هومن جوکار، سپیده (حمیده) کاشانی دوست، نیلوفر بیانی و طاهر قدیریان، چهار کنشگر و کارشناس محیط زیستی زندانی از اوین به رئیس قوه قضائیه نامهای نوشتند و در آن خواستار «اجرای قانون» در پرونده خود شدند. اما با اینکه شش سال از بازداشت کارشناسان محیط زیست در پرونده «محیط زیستیها» میگذرد، پاسخ منفی بود. آنها مشمول «آزادی مشروط» نشدند.
به گفته وکیل این زندانیان با توجه به موارد قانونی که برای تمام محکومان در نظر گرفته میشود، حق آنها آزادی بود. از این رو آنها با ارسال نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار اجرای قانون شده بودند.
این چهار زندانی زیستمحیطی در نامه خود که نسخهای از آن به دست زمانه رسیده است خطاب به رئیس قوه قضاییه نوشتند:
ما امضا کنندگان این نامه، چهار نفر از فعالین محیط زیست هستیم که ۶ سال پیش دستگیر و تا امروز با احکام ۶،۸ و۱۰ سال همچنان در حبس بهسر میبریم. در حالیکه ۶ ماه پیش آقای مراد طاهباز، تنها فرد «دوتابعیتی» و نفر اول پرونده که به ۱۰ سال حبس محکوم شده بود، به گفته مسئولان کشور در اقدامی «انسان دوستانه» و با برخورداری از «ارفاقات قانونی» خوشبختانه آزاد شد. با آزاد شدن نفر اول پرونده، باقیمانده محکومان و خانوادههای ایشان که در انتظار برخورداری از کمترین تخفیفات قانونی ۶ سال چشم به راه مانده بودند، امیدی تازه یافتند. اما با گذشت زمان و در نبود کوچکترین نشانهای از تخفیف، رنج مضاعفی بر ما وارد شده که سوالات سختی را با خود آورده است. سوالاتی از جنس تردید در هویت، موجودیت و عدالت.
آنها در ادامه نامه خود پرسیدند که آیا اصل برابری در مقابل قانون که ریشه در قانون اساسی (اصول ۱۹ و۲۰ ) و آئین دادرسی کیفری (ماده ۲)دارد موضوعیت خود را از دست داده است؟ آنها همچنین پرسیدند که آیا عبارت انسان دوستانه بسته به نوع تابعیت تفسیر میشود و انسان در صورت دوتابعیتی بودن لایق حقوق بیشتری است؟
این چهار کارشناس محیط زیست زندانی پس از بیان چند پرسش دیگر در پایان نامه تقاضا کرده بودند که قانون برای آنها نیز اجرا شوند، همانطور که برای مراد طاهباز اجرا شد.
روزنامه «پیام ما» چهارم بهمن سال گذشته به مناسبت سالگرد بازداشت این کارشناسان محیط زیست با وکیل این زندانیان، حجت کرمانی گفتوگویی کرده بود که یک سال بعد منتشر شد. در گزارشی که به قلم فاطمه باباخانی ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ در پیام ما منتشر شد بخشهایی از آن مصاحبه آمده است. کرمانی با اشاره به اینکه در طول این سالیان بهعنوان وکیل کارشناسان زندانی با مسئولان سطوح مختلف ملاقاتهای گوناگونی داشته گفت که «همیشه تقاضا کرده با این کارشناسان محیط زیست هم حداقل مثل دیگر محکومان برخورد شود». کرمانی در ادامه گفت:
جدا از ماهیت پرونده، ما همه آنها را بیگناه میدانیم اما باز هم با توجه به احکامی که صادر شده، همیشه تقاضای ما این بوده که این عزیزان هم مانند سایرین، مشمول مرخصی، آزادی مشروط و عفو قرار بگیرند. بههمین دلیل خانوادهها نیز به دفعات با همه مقامات و روسای قوا ملاقات داشته و خواستشان را مطرح کردهاند.
به گفته این وکیل، با توجه به موارد قانونی که برای همه محکومان در نظر گرفته میشود، حق آنها بود که تا امروز آزاد میشدند و افزود:
این افراد هر جرمی مرتکب شده باشند (که البته از نظر ما بیگناه هستند و حتی درباره مجرمبودن یا نبودن آنها اتفاق نظری میان بخشهای مختلف حاکمیت نیز وجود ندارد) همچنان شهروند ایران و انسان هستند. بنابراین سوال این است که چرا به حقوق اولیه خود بهعنوان زندانی دسترسی ندارند؟ چرا به مرخصی نمیآیند؟ چرا نمیتوانند از آزادی مشروط برخوردار شوند؟ هیچکدام از آنها سابقه زندان ندارند و بیشتر آنها جوان هستند: چرا نباید فرصت یک زندگی معمولی و جبران سالهای از دست رفته را داشته باشند؟ فرصتی که قانون به آنها داده و حق آنهاست.
۴ بهمن ۱۳۹۶ سپیده (حمیده) کاشانی دوست، نیلوفر بیانی، کاووس سیدامامی، امیرحسین خالقی، عبدالرضا کوهپایه، هومن جوکار، مراد طاهباز، سام رجبی و طاهر قدیریان زندانی شدند. کاووس سیدامامی، جامعهشناس و مدیر مسئول موسسه حیات وحش میراث پارسیان، یکی از بازداشت شدگان این پرونده پس از دو هفته در زندان جان باخت. مسئولان قوه قضاییه و سازمان زندانها مدعی شدند که او در زندان «خودکشی» کرده است. خانواده سیدامامی این موضوع را رد کردند و خواستار تحقیق مستقل درباره علت مرگ او شدند اما دستگاه قضایی از انجام هرگونه تحقیق مستقل جلوگیری کرد.
دادگاه در نهایت این زندانیان را به اتهام «جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» زندانی کرد و به آنها حبسهای طولانیمدت تحمیل کرد. از میان این زندانیان تاکنون عبدالرضا کوهپایه، سام رجبی و مراد طاهباز از زندان آزاد شدهاند.
روند اعترافگیری اجباری این زندانیان گاه تا حدود دوسال به طول انجامید و آنها زیر شکنجه جسمی و روانی وادار شدند علیه خود اعتراف کنند. نیلوفر بیانی و سپیده کاشانیدوست پس از اتمام بازجوییها از زندان نامههایی نوشتند و در آن شکنجههایی که از سوی بازجویان و عوامل اطلاعات سپاه و مقامات قضایی به آنها اعمال شده بود را افشا کردند.