انتخابات روز یکشنبه گذشته، ۲۵ ژوئن، در یونان اکثریت محافظه کار را به قدرت رساند و در عین حال، سه حزب نئونازی و فاشیستی دیگر نیز موفق شدند کرسیهایی را در پارلمان را به دست آوردند. با فروپاشی آلترناتیو چپ برای ریاضت اقتصادی و امتناع بیش از ۴۷ درصد واجدین شرایط از رأی دادن، گروههای نئوفاشیست و اولترا ارتدوکس یونان را به سمت راست کشاندند.
حزب پیروز
حزب محافظه کار دموکراسی نوین در دوره دوم انتخابات پارلمانی کشور با کسب ۴۰,۵ درصد آرا و ۱۵۸ کرسی به پیروزی قطعی دست یافت، پیروزیای علیرغم چهار سال رسواییهای مالی متوالی، افشای یک شبکه گسترده شنود اطلاعاتی و جاسوسی از شهروندان و مرگ ۵۷ نفر در تصادف قطار که علت آن سهل انگاری و بی توجهی دولت بود. ادعاهای مداوم در مورد عقب راندنهای پناهجویان در مرزهای یونان – و استخدام نیروهای امنیتی توسط دولت برای تسهیل این اخراج غیرقانونی – بحثهای مهمی است که در بروکسل هم دنبال میشوند.
در سال ۲۰۱۹، اولین حرکتهای دولت میتسوتاکیس تنها چند روز بعد از کسب قدرت شگفتانگیز بود. او بعد از حمله فوری به قوانین و مقررات مهاجرتی و پناهندگی و حذف خدمات درمانی برای بخش بزرگی از جمعیت پناهجویان و مهاجران، سرویس اطلاعاتی و رادیو و تلویزیون ملی را تحت کنترل «شخصی» خود قرار داد، پلیس و ارتش را تقویت کرد و قوانین کار، بهداشت و مالی نئولیبرال را تصویب کرد؛ مزایای کارگری را کاهش داد و صندوقهای مالی بین المللی را برای خرید بدهی هزاران یونانی دعوت کرد و باعث شد تا خانههای مردم به عنوان وثیقه طلب شود. طرفداران او استدلال میکنند که او نظم و انضباط مورد نیاز و یک اخلاق کاری غربی را به یونان آورده است. مخالفان اما معتقدند که او به سطح معیشت عمومی حمله کرده است تا دوستانش را در امور مالی بین المللی جا دهد؛ چیزی که حزب مخالفی مانند روز۲۵ به رهبری یانیس واروفاکیس (وزیر سابق اقتصاد یونان در ۶ ماهه اول قدرت سیریزا در سال ۲۰۱۵) به آن میگوید اولیگارشهای مالی یونان.
نیروهای چپ میانه
احزاب چپ میانه سیریزا و سوسیال دموکرات پاسوک با کسب ۱۷,۸ و ۱۲,۱ درصد آرا، به ترتیب ۴۷ و ۳۲ کرسی را به خود اختصاص دادند.
دیمیتری پاپادیمولیس، نماینده پارلمانی سیریزا و معاون رئیس پارلمانی اروپا در گفت و گو با رسانهها پس از انتخابات گفته بود:
این دوران سختی برای هر نیروی چپگرا، مترقی و دموکرات است. ما راستگراترین مجلس را از زمان سقوط حکومت خونتا داریم. با یک حزب محافظ کار کاملاً قدرتمند و یک راست افراطی بسیار قوی. پس از سال ۱۹۷۴، نیروهای ترکیبی چپ و نیروهای مترقی گسترده تر، از نظر درصدی کمترین تعداد را در این مجلس دارند.
راست افراطی
سه حزب نئونازی و فاشیستی، شامل دو حزب که قبلا هرگز وارد پارلمان نشده بودند، کرسیها را به دست آوردند.
حزبی به نام «اسپارتان» سیزده کرسی به دست آورد. این نام اشاره به نیروهای «اسپارتی» دارد که در جنگ با خشایارشاه، حاکم امپراطوری باستانی هخامنشیان، شرکت کردند. این حزب به تعبیر منتقدین، باقی مانده حزب نئونازی «طلوع طلایی» است که در پی قتل هدفمند مهاجران و یک خواننده ضد فاشیست یونانی، بهعنوان یک حزب جنایتکار شناسایی و منحل شد و رهبرانش به زندان افتادند.
«راه حل یونانی» یک حزب افراطی ناسیونالیست که خواستار تشکیل اتحاد با روسیه بر اساس تئوریهای الکساندر دوگین، ساختن حصارهای برقی مرزی و بازگشت به ارزشهای سنتی است، دوازده کرسی کسب کرد و حزب محافظه کار-مسیحی «پیروزی»، ده کرسی به دست آورد. انتقاد این حزب بر سر «بیرون کردن جمعیت بومی کشور و جایگزینی خشونت آمیز آن با جمعیتی کاملاً خارجی (از نظر فرهنگ، اصل، مذهب، زبان) است.» آنها بر یک نظریه توطئه که در محافل راست افراطی رایج است متمرکز هستند که ادعا میکند «اتحادیه اروپا در تلاش است تا جمعیت سفیدپوست اروپا را از طریق مهاجرت گسترده نابود کند.» این حزب همچنین با بسیاری از چهرههای کلیسای ارتدکس یونان نزدیک است.
این احزاب با هم ۱۶ درصد آرا و ۳۵ صندلی پارلمان را اشغال کردهاند. حتی در دوران اوج بحران اقتصادی و پارلمانی در یونان طی سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۵، حزب نئونازی طلوع طلایی با ۷ درصد حمايت همراه بود. مجموع این نیروها روشن میکند که با انتخابات روز یکشنبه گذشته، محافظه کارترین نیرو از زمان پایان دیکتاتوری نظامی خونتاها در سال ۱۹۷۴ وارد پارلمان شده است. این احزاب مجموعا نمایانگر مجموعهای فاشیستی از ملی-مذهبیون افراطی هستند. احزابی که حول مجموعهای از اصول متحد شدهاند که عمدتا بر خصومت با مهاجرت، نگرانی در مورد جمعیت یونانی، بدبینی نسبت به اتحادیه اروپا، خصومت با ترکیه بعنوان دشمن تاریخی و مقدونیه شمالی بعنوان اقتشاش در تاریخ واقعی یونان، مواضع قوی ضد زن، ضد سقط جنین، ضد جامعه رنگینکمانی و آمیخته با دینداری سرسام آور و نزدیکی با کلیسای ارتدوکس بنیان گذارده شده که تمرکزشان برای جلب رأی مخصوصا در جوامع روستایی و شهرهای کوچک شمال کشور بوده است.
بحثها در میان نیروهای چپ
بحثهای رسانههای عموماً چپگرای یونانی، مشکل را در مسائلی میبینند که زمینه مساعدی را برای قدرتگیری عناصر فاشیست فراهم میکنند و همچنان بر جامعه یونان حاکم هستند. به عنوان مثال، یونان هنوز در دوره نقاهت از فاجعه اقتصادی است که منجر به کمک مالی عظیم اتحادیه اروپا و سپس سیاستهای سخت ریاضتی ناشی از آن شد. با این حال، ادامه بحران انسانی پناهدگان و تبلیغات منفی عظیم علیه آن یکی دیگر از عواملی است که منقدین آن را برجسته میکنند. در این روایت، پناهندگان دشمن و خطر بالقوه تعریف میشوند که آینده کشور و موضوع یونانیت مسیحی را با چالش مواجه کردهاند.
در عین حال، رأیدهندگان احساس کردند که پیام احزاب حزب چپگرا مانند سیریزا نامشخص است و بسیاری از نحوه انجام مذاکرات این حزب با اروپا و طلبکاران یونان در سال ۲۰۱۵ همچنان به شدت ناامید و عصبانی هستند.
علاوه بر این نحوه مدیریت کشور و ضعف گسترده در رفع موانع در دوره حکمرانی سیریزا بر نارضایتیها افزود.
حزب سوسیالدموکرات پاسوک که در انتخابات قبلی حتی شانس ورود به پارلمان را نداشت، این بار موفق شد با بیش از ۱۱ درصد آرا وارد پارلمان شود. این همان حزبی است که به صورت سنتی همراه با دموکراسی نوین، حکمران اصلی دهههای پس از حکومت خونتا در یونان بود. بازگشت این حزب به صحنه سیاست بیشتر رأی افراد بالای ۴۰ سال و تمایلات آنها را نشان میدهد که به یک نوع نوستالژی از سالهای دهه ۱۹۹۰ روی آوردند. در عین حال که رأی افراد زیر ۳۵ سال عموما به دو حزب سیریزا و مرا۲۵ ریخته شد که رادیکالتر از بقیه هستند.
اما موفقیت بیشتر برای حزب کمونیست یونان روی داد. این حزب همواره با بیش یا کمتر از ۵ درصد آرا وارد پارلمان میشد اما این بار، موفق شد تا ۷,۷ درصد آرا را بدست آورد. رویکرد منفی این حزب به جنگ اوکراین گسستی در سیاستهای استالینیستی و پرو-روسیه آن بود که در جذب آرا نقش داشت تا به این ترتیب با کسب بیش از ۱۰۰هزار رأی بیشتر، ۲,۵ درصد به آرای قبلی خود بیافزاید.
شکست اصلی در این انتخابات را شاید باید شامل حال حزب MeRA25 دانست که برای ورود به پارلمان در این دوره رأی کافی به دست نیاورد. این حزب در سال ۲۰۱۵ و پس از جدایی یانیس واروفاکیس وزیر وقت اقتصاد سیریزا شکل گرفت و هدف خود را تقویت نیروی مترقی و ضد سرمایهداری در اروپا قرار داد که از جمله اعضای برجسته آن میتوان به نوام چامسکی، نائومی کلایم و راجر واترز اشاره کرد. واروفاکیس رهبر این حزب پس از اعلام نتایج اظهار تأسف کرد و گفت:
ما نتوانستیم مقاومت یک دهه در برابر کمکهای مالی و ریاضت اقتصادی فاجعه بار را به یک ائتلاف مترقی تبدیل کنیم… ما نتوانستیم از تبدیل خشم به یک جنبش راست افراطی جلوگیری کنیم.
اما بزرگترین بازنده این انتخابات الکسیس سیپراس رهبر حزب سیریزا بود که با پذیرش شکست، استعفای خود از رهبری حزب را هم تسلیم کمیته مرکزی این حزب کرد. او در یک پیام ویدیویی ضمن اعلام استعفا گفت:
من خوش شانس بودم که اولین نخست وزیر چپگرای کشور بودم. هر روز اما، روز جنگ بود. در ابتدا با اروپای مشکوک و شاکی به یونان روبرو بودیم، در داخل و خارج از کشور با فشار و باج گیری مواجه بودیم. ما باید یکی یکی یک سیریزای جدید بسازیم که چالشهای جدید زمان را درک کند و انتظارات را برآورده نماید. این تصمیمات اول به من مربوط میشود که در این چرخه رئیس حزب بودم. من در ۳۴ سالگی فهمیدم که این سفر مشکلاتی داشت، اما هیجان انگیز بود. انقدر که یک حزب کوچک به ستون فقرات جناح مترقی در کشور تبدیل شد.
از میان تفسیرها
در ادامه واکنشها به نتایح انتخابات، سردبیر روزنامه داکومنتو، از پرتیراژترین روزنامههای یونان در ستون هفتگی خود نوشت:
نخست وزیری که دوباره انتخاب شده نه تنها مخالف سیاسی آشکاری ندارد، بلکه ترکیب نیروهای پارلمان به او اجازه میدهد تا به عنوان یک رهبر منحصر به فرد ظاهر شود که باید به او گوش فرا داد. سیریزا، با یا بدون چیپراس به دلایل مربوط به آشفتگی داخلی و همچنین ناتوانی در ایجاد سیاست به هر حال تهدید کمی است.
کوستاس واکسوانیس مینویسد:
چگونه میتسوتاکیس موفق به این پیروزی شد؟ توضیحات و نظریههایی وجود دارد. بله، توسط کارچاق کنها و کانالهای تبلیغاتی محافظت میشد، توسط دلالها اطلاعات بدست میآورد و هدایت میشد، پولهای دولتی که آشکارا و مخفیانه در نقاط مختلف توزیع میشد، الگوریتمهای تحمیل شده و دستکاری اینترنتی و شبکههای اجتماعی با ترولها. همه آنها اعمال شدند، اما چیز دیگری نیز مهم است. میتسوتاکیس خط مشی روشنی داشت که در هنگام شکل دادن به یک رهبر قوی، قاطع و تسلیم ناپذیر نشان میداد. حتی زمانی که «تسلیم نشدن» اقتدارگرایی و بی احترامی را در جمهوری به اثبات رساند، در میان تودههای مردمی تصویر و کاربرد دیگری داشت. هیچ مردمی رهبری را انتخاب نمیکنند که تصویر قاطعیت و پویایی از خود نشان ندهد، حتی اگر این در نهایت به قیمت جامعه تمام شود.
امتناع اعتراضی
علیرغم این وضعیت ناامید کننده در صندوقهای رأی، وضعیت سیاسی-اجتماعی در یونان در نتیجه چند سال بسیج اتحادیههای کارگری و جنبشهای اجتماعی، رادیکال و اعتراضی است. بسیاری شرکت نکردن ۴۷ درصدی در انتخابات را نشانه یک «نه» قاطع و بزرگ به تمامی ساختار حاکم در کشور میدانند.
معترضان مدتهاست که سیاستهای دولت برای کاهش خدمات اجتماعی و افزایش خصوصیسازی را محکوم میکنند و این به امری عادی در بحثها و فعالیتهای روزمره تبدیل شده است.
نارضایتی اجتماعیای که در جامعه یونان احساس میشود با فاجعه تصادف قطار در ماه فوریه تشدید شد، آنهم در شرایطی که خشم جامعه به دلیل افزایش هزینههای زندگی و رفتارهای تحقیر آمیز نخست وزیر راستگرای این کشور بیشتر هم شده است. کیریاکوس میتسوتاکیس با وجود اینکه از نظر اجتماعی آدم مناسبی برای مدیریت کشور به نظر نمیرسید، اما قدرت را از حزب چپ گرای سیریزا در پیروزی قاطع انتخابات سال ۲۰۱۹ گرفت و وعده داد که نظم و رفاه را برای کشوری که به سختی روی پاهایش پس از فروپاشی اقتصادی ایستاده است، به ارمغان بیاورد. او اکنون دوباره پیروز شده است.