٢٦ سال دارد و یک هفتهای میشود کمکم بیناییاش را بدست آورده است. در مورد آن روز کذایی میگوید:
«الان بهترم. روزهای اول کلاً بینایی چشم راستم را از دست داده بودم. بدتر از این نمیتوانستم بیمارستان بروم. پر از مامورهای اطلاعاتی بود، هر زخمی به کلینیک، درمانگاه یا بیمارستان میرفت فوراً بازداشت میشد. حتی مطبهای خصوصی را هم زیر نظر داشتند. برایشان مهم نبود طرف چه وضعیتی دارد، مگر اینکه نزدیک مرگ بوده باشد. آنهم بعد یک درمان موقت بازداشتش میکردند. مامور یگان ویژهای که بهم شلیک کرد، خیلی نزدیک بود. مستقیم نشانه گرفت و به سمت سرم شلیک کرد. صورت و چشم راستم را زد. با هزار بدبختی خودم را به یک خانه رساندم. بعد از طریق چندتا از دوستام یه پزشک پیدا کردیم و اومد معالجم کرد. یعنی کارهای اولیه را انجام داد، بعد مطب خصوصی یکی از همکارای خودش را معرفی کرد و چند بارهم ایشان مخفیانه معالجم کردند. الان بهترم. خیلیها چشمشان را از دست دادند.»
اینها حرفهای «عین» از بوکان، درمورد یکی از روزهای اعتراضات در این شهر است.
خشونت عریان و افسار گسیختۀ نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران تنها در کشتار و اعدام معترصان خلاصه نمیشود. جلوگیری از درمان و معلولسازی دائمی آنها، در کنار بازداشت و خطر مرگ زخمیها، بیش از پیش چهرۀ خشن نظام اسلامی را عیان کرده است. نظامی که در کارنامهاش تا دلتان بخواهد نقض آشکار حقوق بشر و جنایتهای ضد انسانی وجود دارد. جمهوری اسلامی علاوه بر جلوگیری از مداوای معترضین زخمی، اشخاصی که برحسب وظیفۀ اخلاقی و انسانی به زخمیها کمک میرسانند را تحت تعقیب قرار میدهد. رسانههای حقوق بشری از بازداشت دهها پزشک به جرم آنچه رژیم اسلامی کمک به اغتشاشگران میخواند، خبر میدهند. این گزارش، گفتوگوی با زخمیها و کنشگرانی ست که در خفا و بدور از چشمان نظام سلطه، وقت و کار خود را صرف مداوای معترضان میکنند.
جلوگیری از درمان زخمیها
نه تنها قیمت دارو در ایران روزبهروز در حال افزایش است بلکه اقلام بسیاری از داروهای ضروری یافت نمیشود. مضاف بر کمبود و هزینۀ بالای دارو، ترس از بازداشت و نبود امکانات کافی برای مداوای زخمیها از دغدغههای اساسی معترضان در ایران محسوب میشود. این روزها گروههای مخفی از مردم خودجوش بوجود آمدهاند که هر خطری را به جان میخرند تا خدمات درمانی-پزشکی مورد نیاز را به دست زخمیها برسانند. عمدۀ این معترضین برای روزهای طولانی، با تنی زخمی، مجبور به زندگی مخفیانهای شدهاند. جمهوری اسلامی علاوه بر نیروهای انتظامی و امنیتی، عوامل وابستۀ بومی را نیز برای یافتن این افراد مامور و ترغیب کرده است.
«میم» یکی از دهها زخمی دوشنبۀ خونین جوانرود (٣٠ آبان) است. او که از ناحیۀ پای چپ هدف گلولۀ کلاشینکوف قرار گرفته، خوشبختانه این روزها حال بهتری دارد. در گفتوگو با رادیو زمانه میگوید:
«هرگز آن را روز را فراموش نمیکنم. مردم مثل برگ درخت به زمین میافتادند. با دستهای خالی جلوی وحشیترین و بیرحمترین جلادان تاریخ ایستاده بودیم. نمیدانم از کجا بهم شلیک شد. تا وقتی که گرمی خون را حس نکردم، نفهمیدم زدنم. به محض شنیدن صدای اللهاکبر و تیراندازی مامورها فرار کردیم. با چشمهای خودم دیدم چند نفر جلوتر از ما به زمین افتادند. وقتی تیر بهم خورد، مَردم، من و چند نفر از زخمیها را روی دوش گرفتند و بردند تو یک خانهای. توصیفش برایم سخت است. نمیدانم از ترس بود یا کمخونی، شوکه شده بودم. همونجا پایم را با بستند و از حال رفتم. وقتی بیدار شدم تو همان خونه بودم و یک نفر که بهش میگفتند دکتر با دست و لباس خونی زخمیها را مداوا میکرد.»
از «میم» میپرسم آیا برای ادامۀ مداوا به بیمارستان یا مطب خصوصی رفته است؟ در جواب میگوید:
«نه. حتی یک دقیقه هم نرفتم. رفتن کسی مثل من به بیمارستان، به معنای رفتن به اداره اطلاعات است. بدون معطلی بازداشت میشوم. معلوم است با گلوله زخمی شدهام. اینجا هر زخمی پاش به درمانگاه یا بیمارستان برسد، بدون شک بازداشت میشود. همه جا را پر کردند از مامور و مخبر، نمیشود جایی رفت.»
این معترض درمورد چگونگی دسترسی به خدمات درمانی-پزشکی به رادیو زمانه میگوید:
«چند نفر آدم مطمئن و متعهد هستند که زخمیها را شناسایی میکنند. بینشان پزشک و دانشجوی پزشکی هم است. اینها هرچند وقت یک بار بهم سرمیزنند و زخمم را مداوا میکنند. واقعاً مردم بهم دیگر خیلی کمک میکنند. مثلاً چند وقت پیش از تهران چند کارتون وسایل باندپیچی و دارو فرستاند. دقیقاً نمیدانم بچهها چطوری اینها را از این همه مامور رد کردند. آخر ورودی و خروجیها را کنترل میکنند و هرکی دارو داشته باشد به اتهام کمک به زخمیها بازداشت میشود. جنایت از این بالاتر وجود ندارد. حتی در جنگ هم کشورهای درگیر فرصت مداوای زخمیها را بهم دیگر میدهند، هیچ جای دنیا پزشک و پرستار را به خاطر کمک به زخمیهای جنگ نه بازداشت میکنند نه میکشند. ولی در جمهوری اسلامی آگاهانه و با برنامه هم جلوی مداوا را میگیرند هم بازداشت میکنند، حتی پاش برسد اعدام هم میکنند.»
جمهوری اسلامی علناً کمر به قتل معترضین نظام بسته است. جلوگیری از درمان زخمیها، قتل از طریق شکنجه در بازداشتگاهها، شلیک مستقیم گلوله جنگی، صدور حکم اعدام و اجرایی کردن دو مورد از آن، حداقل تا زمان نتظیم این گزارش، از جملۀ خشونتهای بیمرز نظام اسلامی در جهت تداوم و حفظ بقای خود است.
فعالین حقوق بشری در ایران از بازداشت دهها پزشک و پرستار به اتهام کمک به زخمیها خبر میدهند. در ١٣ آذرماه، سه پزشک به نامهای دکتر یاسر بختیاری، دکتر همایون افتخاریان و دکتر بهنام اوحدی که از شهرهای خرمآباد و تهران برای مداوای زخمیها به مهاباد سفر کرده بودند، در هتل محل اقامت خود همراه یک پرستار که هویت او احراز نشده است، بازداشت شدند. در روزهای منتهی به اعتراضات گزارشات زیادی از هشدار پزشکان مبنی بر نقصعضو دائمی معترضین منتشر شده است. روزنامۀ گاردین چاپ لندن(٨ دسامیر)، در گفتوگوی خود با جمعی از پزشکان ایرانی، ضمن اشاره به «تیراندازی عامدانۀ نیروهای سرکوبگر به صورت و اندام جنسی زنان»، از جراحاتی جدی و خطرناکی که صدها جوان ایرانی را با آسیب دائمی مواجه کرده است، سخن گفته.
یکی دیگر از زخمیها که براثر اصابت گلولههای ساچمهای بینایی یکی از چشمهایش را از دست داده است، به رادیو زمانه میگوید:
« ماموری که بهم شلیک کرد را از نزدیک دیدم. درست پشت سرم و در فاصلۀ چند قدمیام قرار داشت. داشتم میدویدم، یک لحظه سرم را برگرداندم، مستقیم تو صورتم شلیک کرد. همانجا افتادم زمین. از چشمم خون میآمد و نمیتوانستم جایی را ببینم. حداقل شانس داشتم بچهها مامور را فراری دادند، وگرنه همانجا با چشم و صورت زخمی بازداشت میشدم. از ترس همین بازداشت به کلینیک درمانی نرفتم. چندین ساعت بیدوا و درمان بودم. سوزش و درد امانم را بریده بود. تا بلاخره یک پزشکی آمد و مداوام کرد. اما گفت دیگر خوب نمیشوم و بعد یک مدت مجبور شدم چشمم را در مطب خصوصی تخلیه کنم. نمیدانم شاید اگر همان موقع بیمارستان میرفتم الان میتوانستم ببینم. ولی نمیشد رفت.»
صدها معترض در ایران به دلیل تیراندازی نیروهای سرکوبگر و محرومیت از خدمات درمانی-پزشکی در خطر نابینایی کامل قرار دارند. در ٢٣ آبانماه سال جاری، ٢٣٠ چشمپزشک در نامهای مشترک به دکتر محمود جباروند، رئیس انجمن چشمپزشکی ایران، خواستار آن شداند که عواقب جبرانناپذیر چنین آسیبهای شدیدی را به اطلاع دولت برساند. آنها نامۀ دیگر را برای پیگری نامۀ قبلی در ٢٨ آبانماه مجدداً ارسال کردند. به نقل از روزنامه هممیهن، رئیس انجمن چشمپزشکی ایران در روزهای گذشته خبر از ارسال گزارش محرمانهای درباره اصابت ساچمه به چشمها داد که به مقامات دولتی ارائه شده است.
مردم در کنار هم
اگرچه رژیم جمهوری اسلامی از هیچ خشونتی در برخورد با معترضان فروگذار نمیکند، اما طیفی از شهروندان خطرات این خشونتها را به جان میخرند و خودجوش دست به تهیه دارو و درمان تعدادی از زخمیها میزنند. در هفتههای گذشته ویدیوهای از تهیه و پخش مخفیانۀ دارو و اقلام درمانی در شهرهای مهاباد، سنندج و جوانرود منتشر شد. سنندج که از کانونهای اصلی اعتراضات و اعتصاب در ایران محسوب میشود از آمار بالای زخمیها برخوردار است. در مصاحبه با یکی از فعالین این شهر از کمکهای مردمی در تهیه دارو و درمان برای زخمیها میپرسم. در پاسخ میگوید:
«تهیه و پخش دارو بین زخمیها هم سخت است هم خطرناک. سخت به این دلیل که شناسایی این افراد راحت نیست. به دلیل تحت تعقیب بودن، آنهم بدون هیچ حکم جلبی، بیشتر این عزیزان مخفی شدهاند، یا دربارۀ زخمی بودن خود جایی صحبت نمیکنند. ما هم که طبیعتاً همۀ آنها را نمیشناسیم. از افراد قابل اطمینان برای شناسایی استفاده میکنیم. ولی خیلیها هستند که نه ما به آنها دسترسی داریم نه آنها به ما. خطرناک بودن تهیه دارو برای این عزیزان هم از این جهت است که در رژیم جنایت کار جمهوری اسلامی هرگونه اقدامی در جهت کمک به معترضان، ولو انسانی و اخلاقی باشد، مصداق جرم و احکام سنگین قضایی است. به این خاطر خیلی مواظب هستیم. در این مدت بیشمار اکانت فیک از سوی بسیجیها ساخته شدهاند که به اسم کمک به زخمیها از مردم پول میگیرند یا از آنها میخواهند زخمیها را برای مداوا بهشان معرفی کنند. من از مردم تقاضا دارم به کسانی که از نزدیک نمیشناسند اعتماد نکنند، چون خطر بازداشتشان بالاست.»
این کنشگر در مورد سختیهای درمان نیز به رادیو زمانه میگوید:
«امکانات ما کم است. بعضی وقتها طرف نیاز به جراحی دارد یا خیلی وقتها داروی مورد نیاز را نداریم. از طرف دیگر، تعداد پزشکهای متخصصی که در این راه میتوانند کمک کنند اندک است. چون همۀ زخمیها هم در یک مکان حضور ندارند، در طول روز فقط میتوان به چند نفر سر زد. اما با این وجود هم تلاش بچهها بسیار ستودنی ست. این یک کار جمعی ست و نمیشود به تنهایی انجام داد. مثلاً آوردن دارو و اقلام درمانی از تهران یا شهرهای دیگر به سنندج و دوباره فرستادنشان به شهرهای مجاور هزار ریسک و خطر دارد، بخصوص در شهرهای کردستان که ایست بازرسیهای مختلفی گذاشتند و خیلی شبها به ناگهان میریزند خانۀ مردم. اما ما چند طریق مختلف را برای آوردن این اقلام پیدا کردیم که اینجا نمیتوانم اشاره بکنم. خوشبختانه افراد معتمد و باشرف و وجدانی بینمان هستند که در این راه کمکمان میکنند.»
به گفتۀ سازمان حقوق بشری ههنگاو، که نقض حقوق بشر در کردستان (ایران) را پوشش میدهد از ابتدای قیام ژینا تا ١٦ آذر سال جاری، دستکم ۱۲۲ شهروند کُرد کشته و بیش از ۸ هزار نفر نیز با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر حکومتی مجروح شدهاند. همچنین این سازمان میگوید از ١٢٢ نفر کشته شده ٨ نفر زیر شکنجه مامورهای امنیتی جانباختهاند.
به دلیل عدم مراجعه مجروحین به اماکن دولتی نمیتوان آمار دقیقی از صدمات دائمی این اشخاص تهیه کرد، اما کنشگران حقوق بشری در ایران به موارد متعددی از آسیبهای دائمی اشاره میکنند. جمهوری اسلامی با آسیبرسانی عامدانه و جلوگیری از مداوای معترضان سعی در پیشگیری و کنترل اعتراضات دارد.