آب شدنِ یخ‌ها در اکوسیستم‌های یخی یا «یخ‌بوم‌ها» یا (اگر بخواهیم واژه‌ای از فارسیِ تاجیکی را برای بیانِ این پدیده وام بگیریم) «‌پیریَخ‌ها» یکی از آشکارترین نشانه‌های تغییرِ اقلیم و گرمایشِ جهانی به شمار می‌آید. از همین روست که ما روز به روز در این باره بیش‌تر می‌شنویم. اما، گرچه خبرها در این باره بسیار است، بسیاری از ما هنوز درست نمی‌دانیم که آب شدنِ یخ‌بوم‌ها چه اثری بر زندگیِ ما خواهد داشت؟ به‌طورکلی، از آنجا که یخ‌بوم‌ها در دوردست‌ترین مناطق جای دارند و از نظرِ جغرافیایی از ما فاصله دارند و نیز از آنجا که درباره‌ی آب شدنِ یخ‌بوم‌ها سخن از مقیاس‌هایی چنان بزرگ است که به‌آسانی در ذهنِ ما انسان‌ها نمی‌گنجد، شاید بسیاری از ما هنوز نمی‌توانیم بحران را جدی بگیریم.

کتابی درباره پیامد آب شدنِ یخ‌‌بوم‌ها

در کتابِ “آب شدن: زمین بدونِ یخچال‌های طبیعی” که در انتشارات آکسفورد منتشر شده، پژوهشی موشکافانه و همه‌سونگر و فراگیر درباره‌ی «یخ‌سپهر» (cryosphere)، که یخچال‌های طبیعی و یخ‌دریاها و یخ‌رودها را در بر می‌گیرد، فراهم آمده است. نویسنده در این کتاب به این پرسش پاسخ می‌دهد که چرا و چگونه آب شدنِ یخ‌‌بوم‌ها زندگیِ ما را تغییر خواهد داد.

Jorge Daniel Taillant,  Meltdown: The Earth Without Glaciers Get access Arrow. Oxford 2021
Jorge Daniel Taillant, Meltdown: The Earth Without Glaciers Get access Arrow. Oxford 2021

مهم‌ترین پیامدها در کتاب به بحث و بررسی گرفته شده است. برای مثال، نویسنده نشان می‌دهد که چگونه وقتی یخ‌بوم‌ها آب می‌شود و سطح آب دریاها بالا می‌آید زمین‌هایی گسترده‌ در کرانه‌ها به زیرِ آب می‌رود و درنتیجه میلیون‌ها انسان ناچار خواهند شد مهاجرت کنند. همچنین نویسنده این مسأله را بررسی می‌کند که چگونه آب شدنِ یخ‌بوم‌ها که خود پی‌آمدِ گرمایش زمین است باز به‌نوبه‌ی خود گرمایشِ زمین را شتاب خواهد بخشید. کاهش یافتنِ ذخایرِ آبِ شیرین (چراکه یخ‌بوم‌ها بخشِ بزرگی از ذخایرِ آبِ شیرین را در خود جای داده‌اند) و سونامی‌هایی مرگبار از دیگر پی‌آمدهایی است که نویسنده بررسی می‌کند. 

کتاب در ده فصل به این هدف نوشته شده که هیچ موضوعِ مهمی را در زمینه‌ی یخ‌سپهر و یخ‌زارهای طبیعی ناگفته نگذارد. در نخستین فصل، نویسنده مفهوم‌ها و تعریف‌هایی را معرفی می‌کند که برای آشنایی با یخ‌بوم‌ها  و بوم‌سازگان‌های یَخین لازم است. همچنین در این فصل با خاستگاه یا علت پیدایش این ‌پدیده‌های طبیعی آشنا می‌شویم و نیز با کارکردهای گوناگونی که آنها در طبیعت دارند.

در دومین فصل، نویسنده به‌طورمشخص بر این موضوع متمرکز می‌شود که آب شدنِ یخ‌بوم‌ها چه تأثیری بر اقیانوس‌ها و دریاها دارد و سپس، در فصلِ سوم، ذخایرِ آبِ شیرین در یخ‌بوم‌ها را مطالعه می‌کند و نشان می‌دهد که آب شدنِ‌ یخ‌بوم‌ها چه پی‌آمدهایی در این زمینه خواهد داشت. پس آنگاه در فصلِ چهارم تأثیری که آب شدنِ یخ‌‌بوم‌ها بر گرمایشِ جهانی خواهد داشت بحث و بررسی می‌شود. نکته‌ی مهمی که در این فصل برجسته می‌شود این است که سطوحِ یخین در یخ‌بوم‌ها نقشی مهم در بازتابِ گرمای خورشید دارند و وقتی این سطوح جایشان را به زمینِ تیره یا آب بدهند آنگاه زمین گرمای بسیار بیش‌تری را از تابش خورشید به خود جذب خواهد کرد و درنتیجه گرمایش جهانی افزایش می‌یابد.

در فصلِ پنجم نویسنده به تأثیری می‌پردازد که آب‌ شدنِ یخ‌بوم بر «خاکِ منجمد» دارد. خاکِ منجمد خاکی است که در سردترین مناطقِ زمین یافت می‌شود. این خاک در خود میزانِ بسیار زیادی گازِ متان دارد و وقتی با آب شدنِ یخ‌بوم‌ها این خاک گرم شود میزانِ زیادی از این گاز آزاد می‌شود. چنان‌که نویسنده نشان می‌دهد، تأثیری که آزاد شدنِ این گاز بر محیطِ زیست خواهد داشت بسیار چشم‌گیر است.

موضوعی که در فصلِ ششم طرح می‌شود سونامی‌هایی هست که آب شدنِ یخ‌بوم‌ها در پی خواهد داشت. در این فصل نویسنده به نمونه‌هایی از رخدادِ این گونه سونامی‌ها در سراسرِ جهان اشاره می‌کند و خطرها و آسیب‌هایی را نشان می‌دهد که این پدیده به همراه داشته است.

در فصل هفتم خواننده با برخی پی‌آمدهای کم‌ترشناخته‌ آشنا می‌شود. تغییر دادنِ جریان‌های اقیانوسی (جریان‌های آب در درونِ اقیانوس‌ها که اغلب به‌صورت چرخه‌ای هستند) و تأثیرگذاری بر جریان‌های جِتی (بادهای قوی و پرسرعت که در جریان‌های باریک و دالان‌مانند در بخش‌های بالاییِ جَو می‌وزند) از جمله‌ی این پی‌آمدهای کم‌ترشناخته هستند. سپس در فصلِ هشتم نویسنده ویژگی‌های پیرا-یخ‌بوم‌ها (مناطقی که در پیرامون یخ‌بوم‌ها جای دارند) را معرفی می‌کند و کارکردهایی را که این مناطق برای اکوسیستم دارند بررسی می‌کند.

کتاب تا اینجا بر سویه‌های زمین‌شناختی متمرکز است. اما در دو فصلِ پایانی بر سویه‌هایی از موضوع متمرکز می‌شود که سیاسی-اجتماعی هستند. در فصلِ نهم نویسنده کنش‌گری‌ در زمینه‌ی آب شدنِ یخ‌بوم را معرفی و بررسی و پیشنهادهایی برای مقابله با این ‌پدیده‌ی زیست‌محیطی ارائه می‌کند و سپس در فصلِ دهم به واکنش‌ها و چاره‌جویی‌ها به مسأله‌ی آب شدنِ یخ‌بوم‌ها و به‌طورکلی به بحران‌های زیست‌محیطی می‌پردازد. او می‌پرسد که چرا این واکنش‌ها و چاره‌جویی‌ها بسیار کند و دیرهنگام است. نویسنده واکنش‌ها به  مسائلِ زیست‌محیطی را با واکنش‌ها به همه‌گیریِ کووید-۱۹ مقایسه می‌کند. واکنش‌ها به همه‌گیری بسیار سریع و زودهنگام بود، اما نویسنده برخی علت‌ها و عواملی را بررسی می‌کند که باعث شده‌اند واکنش‌ها به مسائل زیست‌محیطی بسیار کند و بی‌جان باشند.

Ad placeholder

از پیش‌گفتارِ کتاب

«سطحِ سیاره‌ی زمین سه جور پوشش دارد: آب، خشکی، یخ. آب هفتاد و یک درصد، خشکی نوزده درصد، و یخ ده درصد از سطحِ زمین را پوشانده است. اکنون یک واقعیتِ تکان‌دهنده را درنگریم: فقط دو درصد‌ از همه‌ی آبی که روی سیاره‌ی زمین هست (شاملِ آبِ اقیانوس‌ها، رودها، دریاچه‌ها، و آبی که به شکل یخ وجود دارد) آبِ شیرین است (یعنی فقط دو درصد از آبی که بر روی زمین هست آشامیدنی است). جز این هرچه هست آبِ قیانوس‌ها است که چنان شور است که نمی‌شود مصرف کرد مگر اینکه بهایی گزاف و انرژیِ زیادی برای نمک‌زدایی هزینه کنیم. ما این مقدارِ آبِ شیرین — مقداری که ناچیز و بحران‌آمیز است — را برای آشامیدن و پخت‌وپز و شست‌وشو و آبیاری و در صنایع و جز اینها مصرف می‌کنیم. حدودِ هفتاد و پنج درصد از این دو درصد به صورتِ یخ در یخچال‌های طبیعی جای گرفته است که این یخچال‌ها بیش‌ترشان در شکلِ صفحه‌هایی که ده‌ها هزار فوت (هزاران متر) ضخامت دارند در دورترین بخش‌های دو قطب جای دارند. نتیجه: بیش‌ترین میزان از آب‌های شیرینی که در دسترس انسان‌ها است در یخچال‌های طبیعی جای دارد.

با این روی اما بخشِ چشم‌گیری از آن آبی که انسان‌ها برای آشامیدن استفاده می‌کنند در آن یخچال‌های طبیعی که در ارتفاعاتِ کوهستانی یافت می‌شود انبار شده است، برای مثال در رشته‌کوهِ نوادا در کالیفرنیا، در رشته‌کوهِ راکی، در رشته‌کوه‌های آلپ در اروپا، در رشته‌کوهِ آند در آمریکای لاتین، یا در رشته‌کوهِ هیمالیا در آسیای مرکزی. یخچال‌های طبیعی که در این کوهستان‌ها و در بسیاری دیگر از ارتفاعاتِ کوهستانی در سراسرِ جهان جای دارند رودهایی یخین هستند که از سردترین قله‌ها در سیاره‌ی زمین به‌سمتِ پایین جاری می‌شوند. بدین‌سان یخچال‌های طبیعی جایی است که بیش‌ترین حجم از ذخیره‌ی آبِ شیرین به‌طور مناسبی انبار شده و آماده است برای وقتی که به آن نیازی مبرم بیابیم. هرچه درباره‌ی یخچال‌های طبیعی بیش‌تر خوانده‌ام و در این باره کاوش کرده‌ام بیش‌تر دریافته‌ام که آنها بخشی حیاتی از بوم‌سازگان (اکوسیستم) هستند، گرچه ما درباره‌ی آنها خیلی کم می‌دانیم. در سال‌های اخیر اما درباره‌ی یخچال‌های طبیعی از رسانه‌ها خبرهایی به گوش‌مان می‌رسد. در چند سالِ گذشته مکرراً (تازگی‌ها تقریباً هر هفته یا حتا هر روز) در خلاصه‌ی خبرها درباره‌ی آب شدنِ توده‌های یخ می‌شنویم و درباره‌ی شکاف‌هایی بزرگ در صفحه‌های یخی در سرزمینِ جنوبی (قطب جنوب و سرزمین‌هایی در اطرافِ آن). چنین خبرهایی می‌شنویم و دیگر حتا می‌توانیم ببینیم که یخ‌هایی که قطب جنوب را پوشانده و نیز یخچال‌های طبیعی و دریایَخ (آبِ یخ‌بسته‌ی دریا) در قطبِ شمال به‌سرعت رو به کاهش است. می‌شنویم که تکه‌های کوه‌پیکر‌ از صفحه‌های یخی که در حد و اندازه‌ی کشورها یا قاره‌ها هستند جدا می‌شوند. می‌شنویم که در قطبِ جنوب، در نزدیکیِ دریای آموندسن، در کنده‌های یخین که در حد و اندازه‌ی یک کشورِ بزرگ هستند و پیش‌ترها یکدست و بی‌شکاف بودند شکاف‌هایی سترگ پدیدار شده است.»

Ad placeholder