دیدگاه

انتخابات دور اول ریاست جمهوری و پارلمان ترکیه با پیروزی قاطع راست افراطی به پایان رسید.

اگر حزب «جمهوری خلق» را با ارفاق به مثابه‌ی چپ میانه در نظر گیریم، این حزب تنها ۲۵ درصد کل آرا را به خود اختصاص داد.

حزب جنبش کردها، یعنی «حزب دموکراتیک خلق‌ها» و کل احزاب سوسیالیست جمعا حدود ۱۰ درصد آرا را صاحب شدند، و به این ترتیب حدود ۶۵ درصد آرا بین حزب حاکم «عدالت و توسعه» و احزاب راست افراطی تقسیم شد.

نظری اجمالی به زمینه تاریخی

تحلیل این نتایج نیازمند نقب زدن در تاریخ دور و نزدیک این کشور و رویکرد عمیق جامعه شناختی است. اشاره‌ای هم به گذشته، بسیاری از مسائل امروز را روشن می‌کند.

مردم ترکیه، به رغم تجربه‌ی صدساله‌ی نظام جمهوری هیچگاه نتوانستند بار سنگینِ پانصدساله‌ی امپراتوری عثمانی را از دوش خود بیاندازند. نگاه نوستالژیک‌شان به آن جلال و جبروت عمدتا در شیفتگی به اقتدار اتوریتر پادشاهان عثمانی تجلی می‌یابد. این نوع گذشته‌گرایی منبع تغذیه‌ی جناح راست افراطی است.

مؤلفه‌های جناح راست افراطی ترکیه، ملغمه‌ای از ملی‌گرایی و مذهب سنّی است، که با تکیه برآن هر جماعت و گروه دیگری از دین، مذهب، یا ملیت دیگر را به عنوان غیر یا دشمن تعریف می‌کند. در این ایدئولوژی، یونانیان، ارمنی‌ها، کردها، سوسیالیست‌ها و علوی‌های ترکیه جزو دشمنان همیشگی به حساب می‌آیند، و برای مثال ایرانیان اگر چه نه دشمن، در گروه اغیار طبقه بندی می‌شوند. 

راست افراطی از همان آغاز جنگ اول جهانی نفوذی گسترده در دربار عثمانی و پس از آن بدون کوچک‌ترین تغییری، تاثیری بلامنازع در طلیعه‌ی جمهوری در ساخت حاکمیت جدید داشت. از هولوکاست ارمنیان در ۱۹۱۵ گرفته، تا آتش زدن ازمیر و قتل‌عام یونانیان، و بعد، از کشتار و تهجیر گسترده‌ی یهودیان، و از قتل‌عام‌های گوناگون علوی‌ها و کردها در تاریخ دور و نزدیک ترکیه می‌توان فهرستی طولانی تهیه کرد، اتفاقاتی که دولت مرکزی در رژیم جمهوری هرگز آنها را نپذیرفته و برای آنها در سطح دیپلماتیک به فکر عذرخواهی نیفتاده است.

یکی از آخرین قتل عام‌ها در سال ۱۹۹۳ در شهر سیواس اتفاق افتاد. گروه زیادی از نویسندگان و شاعران چپ و علوی به همراه نویسنده‌ی فقید ترکیه، عزیز نسین، برای سخنرانی در مراسمی به این شهر رفته بودند و در هتل مادیماک اقامت داشتند که شبانه لومپن‌های تحریک شده از سوی اسلام‌گرایان و ملی‌گرایان به هتل حمله کردند و آنجا را به آتش کشیدند و دولت وقت فقط تماشاگر این صحنه‌ی فاجعه بار باقی ماند. عزیز نسین به طور معجزآسا توانست بگریزد، اما بقیه، ۳۵ نفر، در آتش سوختند. 

این فاجعه هم مانند دیگر فجایع تاریخ ترکیه در بین مردم سنّی مذهب واکنش جدی‌ای به دنبال نداشت. 

جایگاه کردها

راست افراطی با گره زدن تمام کردها و حزب پ.ک.ک.- حزبی که در دهه هشتاد میلادی با قیام مسلحانه شروع به فعالیت کرد- عملا این جمعیت ۱۵ میلیون نفری را از بسیاری از مزایای شهروندی محروم کرده است، و همین رویکرد به طور عمده و ضمنی مورد تایید بقیه‌ی مردم سنّی مذهب و کلیه‌‌ی احزاب ترکیه، حتا تقریبا تمام احزاب چپ (به جز حزب کارگر) نیز بوده و هست. در نتیجه «حزب دموکراتیک خلق‌ها» با این که «ترور» حزب پ.ک.ک. را محکوم کرده و بارها از آن حزب تبری جسته است، همیشه در نظر دولت مرکزی و مردم سنّی مذهب ترک به عنوان همدست مخفیانه‌ی پ.ک.ک. تلقی شده است.

کشاکش انتخابات اخیر

در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پارلمان، شش حزب به ریاست حزب جمهوری خلق ائتلاف کردند، که جز همین حزب بقیه‌ی احزاب مؤتلف یا متعلق به جناح راست افراطی یا اسلامگرایان اصلاح‌طلب بودند. وقتی کمال قلیچداراوغلو، رییس علوی مذهب حزب جمهوری خلق، خود را به عنوان داوطلب ریاست جمهوری این ائتلاف شش حزبی اعلام کرد، رییس حزب «خوب» که در واقع یک فراکسیون از حزب راست افراطی «حرکت ملی‌گرا»ست، به شدت با این تصمیم مخالفت کرد. حضور این حزب برای ائتلاف بسیار حیاتی بود، زیرا دارای نفوذی در حد ۱۰-۱۲ درصد آرای مردم بود. رییس این حزب، مرال آکشنر، اعلام کرد که ما محال است با یک داوطلب منسوب به مذهب علوی در این انتخابات به جایی برسیم. او در قدم اول از ائتلاف کناره گرفت، و گفت: داوطلب منطقی ما باید یا اکرم امام‌اوغلو، شهردار استانبول ویا منصور یواش، شهردار آنکارا باشد، زیرا این هر دو نفر در انتخابات ۲۰۱۹ شهرداری نشان داده‌اند که توان رویارویی با داوطلبان حزب حاکم را دارند، و در بین مردم از محبوبیت قابل توجهی برخوردارند. هم امام‌اوغلو و هم یواش -که از اعضای حزب جمهوری خلق هستند- اعلام کردند که از داوطلبی قلیچداراوغلو حمایت می‌کنند و به این ترتیب، آکشنر که دستش ضعیف شده، و خشم اپوزیسیون را برانگیخته بود، با اکراه به ائتلاف بازگشت و در تمام ایام کمپین انتخاباتی صمیمانه هرکاری از دستش برمی‌آمد برای انتخاب شدن قلیچداراوغلو از خود نشان داد. 

نتیجه‌ی حاصل از انتخابات نشان داد که قلیچداراوغلو اشتباه کرده است و حق با مرال آکشنر است: برای سنّی مذهبان قابل هضم نبود که رأی خود را به یک علوی بدهند. درصد بسیار بالایی از آرایی که به کاندیدای سوم، سینان اوغان – نماینده یک فراکسیون راست افراطی از حزب مادرِ «حرکت ملی گرا»- رفت، از میان همینان بود. سینان اوغان که حزبش، حزبی تازه تاسیس و فاقد کوچک‌ترین ساختار ارگانیک حزبی است، توانست آرای واکنشیِ ۵ درصد از مردم را جذب کند، و به این ترتیب مانع از تمام شدن انتخابات در دور اول شود. اگر این رأی ۵ درصدی با قلیچداراوغلو همراه شده بود، انتخابات در همان دور اول به نفع قلیچداراوغلو پایان می‌یافت.

اشتباهات احزاب چپ

از طرف دیگر، حزب کارگر که با گفتمان عدالت‌جویانه و آزادی‌خواهانه مشخص می‌شود و در مجلس پیشین صاحب دو نماینده بود، با گمان اینکه به تنهایی خواهد توانست تعداد بیشتری نماینده به مجلس بفرستد، از ائتلاف با کمپین «کار و آزادی» که متشکل از جنبش کردها و چند حزب سوسیالیست دیگر بود سرباز زد، و با این اشتباه بزرگ هم خودزنی کرد و هم کمپین «کار و آزادی» را صاحب نمایندگان کمتری نسبت به مجلس پیشین کرد. تمام این اشتباهات تاکتیکی باعث شد دوباره حزب حاکم و حزب راست افراطی «حرکت ملی‌گرا» در مجموع اکثریت مجلس را صاحب شوند.

فضای کنونی

اکنون در بین طرفداران اپوزیسیون یأس و سرخوردگی شدیدی حاکم است، و احتمالا در روزهای آینده متوجه اشتباهات بزرگ تاکتیکی جبهه‌ی ائتلاف خواهند شد و بیم آن می‌رود که در اثر این سرخوردگی درصد مهمی از آنان از حضور در پای صندوق‌های رأی در دور دوم پرهیز کنند.

تصمیم سینان اوغان در حمایت از هرکدام از دو نامزد نهایی به احتمال زیاد تاثیر چندانی در تصمیم کسانی که به او رأی داده بودند، نخواهد گذاشت، زیرا رأی آنان واکنشی بود، و انتظار می‌رود که درصد بالایی از آنان نیز در انتخابات شرکت نکنند، ‌و در این صورت اردوغان احتمالا با بالاکشیدن بیشتر رأی خود در دور دوم پیروز شود، زیرا حالا اکثریت مجلس را نیز در اختیار دارد و دستش قوی‌تر از دور اول شده است.

مشکل اساسیِ حزب «جمهوری خلق» و جناح چپ در کمبود شناخت‌شان از روانشناسی اجتماعی مردم کشورشان است؛ امتیازی که اردوغان و جناح راست افراطی به خوبی از آن بهره مند اند، و آن در دست داشتن نبض مردم است. آنان تمام سخنان و کدپردازی‌های گفتمانی خود را در همین مسیر به کار می‌گیرند، و در نهایت هر بار در کارزار انتخاباتی پیروز می‌شوند. واقعیت تلخ این است که مرال آکشنر چون از همان سنت راست افراطی می‌آید، بسیار عمیق‌تر از بقیه‌ی جناح‌های اپوزیسیون مردم خود را شناخته است. 

همیشه یک انحراف به راست وجود دارد: اگر چپ هم کمی به راست تغییر مکان دهد، چه بسا بتواند آرای منحرف شده را دوباره جمع‌آوری کند، اما چنین اتفاقی نمی‌افتد؛ مرکز به خالی کردن جای خود همچنان ادامه می‌دهد. و تا زمانی که چپ استراتژی جدیدی علیه آن ایجاد نکند؛ تا وقتی که چپ با همان رویکرد سنّتی خود در اِعمال دوقطبی‌سازیِ نیروهای محرکه‌ی سیاسی اصرار کند، و نتواند بین ایدئال‌هایش و واقعیت کف کوچه و خیابان تعادلی عینی پدید آورد، همچنان به از دست دادن هواداران خود ادامه می‌دهد.