چند نفر من را بازجویی کردند، سعی داشتند من را تهدید کنند، یکی گفت رفتی که گُم بشوی، دیگر پیدایت نمی‌شود. یکی دیگر گفت تو را آتش می‌زنم، کاش بازجویت من بودم… خیلی سعی کردند تیپ و ظاهرم را مسخره کنند…

سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت، معلمان مانند سال گذشته با فرخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان بار دیگر تجمع اعتراضی برگزار کردند. مطالبه تجمع سراسری معلمان اعتراض به سرکوب شدید معلمان، خواست آزادی معلمان زندانی، محکومیت حملات شیمیایی به مدارس و نیز پیگیری مطالبات صنفی آنها بود که در فضایی شدیدا امنیتی در شهرهای سراسر ایران برپا شد.

بازداشت و احضار فعالان صنفی معلمان از روزهای قبل از فرارسیدن تجمع سراسری آغاز شده بود.

عاتکه رجبی، معلم جوان ساکن مشهد همان روز در حالی که عازم تجمع سراسری معلمان بود با خشونت در خیابان بازداشت شد. او پیش‌تر با انتشار ویدیویی از فراخوان تجمع سراسری معلمان حمایت کرده بود.

این معلم جوان در گفت‌وگو با زمانه از بازداشت همراه با خشونت، تحقیر و توهین در بازجویی و تلاش نیروهای امنیتی برای پرونده‌سازی علیه خود، و از انتظار زمانی برای «اعتراض» می‌گوید.

Ad placeholder

خشونت و تحقیر کلامی هنگام بازداشت و بازجویی

عاتکه رجبی سال گذشته و در آغازین روزهای جنبش زن، زندگی، آزادی در اعتراض به سرکوب مدارس به دست نیروهای امنیتی، از کار دست کشید و اعتصاب کرد. او به زمانه می‌گوید مدت‌هاست منتظر است تا اعتراض کند، زیرا شاهد شرایط «فلاکت‌بار» مردم است: «وقتی تصمیم گرفتم اعتراض کنم فکر کردم و تا تهش را دیدم…»

این معلم می‌گوید سال‌ها پیش صحبت‌های سپیده قلیان درباره بازداشت و خشونت‌ را شنید و می‌دانست در صورت اعتراض چه چیزی در انتظار اوست:

وقتی صحبت‌های سپیده قلیان را گوش می‌کردم، از آنها یاد می‌گرفتم و به خودم می‌گفتم عاتکه ممکن است با چنین شرایطی روبه‌روی شوی، تمام مدت به خودم یاد می‌دادم که قرار است این اتفاقات بیافتد.

عاتکه رجبی می‌گوید با علم به اینکه قرار است بازداشت شود و چه اتفاق‌هایی امکان دارد در بازداشت برای او بیافتد، تصمیم گرفت روز سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت به تجمع سراسری معلمان برود و آگاهی که از قبل به وسیله دیگر زندانیان سیاسی و مردم به دست آورده بود، باعث شد در دوره بازداشت آرام باشد و چیزی از درون او را آزار ندهد.

در روز بازداشت زمانی که عاتکه رجبی در ایستگاه اتوبوس ایستاده بود، دو زن چادری و یک مرد لباس شخصی به او رجبی نزدیک شدند و از او خواستند که با آنها بروند:

گفتم خودتان را معرفی کنید من باید بدانم شما چه کسی هستید، ولی اگر معرفی نکنید با شما نمی‌آیم. حکم بازداشت من را هم نشان ندادند، در حالی که یاد گرفته بودم باید حکم بازداشت را نشان بدهند، حق من هست که بدانم با چه کسی روبه‌رو هستم، اما اعمال خشونت کردند، من را کتک زدند، یکی از خانم‌ها خیلی به من نزدیک می‌شد و طوری من را کتک می‌زد که دیگران متوجه نشوند دارد من را کتک می‌زند. مامورها از این صحنه بازداشت من فیلم‌برداری کردند… تصور من این است که آن خانم مامور عمدا من را یواشکی کتک می‌زد که من تحریک شوم و زمانی که من را می‌زند من هم او را کتک بزنم، که این اتفاق نیافتاد.

ماموری که از صحنه بازداشت عاتکه رجبی فیلم گرفته بود، بعد به او گفت از لحظه‌ای که از خانه بیرون آمده تحت نظر بوده است.

عاتکه رجبی با خشونت بازداشت شد و در حالی که نیروهای امنینی تلاش می‌کردند او را سوار خودرو کنند، با صدای بلند خودش را معرفی کرد تا مردم متوجه شوند که او کیست و چرا دارد بازداشت می‌شود؛ اقدامی که بعدا نیروهای امنیتی در بازجویی‌ها در این باره او را مورد سوال و جواب قرار دادند.

به گفته این معلم، در بازجویی نیروهای امنیتی سعی کردند او را تحقیر کنند و بارها مورد توهین قرار دهند: «من در جواب فقط گفتم دوست خوب من شما اشتباه می‌کنید.»

نیروهای امنیتی ابتدا عاتکه را به پلیس امنیت بردند و در اتاقی چند نفر او را مورد بازجویی قرار دادند:

سعی داشتند من را تهدید کنند، یکی می‌گفتند رفتی که گُم بشوی و دیگر پیدایت نمی‌شود، یکی دیگر گفت تو را آتش می‌زنم، کاش بازجویت من بودم… خیلی سعی کردند تیپ و ظاهرم را مسخره کنند. هرکسی که داخل اتاق می‌آمد فحشی به من می‌داد. حتی یکی از آقایان در موبایل مدام اکانت‌های من را در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌داد و می‌گفت ببینید اینجا چی گفته و توهین می‌کردند.

بعد از حدودا دو ساعت نیروهای اطلاعات عاتکه رجبی را تحویل گرفتند، اما به او گفتند هر خشونتی که دیده مربوط به آنها نبوده و از این لحظه در اختیار وزارت اطلاعات و مهمان آنها است:

گفتند ما با شما مثل یک مهمان برخورد می‌کنیم، که من به آنها گفتم نمی‌خواهم مهمان شما باشم، زوری نمی‌خواهم مهمان باشم. بعد از لحظه‌ای که دست اطلاعات افتادم دستبند و چشمبند زدند، فقط در سلولم نداشتم.

عاتکه رجبی در دوران بازداشت از ملاقات با خانواده محروم بود، اما او می‌گوید با اصرار و پافشاری موفق شد نیروهای امنیتی را وادار کند تا به او اجازه تماس با خانواده‌اش به صورت محدود داده شود. بازجویان به او گفته بودند تنها حق دارد به خانواده‌اش بگوید حال‌اش خوب است و نباید درباره چیز دیگری صحبت کند: «وقتی می‌خواستم چیزی به خانواده‌ام بگویم تهدید می‌کردند که الان قطع می‌کنیم.»

عاتکه رجبی از روز سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت تا یک‎‌شنبه ۲۴ اردیبهشت که آزاد شد در بازداشتگاه اداره اطلاعات به سر برد.

اتهام‌های او «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «دعوت مردم به فساد» و «انتشار تصاویر ویدیویی بدون داشتن حجاب» بود و در حال حاضر به صورت موقت و با وثیقه چهار میلیارد ریالی آزاد است. ابتدا وثیقه ۱۰ میلیارد ریالی برای او صادر شد و بعد به ۱۶ میلیارد ریال افزایش پیدا کرد، و زمانی که او به این موضوع اعراض کرد در دادسرا به او گفتند چون به مبلغ وثیقه اعتراض نکرده افزایش پیدا کرده است.

Ad placeholder

«به من خوب نگاه کنید، من یک معترضم»

عاتکه رجبی وقتی در دوم مهرماه ۱۴۰۱ در اعتراض به سرکوب دانش‌آموزان و حمله نیروهای امنیتی به مدارس با انتشار ویدیویی از کار اعتصاب کرد، نهایتا با دریافت نامه‌ای از آموزش و پرورش از کار اخراج شد.

اما او طی نامه‌ای اعلام کرد که آموزش و پرورش او را اخراج نکرده است، بلکه او پیش‌تر در اعتراض به شرایط موجود و سرکوب مدرسه‌ها، دانش‌آموزان و معلمان دست از کار کشیده است.

عاتکه رجبی به زمانه می‌گوید از سال‌هاست متوجه ظلم و سمتی است که حکومت به مردم روا داشته شده و منتظر روزی بود که بتواند اعتراض کند:

مثلا قتل نوید افکاری برای من یک رنج بزرگ بود، واقعا روزی که فهمیدم این اتفاق افتاده، دیوانه‌وار زدم به خیابان، همه‌جا را می‌گشتم که بتوانم اعتراض کنم. این چیزی نیست یک دفعه‌ای اتفاق بیافتد، و من می‌دانم این رنج فقط مخصوص من نیست، برای همه است.

عاتکه رجبی می‌گوید اعتراض کردن را بلد نبود و برای اینکه یاد بگیرد چگونه اعتراض کند به مردم اعتماد کرد: «در فضاهای مجازی سعی کردم مردم را پیدا کنم و یاد بگیرم روش‌های درست اعتراض چیست، من هم یک نفر از مردم هستم، چه می‌خواهیم؟ چگونه باید پیش برویم؟ چگونه باید حرف بزنیم، همین…»

عاتکه رجبی یک سال در روستاهای اطراف مشهد معلم بود و شاهد رنج دانش‌آموزان و مردم بوده است، به همین دلیل وظیفه خود می‌دانست در اعتراض به شرایط موجود کاری کند:

به عنوان مثال ما کودکی داشتیم که دچار اوتیسم بود، ولی کسی به این کودک اهمیت نمی‌داد، من بارها به آموزش و پرورش رفتم و صحبت کردم، و دردناک‌تر اینکه حتی خانواده کودک این موضوع را پذیرفته بودند و او را راها کرده بودند، این بچه برای هیچ‌کس مهم نبود. لازم می‌دانستم به عنوان یک معلم از حقوق دانش‌آموز دفاع کنم.

او روایت می‌کند در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی هم در خیابان‌ها حضور داشت. چون به گفت خودش باید از مردم حمایت می‌کرد و در جمع معترضان کودکان و دانش‌آموزان را هم می‌دید و به عنوان معلم وظیفه خود می‌دانسته تا آنها را همراهی کند.

او می‌گوید در جریان اعتراضات وقتی نیروهای امنیتی به آنها حمله کردند، یک دانش‌آموز او را نجات داده است:

«در یکجا وقتی نیروهای سرکوب به سمت ما حمله کرد، من شوکه شده بودم با وحشت نگاه می‌کردم که یک نوجوان دست من را کشید و با خودش برد، شاید اگر آن کودک دست من را نمی‌کشید شاید همان لحظه من بازداشت می‌شدم.»

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، چهارشنبه ۱۰ خرداد سال جاری از عاتکه رجبی به دلیل حمایت عاتکه رجبی از دانش‌آموزان و معلمان از او تقدیر است و طی نامه‌ای نوشت:

شما تجسم عدالت‌خواهی و فریاد آزادی‌خواهی هستید و این از بزرگ‌ترین درس‌هایی است که یک معلم می‌تواند به دانش‌آموزان‌اش بدهد. رنج طاقت‌فرسای کودکان این سرزمین و بی‌عدالتی و‌ نابرابری ویرانگری که جامعه را فراگرفته است، حضور معلم‌هایی مهربان، شجاع و آزاده چون شما را صدا می‌زند. ما به امید زنده‌ایم و این امید را در دل نگاه می‌داریم و برای آن مبارزه می‌کنیم که دانش‌آموزان از حضور موثر معلم‌هایی چون شما محروم نباشند.