فیلم «دشمن» ساخته میلاد عالمی

فیلم سینمایی «دشمن» با بازی پیمان معادی و به کارگردانی میلاد عالمی فیلمساز ایرانی ساکن سوئد در بخش پانورامای هفتاد و سومین دوره جشنواره برلین در ۱۸ و ۱۹ ۲۰ و ۲۱ فوریه به نمایش درآمد. «دشمن» داستان یک کشتی‌گیر ایرانی به نام ایمان است که به دلیل ماجراهایی که در ایران برایش پیش آمده به همراه خانواده ناچار به ترک ایران و پناهندگی در سوئد می‌شود. این فیلم محصول کشور سوئد است.  
دشمن بعد از نخستین نمایش جهانی در بخش پانورامای برلین، در ۳۱ مارس سال جاری در سوئد اکران خواهد شد.
میلاد عالمی زاده رشت، در سال ۲۰۱۱ از مدرسه ملی فیلم دانمارک فارغ التحصیل شده است. اولین فیلم بلند او، افسونگر، در سال ۲۰۱۷ در جشنواره فیلم سن سباستین به نمایش درآمد و جوایز متعددی را در جشنواره‌های سراسر جهان از جمله جایزه فدئورا در سن سباستین و جایزه فیلم NDR در لوبک را دریافت کرد. «دشمن» (نام اصلی Motståndaren) دومین فیلم بلند اوست.
عالمی در مصاحبه‌ای درباره قیام ملت ایران گفته است:
«قبلاً مردم می‌ترسیدند حرف بزنند. اما اعتراضات قدرت اظهارنظر را آزاد کرده است. مردم دیگر ساکت نخواهند ماند. من دوستان و بستگانی در ایران دارم. اتفاقاتی که می‌افتد هولناک است، اما تغییر نظام اجتناب‌ناپذیر است. دنیا ایران را می‌بیند. با تغییر نظام ایران، کل خاورمیانه تغییر خواهد کرد. برای همه بهتر خواهد شد.»
 

از همان لحظات ابتدای فیلم که مقامات ورزشی برای دیدار با کشتی‌گیری حرفه‌ای به نام ایمان (پیمان معادی) به یک مجتمع ورزشی در تهران سر می‌زنند، فیلم توجه مخاطب را جلب می‌کند. اما ایمان پیشاپیش از در پشتی برای نجات جانش فرار کرده است.  وقتی جلویش را می‌گیرند، دست به خشونتی می‌زند که فقط از مردی دست از جان شسته برمی‌آید. عالمی در مصاحبه با «نوردیسک فیلم» درباره علاقه‌اش به این تم و سویه‌های مختلف فردی و اجتماعی آن می‌گوید:

«کار افسونگر را که تمام می‌کردم کم‌کم این ایده هم شکل می‌گرفت. دو فیلم مضامین مشترکی دارند. علاقه داشتم باز هم، و این بار صریح‌تر و بی‌واسطه‌تر، دنیای نرینگی و جنسیت و خشونت را کشف کنم. با دنیای پناهندگان شمال سوئد آشنا بودم چون در سال ۱۹۸۸ که شش سال داشتم وارد این دنیا شدم. می‌خواستم همان محیطی را به تصویر بکشم که یادم بود: شهری کوچک، به معنای واقعی کلمه ناکجا، در محاصره کوه‌ها، شهری زیبا اما یخ‌زده و تاریک. بعد که فکر محیط مردانه کاملاً کلیشه‌ای افتادم، خودبه‌خود کشتی‌گیری به عقلم رسید. احساس کردم موقعیتی عالی است تا برای شخصیتی که پیچیده است و با مردانگی خودش دست و پنجه نرم می‌کند، تنشی بسازد.»

پس از اولین سکانس حادثه‌وار فیلم، به گوشه‌ای دوردست در شمال سوئد و هتلی می‌رویم که به عنوان مرکز پناهندگان فعالیت می‌کند. خانه ایمان، همسر باردار (مارال نصیری) و دخترهای‌شان عسل (نیکول مهربد) و سحر (دایان فرزامی) حالا اینجاست. ایمان برای تأمین معاش پیک تحویل پیتزاست و منتظر که پاسخ درخواست پناهندگی سیاسی را بگیرد. فیلم غرق جزئیات روزمره زندگی در کشوری خارجی می‌شود، از وابستگی به مترجم برای برقراری ارتباط گرفته تا فداکاری‌های مریم، دانشجوی سابق موسیقی و معلم پیانو که اکنون خانه‌داری کاردان و غصه‌دار است. در این رابطه یک وجه طبقاتی هم نهفته است. عالمی می‌گوید:

«کشتی در ایران ورزش طبقه کارگر است. خوشم می‌آمد که شخصیت از همین طبقه است. او آدمی است تودار و خجالتی اما کشتی راه رهایی اوست.از طرف دیگر زنش از طبقه متوسط به بالاست و سابقاً پیانو تدریس می‌کرد و تحصیلات عالی دارد.»

شخصیت‌های فرعی صحنه‌های کوتاهی از رنج و آزردگی را به این تصویر بزرگ‌تر اضافه می‌کنند، خصوصاً داستان عباس مترجم (اردلان اسماعیلی). عالمی از گالری عکسی استفاده می‌کند تا به پناهندگان فراوانی که مثل ایمان و خانواده‌اش خود را در مرکز سوئد می‌بینند چهره‌های انسانی بدهد. در جایی دیگر، سباستین وینترو فیلمبردار تصاویر تکان‌دهنده‌ای از برهوت‌های دلگیر برف‌پوش می‌گیرد. این کشور مثل بوم خالی نقاشی است و شاید ایمان برای شروع دوباره به همین احتیاج دارد. اما فریاد گرگی در این دنیای وحش حاکی از چشم‌اندازی پرخطر است.

در صمیمیت اجباری اتاق‌های رختکن و دوش‌های گروهی، ایمان مردی است ترسیده از خیانت به خودش. او جرأت ندارد به چیزی خیره شود، در ورزشی که موکول به چنگ زدن و چسبیدن تن‌ها به یکدیگر و تماس با دیگری است، او از هر تماسی چندشش می‌شود.

دشمن معنای دوگانه‌ای دارد. ایمان هم با درونش در جنگ است و هم با حریف‌های واقعی روی زمین باید دست و پنجه نرم کند. عالمی درباره چالش‌های قهرمان فیلمش می‌گوید:   

«فیلم در لایه‌ای عمیق‌تر در مورد آزادی و فقدان آزادی است. اگر در جامعه‌ای سرکوبگر مثل ایران بزرگ شده‌ باشی که آزادی‌ات محدود است و به دنیای آزادی مثل سوئد بیایی، از آن آزادی عملاً چه استفاده‌ای می‌کنی؟ این اسم برایم جذاب بود چون ایمان با خودش می‌جنگد، درونش دوگانگی شدیدی جریان دارد. او آزاد است اما نمی‌تواند به خود واقعی‌اش برسد. من با این جور آدم‌ها بزرگ شدم. مردهایی که نمی‌توانستند خودشان، احساسات‌شان را ابراز کنند و با اینکه آزاد بودند، هنوز احساس حبس ذهنی داشتند. اسم فیلم در واقع برگرفته از همین است.»

کاملاً بدیهی است که ایمان و خانواده‌اش از خطر متفاوتی می‌گریزند. ایمان با شایعات و بدگویی‌هایی مواجه شده. ما شاهد خانه خانوادگی متروک هستیم، ساکت و خالی با میوه‌هایی که در کاسه‌ها می‌گندند. تلفن‌هایی به ایمان می‌شود. قیافه آشفته و نگران ایمان حسی از موضوعی حل نشده را القا می‌کند.

وقتی ایمان تصمیم می‌گیرد دوباره سراغ کشتی برود تا پشتوانه درخواست پناهندگی‌اش باشد، آن هم با این دیدگاه که از طرف سوئد مسابقه بدهد، مسائل بیشتری فاش می‌شود. در صمیمیت اجباری اتاق‌های رختکن و دوش‌های گروهی، ایمان مردی است ترسیده از خیانت به خودش. او جرأت ندارد به چیزی خیره شود، در ورزشی که موکول به چنگ زدن و چسبیدن تن‌ها به یکدیگر و تماس با دیگری است، او از هر تماسی چندشش می‌شود. مشکلات ایمان وقتی حادتر می‌شود که هم‌تیمی‌اش توماس (بیورن الگرد) به او ابراز علاقه می‌کند. اجرای معادی حسی از مردی شقه شده را منتقل می‌کند، مردی که بین امیال و روابطی که او را به خانواده پیوند می‌زنند دوپاره شده است. خشمی فروخورده در اوست و درست نمی‌داند کار درست کدام است. توماس و دوستان او پذیرای ایمان هستند و او برای لمحه‌ای دنیای آزادتری را می‌بند که نمی‌تواند تعلقی به آن دنیا داشته باشد. صحنه‌های کشتی‌گیری مثل رقص فیلم‌برداری شده‌اند. دوربین دور بدن ورزشکارها می‌چرخد. عالمی می‌گوید:

«می‌خواستم تنش بدن‌هایی را ضبط کنم که در نهایت ظرافت در میدان کشتی می‌گیرند. ایمان در مرکز پناهندگان زندگی خیلی سختی دارد، اما کشتی برای او راه خلاصی است. او در فضای کشتی می‌بالد و امیدوار است. علاقه داشتم جایی را نشان بدهم که شخص ایمان بتواند شکوفا شود، بنابراین این صحنه‌ها را خیلی لطیف و شاعرانه فیلمبرداری کردم، نه خشن و تهاجمی.»

ایمانِ فیلم دشمن را آدمی خودخواه می‌بینیم که موجبات ناراحتی اطرافیانش می‌شود. آیا او فقط برای تداوم نمایش‌هایش به خانواده احتیاج دارد؟ اما این حس را هم می‌دهد که مریم دیدگاه متعادلی دارد. مارال نصیری نقش مریم را طوری بازی می‌کند که انگار از اتفاقاتی که دوروبرش می‌افتند خیلی مطلع است. مریم هم درگیر این مخصمه مشابه است که می‌خواهد خانواده کنار هم بمانند اما می‌داند که ایمان در زندگی‌شان حضور کاملی ندارد.

 عالمی در ادامه درباره انتخاب پیمان معادی برای ایفای نقش ایمان می‌گوید:

«البته پیمان را می‌شناختم. از ایده ایفای نقش معادی خوش‌مان می‌آمد، چون خیلی خوب در نقش جا می‌افتد و ریشه در سینمای ایران دارد. یکی از مدیران انتخاب بازیگر زر امیرابراهیمی، برنده بهترین بازیگر کن برای فیلم عنکبوت مقدس، بود. او معادی را می‌شناخت و با او تماس گرفت. معادی بلافاصله سناریو را پسندید. مرحله پیش تولید خیلی طول کشید، چون پیمان باید کشتی‌گیری یاد می‌گرفت، همین‌طور بیورن الگرد که نقش توماس را بازی می‌کند. خیلی وقت‌ها می‌ترسیدم به همدیگر صدمه بزنند. اما هر دو فوق‌العاده بودند. حتی کشتی‌گیرهای واقعی می‌گفتند کاری که آنها می‌کنند خیلی سخت است. پیمان کاملاً غرق شخصیت شده بود.»

اثر بعدی عالمی هم درباره خشونت است. او می‌گوید:

«دو فیلم بلند می‌سازم. باز هم با تولیدکننده افسونگر، استینا لسن، و اینگبورگ توپسو نویسنده در فیلم دانمارکی «کودکی جا نماند» همکاری می‌کنم. موضوع فیلم خشونت و جنایت دارودسته‌های تبهکاری است. با زن‌هایی ملاقات کرده‌ام که فرزندشان را در جنایت این دارودسته‌ها از دست داده‌اند. از دیدگاهی انسانی درباره این موضوع حرف خواهم زد. فیلمی را هم درباره دختر جوانی می‌سازم که در زندان منفور اوین بزرگ شده. بیرون که می‌آید راهی سوئد می‌شود. نیمه اول فیلم ساکت می‌ماند. بعد مجبور می‌شود حرف بزند و همه حرفش را می‌خوانند. ایده‌ و وقایع این فیلم واقعی است.»