پت پارکر، شاعر و فعال سیاه‌پوست لزبین آمریکایی، این سخنرانی را در اوت ۱۹۸۰ در کنفرانس باستا در آکلند، کالیفرنیا ایراد کرد. به نمایندگی از سه سازمان: شورای انقلابی زنان سیاه‌، نبرد ساعت یازدهم (Eleventh Hour Battalion) و مرکز فمینیستی سلامت زنان در آکلند. پارکر در این سخنرانی به پیوندهای قدرت‌های امپریالیستی که در برابر انقلاب ۱۳۵۷ مردم ایران قد علم کردند و انواع اشکال ستم و انقیاد بر زنان، سیاهان آمریکا و سایر گروه‌های تحت ستم و استعمار اشاره می‌کند. او در فاصله کوتاهی پس از وقوع انقلاب ایران، به سختی از سیاست خارجی آمریکا و سازشکاری برخی گروه‌های فعال انتقاد می‌کند و همزمان چشم‌اندازی برای اتحاد چپ‌گرایان، فمینیست‌ها و فعالان حقوق سیاهان و ملت‌های تحت استعمار، ترسیم می‌کند. صدای پارکر و صراحت سیاسی‌اش در طی دهه‌ها استمرار جنگ‌افروزی‌های امپریالیستی و شکست جنبش‌های انترناسیونالیستی فمینیستی و چپ بی‌رمق شده اما همچنان ضرورت خود را اثبات می‌کند.
مترجم: محدثه زارع

من در کنفرانس‌های زیادی شرکت داشتم، گرد‌هم‌آیی قانون اساسی مردم (People’s constitutional) در واشنگتن، کنفرانس زنان درباره خشونت در سان‌فرانسیسکو، کنفرانس لزبین در لس آنجلس، تریبونال بین‌المللی درباره جنایت‌ علیه زنان در بلژیک. به کنفرانس‌های زیادی رفتم که نمی‌توانم نام همه آن‌ها را بیاورم و بسیاری از آنها را می‌خواهم فراموش کنم، اما تا به حال با این میزان توقع و حس ضرورت در کنفرانسی شرکت نکرده‌ام.

ما در زمانه‌ای بحرانی هستیم. نیروهای امپریالیستی در جهان با مشکلات جدی مواجه شده‌اند؛ آنها دیگر نمی‌توانند با زور تهدید، دنیا را کنترل کنند؛ و بی‌تاب شده‌اند و باید هم بی‌تاب باشند. کاری که ما این آخر هفته اینجا می‌کنیم و دستاورد ما در این کنفرانس می‌تواند تاثیرگذار باشد و در اینکه آیا زنان بار دیگر می‌توانند نه تنها در این کشور بلکه در همه دنیا دور هم جمع شوند، نقش ایفا کند.

ما با بحرانی‌ترین دوران در تاریخ جهان مواجهیم. ابرقدرت‌ها نمی‌توانند ببینند که ما نیروهایمان را تجمیع کنیم و فعالیت کنیم تا زمین را از شر آنها خلاص کنیم و ما استطاعت این را نداریم که متوقف شویم.

برای اینکه موقع ترک این محل آماده باشیم که با یک نیروی قدرتمند علیه امپریالیسم مبارزه کنیم باید فهمی واضح از چیستی امپریالیسم و چگونگی بروز آن در زندگی‌هایمان داشته باشیم. برای فهم سرشت امپریالیسم شاید آسانتر باشد که ببینیم چگونه این کشور با سایر کشورها برخورد می‌کند. دیدن اینکه چگونه منافع شرکت‌های نفت در رابطه ما با شاه ایران نقش ایفا کرد، پیچیدگی سیاسی زیادی نمی‌طلبد. مردم ایران استثمار شدند تا آمریکایی‌ها سوار هیولاهای تشنه سوخت شوند. و این احتمالا بخشی از امپریالیسم است که ما در فهمش مشکل داریم.

بقیه جهان استثمار می‌شود تا استاندارد زندگی ما تضمین کند. ما که ۵ درصد جمعیت جهان را تشکیل می‌دهیم ۴۰ درصد نفت دنیا را مصرف می‌کنیم.

درباره پت پارکر

پت پارکر (۱۹۴۴-۱۹۸۹) شاعر لزبین سیاه‌پوست آمریکایی، از اعضای بلک پنتر، عضو شورای انقلابی زنان سیاه‌پوست و موسس کالکتیو انتشارات زنان بود. پارکر در اشعار، سخنرانی‌ها، متن‌ها و نامه‌هایش از سیاستی رادیکال دفاع می‌کرد که هم‌سرنوشتی سیاهان، زنان، ملت‌های تحت استعمار و جز آن باید مد نظر قرار گیرد. پارکر نمونه اعلای روشنفکر و فعال سیاسی بود که منش زندگی‌اش در امتداد سیاست‌ رهایی‌بخشی‌ است که دنبال می‌کند. او در مجموعه کتاب شعرش «جنبش سیاه‌‌» (۱۹۷۸) از دو ازدواج و طلاقش روایت می‌کند و سپس سیاست رادیکالی را به شعر در می‌آورد که در پی این جدایی‌ها و سپس کشته شدن خواهر پارکر به دست همسرش، دنبال کرد. آدری لرد، دوست و معتمد پارکر در یکی از نامه‌نگاری‌های متعددشان، در حالی که هر دو در جدال با سرطان بودند، نوشت: «پت، ما هر دو زنان بسیار آسیب‌پذیری هستیم. این واقعیت که ما از آسیب‌پذیری‌هایمان بزرگترین نقاط قوت‌‌مان را ساختیم باعث می‌شود زنان قدرتمندی باشیم و نه شکست‌خورده. دوستت دارم. و احیانا اگر پیش از این تلاش کردی/ که با من سخن بگویی/ و من نتوانستم بشنوم/ این کلمات باقی می‌مانند/ جای آن هوای مرده/ که هنوز/ بین ما است.»

به عنوان ضدامپریالیست‌ها ما باید برای نابودی همه دولت‌های امپریالیست تلاش کنیم؛ و باید متوجه شویم که با این کار عمیقا استاندارد زندگی‌ای را که اکنون داریم از آن لذت می‌بریم تغییر خواهیم داد. ما نمی‌توانیم از یک طرف درباره انقلاب کردن در این کشور صحبت کنیم و در عین حال حاضر نباشیم نوارهای ویدیو و خودروهای تفریحی‌مان را از دست بدهیم. یک ضدامپریالیست استثمار طبقه کارگر را می‌فهمد، می‌فهمد که برای اینکه سرمایه‌داری کار کند باید درصد مشخصی بیکار باشند. ما باید همچنین دوستانمان و دشمنانمان را بر اساس رویکردشان نسبت به امپریالیسم مشخص کنیم.

در این زمانه، ابرقدرت‌ها در وضعیت افول قرار دارند. ایرانیان برخاستند و به امپریالیسم آمریکا نه گفتند؛ افغان‌ها و اریتره‌ای‌ها به امپریالیسم اجتماعی شوروی نه گفتند. شرایط بحرانی شده و تنها دستاویزی که باقی مانده جنگ جهانی بین آمریکا و شوروی است. هر روز به ما هشدار می‌دهند که جنگ قریب‌الوقوع است. برای برخی افراد هیچ تغییر معناداری جز تشدید [درگیری‌‌ها] رخ نمی‌دهد. سیاهان، سفیدان فقیر، شیکانوها (مکزیکی‌ها)، و سایر مردم تحت ستم در این کشور پیشایش می‌دانند که در حال جنگ هستیم.

و سایر مردم کشور هم در حال آماده‌شدن هستند. رسانه‌ها با بیانیه‌های وطن‌دوستانه درباره گروگان‌های «ما» و سفارت «ما» در ایران، بمباران‌مان کرده‌اند. دولت مدام دارد تعهد ما به متحدانمان در اسرائیل را یادآوری می‌کند. صفحات نمایش ما مملو از تبلیغاتی است که دعوتمان می‌کند تا به آن گروه برگزیده، آن گروه منتخب، نیروی دریایی بپیوندیم یا با نیروی هوایی پرواز کنیم و غیره.

و اینجا متوقف نمی‌شود. سیستم نقشه‌های موذیانه دارد. بر حسب تصادف نیست که «نیروی راست» این کشور بسیج شده است. منابع رسانه‌ای با فعالیت حزب نازی و اخبار ک ک ک ما را بمباران می‌کنند. اما ما که در جنبش حقوق مدنی (سیاه‌پوستان آمریکا) فعال بودیم با این تاکتیک‌ها آشناییم. ما افشای ماموران اف‌بی‌آی که نه تنها در کو کلاکس کلن (ک ک ک) نفوذ کرده بودند بلکه حتی با آنها کار می‌کردند و فعالیت‌هایشان را رهبری می‌کردند به یاد می‌آوریم. و ما یک لحظه هم فریب این بازی‌دادن‌ها را نمی‌خوریم.

دیدن اینکه چگونه منافع شرکت‌های نفت در رابطه ما با شاه ایران نقش ایفا کرد، پیچیدگی سیاسی زیادی نمی‌طلبد. مردم ایران استثمار شدند تا آمریکایی‌ها سوار هیولاهای تشنه سوخت شوند. و این احتمالا بخشی از امپریالیسم است که ما در فهمش مشکل داریم.

پت پارکر

Ad placeholder

ک ک ک و نازی‌ها دشمن‌های ما هستند و باید متوقفشان کرد اما صرف اینکه برای متوقف کردن آنها بسیج شویم کافی نیست. آنها آلت دست هستند، ابزارهای این نظام دولتی. آنها به همان شیوه‌ای عمل می‌کنند که نیروهای مسلح ما و پلیس. متوقف کردن فعالیت ک ک ک یا نازی‌ها به امپریالیسم پایان نمی‌دهد. به نژادپرستی نهادی پایان نمی‌دهد؛ به سکسیسم پایان نمی‌دهد؛ این هیولا را به زیر نمی‌کشد، و ما نباید فراموش کنیم اهدافمان چیست و دشمنانمان چه کسانی هستند. صرف اینکه به این افراد برچسب اقلیت تندرو بزنیم و به دقت نقش‌های آنها را به عنوان بخشی از این سیستم نسنجیم، یک خطای مهلک است. این آدم‌ها کارهای کثیف را انجام می‌دهند. آنها بازوها و پاهای نمایندگان کنگره، تجار و کمیسیون سه جانبه ]بین آمریکا، اروپای شمالی و اروپا[ هستند.

و پیامشان در حال آشکار شدن است. یک آمریکایی خوب باش – از ثبت‌نام برای سربازی حمایت کن. معادله‌ای پیش چشم ما ارائه می‌شود. آمریکایی خوب برابر است با حمایت از امپریالیسم و جنگ. در پاسخ به آن باید اعلام کنم – من یک آمریکایی خوب نیستم. من نمی‌خواهم دنیا استعمار، بمباران و غارت شود تا بتوانم استیک بخورم.

من هر پیروزی آزادی‌بخش ملی را تحسین و حمایت می‌کنم. ما با این پیروزی‌ها هر بار یک قدم به پایان جنونی نزدیک می‌شویم که بر ما سایه افکنده است. ما با هر پیروزی زنجیرهایی را که جهان را به بند کشیده، سست‌تر می‌کنیم.

با این همه حمایت از مبارزان آزادی‌بخش ملی به تنهایی کافی نیست. ما باید فعالانه درون محدوده‌های این کشور بجنگیم تا آن را سرنگون کنیم. من نمی‌خواهم که سایر ملیت‌ها کار کثیفی را که برعهده من است انجام دهد. من می‌خواهم مردم ایران آزاد باشند. می‌خواهم مردم پورتو ریکو آزاد باشند، اما من یک فمینیست انقلابی هستم چون می‌خواهم آزاد باشم. و این موضوع برای من به شدت مهم است که شمایی که اینجا هستند، تعهد شما به انقلاب بر پایه این واقعیت است که می‌خواهید انقلاب برای شما رخ دهد.

برای اینکه انقلاب ممکن شود و انقلاب ممکن است، باید به دست فقرا و مردم طبقه کارگر این کشور رهبری شود. به نفع ما نیست که بخشی از این سیستم باشیم. و هر چه نسبت به ستمی که بر ما می‌شود آگاه‌تر شویم گرایش‌های کمتری به ادغام ]در سیستم[ و تغییر مسیر خواهیم داشت. ما می‌دانیم و می‌فهمیم که ستم نسبت به ما فقط به خاطر مسئله ملیت نیست بلکه مردم طبقه کارگر و فقیر در سرتاسر دنیا از سوی قدرت‌های امپریالیستی مورد ستم واقع می‌شوند.

ما به عنوان زنان با ستمی ویژه مواجه هستیم، نه در خلا بلکه به عنوان بخشی از این سیستم فاسد. مسائل زنان به طبقه کارگر نیز تعلق دارد. اگر این موضوع را نفهمیم، جنبش زنان به خود اجازه داده است که ادغام و از مسیرش منحرف شود.

پت پارکر

ما به عنوان زنان با ستمی ویژه مواجه هستیم، نه در خلا بلکه به عنوان بخشی از این سیستم فاسد. مسائل زنان به طبقه کارگر نیز تعلق دارد. اگر این موضوع را نفهمیم، جنبش زنان به خود اجازه داده است که ادغام (co-opted) و از مسیرش منحرف شود.

برای من به عنوان یک فمینیست انقلابی قابل تصور نیست که برخی زنان آزادی‌خواه این ایده را مطرح می‌کنند که زنان در صورتی که متمم حقوق برابر (ERA) تصویب شود، به خدمت سربازی می‌روند. این مثالی روشن از نفهمیدن امپریالیسم و عدم جهت‌گیری سیاسی برای تخریب آن است. اگر تصویب متمم حقوق برابر به معنای آن است که من هم به نوبه خود در استثمار جهان مشارکت می‌کنم؛ که من قرار است علیه مردم جهان سوم سلاح به دست بگیرم، علیه مردمی که برای بازپس‌گیری آنچه که در واقع به خودشان تعلق دارد، مبارزه می‌کنند – در این صورت می‌گویم حقوق برابر مدنی به درک.

اینکه «انقلاب چیست؟» یکی از پرسش‌های سخت‌فهم برای ما است. شاید به این خاطر که جنون رسانه‌‌ای با «آرایش چشم انقلابی و تامپون‌های انقلابی» سال‌های زیادی با ما بوده است. شاید سال‌های طولانی فانتزی هالیوودی را یدک می‌کشیم که در آن مرد انقلابی دشمنانش را می‌کشد و در غروب آفتاب به آغوش زن انقلابی‌اش که در انتظار بازگشت اوست بازمی‌گردد. و این پایان قصه است.

واقعیت این است که انقلاب یک فرایند یک قدمی نیست: تو مبارزه می‌کنی – پیروز می‌شوی – پایان. سال‌ها طول می‌کشد. خیلی بعد از آنکه دود آخرین سلاح ناپدید می‌شود مبارزه برای ساختن جامعه‌ای بی‌طبقه، که در آن ردی از سکسیسم و نژادپرستی نیست، ادامه خواهد داشت. ما مثال‌های زیادی از جوامع معاصرمان داریم که انقلاب مسلحانه موفقی داشته‌اند. و هیچ مثالی نداریم که هیچ کدام از این کشورها فرایند انقلابی‌ خود را کامل کرده باشند. آیا روسیه اکنون جامعه‌ای است که مارکس و لنین در سر می‌پروراندند؟ آیا چین جامعه‌ رویایی مائو است؟ قبل و بعد از انقلاب مسلحانه باید آموزش، تحلیل و مبارزه دنبال شود. وگرنه، و حتی با وجود ]ادامه فرایند انقلابی[، کودتاها، ضدانقلاب‌ و بازنگری (revision) در پی خواهد بود.

توهم دیگر این است که انقلاب تروتمیز است. نه تروتمیز نه خوشگل و نه سریع است. یک فرایند طولانی کثیف است. ما با تصمیم‌هایی مواجه می‌شویم که آسان نیست. باید با احتمال مرگ دوستان و خانواده‌مان مواجه شویم. باید با تصمیم برای کشتن اعضای نژاد خودمان مواجه شویم.

توهم دیگری که در این کشور به آن مبتلا شده‌ایم این است که فقط یک گروه از جمعیت می‌تواند انقلاب کند. سیاهان به تنهایی نمی‌توانند در این کشور انقلاب کنند. بومیان آمریکا نمی‌توانند به تنهایی در این کشور انقلاب کنند. شیکانوها در این کشور نمی‌توانند تنها انقلاب کنند. آسیایی‌ها در این کشور نمی‌توانند تنها انقلاب کنند. سفیدان در این کشور نمی‌توانند به تنهایی انقلاب کنند. زنان به تنهایی نمی‌توانند در این کشور انقلاب کنند. گی‌ها در این کشور نمی‌توانند به تنهایی انقلاب کنند. و هر کسی که تلاش کند موفق نخواهد شد.

با این همه به شدت مهم است که زنان در این مبارزه رهبری کنند. و منظورم این نیست که راه را برای رسیدن به ماشین قهوه‌ساز هموار کنند.

یکی از کارهایی که این آخر هفته بر عهده ما است این است که درباره جهت حرکتمان تصمیم بگیریم. من اول می‌گویم که بیایید جنبش‌مان را بازپس بگیریم. مدت‌های مدید است که دارم می‌بینم سفیدهای طبقه متوسط به عنوان رهبران ما در جنبش زنان معرفی می‌شوند. بارها شنیده‌ام که جنبش زنان یک جنبش سفید طبقه متوسطی است.

Ad placeholder

همزمان که باید مبارزات آزادی‌بخش ملی مردان و زنان را بفهمیم و از آن‌ها حمایت کنیم، چپ باید به وفاداری پابرجایش به خانواده‌ هسته‌ای پایان دهد. برای زنان طبقات بالاتر و متوسط نیز دشوار است که تعهد خود به خانواده هسته‌ای را کنار بگذارند، اما خانواده هسته‌ای یک جزء اساسی سرمایه‌داری است و برای حرکت به سمت انقلاب باید نابود شود.

پت پارکر

من یک فمینیست هستم. نه سفیدم و نه متعلق به طبقه متوسط. و زنانی که با آنها کار کرده‌ام شبیه من هستند. با این حال به من می‌گویند که وجود نداریم، که ما وجود نداشته‌ایم. حالا می‌فهمم که نژادپرستی و برتری طبقاتی برخی زنان در جنبش مانع از آن شده که من و مردم شبیه من را ببینند. اما متوجه هستم که با کمک رسانه، بسیاری از زنان طبقه متوسط مرئی شده‌اند. و این به آنها فرصتی داده است که از مهارت‌هایشان که به خاطر امتیازاتشان کسب کرده‌اند برای هدایت جنبش به سمت مزخرفات اول اصلاح‌طلبانه و حالا ضدانقلابی بهره ببرند.

این زنان در دام برچسب‌‌های سرخ و لزبین افتادند و به این طریق عناصر پیشروی جنبش زنان را به حاشیه رانده و از آن چشم‌پوشی کردند. و من به شخصه دیگر حاضر نیستم که گروهی ابله اصلاح‌طلب خودمحور را تماشا کنم که به نابودی خواسته‌های زنان صاحب فکر و انقلابی ادامه می‌دهند. شما و من جنبش زنان هستیم. ما باید رهبری و جهت این جنبش را رقم بزنیم.

مسئولیت بازسازی و احیای رویاهای دهه هفتاد و بدل کردن آن به واقعیت دهه ۸۰ به ما سپرده شده است.  مسئولیتی که آسان نیست. همزمان که باید عناصر اصلاح‌طلبانه را از جنبش‌مان پاک کنیم، ناچاریم به مبارزه خود با چنگ و دندان همراه با برادران و خواهران چپ ادامه دهیم. به این خاطر که در واقعیت همه ما «مجصول جامعه‌ سرمایه‌دارانه رو به انحطاط» هستیم.

همزمان که باید مبارزات آزادی‌بخش ملی مردان و زنان را بفهمیم و از آن‌ها حمایت کنیم، چپ باید به وفاداری پابرجایش به خانواده‌ هسته‌ای پایان دهد. برای زنان طبقات بالاتر و متوسط نیز دشوار است که تعهد خود به خانواده هسته‌ای را کنار بگذارند، اما خانواده هسته‌ای یک جزء اساسی سرمایه‌داری است و برای حرکت به سمت انقلاب باید نابود شود. و واقعا منظورم نابودی است.  مردان چپ خیلی از زنان را با فغان نسل‌کشی فریب دادند و باور کرده‌اند که بچه‌داری امری انقلابی است. درباره مسئله سقط جنین، من از پیش‌فرض‌های مردان جا خوردم. سوال این است که آیا ما اختیار بدن‌های خودمان را داریم یا خیر که به نوبه خود به معنای کنترل داشتن بر اجتماع و رشد آن است. من بر این باورم که زنان سیاه‌پوست به اندازه زنان سفید زرنگ هستند و ما می‌دانیم که چه زمانی بچه‌دار شویم یا نشویم. و نمی‌خواهم هیچ مردی با هر رنگ پوستی به من بگویند که چه زمانی و کجا بچه‌دار شوم. تا زمانی که زنان محصور خانواده هسته‌ای هستند ما نمی‌توانیم به شکلی موثر به سمت انقلاب حرکت کنیم. و اگر زنان به جنبش در نیایند، انقلاب رخ نخواهد داد.

کار آسانی پیش رویمان نیست. در این کنفرانس اختلافاتی خواهیم داشت؛ عصبانی خواهیم شد؛ دعوا خواهیم کرد. این خوب است و باید از آن استقبال کنیم. اینجا جایی است که باید اختلافاتمان را بیان کنیم اما اینجا جایی هم هست که باید دست به کار ساختن شویم. برای اینکه در این دنیا دوام بیاوریم باید نسبت به تغییر آن متعهد شویم؛ نه اصلاحات که انقلاب کنیم. اینجا جایی است که جنبش جدید زنان را می‌سازیم، جنبشی که به راحتی از سوی خوک‌های رسانه و عاملان این نظام حیله‌گر امپریالیستی ادغام نمی‌شود و به بیراهه نمی‌رود. اینجا جایی است که نیروی انقلابی زنان را می‌سازیم. جودی گرن در شعر «همان او» (She Who) می‌گوید «حرکت که می‌کند او همان او، زیر و رو می‌کند زمین را». شما و من «همان او» هستیم و اگر جرات مبارزه، جرات پیروزی داشته باشیم، زمین زیر و رو خواهد شد.

بیشتر بخوانید: