اعتراضهای مسالمتآمیز اهالی روستای قره قشلاق[۱] (Qara Qışlaq) شهرستان سلماس (Salmas) در استان آذربایجان غربی به فجایع غیرقابلجبرانی که میتواند با احداث کارخانه «کیمیا کربنات سدیم» در مراتع روستایشان به وقوع بپیوندد، بحث را فراتر از خود این کارخانه برده است. حالا دیگر نام مالک کارخانه، فعالیتهای او در زمینههای مختلف اقتصادی و مشارکت سوال برانگیزش در امور خیریه هم به میان آمده است. این یادداشت قصد دارد با بررسی سوابق آسیبها و آلودگیهایی که کارخانه کاوه سودا مراغه (Marağa) در کارنامه خود دارد، به نتایج احداث کارخانه کیمیا کربنات سدیم در روستای قره قشلاقِ سلماس بپردازد. همچنین در این یادداشت به فعالیتهای اقتصادی مذکور و فجایع زیستمحیطی آن کارخانهها از دریچهی بین مناسبات مناطق حاشیهای و مرکزی در ایران نگریسته میشود.
ابراهیم عسگریان و فعالیتهایش
ابراهيم عسگريان دماوندی بنيانگذار و رييس هيئت مديره گروه صنعتی شيشه كاوه است و اخیراً احداث کارخانه «کیمیا کربنات سدیم» را در مراتع روستای قره قشلاق سلماس در دست انجام دارد.
گروه تحت سرپرستی عسگریان آنگونه که در بخش تاریخچهی سایت گروه صنعتی شیشه کاوه ذکر شده، به عنوان بزرگترين توليد كننده شيشه و بلور در بخش خصوصی در ايران و خاورمیانه شناخته میشود. خود عسگریان علاوه بر فعالیت اقتصادی -که از شیشه، صنایع پتروشیمی و شیمیایی گرفته تا متانول در چندین کارخانه تولید میکند- در هیئت مدیرهی چند موسسهی خیریه نیز حضور دارد. مؤسساتی که میتوانند راه را برای فرار مالیاتی افرادی مانند عسگریان باز کنند. چنانچه محمدرضا پورابراهیمی، رئیس وقت کمیسیون اقتصادی مجلس در سال ۱۳۹۵ در همایش استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی (IFRS) اعلام کرد:
درشرایطی که حدود ١٥ هزار مؤسسه خیریه در کشورمان وجود دارد، حدود نیمی از آنها غیرشفاف هستند و صورتهای مالیشان را منتشر نمیکنند.
در راستای همین امور خیریه، عسگریان تاکنون ۹۰ مدرسه و فضای آموزشی در کشور ایجاد کرده است که بیشتر آنها در استانهای مرکزی قرار دارند. او علاوه بر احداث سالن ورزشی و کارگاه آموزشی، هزینهی ساخت یک بیمارستان ۲۵۰ تختخوابی با متراژ ۲۷ هزار و ۵۰۰ مترمربع در ۵ طبقه در استان مرکزی را هم بر عهده گرفته است. اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان مرکزی هم جهت تقدیر و تشکر، کتاب زندگینامه و کارنامه ابراهیم عسگریان دماوندی را چاپ کرده است.
اما برای آذربایجانیها بیش از آنکه اشتغالزایی یا امور خیریهی عسگریان مورد بحث باشد، همیشه فجایع زیست محیطی و آسیبهایی که کارگران کارخانه «کاوه سودا»ی مراغه متحمل شدهاند به میان میآید. کارخانه کاوه سودای مراغه از مجموعه كارخانجات گروه صنعتی شيشه كاوه در اوایل دهه ۸۰ خورشیدی در نزدیکی روستای ورجوی (Vər Evi) جنب شهرک صنعتی مراغه آغاز به کار کرد، تا فراهم کننده بخشی از مواد اولیه کارخانجات تولیدی شیشه، مواد شوینده و سایر واحدها باشد.
تا اواخر دهه ۸۰ خورشیدی چندین بار حوضچه پساب این کارخانه شکسته و خسارتهای سنگینی به محیط زیست، زمینهای زراعی و باغهای چندین روستای شهرستان بناب (Binab) وارد شده است. چنانچه بیش از ۱۰ هزار هکتار از باغات و مزارع زراعی و ۲۰ واحد مسکونی را در شهرستان بناب تخریب و ۲۵ میلیارد ریال (با نرخ دلار سال ۱۳۸۹) خسارت به منطقه تحمیل شد.
سرطانِ «کاوه سودا»
آنگونه که روستاییان خسارت دیده در فاجعهی شکسته شدن حوضچههای پساب کارخانهی کاوه سودای مراغه میگویند، پساب کارخانهی کاوه سودا صرفاً در استخرها ذخیره نشده و از ابتدا خط لولههایی جهت انتقال پساب کارخانه به دریاچه ارومیه (Urumiyə) تعبیه شده بود. اما لولههای موجود ظرفیت کمی داشتند.
به گفتهی روستاییان اخیرا مسئولان کارخانه تصمیم گرفتهاند تا در مسیر بین کارخانه کاوه سودا و دریاچه ارومیه، با استفاده از خط لولهی دیگری پساب بیشتری از کارخانه را به دریاچه ارومیه انتقال دهند. با توجه به کارنامهی زیست محیطی کاوه سودا، طبیعتاً اهالی روستاهایی که در مسیر بین کارخانه و دریاچه ارومیه قرار دارند، مخالفت قاطع خود را با این موضوع اعلام کردهاند. زیرا علاوه بر تمامی خسارت و آسیب و آلودگیها، آنگونه که روستاییان میگویند بعد از شکستن حوضچههای پساب کارخانه، سرطان گوارش در این روستاها به طور دهشتناکی شیوع پیدا کرده است.
روستاهای زوارق (Zuvara)، تازه کند (Təzə Kənd) و ینگی کند (Yengi Kənd) تنها سه نمونه از روستاهای نزدیک بهم در شهرستان بناب از توابع استان آذربایجان شرقی هستند که در یک دهه گذشته سالانه چندین نفر از ساکنان آنها به دلیل ابتلا به سرطان گوارش جان خود را از دست دادهاند.
تا اینجای کار سخن از آن آلودگیهایی بود که بر روی زمین با چشم غیر مسلح دیده میشد. اما موضوع جدی مورد بحث، خروجی پساب این مجموعه است که نه تنها تصفیه نشده، بلکه با همان میزان آلایندگی رها میشود. چنانچه برخی از استخرهای آن ایزوله شده و مابقی پسابها در استخرهای خاکی نگهداری میشود که در نهایت پساب به آبهای زیر زمینی نفوذ کرده و بخشی هم بخار میشود. طبق تحقیقات انجام گرفته، علمکرد کارخانه کاوه سودا منجر به افزایش میزان شوری آبهای زیر زمینی در دشت بناب-مراغه شده و آبهای زیرزمینی منطقه را آلوده کرده است.
رنج کارگران تعدیل نمیشود
در مورد آسیبی که برخی از کارگران کارخانه کاوه سودا مراغه متحمل میشوند، ذکر این نکته کافی است که طبق ماده ۹۲ قانون کار، «کلیه واحدهای موضوع ماده ۸۵[۲] این قانون که شاغلین در آنها به اقتضای نوع کار در معرض بروز بیماریهای ناشی از کار قرار دارند، باید برای همه افراد مذکور پرونده پزشکی تشکیل دهند و حداقل سالی یکبار توسط مراکز بهداشتی درمانی از آنها معاینه و آزمایشهای لازم را به عمل آورند و نتیجه را در پرونده مربوطه ضبط نمایند.»
اما آنطور که کارگران اخراج شده از کارخانه کاوه سودا مراغه میگویند، برخی از کارگران کارخانه، خصوصاً آنهایی که در ارتباط مستقیم با مواد خطرناک شیمیایی مانند اسید، سیلیس (ماده اولیه شیشه) و… که سلامتی انسان را به طور جدی تهدید میکند مشغول به کار میشوند، در عرض کمتر از یکسال به نام تعدیل نیرو از کار اخراج شدهاند تا کارخانه مسئولیتی در قبال سلامت آنها عهدهدار نشود. این چرخهای است که برای کارگران بعدی و بعدی نیز تکرار میشود. همچنین در بعضی از حوادثی که منجر به فوت کارگران میشود، مسئولان کارخانه کاوه سودا مراغه حداکثر تلاش خود را به عمل میآورند تا با مقصر جلوه دادن کارگر متوفی، هزینهای را در قبال مرگ او در محل کار بر عهده نگیرند.
با نمکی که پاشیدند طوفان درو میکنند
هم اکنون ابراهيم عسگريان دماوندی قصد دارد تا کارخانهی دیگری را به مساحت ۴۵۰ هکتار در مراتع روستای قره قشلاق شهرستان سلماس احداث کند. همانطور که از نام آن پیداست، «کربنات سدیم» محصول تولیدی این کارخانه جهت استفاده در كارخانجات گروه صنعتی شيشه كاوه خواهد بود. ذبیح الله کاظمی، فرماندار سلماس درباره محصول این کارخانه گفته که «مواد اولیه این واحد تولیدی نمک و آهک بوده که در هر دو معدن شهرستان موجود است.»
بازهم همانگونه که از نام «کارخانه کیمیا کربنات سدیم» برمیآید، قرار است در این کارخانه هم مانند کارخانه کاوه سودا مراغه، نمک استحصال شده در فرآیند تولید به کربنات سدیم تبدیل شود که روش تولید آن ارزانترین و در عین حال آلایندهترین روش تولید است. این روش برآمده از سده ۱۸۰۰ میلادیست و نزدیک به ۲۰۰ سال از عمر آن گذشته است. در اصل چالش این روش کنترل پساب خروجی کارخانه است. زیرا پساب تولید شده در این روش قلیایی است و بایستی در تصفیهخانه ابتدا تصفیه و سپس دفع شود.
اما تا اینجای کار نه تنها مسئولان ذیربط در رابطه با پساب کارخانه کیمیا کربنات سدیم در سلماس سخنی به میان نیاوردهاند، بلکه سلف این کارخانه یعنی کاوه سودای مراغه نیز پس از ۲۰ سال فعالیت تا به امروز تصفیهخانه نداشته و فقط مجوز «موقت» جمعآوری پساب در لاگون «ایزوله» را دریافت نموده تا پس از رقیق کردن پساب، آنرا با خط لوله ایمن به «محیط» دریاچه ارومیه انتقال دهند.
کاظمی، فرماندار سلماس که بالاتر از او نقل شد در سخنان خود از محل معادن مورد نظر، خصوصاً معادن نمکی که قرار است در فرآیند تولید کربنات سدیم از آنها استفاده شود سخنی به میان نیاورده است، اما شواهد حاکی از آن است که این کارخانه نیز همانند کارخانه کاوه سودای مراغه نمک خود را از بستر خشکیدهی دریاچه ارومیه استخراج خواهد کرد. غافل از اینکه برداشت نمک از دریاچه بر هیچ مبنای زیست محیطی استوار نبوده و اثرات آن ابداً مطالعه نشده است. با اینحال از نتایج آن میتوان به تخریب بستر دریاچه و از بین رفتن توپوگرافی و شیب طبیعی رسوبات دریاچه اشاره نمود.
همچنین برداشت نمک از بستر دریاچه ارومیه موجب میشود تا اقلیم منطقه ناپایدار شده و پیوستگی رسوبات به کلی از بین برود و از خود ویرانهای به جا بگذارد. این ویرانه حتی میتواند منشأ گرد و غبار نمک شود و از نظر علمی احتمال وقوع گردباهای نمک در شهرهای اطراف دریاچه ارومیه را تشدید کند، زیرا استحصال نمک باعث میشود که غبار نمک در هوا پخش شود. حال اگر این نمک حاوی مواد و فلزات سنگین باشد، نگرانیها به مراتب بیشتر میشود.
چاههایی به عمق نمک
در این میان اهالی روستای قره قشلاق علاوه بر نگرانی از آلودگیها، تخریبهای زیست محیطی و از بین بردن معیشت روستاییان، مواردی که کارخانه کاوه سودا در مراغه و بناب در کارنامه خود دارد، همچنین نگران استفاده این کارخانه از آبهای زیرزمینی با حفر چندین حلقه چاه عمیق اند.
دادخواستی درباره موضوع این مقاله را در این لینک امضا کنید:
درخواست توقف ساخت کارخانه کربنات سدیم کیمیا در قره قشلاق شهرستان سلماس
فرماندار سلماس ۱۹ دی ۱۴۰۲ در گفتوگویی با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) گفته بود که «محل تأمین «نیاز آبی [این] واحد از محل آبهای سطحی رودخانه زولا و پساب تصفیهخانه فاضلاب شهر سلماس است». این در صورتی است که زولاچای (Zolaçay) رودی است فصلی در شهرستان سلماس که از کوههای اطراف کوزرش (Küzərəş) جریان یافته و قبلا به دریاچه ارومیه میریخت، اما اکنون به علت احداث سد بر روی این رودخانه دیگر آبی در مسیر انتهایی رودخانه جریان ندارد. ضمنا سد زولا در مدار تامین آب شرب شهرستان سلماس قرار دارد و تأمین نیاز آبی کارخانه کیمیا کربنات سدیم از آب سد زولا به معنی برداشت از محل تأمین آب روزانه ساکنین شهرستان سلماس است.
در مورد تصفیهخانه فاضلاب شهر سلماس و یا حداقل در مورد تصیفهخانهی شهرک صنعتی سلماس، آنگونه که فهیمه قمری، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان سلماس گفته بود «تصفیهخانه شهرک صنعتی سلماس بهدلیل عدم تناسب با نوع و مقدار پساب تولیدی واحدهای موجود در شهرک صنعتی، درسالیان گذشته همواره آلاینده بوده و باعث ایجاد مزاحمت برای روستاییان گردیده است.» پس با این حساب، گفتهی اهالی روستای قره قشلاق در مورد استفاده این کارخانه از آبهای زیرزمینی محتمل است.
با توجه به اینکه روستای قره قشلاق سلماس در شعاع ۱۰ کیلومتری دریاچه ارومیه قرار دارد، حفر چاههای عمیق در مراتع این روستا علاوه بر تاثیر بر افت آبهای زیرزمینی، پیشروی نمک در این آبها و شور شدن خاک در مدت زمان کوتاهی را محتمل میکند. چراکه خشکی دریاچه ارومیه خود عاملی بر تغییر اقلیم در مقیاس محلی شده و میزان بارشها در اطراف آن به شدت کاهش یافته است. در این صورت، برداشت آب از چاههای عمیق که هیچ تناسبی با بارشها و تغذیهی سفرههای زیرزمینی در آن منطقه ندارد، وضعیت را بیش از پیش بحرانیتر خواهد نمود. همچنان دشتی كه آب آن نشست كرده باشد ديگر تغذيه نمیشود، زيرا تمامی منافذ آن بسته شده و حتی اگر بارندگی هم بشود، ديگر سطح آب پائين نمیرود.
سلماس پیش از این فرونشسته بود
به گفتهی صمد موسوی، مدیرکل وقت منابع طبیعی و آبخیزداری استان آذربایجان غربی «دشت سلماس رتبه یک فرونشست زمین در کشور را دارد.» همچنین ناگفته نماند که به گفتهی یاسر رهبردین، مدیرعامل وقت شرکت آب منطقهای آذربایجان غربی، به دلیل برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی «فرونشست زمین در دشت سلماس فوق بحرانی است.»
جالب توجه است که به گفتهی فرماندار سلماس:
فرونشست حدود ۱۳ سانتیمتر یک موضوع پر مخاطره است که حدود ۱۴۰ هکتار از دشت سلماس به سمت آذربایجان شرقی را به مخاطره انداخته است. بر اساس اعلام اداره امور آب سلماس برداشت بی رویه آب از ۸۳۰ چاه عمیق و نیمه عمیق در این دشت نیز یکی از عوامل فرونشست زمین در دشت سلماس است که کسری ۵ میلیون مترمکعبی آب را در مخازن زیرزمینی به طبیعت سلماس تحمیل کرده است.
از همین رو کارخانه کیمیا کربنات سدیم با فرض استفاده از آبهای زیرزمینی جهت تامین نیاز آبی خود از طریق چاههای عمیق، وضعیت فرونشست زمین در دشت این شهرستان را بیش از پیش بحرانی نموده و فجایع وحشتناک دیگری را در سلماس رقم خواهد زد.
اعتراض و تهدید به تجاوز
همهی این نگرانیها باعث شد تا اهالی روستای قره قشلاق سلماس از چند ماه پیش به طور جدی درگیر این موضوع شوند. ۱۷ دی ۱۴۰۲ اولین تصاویر از برگزاری تجمع مسالمت آمیز اهالی روستای قره قشلاق در شبکههای مجازی منتشر شد.
مردم معترض قره قشلاق -به امید اینکه خواستههایشان محقق شود- با تصاویری از رهبر جمهوری اسلامی ایران و فرمانده سابق سپاه قدس و عبارتی همچون «جانم فدای رهبر» و «اهالی روستای شهید پرور…» که در بنرهایشان نوشته شده بود، دست به تجمع زدند تا از تخریب محیطزیست و فروپاشی معیشت روستایشان جلوگیری کنند.
این تجمعها در روزهای بعد هم ادامه داشت تا که با ورود نیروهای انتظامی و امنیتی به شدت سرکوب شد. نیروهای امنیتی و انتظامی با شلیک گلولههای ساچمهای و گاز اشکآور، تلاش داشتند مردم معترض را متفرق کنند. ماموران همزمان با اعمال خشونت و با استفاده از باتوم، اقدام به ضربوجرح شهروندان کردند. همچنین ماموران اداره اطلاعات سلماس نیز ۷۰ تن از اهالی روستای قره قشلاق از جمله زنان و مردان مسن را بازداشت و زنان معترض را تهدید به تجاوز کردند.
ثروت، معطل غارت
درست ۵ ماه قبل از این اتفاق، یعنی همان زمانی که اهالی روستای قره قشلاق سلماس با احداث کارخانه کیمیا کربنات سدیم درگیر شدهاند، ابراهيم عسگريان دماوندی در دیدار با ابراهیم رئیسی از مشکلات انتقال پساب کارخانه کاوه سودا میگوید.
عسگریان در این ویدیو شرکت کاوه سودا را تولید کننده ۶۰ درصد شیشه ایران معرفی میکند و میگوید سه کارخانه با ۱۶۰۰ پرسنل داریم اما الان تولیدمان «حداقل ۴۰ درصد» کاهش داشته و در پایان بلندتر میگوید «واقعا مقررات را اجرا نمیکنند.»
چند نفر همزمان صحبت میکنند، بعد یک نفر دیگر توضیح میدهد «مسئله اجتماعی است». او میگوید این شرکت قبلاً یک مسیر تخلیه فاضلاب کارخانه داشته، مسیر دچار مشکل شده، شرکت مطالعه کرده و مسیر جدید پیشنهاد داده و سازمان محیط زیست هم مجوز داده است. رئیسی در واکنش میگوید:
این را استاندار برود پیگیری کند، نگذارید این ثروت معطل بماند برای کار.
سخن پایانی
معطلنگذاشتن ثروت حاشیه برای عسگریانها، برآورد نگاه مراکز قدرت و ثروت به مناطق حاشیهای ایران است. فرقی نمیکند مرکز نام حکومت قبل و یا بعد از انقلاب ۵۷ را یدک بکشد یا دولتهایی که در هر کدام از آن حکومتها بر سر کار آمده باشد و یا عسگریان و امثالهم که در ساختاری شدیداً مرکزگرا رشد کرده و به ثروت هنگفتی دست یافته اند. چرا که آنها در وجود همدیگر تنیده شده اند. یکی به جای دیگری در مناطق مرکزی مدرسه میسازد و دیگری هم امکان معطل نگذاشتن ثروت در حاشیه و نیروی سرکوب فرودستان را اختیار آن یکی میگذارد.
چنانچه دکتر مهرداد وهابی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی و استاد دانشگاه سوربن شمالی توضیح میدهد:
در ایران امروز تصاحب ثروت برای فردی که رابطهی نزدیکتری با دستگاههای قوهی قهریه دارد آسانتر است از حفظ ثروت توسط فردی که از این امتیاز برخوردار نیست.
بر همین اساس ثروت عسگریانها درون مناسبات حاشیه مرکز با وجود تمامی تخریب و غارتها از حاشیه تأمین شده ولی برای مناطق مرکزی خیرات میشود. قوهی قهریه نیز هر امکاناتی را در اختیار آنها قرار میدهد تا صاحبان اصلی منابع را سرکوب، ثروت آنها را غارت و محیط زیستشان را تخریب کنند.
- یک دادخواست مرتبط را امضا کنید: دادخواست احیاء دریاچه ارومیه
پانویس:
[۱]. در این متن اسامی روستاها و سایر امکان ابتدا آنگونه که در اسناد رسمی ذکر میشود نوشته شده، سپس در داخل پرانتز نام اصلی آنها به ترکی و جهت فهم آسان با الفبای لاتین نگاشته شده است.
[۲]. ماده ۸۵ – «برای صیانت نیروی انسانی و منابع مادی کشور رعایت دستورالعملهایی که از طریق شورای عالی حفاظت فنی (جهت تأمین حفاظتفنی) و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (جهت جلوگیری از بیماری حرفهای و تأمین بهداشت کار و کارگر و محیط کار) تدوین میشود، برایکلیه کارگاهها، کارفرمایان، کارگران و کارآموزان الزامی است. تبصره – کارگاههای خانوادگی نیز مشمول مقررات این فصل بوده و مکلف به رعایت اصول فنی و بهداشت کار میباشند.»