چند روزی است که خبرها و اظهارنظرهای رسمی مسئولان نهادهای مختلف داخل ایران، بر موضوع حجاب زنان متمرکز شده است. موضعگیریهایی که از شدت برخورد با زنان معترض به حجاب اجباری خبر میدهد.
در ماههای گذشته، تعداد قابل توجهی از زنان با برداشتن روسری و حذف مانتو در خیابانها و اماکن عمومی حاضر شدهاند و به این شکل، اعتراض خود را به اجبار در شکل پوشش نشان دادهاند.
حالا بعد از مدتی که در مقابل تغییر پوشش بخشی از شهروندان عکسالعملی نشان داده نشده بود، گویی در آستانه تغییر سیاست حاکمیت قرار گرفتهایم اما دستکم بخشی از زنان باور دارند که افزایش فشارها و تهدیدها از جانب حکومت راه به جایی نمیبرد.
بنفشه از جمله کسانی است که حاضر نیست به حجاب اجباری تن بدهد. او هدف حاکمیت را ایجاد فضای ترس و وحشت میداند. راهکاری که دیگر تکراری شده و کاری از پیش نمیبرد.
نمیگویم کسی نمیترسد. من خودم در تمام این ماهها که بدون حجاب از خانه بیرون آمدهام ترسیدهام. اما برداشتن روسری را نماد اعتراض به حکومت میدانم و فکر میکنم در هر حال باید این راه را ادامه داد.
بنفشه درباره تعداد زنانی که در خیابان بدون حجاب راه میروند میگوید:
در شهرهای مختلف، و حتی در مناطق مختلف یک شهر، تعداد زنان بیحجاب متفاوت است اما به جرات میتوانم بگویم در هر خیابانی که راه بروید چشمتان به زنان شجاع میافتد.
او تأکید زیادی بر شجاعت زنانی که کشف حجاب کردهاند دارد:
وقتی نمیدانید کسی که از کنارتان رد میشود چه برخوردی با شما خواهد داشت، طبیعی است که بترسید. اما چارهای نداریم جز اینکه سرمان را بالا بگیریم و محکم راه برویم.
تا امروز برای بنفشه اتفاق خاصی نیفتاده اما یکی از دوستانش در حملهای مصدوم شده است:
یک موتوری با دو سرنشین از روبهرو آمدهاند و چیزی سمت او پرتاب کردهاند که به سینهاش خورده. بعد هم فحش رکیکی دادهاند و تهدید به اینکه همهتان را از روی زمین پاک میکنیم.
قدرتِ کنار هم بودن
تعداد زنانی که با وجود تجربه این ترس، اقدام به برداشتن حجاب کردهاند، کم نیست. فاطمه معتقد است متولدین دهههای ۵۰ و ۶۰ با شکلی از ترس بزرگ شدهاند و طبیعی است که این روزها هم با همان ترس درونی حرکتی انقلابی مثل کشف حجاب انجام دهند.
فاطمه برای غلبه بر این ترس درونی راهکارهایی برای خودش پیدا کرده است:
وقتی در خیابان راه میروم، یا سوار اتوبوس و مترو میشوم، تعداد خانمهای بیروسری را میشمرم. حضورشان به من احساس قدرت میدهد.
او معتقد است حتی اگر با زنانی که حجاب ندارند چشم در چشم نشود و حرفی بینشان رد و بدل نشود، پیام دریافت شده است:
ما تنها نیستیم و این مبارزه ادامه دارد.
او در مقایسه تعداد باحجابها با کسانی که روسری ندارند میگوید:
«این طوری نیست که اکثر زنان بیحجاب باشند. عدهای به خاطر اعتقادشان حجاب دارند. عدهای خجالت میکشند بیروسری راه بروند. بعضیها هم منتظرند بقیه راه را باز کنند.
فاطمه درباره این گروه سوم میگوید:
بیشتر افراد جامعه در این دسته قرار میگیرند. طبیعی هم هست. در هر جامعهای تعداد کسانی که حاضر باشند بهای تغییر را بپردازند، کم است.
او با این موضوع مشکلی ندارد و حاضر است جزو کسانی باشد که راه را برای زندگی راحتتر دیگران باز میکند. میگوید «از زنی که بچه دارد یا به هر دلیلی میترسد، توقع ندارم آماده بازداشت شدن باشد.»
البته تا امروز تکلیف بسیاری از زنان با نوع پوشش معلوم شده است.
مجید در یک کتابفروشی در یکی از محلههای مرفه و قدیمی تهران کار میکند. میگوید:
خیلی از ساکنان این محله مذهبی هستند. با این حال خانمهایی که این روزها وارد کتابفروشی میشوند یا بیحجاب هستند، یا چادری.
در نگاه او این دوقطبی شدن پوشش کاملاً محسوس است:
تعداد کسانی که بین این دو دسته باشند و مثلاً روسری سر کرده باشند، خیلی کم است.
آنچه به نظر مجید جالب آمده، این است که دستکم در محل کار او برخوردی بین این دو دسته پیش نیامده است.
آدمها با تیپ و قیافههای کاملاً متفاوت میآیند اما تا امروز ندیدهام کسی به دیگری بیاحترامی کند.
معترضان به حجاب اجباری، از هر دو طیف باحجاب و بیحجاب
از بین هر دو طیف باحجاب و بیحجاب، هستند کسانی که سعی میکنند نشان دهند به دوقطبیسازی حکومت کاری ندارند و به انتخاب دیگری در پوشش و اعتقادات شخصی یکدیگر احترام میگذارند.
گلناز به عنوان کسی که در اعتراض به حکومت روسری را برداشته، دوست دارد این مدارا و احترام به دیگری را ترویج کند.
میگوید:
شده که در اتوبوس جایم را به یک خانم چادری دادهام. با همین کار کوچک ارتباط خیلی خوبی بین ما برقرار شده و با لبخند و چند جمله دوستانه از هم خداحافظی کردیم.
گلناز معتقد است در بین افراد با حجاب و حتی چادری، هستند کسانی که بخواهند این دیوار حکومتچین را بشکنند.
چند روز پیش یک خانم چادری از بین تمام عابران، سراغ من که بیحجاب بودم آمد و آدرس پرسید. یکی دو نفر جلو آمدند تا اگر مزاحمتی ایجاد کرده پشت من باشند. اما برخورد آن زن خیلی دوستانه و گرم بود.
حنانه از جمله معترضان به حجاب اجباری است که خودش به حجاب اعتقاد دارد. میگوید همراه مادر و برادرش در تمام اعتراضات ماههای گذشته حاضر بوده و حالا برای حمایت از زنان بیحجاب، به آنها یک درنای اوریگامی هدیه میدهد.
حنانه میگوید:
حکومتی که بخواهد برای شخصیترین رفتارهای مردم دستورالعملی خلاف خواست آنها صادر کند، و بعد هم با خشونت آن را اعمال کند، ناگزیر نابود میشود.
او درباره ایجاد فاصله بین افراد باحجاب و بیحجاب میگوید:
یکی دیگر از حماقتهای حکومت این است که مردم جامعه را به جان هم بیندازد. البته جمهوری اسلامی نشان داده که هیچ اهمیتی به سلامت جامعه نمیدهد.
حنانه بدبینی بخشی از جامعه به افراد محجبه را با توجه به عملکرد نهادهای حکومتی، طبیعی میداند و میگوید:
تنها کاری که میتوانم بکنم این است که به سهم خودم برای گذر از این دیکتاتوری تلاش کنم.
شعلهور شدن آتشی بزرگتر از اعتراض به حجاب اجباری
با وجود اینکه بخشی از افراد باحجاب هم جزو مخالفان حجاب اجباری هستند، اما عدهای هم هستند که به شکلهای مختلف به آزار و اذیت افراد بیحجاب میپردازند.
مینا از گفتوگوی اعضای گروه فامیلی در فضای مجازی، و درگیریهای لفظی این روزها میگوید.
دخترخالههایم طرفدار حکومت هستند. وقتی خبر رسید که از روز شنبه ۲۶ فروردین با افراد بیحجاب برخورد میشود، با چنان لذت آمیخته با نفرتی به هم تبریک میگفتند که انگار دوست دارند تک تک ما را تکه و پاره کنند.
مینا و تعداد دیگری از اعضای فامیل، پیش از این سعی کردهاند با منطق و استدلال با دخترخالهها صحبت کنند اما به نتیجه نرسیدهاند.
او میگوید:
چند نفری به خاطر این برخوردها گروه را ترک کردهاند. من و تعدادی دیگر ماندهایم و نمیخواهیم میدان را خالی کنیم و آنها احساس کنند ما را شکست دادهاند. این هم بخشی از مبارزه ما در جمع محدود خانواده است.
مینا در جواب ابراز خوشحالی اقوامش از قرار برخورد قضایی با زنان بیحجاب، به آنها گفته:
اگر حکم قضایی برای بیحجابی بگیرم آن را قاب میکنم و به نشانه افتخار به دیوار میزنم.
او احتمال میدهد عده کمی با این تهدیدها دوباره به حجاب اجباری برگردند، اما معتقد است در مبارزه برای آزادی باید محکم بود و ادامه داد.
میگوید:
عید امسال اولین عیدی بود که بدون روسری در شهر چرخیدم. قصد ندارم این احساس خوب را به هیچ قیمتی از دست بدهم. دوستانم هم با من همنظر هستند و قرار نیست پا پس بکشیم. حتی به قیمت تشکیل پرونده قضایی.
باید دید آیا در روزهای آینده این تهدیدها اجرایی میشود یا تنها با هدف ایجاد ناامنی و تشدید فضای ترس و وحشت در جامعه اعلام شده است.
گذشته از این فضای رعب و وحشت، بسیاری از معترضان باور دارند ایجاد فشارهای بیشتر از سوی حکومت به افزایش تنش در جامعه و شعلهور شدن دوباره اعتراضات خواهد انجامید. شعلهای که از اعتراض به حجاب اجباری فراتر خواهد رفت و ارکان نظام را خواهد سوخت.
از حکومت نترس از انگشتانی بترس که بسوی تو جذب میشوند و رنگ جهره آن قرمز میشود .
خسرو / 13 April 2023