۵ تیر ۱۴۰۲: در دانشکده‌ی مدیریت و حسابداری در دانشگاه علامه طباطبایی، مأمور حراست سر یک دانشجوی معترض را محکم به دیوار راه‌پله می‌کوبد و بی‌‌توجه و بی هیچ نگرانی از پله‌ها پایین می‌رود. این رفتار خشن و وحشیانه باعث شد بحث‌ها درباره‌ی خشونت در دانشگاه‌ها و نقش اداره‌ی حراست در دانشگاه‌ها دوباره برانگیخته شود.

https://www.youtube.com/shorts/OQs9IARYK1g

گرچه برخوردهای خشن و وحشیانه‌‌ی حراستی‌ها با دانشجویان معمولاً در اعتراض‌های دانشجویی و برای مثال با اوج‌گیریِ خیزشِ «زن، زندگی، آزادی» بسیار بیش از پیش به چشم آمده است اما این گونه برخوردها پیشینه‌ی درازی دارد و فقط اندک‌شمار نمونه‌هایی از آنها به بیرون درز می‌کند و به اطلاع عموم می‌رسد. گذشته از این، بدرفتاریِ حراستی‌ها با دانشجویان همیشه در شکل فیزیکی و صلب نیست که بشود آن را با دوربین ثبت کرد و به داوریِ عموم گذاشت. تذکرهای نابه‌جا، ناسازگویی به دانشجویان، و پاپوش درست کردن برای دانشجویان به جهت سؤاستفاده یا ترساندن، اینها برخی دیگر از رفتارهای مأموران حراست با دانشجویان است. تذکرهای زبانیِ این افراد، به شیوه‌ای بی‌ادبانه و توهین‌آمیز، به‌ویژه به دانشجویان دختر، ازجمله کارهایی است که از سال‌ها قبل در دانشگاه‌ها رایج بوده است.

دانشجویان غالباً خاطرات تلخ و تأمل‌برانگیزی از رفتارهای حراستی‌ها تعریف می‌کنند. محسن که دوران دانشجویی‌اش در دانشگاه بهشتی به چندین سال قبل برمی‌گردد تعریف می‌کند که چگونه در زمان دانشجوییِ او یک مأمور حراست تقریباً هر روز از یک دانشجوی دختر ایراد انضباطی می‌گرفته و آن دانشجو همواره در ترس و هراس بوده و سعی می‌کرده خودش را از چشم آن مأمور دور نگاه دارد.

بدرفتاریِ حراستی‌ها با دانشجویان همیشه در شکل فیزیکی و صلب نیست که بشود آن را با دوربین ثبت کرد و به داوریِ عموم گذاشت. تذکرهای نابه‌جا، ناسازگویی به دانشجویان، و پاپوش درست کردن برای دانشجویان به جهت سؤاستفاده یا ترساندن، اینها برخی دیگر از رفتارهای مأموران حراست با دانشجویان است.

مصطفی می‌گوید که یک بار در یک تجمع اعتراضیِ آرام در پشتیبانی از دانشجویانی که خوابگاه نداشتند، مأمور حراست توهین‌آمیزانه به او هشدار داده که برایش پرونده درست می‌کند. او می‌گوید دو روز بعد نامه‌ای از کمیته‌ی انضباطی برای مراجعه و توضیحات دریافت کرده است.

البته کار حراستی‌ها به زمان‌هایی که دانشجویان اعتراض می‌کنند محدود نمی‌شود. آنها معمولاً در دانشکده‌ها و مکان‌های عمومیِ دانشگاه گشت می‌زنند و به خیال خودشان با ایجاد رعب از «هنجارشکنی‌ها» پیشگیری می‌کنند. حامد می‌گوید که حراستی‌ها حتا در محوطه‌های خوابگاهی و گاهی حتا در محیط بیرون از دانشگاه هم قلدری‌هایشان را نشان می‌دادند. او معتقد است که این افراد حتماً از درآمد و مزایای بالایی برخوردار هستند یا به آنها قول ارتقا به سطوح بالاتر داده می‌شود، چراکه هرکسی حاضر نیست چنین کارهایی را چنان مشتاقانه انجام دهد.

Ad placeholder

از کجا می‌آیند؟ مسئولشان کیست؟

روشن نیست که چه نهادی و چگونه بر کار حراستی‌ها نظارت می‌کند. محمدرضا می‌گوید که یک بار پس از برخورد نامناسبی که یک مأمور حراست با او داشته است شکایت‌نامه‌ای تنظیم کرده و به کمیته‌ی انضباطیِ دانشگاه داده است و آنها به او قول رسیدگی داده‌اند اما آن شکایت پس از چندین مراجعه راه به جایی نبرده است.

مأموران حراست چگونه و در چه فرایندی برای این کار انتخاب می‌شوند؟ در این باره اطلاعات روشنی در دست نیست. اما از شیوه‌ی برخورد این افراد به‌خوبی مشخص است که تحصیلات بالایی ندارند، آموزش خاصی برای برخورد مناسب ندیده‌اند، و صرفاً بر اساس معیارهای ایدئولوژیک و اطلاعاتی استخدام شده‌اند.

برخی از دانشجویان گزارش کرده‌اند که از سوی مأموران حراست بازجویی و تهدید شده‌اند که چنین کارهایی از سطح کارمندان ساده‌ فراتر می‌رود و نیاز به کسانی در حدِ مأموران اطلاعاتی دارد. همچنین برخی از دانشجویان گفته‌اند که در دانشگاه‌هایشان حراستی‌ها حتا نام‌های مستعار بر خود داشته‌اند و کسی مشخصات واقعیِ آنها را نمی‌دانسته است.

آنچه گفتیم همه نشان از این واقعیت دارد که کارکردِ حراستِ دانشگاه‌ها در ایران فاقد شفافیت است و سازوکار مشخصی برای پاسخ‌گو گرداندنِ این نهاد وجود ندارد. نقش حراست به‌جای آنکه در چارچوب قانونیِ مشخصی تعریف شده باشد در حقیقت اجرای دستورات حکومتی به شکلی کور و بی‌قانون است. از همین رو دست حراستی‌ها در قلدری باز است.

 طبیعتاً اکنون در دوران پسا-خیزش که دانشجویان به‌طور فردی به کنش‌های آزادی‌جویانه‌‌ گرایش دارند هرچه بیش‌تر شاهد قلدری‌های حراستی‌ها خواهیم بود. نقد این نهاد، مطالبه‌‌گری درباره‌ی شفافیت در کارکردِ آن، و پاسخ‌گو گرداندنِ آن باید بخشی از کوشش‌های این دوران باشد.