بورس تهران در میانه خیزش مردم ایران از اواخر شهریور به شکل پی در پی صحنه کاهش ارزش بود.

در همین مقطع نرخ دلار بارها به مرز حساس ۳۳ هزار تومان رسید. این نرخ در سال‌های گذشته برای مسئولان بانک مرکزی بسیار سرنوشت‌ساز بود، نرخی که حکم خط قرمز را داشت و هر دوره‌ای که دلار به این مرز می‌رسید قیمت‌ها با تزریق شدید بانک مرکزی و برخورد پلیسی با دلالان، سرکوب می‌شد.

این بار اما ماجرا حیثیتی شده بود؛ سقوط بورس می‌توانست نشانه‌ای از خارج شدن اوضاع امنیتی از کنترل باشد و سقف‌شکنی همزمان دلار هم مهر تاییدی بر آن.

سرمایه‌گذاران طرفدار بورس در فضای مجازی از این وضعیت به عنوان «قمار حیثیتی حاکمیت» یاد می‌کردند و معتقد بودند دولت به هر ترفندی شده از بورس حمایت خواهد کرد.

در ادامه دلار از سقف تاریخی خود عبور کرد و به ظاهر حاکمیت تا اینجای کار یک پای قمار را باخت داده است اما در روزهای بعد از آن حمایت سنگینی از بورس انجام شد که همه را به متعحب کرد.

طوفان بورس

 بورس تهران نیمه دوم آبان ماه را طوفانی آغاز کرد. در این روزها خلاف روند ماه‌های گذشته تابلوی بورس، رنگ سبز را نشان می‌دهد. ارزش معاملات خُرد در روز دوشنبه با رشد ۴۹ درصدی، به ۵,۲ هزار میلیارد تومان رسید و در سقف پنج ماهه قرار گرفت. ورود پول حقیقی به شکل روزانه هم پس از مدت‌ها رکوردزنی کرده و به بیشترین مقدار خود در ۲۰ ماه گذشته رسید.

پس از سقوط بورس در سال ۱۳۹۹ این نخستین‌بار نیست که شاخص کل بورس در یک روز رشد قابل توجه داشته است. بازدهی ۳,۳۵ درصدی شاخص کل، دومین رشد بزرگ از ابتدای سال ۱۴۰۱ و هفتمین رکورد صعودی از زمان ریزش بازار بوده است، هفت باری که نور کم‌سویی در دریای ضرر سرمایه‌گذاران بود و هر بار بازار دوباره به روند نزولی خود بازگشت.

در باغ سبزی که تابلوی بورس این روزها به سهامداران خود نشان می‌دهد بسیاری از سرمایه‌گذاران را یاد روزهای اوج بورس در سال ۱۳۹۹ انداخته است، روزهایی که حالا همه از آن به عنوان دامی که دولت برای اندوخته‌های مردم پهن کرده بود یاد می‌کنند.

شکِ به جا

یادآوری این سابقه خراب همه را محتاط کرده است، به ویژه زمانی که در ماه‌های گذشته معاملات کم‌رمق و بدون عمق بازار سهام به شکل مستمر به کاهش ارزش سهام منجر شده بود. در این شرایط بسیاری از خود می‌پرسند: در حالی که بازارهای جهانی به سرعت به سمت سراشیبی می‌روند و ریسک‌های سیاسی مانند خیزش مردمی اخیر و پایان برجام هم بر بورس سایه انداخته آیا این وضعیت بورس، باز هم دام حکومت برای تامین کسری بودجه است؟

در باغ سبزی که تابلوی بورس این روزها به سهامداران خود نشان می‌دهد بسیاری از سرمایه‌گذاران را یاد روزهای اوج بورس در سال ۱۳۹۹ انداخته است، روزهایی که حالا همه از آن به عنوان دامی که دولت برای اندوخته‌های مردم پهن کرده بود یاد می‌کنند. یادآوری این سابقه خراب همه را محتاط کرده است. “تله گاوی”؟

در ادبیات معامله‌گری به این فرضیه «تله گاوی» می‌گویند؛ تله گاوی زمانی رخ می‌دهد که معامله‌گر یا سرمایه‌گذار با این تصور که روند نزولی به پایان رسیده است، اقدام به خرید سهام می‌کند قیمت دوباره تغییر مسیر داده و به روند نزولی قبلی ادامه می‌دهد. در واقع تله گاوی نوعی دام است که اگر سرمایه‌گذاران به امید رشد قیمت در آن گرفتار می‌شوند اما در عمل فرصتی را برای خروج پول‌های بزرگ فراهم می‌کنند. اطلاق تله گاوی به این وضعیت به دلیل آن است که براساس عرف بازارهای مالی به روند صعودی بازارها، بازار گاوی و به روند نزولی بازار خرسی گفته می‌شود.

در روزهایی که نرخ دلار رکوردزنی کرده است چندان بعید نبود که بورس هم به این وضعیت واکنش نشان دهد اما رفتار بازار نشان می‌دهد «سهام غیر دلاری» مانند خودرویی‌ها هم همراه با دلاری‌ها رشد کرده‌اند. در یک هفته گذشته سهام ایران خودرو بیش از پانزده درصد رشد داشته، روندی که ناخودآگاه همه را به یاد رفتار توده‌وار بورس در سال ۱۳۹۹ انداخته است. با وجود این، عده زیادی از سرمایه‌گذاران همچنان با بدبینی به رشد بورس نگاه می‌کنند. این بدبینی به اندازه‌ای است که حتی تئوری‌هایی خارج از حوزه تحلیل و معامله‌گری نیز به لیست سناریوهای محتمل راه پیدا کرده است. مثلا برخی می‌گویند بسیاری از حقیقی‌های پرنفوذ بازار به دلیل شرایط امنیتی بی‌ثبات کشور در حال نقد کردن سهام هستند و برای این منظور لازم است بازار چند روزی صعودی باشد. پاسخ دقیق و قطعی به این پرسش که آیا رشد بورس تله است یا خیر به دلیل اصل نبود قطعیت در بازارهای مالی، تا پیش از وقوع، امکان‌پذیر نیست اما با بررسی متغیرهای موثر می‌توان حدس‌هایی زد.

Ad placeholder

اثرپذیری بورس تهران از اقتصاد جهانی

اقتصادهای پیشروی جهان برای پشت سر گذاشتن دوره تورمی بی‌سابقه‌ای که پس از شیوع‌ کرونا به وجود آمد سیاست‌های پولی انقباضی در پیش گرفته‌اند. این وضعیت هزینه استقراض برای شرکت‌های تولیدی را بالا برده و باعث سقوط ارزش سهام در دنیا شده است. این سقوط به اندازه‌ای جدی است که شرکت‌های بزرگی مانند متا (فیسبوک)، مایکروسافت و اپل هم از گزند آن در امان نمانده‌اند.

همان‌طور که اقتصاد ایران در سال‌های شیوع کرونا از تورم جهانی ناشی از کرونا در امان نماند حالا هم بعید است که از سیاست‌های انقباضی بانک‌های جهانی و رکود ناشی از آن تاثیر نپذیرند. مسیر ورود رکود جهانی به ایران را باید در قیمت کامودیتی‌ها ردیابی کرد.

هرچقدر اقتصاد دنیا به رکود نزدیک‌تر می‌شود قیمت کالاهای صادراتی ایران مانند نفت هم کاهش پیدا می‌کند. مطابق این روند می‌توان انتظار داشت تولید و فروش صادراتی شرکت‌های بورسی ایران هم آب برود. بنابراین نخستین سناریویی که می‌توان برای بازار سهام ایران ترسیم کرد، افت ارزش همگام با بازارهای جهانی است.

ریسک‌های سیاسی و اجتماعی

بسیاری از ناظران دلیل کاهش ارزش پی در پی بورس تهران در اواخر تابستان و مهرماه را بروز اعتراضات خیابانی عنوان کردند. این وضعیت از آن جهت که امنیت سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهد بدون شک بر معاملات سهام تاثیر منفی داشته است. به طور کلی در شرایط بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی، بازارهای مالی نزولی می‌شوند. با توجه به عمق و گستردگی اعتراض‌ها در ایران می‌توان پیش‌بینی کرد بازارهای پرریسک مانند بورس “کاهشی” باشند. تزریق مقطعی پول و خریدهای دستوری حقوقی‌ها مرهمی کم‌تأثیر بر زخم بی‌ثباتی هستند.

 با توجه به ابعاد و عمق بازار بورس تهران می‌توان این برآورد را داشت که برای کنترل و ثبات مصنوعی بازار در بلند مدت پولی وجود ندارد. سوی دیگر این معادله، برجام است. اظهارات اخیر طرف‌های اروپایی و مقامات آمریکا نشان می‌دهد دسترسی به برجام دستِ کم در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست. در میانه مذاکرات دو ماه پیش برجام خبرهایی از حصول توافق در مدت یک یا دو روز آینده به گوش می‌رسید و بازار بورس تهران واکنش مثبتی به این اخبار نشان داد. حالا با وجود اخبار منفی برجام در این متغیر هم قرعه به نام بورس در نیامده است و به دلیل وابستگی شرکت‌های صادراتی بورس به برجام و اثرپذیری آن‌ها از تحریم می‌توان انتظار داشت تا زمان انتشار دوباره اخبار مثبت بورس تهران رونق چشم‌گیری نداشته باشد.

Ad placeholder

نرخ دلار، سوخت پرتاب بورس؟

گذشته از همه متغیرها برخی ناظران اصلی‌ترین عامل صعود چشم‌گیر بورس را سقف‌شکنی دلار می‌دانند. روز دوشنبه ۱۶ آبان، دلار در بازار آزاد بار دیگر سقف جدیدی را به ثبت رساند و به سطح ۳۶ هزار و ۸۰۰ تومان رسید. به این ترتیب دلار در یک هفته بیش از چهار هزار تومان گران شده است. این تنها عاملی است که در این روزها به نفع بورس عمل می‌کند، چراکه باوجود به بن‌بست رسیدن برجام و ادامه رشد نقدینگی در اقتصاد ایران می‌توان انتظار داشت بار دیگر فنر ارز رها شود. اما نباید فراموش کرد که هرگونه محاسبه سود و فروش شرکت‌های بورسی با نرخ دلار نیمایی انجام می‌شود، نرخی که مانند سایر ارکان سرتاسر دستوری اقتصاد ایران در کنترل دولت است. اکنون فاصله دلار آزاد با نیمایی به بالاترین حد خود (حدود سی درصد) رسیده و در حالی که دولت به این فاصله بی‌واکنش باشد شرکت‌های تولیدی به شدت متضرر می‌شوند. اینکه نرخ دلار نیمایی چه سرنوشتی پیدا می‌کند به عملکرد و تصمیم سیاست‌گذاران اقتصادی بستگی دارد اما نمی‌توان انتظار داشت که فاصله دلار نیمایی و آزاد در بلندمدت در این حدود باقی بماند. نگاهی به معاملات سامانه نیما نشان می‌دهد همزمان با افزایش نرخ دلار آزاد، نرخ معاملات نیمایی نیز از مرز ۲۸ هزار و ۴۰۰ تومان عبور کرده است. این موضوع سهامداران بورسی را به صعود دلار نیمایی و برخورداری از سود آن امیدوار کرده است.

Ad placeholder