تنش میان ایران و آمریکا به نقطه پیچیده‌ و تعیین‌کننده‌ای رسیده است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا روز سه‌شنبه ۲۱ فوریه/ ۲ اسفند در مورد تنها یکی از موضوعات مورد اختلاف که برنامه هسته‌ای تهران است، گفت که برای حل بن‌بست برنامه هسته‌ای توپ در زمین ایران است، اما تهران اقدامی نمی‌کند.

بلینکن در سفر خود به یونان درباره طیف گسترده‌ای از موضوعات صحبت کرد از جمله اینکه واشنگتن در کنار اسرائیل می‌ایستد تا مطمئن شود که ایران «هرگز به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند».

بلینکن در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در آتن به خبرنگاران گفت: «رئیس‌جمهوری (جو بایدن) به وضوح گفته است که همه گزینه‌ها برای انجام این کار روی میز است.»

در آستانه برگزاری نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین، روزهای آینده آبستن خبرهای بزرگی خواهد بود. اگر آمریکا و اروپا مصمم به تغییر سیاست در قبال جمهوری اسلامی شده باشند، در نشست ماه مارس و نشست سه ماه بعد شورای حکام نتیجه آن را خواهیم دید.

پس از خروج آمریکا از برجام در دولت ترامپ، دموکرات‌ها بارها نارضایتی خود را اعلام کردند. وقتی دولت دموکرات بایدن به کاخ سفید رسید، آن‌ها تلاش کردند مذاکرات را از سر بگیرند، اما این مذاکرات در شهریور ماه متوقف شد.

پیش از بن‌بست گفت‌وگوها، جمهوری اسلامی سه شرط بسته شدن پرونده سوالات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مورد مکان‌های آلوده اعلام نشده، خارج شدن نام سپاه و علی خامنه‌ای از فهرست تروریستی و تحریمی آمریکا و تضمین ادامه انتفاع اقتصادی در صورت خروج مجدد آمریکا از توافق را روی میز گذاشت.

آخرین متن پیش‌نویس توافق که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا آن را به طرفین در ماه اوت ارائه کرد هم پاسخی مشابه از ایران دریافت کرد. آمریکا و سه کشور اروپایی موافقت خود را با این پیش‌نویس اعلام کردند اما تهران گفت که باید سه شرط ایران در این توافق لحاظ شود.

بن‌بست در مذاکرات برجام از شهریور‌ماه قطعی شد. قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد و آغاز اعتراضات سراسری صدروزه در شهرهای ایران، غرب را از توافق هسته‌ای و گفت‌وگوهای برجامی دورتر از قبل کرد هر چند اروپا هم مانند بلینکن می‌گوید، برجام دیگر روی میز نیست زیرا تهران گامی برای توافق بر نمی‌دارد.

چند پرونده اختلاف روی میز است؟

همزمان با سخنان بلینکن در یونان، برد کوپر، فرمانده ناوگان پنجم دریایی آمریکا در خاورمیانه در مقر این نیرو در بحرین گفت که فعالیت‌های مخرب ایران در منطقه افزایش چشمگیری داشته است. این فرمانده نظامی آمریکایی می‌گوید ایران از خلیج فارس برای انتقال غیرقانونی سلاح استفاده می کند و امنیت شاهراه انتقال انرژی جهان را به مخاطره می‌اندازد. او گفت که علاوه بر خلیج فارس اقدامات بی‌ثبات کننده ایران در دریای سرخ و باب‌المندب هم قابل توجه است.

تنش با عربستان بر سر یمن، حمله به کشتی‌های اسرائیلی در دریای سرخ، حضور انصارالله در باب‌المندب به عنوان درب پشتی انتقال نفت به جهان، موضوعاتی است که این فرمانده آمریکایی در موردش هشدار داد.

این تنها یک پرونده چند موضوعی و به هم‌پیوسته از اختلافات آمریکا و ایران است که با مسائل مورد توجه کشورهای حاشیه خلیج فارس یعنی امارات، بحرین و عربستان سعودی هم گره خورده است.

موضوع مورد اختلاف دیگر مداخله نظامی ایران در جنگ اوکراین است، جنگی که اروپایی‌ها آن‌ را تهاجم به خودشان می‌دانند و همراهی نظامی ایران و فروش پهپاد انتحاری به روسیه، پای ایران را به آن باز کرده است.

آمریکا و اروپا می‌گویند که همچنان مؤثرترین و پایدارترین راه برای مقابله با چالش‌هایی که جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند، دیپلماسی است. اما آنچنان که بلینکن در یونان گفت موضوع این است که موضوع اختلافی غرب و ایران تنها یک پرونده نیست و روند معناداری برای گره‌گشایی این پرونده‌ها وجود ندارد.

یکی از پرونده‌های فرعی که تهران امیدوار است با حل آن اندکی فراغت به دست آورد، موضوع تبادل زندانیان دوتابعیتی با آمریکا است. در روزهای گذشته تلاش‌هایی با واسطه‌گری عمان در جریان بوده تا این موضوع حل شود. گفته می‌شود در ازای دسترسی مشروط ایران به دارایی‌های ارزی‌اش در کره‌جنوبی که حدود ۷ میلیارد دلار برآورد می‌شود، ایران چند شهروند آمریکایی زندانی از جمله سیامک نمازی و مراد طاهباز را آزاد می‌کند. دارایی‌های آزاد شده البته فقط می‌تواند خرج خرید دارو و مواد غذایی شود و عملا ایران به صورت مستقیم به آن‌ها دسترسی نخواهد داشت.

اما گرچه آمریکا راهی برای حل این موضوع در اختیار دارد، اروپا در زمینه آزادی شهروندانش مستاصل شده است. سوئد، بلژیک و آلمان پرونده‌های بازی در این مورد دارند. تهران برای جمشید شارمهد که تابعیت آلمانی هم دارد حکم اعدام صادر کرده است، مشابه حکمی که برای احمدرضا جلالی، شهروند دو تابعیتی سوئدی-ایرانی صادر شده است.

روز سه‌شنبه وزیر امور خارجه آلمان بیانیه‌ای منتشر کرد و صدور حکم اعدام برای شارمهد را «غیرقابل قبول» خواند. جمهوری اسلامی جمشید شارمهد را متهم کرده است که برنامه ریزی انفجار در حسینه سید‌الشهدا در شیراز را انجام داده است. این اتهام را شارمهد رد می‌کند.

آنالنا بربوک می‌گوید تهران باید از اجرای حکم اعدام منصرف شود و گرنه برلین پاسخی محکم به آن خواهد داد. وزیر خارجه آلمان به روند مرسوم و ناعادلانه دادگاه‌ها و سیاسی بودن آن‌ها در ایران اشاره کرد و گفت که امیدوار است در فرجام‌خواهی تحول مثبتی رخ دهد.

Ad placeholder

مثلث حمله نظامی

نشانه‌ها اکنون به شکل دیگری با تحلیلگران سخن می‌گویند. در حالی که همه نگاه‌ها به اوکراین و بالن‌های چینی در آسمان دوخته شده بود، دولت بایدن ظاهراً مخالفت دیرینه‌اش با حمله نظامی اسرائیل به ایران را کم‌کم کنار گذاشته است.

تام نایدز، سفیر ایالات متحده در اسرائیل، روز یکشنبه در کنفرانس رؤسای سازمان‌های بزرگ یهودی آمریکا گفت: «اسرائیل می‌تواند و باید هر کاری را که برای مقابله با ایران نیاز دارد انجام دهد و ما از آنها حمایت می‌کنیم» – اشاره‌ای ظریف به اقدام نظامی احتمالی.

به نظر نمی‌رسد که این تغییر رویه آمریکا تنها در سطح شفاهی محدود شده باشد. پس از حمله اسرائیل به یک مجتمع دفاعی در ایران در روز ۸ بهمن، دولت بایدن بدون اشاره به این رویداد به خبرنگاران گفت که عملیات اسرائیل در برابر ایران بخشی از تلاش مشترک جدید ایالات متحده و اسرائیل برای مهار جاه‌طلبی‌های هسته‌ای و نظامی تهران است. هنگامی که یک روز بعد از آنتونی بلینکن در مورد این سیاست جدید سؤال شد، او در مورد پتانسیل ایجاد بی‌ثباتی ناشی از حملات اسرائیل به اهدافی در ایران هیچ انتقادی مطرح نکرد. این اتفاق جدیدی در روابط مثلث آمریکا-اسرائیل و ایران بود.

 در عوض، بلینکن آنچه را که به منزله دفاع و توجیه حمله اسرائیل است، ارائه کرد: «[این] بسیار مهم است که ما همچنان با اقدامات مختلفی که ایران در سرتاسر منطقه و فراتر از آن انجام می‌دهد و صلح را تهدید می‌کند، در صورت لزوم مقابله کنیم.»

از دوره جورج دبلیو بوش گرفته تا دوره باراک اوباما و حتی دونالد ترامپ، دولت ایالات متحده همواره به دنبال جلوگیری از جنگ اسرائیل با ایران بوده است، زیرا چنین جنگی پای واشنگتن را هم به معرکه می‌گشاید و نتیجه نهایی آن اگر به جنگ تمام‌عیار منتهی نشود، به احتمال زیاد یک خاورمیانه به شدت بی ثبات و یک ایران مصمم به ساخت سلاح هسته‌ای خواهد بود.

به همین دلیل جرج بوش از فروش بمب‌های سنگرشکن به اسرائیل امتناع می‌ورزید و درخواست چراغ سبز رهبران اسرائیل برای بمباران ایران را در سال ۲۰۰۸ رد کرد و عملاً طرح اسرائیل را متوقف کرد. اوباما هم مخالفت خود را با حمله اسرائیل به صورت علنی مطرح می‌کرد و در سال ۲۰۰۹ به سی ان ان گفت که «مطمئناً به اسرائیل برای حمله به ایران چراغ سبز نشان نمی‌دهد».

ترس از حمله غافلگیرانه اسرائیل در سال‌های حکومت اوباما آنقدر اهمیت داشت که یکی از مقامات ارشد پنتاگون از او خواست تا گزارش‌دهی در مورد آن نه به صورت فصلی یا سالیانه که ماهانه انجام شود. در مقطعی، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، در سال ۲۰۱۲ گامی غیرعادی برداشت و به صورت علنی ترور دانشمند ایرانی توسط اسرائیل به دلیل پیامدهای بالقوه بی‌ثبات کننده آن را محکوم کرد.

زمانی که اسرائیلی‌ها رؤسای جمهور آمریکا را به اقدام نظامی تحت فشار قرار می‌دادند، نیروهای مختلفی در دولت آمریکا – حتی در زمان دونالد ترامپ – این تلاش‌ها را به عقب می‌راندند. به گفته مارک مایلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، پس از شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰، او را به حمله به ایران ترغیب کرد. مایلی اما مخالفت کرد و به ترامپ گفت: «اگر این کار را انجام دهی، یک جنگ لعنتی در انتظارت خواهد بود.»

خیلی چیزها به وضوح در سال‌ها و ماه‌های گذشته تغییر کرده است. ترامپ از توافق هسته‌ای ایران خارج شد و در حالی که بایدن قول داده بود به آن بازگردد، این توافق هنوز در هاله‌ای از ابهام است. دولت در ایران، به دست نیروهایی افتاده که برنامه‌ای برای کاستن از تنش با غرب ندارند و در عین حال به سرکوب اعتراضات مردمی هم افتخار می‌کنند.

با این حال، یک چیز تغییر نکرده است: جنگ با ایران برای منطقه، برای ایالات متحده – و برای مبارزه دموکراسی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه مردم ایران برای آزادی و کرامت فاجعه‌بار خواهد بود.

با این حال، به نظر می‌رسد که این مسیری است که تیم بایدن با تسلیم شدن به موضع دیرینه اسرائیل برای برخورد نظامی با برنامه هسته‌ای ایران گام به گام در حال پیمودن آن است. برای آنکه برخورد نهایی صورت گیرد، به تغییراتی جدید در فضای بین‌المللی نیاز است. ایالات متحده در حال حاضر دست خود را با بحران‌های بین‌المللی پر کرده است. آمریکا بین تلاش برای شکست روسیه در اوکراین و نبرد با چین از طریق خفه کردن صنایع پیشرفته این کشور، تمرکز لازم برای جنگ احتمالی اسرائیل با ایران را ندارد.

بغداد واسطه می‌شود یا مسقط؟

در آستانه برگزاری نشست فصلی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین، روزهای آینده آبستن خبرهای بزرگی خواهد بود. اگر آمریکا و اروپا مصمم به تغییر سیاست در قبال جمهوری اسلامی شده باشند، در نشست ماه مارس و نشست سه ماه بعد شورای حکام نتیجه آن را خواهیم دید.

پیدا شدن اورانیوم با غنای ۸۴ درصد و اعلام عمومی آن یک هشدار اولیه بود. محمد اسلامی روز چهارشنبه ۳ اسفند به خبرنگاران گفت که از روز سه‌شنبه بازرسان آژانس مشغول بررسی موضوع در ایران هستند و این مساله حل خواهد شد:

در مورد این موضوع که یکی از بازرسان آژانس مطرح کرده بود، مسئولان آژانس در تهران هستند و از دیروز در حال مذاکره، بازدید و بازرسی هستند تا ابهاماتی که بر اساس برداشت ناصواب یک بازرس ایجاد شده بود برطرف شود. این ابهامات در حال برطرف شدن و در حال رفع و رجوع شدن است.

آماده شدن ایران برای غنی‌سازی ۶۰ درصدی آن هم در حالی که پرونده پادمانی همچنان گشوده است، بهانه لازم برای غرب خواهد بود تا به مرگ برجام بیاندیشد. موضوع بر سر این است که مرگ برجام یعنی آغاز دوره‌ای پرابهام که گزینه‌های مهار جمهوری اسلامی را تا حد زیادی به حمله نظامی و یا امید به برافتادنش با اعتراضات مردمی محدود خواهد کرد.

این شاید برای کشورهای دوست جمهوری اسلامی در منطقه خبری خوشایند نباشد. هم‌اکنون حسین امیرعبداللهیان در بغداد است. العربی جدید نوشته است که یکی از محورهای مهم این سفر میانجی‌گری بغداد میان تهران و واشنگتن و تهران و ریاض است.

«عامر الفایض»، رئیس کمیسیون روابط خارجی پارلمان عراق به العربی جدید گفته است که مقام‌های عراقی به طور مستقیم پیشنهاد وساطت را به واشنگتن داده‌اند و پاسخ آمریکا نیز مثبت بوده است.

با این حال روندی برای حل اختلافات میان آمریکا و ایران وجود ندارد. سفره برجام پیش از این قرار بود زمینه حل اختلافات ایران و غرب را فراهم کند و این سفره مدت‌ها است که حتی موضوع اصلی‌اش را هم که محدود شدن برنامه هسته‌ای در قبال گشایش اقتصادی است، پوشش نمی‌دهد.  

همزمان ابوالفضل عمویی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفته است که مسیر مذاکرات با غرب همچنان باز است و تبادل پیام از طریق واسطه‌ها صورت می‌گیرد.

روایت عمویی از حضور امیرعبداللهیان در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی پیش از سفرش به بغداد چنین است: «امیرعبداللهیان اشاره داشت که مسیر مذاکرات همچنان باز است و تبادل پیام از طریق واسطه‌ها صورت می‌گیرد؛ درباره تبادل زندانیان این توضیح داده شد که ایران از موضع انسانی به این موضوع توجه کرده و واسطه‌هایی از کشورهای منظقه فعال است و ما آمادگی داریم در صورت تأمین خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران و زندانی‌های ایرانی هم آماده بازگشت به کشور شوند، موضوع را دنبال کنیم.»

عمویی در ادامه گفته است که پنجره مذاکره غیرمستقیم میان آمریکا و ایران در مسقط گشوده است و سلطان عمان هم «در وقت مناسب» به ایران سفر خواهد کرد.

هنوز مشخص نیست که واسطه‌ها در آتش برافروخته میان جمهوری اسلامی و غرب چه نقشی ایفا خواهند کرد. آیا نقششان محدود به حل پرونده‌های فرعی مانند تبادل زندانیان است؟ آیا آن‌ها می‌توانند تهران را مجاب کنند که پایش را از جنگ اوکراین بیرون بکشد؟ آیا رابطه ایران و آژانس در این میانجیگری جای دارد؟ آیا اروپا می‌تواند به توافق محدود یا گسترده با جمهوری اسلامی فکر کند و واسطه‌ها چه گزینه‌ای پیشنهاد می‌دهند؟ این‌ها بخشی از سوالات در مورد میانجیگری دوستان تهران برای کم کردن سطح تنش با غرب است. سوالاتی که «میانجیگری و توان کشور میانجی» را به موضوعی غامض‌تر از اصل اختلافات تبدیل می‌کند.

Ad placeholder