یکی از سرشناس‌ترین چهره‌ها در تاریخِ بوم‌زنانه‌نگری کارولین مرچنت (Carolyn Merchant، متولد ۱۹۳۶ در راچستر در ایالت نیویورک آمریکا) است. مهم‌ترین اثرش کتابِ «مرگِ طبیعت: زن، بوم‌شناسی، و انقلابِ علمی»‌ را می‌توان مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اثر درباره‌ی علمِ جدید و انقلابِ علمی از نظرگاهی بوم‌زنانه‌نگر دانست. با انتشارِ این کتاب به سالِ ۱۹۸۰ بود که مرچنت به‌عنوانِ پژوهشگری پیشگام در زمینه‌ی پیوندهای انسان و طبیعت و یکی از سرچهره‌ها در پژوهش‌های زنانه‌نگر شناخته شد، هم در مطالعاتِ علم و هم در مطالعاتِ محیط‌ِ زیست.

آنچه مرچنت را متمایز می‌کند نگرش و تخصصِ او در زمینه‌ی تاریخِ علم است. او معتقد است که نگرشِ مکانیکی در باره‌ی طبیعت — همان نگرشی که با علمِ جدید رواج یافت — ریشه در نوعی نگاهِ مردسالار و سلطه‌گر دارد. در نظرِ او چنین نگرشی در باره‌ی طبیعت و زن پیش از دورانِ نو و انقلابِ علمی چنین فراگیر نبوده است.

After the Death of Nature. Carolyn Merchant and the Future of Human-Nature Relations. Edited By Kenneth Worthy, Elizabeth Allison, Whitney Bauman. Routledge  2019
After the Death of Nature. Carolyn Merchant and the Future of Human-Nature Relations. Edited By Kenneth Worthy, Elizabeth Allison, Whitney Bauman. Routledge 2019

آشنایی با اندیشه‌ی کسانی چون کارولین مرچنت که ستم بر زن و ستم بر طبیعت را در ارتباط با هم‌دیگر به بوته‌ی بررسی می‌گیرند برای ما ایرانیان بسیار بایسته می‌نماید، به‌ویژه اکنون که فصلِ تازه‌ای در تاریخِ ایرانی با جنبشِ «زن، زندگی، آزادی» ورق خورده است. با این روی اما گرچه یکی از آثارِ مرچنت با عنوانِ «بازآفرینیِ عدن»‌ در ایران با ترجمه‌ی مژگانِ درویش منتشر شده است، او در میانِ فارسی‌زبانان هنوز چنان‌ که باید شناخته نیست.

کتابی درباره کارولین مرچنت

به زبانِ انگلیسی یکی از تازه‌ترین و جامع‌ترین آثار درباره‌ی او کتابِ پس از مرگِ طبیعت: کارولین مرچنت و آینده‌ی پیوندِ انسان و طبیعت است که در انتشاراتِ راتلج منتشر شده است.

این کتاب که مجموعه‌ای از مقالات به قلمِ چندین پژوهشگر و کنشگرِ محیطِ زیست است میراثِ فکریِ مرچنت را به‌‌خوبی نقد و بررسی می‌کند. نویسندگان در این کتاب پژوهش‌ها و اندیشه‌های نوآورانه‌ی مرچنت در زمینه‌ی محیطِ زیست را واکاوی و واسنجی می‌کنند به این هدف که جایگاهِ انسان در طبیعت و نیز امکان‌ها برای پیوندهای سالم‌تر و درست‌تر با طبیعت را به‌تر بشناسند. هر یک از نویسندگان برداشت‌ و درکِ خود را درباره‌ی تأثیرِ مرچنت بر آموزش و پژوهش و بر کارهای دیگر دوستدارانِ محیطِ زیست در اختیارِ خوانندگان می‌گذارد.

در دهه‌ی هفتاد جنبشِ زنان با کارِ کسانی چون مرچنت جانی تازه گرفت. پیش از این دهه نیز بسیاری دیدگاه‌ها درباره‌ی زنان را می‌توان در اروپا و آمریکا سراغ گرفت که به‌روشنی و آگاهانه نگرش‌هایی درباره‌ی طبیعت را بازتاب داده‌اند. اما پیوندِ میانِ این دو نگرشِ ویرانگر، یکی پست شمردنِ زنان و دیگری پست شمردنِ طبیعت، پیش از این زمان به‌ندرت موضوعِ بحث و گفتگو شده بود.

کتاب در سه فصل به‌ترتیب به دیدگاهِ فلسفیِ مرچنت در کتابِ مرگِ طبیعت، خوانشِ او از تاریخِ زیست‌محیطی، و دیدگاهِ او در زمینه‌ی سیاستِ محیطِ زیست را معرفی و واکاوی می‌کند. همچنین، سوزان گریفین که خود از سرشناسانِ بوم‌زنانه‌نگری است پیش‌گفتاری بر این کتاب نوشته است که نقش و تأثیر مرچنت را به‌نیکویی نشان می‌دهد.

در این پیشگفتار می‌خوانیم:

«تغییراتِ بزرگ در شیوه‌ی زندگیِ ما انسان‌ها معمولاً به‌دنبالِ تغییراتِ بزرگ در شیوه‌ی اندیشیدن‌مان روی می‌دهد. دیدگاه‌های اندیشمندانی چون ولتر، روسو، جان لاک، مری ولستون‌کرافت و امانوئل کانت نگرشِ آدمیان را به‌طورِ بنیادی تغییر دادند. این تغییرِ نگرش‌ها برای انقلاب آمریکا نیز الهام‌بخش بود و مردم‌سالاری را در چشم پایه‌گذارانِ حکومت جدید و مستقل در آمریکا شدنی جلوه داد. در دهه‌ی شصت زنان در آمریکا می‌دیدند که تغییراتی بنیادین روی می‌دهند، و می‌توانستند در این تغییرات مشارکت کنند. اصلی‌ترین رخدادها در جهتِ تغییر در این دوره عبارت بودند از جنبشِ آزادیِ بیان که در مخالفت با مک‌کارتیسم شکل گرفت، جنبشِ حقوقِ مدنی، جنبشِ نیرومندِ ضدجنگ در واکنش به حضورِ آمریکا در ویتنام، جوانه‌های جنبشی در پاسداری از محیطِ زیست، و جنبشی برای حقوقِ زنان. و این جنبش‌ها علیه ستم و سرکوب، همچون دیگر جنبش‌های اجتماعی و سیاسی، از اندیشمندان و نویسندگان عمیقاً‌ تأثیر می‌پذیرفت. جیمز بالدوین، نورمن اُ براون، هربرت مارکوزه، سیمون دو بووار، راشل کارسون، و دوریس لسینگ از جمله اندیشمندانی بودند که با همدیگر بستری فکری و مفهومی برای تغییر فراهم آوردند.

کارولین مرچنت: بازآفرینی عدن، ترجمه مژگان درویش، نشر اندیشه احسان ۱۳۹۹
کارولین مرچنت: بازآفرینی عدن، ترجمه مژگان درویش، نشر اندیشه احسان ۱۳۹۹

مجموعه کارهای چشمگیری که کارولین مرچنت انجام داده نیز در این زمره جای می‌گیرد، در زمره‌ی اندیشه‌هایی که طرح‌انداز هستند و تا کنون بر آینده‌ی مشترکِ انسان‌ها تأثیری شگرف گذاشته‌اند و همچنان خواهند گذاشت. در طیِ بیش از چهار دهه کار و پژوهشِ بی‌وقفه، مرچنت پیوندی را به ما نشان داده میان نگرشِ حاکم در جامعه درباره‌ی زنان، نقش‌های گوناگونی که در گذشته و اکنون به زنان داده شده، و بوم‌شناسی و مسائلِ بزرگ‌تر در زمینه‌ی عدالتِ اجتماعی. نخستین اثرش “مرگ طبیعت” به دو نمونه از بنیادی‌ترین و ویرانگرترین انگاشت‌ها در فرهنگِ باختری می‌تازد: یکی این انگاشت که طبیعت ماده‌ی مرده و بی‌جان است و زین‌رو می‌توان به‌دلخواه در آن دستکاری و از آن بهره‌برداری کرد، و دیگری این انگاشت که زن چون نسبت به مرد به طبیعت نزدیک‌تر است از نظرِ زیستی جایگاهی فروتر نسبت به مرد دارد.

در دهه‌ی هفتاد جنبشِ زنان با کارِ کسانی چون مرچنت جانی تازه گرفت. پیش از این دهه نیز بسیاری دیدگاه‌ها درباره‌ی زنان را می‌توان در اروپا و آمریکا سراغ گرفت که به‌روشنی و آگاهانه نگرش‌هایی درباره‌ی طبیعت را بازتاب داده‌اند. اما پیوندِ میانِ این دو نگرشِ ویرانگر، یکی پست شمردنِ زنان و دیگری پست شمردنِ طبیعت، پیش از این زمان به‌ندرت موضوعِ بحث و گفتگو شده بود. اینکه چنین موضوعی تا آن زمان به‌جد طرح نشده بود به این دلیل نبود که کسی باور نداشت که در روابطِ اجتماعی گونه‌ای هم‌ارزی در میانِ زن و طبیعت برساخته شده است بلکه به این دلیل بود که این هم‌ارزی بسیار پذیرفته و در نگرشِ انسان‌ها سخت جاافتاده بود، طوری که به‌ندرت در آن چون و چرا می‌شد. مرچنت در “مرگِ طبیعت” با پژوهشی موشکافانه در زمینه‌ی تاریخ به ما نشان می‌دهد که انقلابِ علمی و قدرتِ فناورانه که در پیِ آن آمد زنان را رهایی نبخشید بلکه، چون طبیعت را به مکانیسمی بی‌روح و بی‌معنا فروکاست، ارزشِ زنان در جامعه‌ی غربی را کاهش داد و حتا زمینه‌ای پدید آورد که در آن زن که درمانگر و مراقبت‌کننده بود ستم و آسیب دید. با این حال، کارِ مرچنت علیه علم نیست بلکه او فقط انگاشت‌هایی فلسفی را به پرسش می‌گیرد که در پساپشتِ بسیاری از اظهارنظرهای علمی جای دارند، مهم‌تر از همه این انگاشت که طبیعت ماده‌ی مرده و بی‌جان است، انگاشتی که هر شکل از استفاده و بهره‌ بردن از طبیعت را توجیه کرد، به‌ويژه در زمانه‌ای که نظامِ سرمایه‌سالاری نیز ظهور یافت.»