازمان حفاظت میراث فرهنگی به سیفالله کامبخشفرد، باستانشناس فقید مأموریت داد که منطقه را کاوش کند و حاصل، موجب حیرت بسیار شد. کامبخش ۳۵۰ گور باستانی کشف کرد که به دوران آهن تعلق داشت. علاوه بر کشف گورهای باستانی، بالغ بر پنج هزار شیِ با ارزش کشف شد که نشان دهندهی نوع نگاه مردم آن دوران به زندگی بعد از مرگ بود. کامبخش اظهار داشت که برای کاوش بیشتر حاضر به از بین بردن درختان قیطریه نشده است. از نظر او درختان قیطریه بهترین محافظ آثاری خواهد بود که همچنان در دل زمین پنهان ماندهاند. علاوه بر اینکه در زمان حفر تونل مترو و ساخت ایستگاه قیطریه نیز اشیایی کشف شد، مردم منطقهی قیطریه از تلاش برخی سودجویان برای دستیابی به گنجینههای پنهان مانده خبر داده بودند. یکی از مغازهداران خیابان روشنایی به «زمانه» میگوید:
سالها قبل، چند نفری که قاچاقچی عتیقه بودند، دست گذاشتند روی ساختمانهایی که سمت خیابان صدف قرار داشت و میخواستند مسجد بسازند. اهالی قدیمی محل میدانستند که ماجرا به گنجهای مدفون در خاک مربوط است. گفته میشد که دم خیلیها را دیده بودند. شهردار منطقه مخالف بود. بعد هم ساختمانها را به فرهنگسرا تبدیل کردند و نگذاشتند که مسجد ساخته شود. آنها میخواستند به بهانهی مسجد خاک آن منطقه را زیر و رو کنند.
نگرانی از نابودی آثار بهجا مانده از دوران آهن، بسیاری از شهروندان را خشمگین کرده است. مغازهدار خیابان روشنایی با تعجب میپرسد:
مگر ممکن است کسی از اهمیت چنین آثاری بیخبر باشد؟
یکی دیگر از مغازهداران که شاهد گفتوگوست، میگوید:
قصد آنها ساختن مسجد نیست. کفگیر به ته دیگ خورده و میخواهند اشیای باستانی را تاراج کنند و در حراجهای اروپایی بفروشند.
عجیب اینکه در آشفتهبازار پدید آمده نه زاکانی و نه هیچ کدام از مسئولان شهرداری و حتی اعضای شورای شهر تهران، به آثار مدفون در خاک منطقه اشاره نمیکنند و اظهار نظرها در حد درختان پارک قیطریه است.
دستهی دیگر مخالفتها حوزهی وسیعتری را دربر میگیرد. بخش وسیعی از شهروندان از اساس با ساخت مسجد در پارک مخالف هستند. از نظر این دسته از مخالفان، در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» معلوم شد که حکومت در مبارزهی فرهنگی قافیه را باخته است و از این رو با پرداختن به چنین کارهایی سعی دارد فضای شهر را معنوی و اسلامی جلوه دهد. در حالی که موضوع حجاب به کانون درگیری حکومت و شهروندان تبدیل شده، حکومت از هر ابزاری برای نشان دادن تسلط خود بر شهرها استفاده میکند و در حالی برای ساخت مسجد در پارکها و بوستانها تلاش میکند که به گزارش «ایرنا» محمد حاج ابوالقاسم دولابی، عضو مجلس خبرگان رهبری گفته است:
امروزه از بین حدود ۷۵ هزار مسجد در کشور، درِ تعداد ۵۰ هزار مسجد بسته است و این فاجعهای است که باید بر آن خون گریست.
در مراسم عزاداری امام اول شیعیان، ناصر نقویان که روزگاری از کارشناسان مذهبی تلویزیون محسوب میشد، با اشاره به مباحث مطرحشده در ماجرای مسجدسازی در پارک قیطریه گفت:
اگر در همهی بوستانها هم مسجد بسازید تا وقتی نمازگزار نباشد فایدهای ندارد.
سوی زشتتر ماجرا
سیدمحمود محتشمیپور، پدر فخرالسادات محتشمیپور، همسر مصطفی تاجزاده، قبل از مرگ، مبلغی را برای ساخت مسجد در منطقهی کمتر برخوردار در نظر گرفته و برای این کار یکی از دامادهای خود یعنی جواد سعیدینژاد را وصی خود قرار داده بود. سعیدینژاد باجناق مصطفی تاجزاده هم محسوب میشود و از نظر فکری در جریان مقابل او قرار داشته و به زاکانی نزدیک است. این نزدیکی بعد از آن روشن شد که در سال گذشته، عصمتالسادات محتشمیپور، همسر سعیدینژاد با نوشتن نامهای به خامنهای از مصطفی تاجزاده (شوهر خواهرش) اعلام برائت کرد. در حالی که در وصیت سیدمحمود محتشمیپور تأکید شده که مسجد در منطقهی کمتر برخوردار ساخته شود، یاشار سلطانی در اعتمادآنلاین نوشت:
بر اساس اخباری که به دستم رسیده معلوم شده عصمتالسادات محتشمیپور و همسرش جواد سعیدینژاد با توافقی که با زاکانی انجام دادهاند سرمایه وصیت شده برای ساخت مسجد در مناطق محروم را به قیطریه آوردهاند تا مسجد جنجالی پارک قیطریه را نزدیک منزلشان بسازند و از منافع اقتصادی و تجاری که در کنار این مساجد ایجاد میشود بهرهبرداری کنند که این مسئله بر خلاف وصیت مرحوم محتشمیپور بوده است.
فخرالسادات محتشمیپور، همسر مصطفی تاجزاده نیز در یادداشتی کوتاه نوشته است:
به عنوان یکی از وراث مرحوم پدر عزیزم که در زندگی اهل کار خیر بود و برای پس از درگذشتش نیز وصیت کرده بود با بخشی از اموالش مسجدی احداث شود، اعلام میکنم اقدام صورت گرفته توسط وصی به هیچ وجه با مشورت و موافقت ما صورت نپذیرفته است و این کار را که مخل مصالح و منافع عمومی است قطعاً خیر نمیدانیم و به عنوان یک شهروند هرگونه دخل و تصرف در پارکی که زمینش به گفته شهردار وقت، اهدایی یک بانوی نیکوکار و با کاربری معین است کاری خلاف و نمونه بیاخلاقیهای مدیران اقتدارگرا میدانم.
بانوی نیکوکاری که در یادداشت محتشمیپور به آن اشاره شده، خواهر تنی ناصرالدینشاه قاجار بوده و موضوع وقف در اظهار نظر توسلی هم دیده میشود. محمد توسلی که اولین شهردار بعد از انقلاب بود در شبکهی ایکس نوشت:
تصمیم احداث مسجد در پارک قیطریه، نقض هدف مالک باغی است که در سال ۵۸ آن را برای احداث پارک به شهرداری اهدا کرده و در همین راستا پارک طراحی، اجرا و در اختیار شهروندان قرار گرفت. این تصمیم شهردار، نقض هدف واقف و حقوق شهروندی است.
از سوی دیگر سیدمصطفی محقق داماد، استاد فقه و فلسفه چهار سوال را مطرح کرده است. اگرچه محقق داماد اظهار داشته که قصد او از طرح این چهار پرسش فراهم شدن زمینهی گفتوگوی فقهی دربارهی موضوع است اما پرسشها به شکل استفهامی کار زاکانی را زیر سوال برده است. وی در سوال آخر پرسیده است:
استفاده از کمک شهرداری که بودجه آن مصارف مشخصی دارد برای ساختن مسجد و یا حوزه علمیه آیا مشروع است و چنانچه مشروع نیست حکم ساختمان ساخته شده با آن بودجه چه حکمی دارد؟ مجهولالمالک است یا حکم مغصوب دارد؟
در لایههای عمیقتر
در سالهای اخیر گریز از دین در بین عموم شهروندان شدت گرفته است. دور شدن از دین در حالی صورت میگیرد که تلاش حکومت برای منقاد کردن شهروندان بیشتر و بیشتر شده است. دقیقاً روشن نیست که چه مقدار از مخالفتها با دین، ناشی از نگاه و بینش مبتنی به دانش است و چه مقدار به خاطر خشم از عملکرد حاکمان جمهوری اسلامی است. مسلم آن است که در طول ۴۵ سالی که از انقلاب ۵۷ میگذرد، حکومت آرام و پیوسته مشروعیت خود را از دست داده است و متعاقب آن، به دلیل سختگیری و سرکوب شدید هر صدای مخالف، مخالفتها تا عمیقترین لایههای اجتماع هم نفوذ کرده است.
اگر زمانی حکومت خود را مسلح به پشتیبانی عموم مردم میدید، اکنون به خوبی میداند که چنین نیست. سه انتخابات گذشته به خوبی دور شدن عموم شهروندان را از حاکمیت نشان میدهد اما هستهی سخت قدرت نشان داده است که نه تنها هیچگونه انعطافپذیری از خود نشان نمیدهد، که سختگیری را بیشتر هم خواهد کرد. اگر ساختار سیاسی کشور، دموکراتیک بود، چنین اتفاقهایی رخ نمیداد، به این دلیل ساده که مسئولان برآمده از رأی مردم بودند و نظر مردم رأیدهنده را دنبال میکردند.
در حال حاضر که اعضای شورای شهر تهران با ۱۰ درصد آرای تهرانیها به شورا رسیدهاند، خود را چندان در قید عمل به مطالبات شهروندان نمیدانند. چنین است که با وجود همهی مخالفتها، زاکانی تأکید میکند که «مسجد میسازیم، خوب هم میسازیم». هرچند رفتار اقتدارگرایانهی مسئولان چنان است که خشم مردم را برانگیخته، اما میتوان اصرار بر ساخت مسجد در قیطریه و دیگر بوستانهای تهران و چه بسا شهرهای دیگر را در راستای یکی از سیاستهای سرکوب جستوجو کرد.
فرمانده سپاه محمد رسولالله یکی از کسانی بود که بعد از سرکوب چند سال قبل، درباره ضرورت شکلگیری محلههای اسلامی سخن گفته بود. روشن بود که منظور او از محله اسلامی، محلههایی در تصرف نیروهای سازمانی بسیج بود و از دیرباز نیروهای بسیج در پایگاههایی مانند مساجد مستقر میشوند. به نوشتهی «ایرنا»، وی گفته بود:
پیادهسازی جامع طرح محله اسلامی به عنوان یکی از مهمترین طرحها برای بسترسازی رسیدن به جامعه اسلامی از جمله موارد مورد انتظار شهروندان تهران است.
اکنون میتوان صحنه را روشنتر مشاهده کرد؛ در حالی که جامعه روز به روز از دین و مظاهر آن دورتر میشود، هستهی سخت قدرت بر آن است که به بهانهی ساخت مساجد، هم طرفداران خود را راضی نگه دارد و هم بستر سرکوب را گستردهتر از قبل کند.