با گذشت ۵۰ روز از آغاز اعتراضات در پی قتل دولتی مهسا (ژینا) امینی معترضان هنوز در خیابان و دانشگاه مقاومت میکنند. به دنبال کشته شدن نسرین قادری، دانشجوی مریوانی ساکن تهران، اعتراضات در مریوان، سنندج، سقز و کرمانشاه در شب ۱۵ آبان ادامه داشت.
نسرین قادری، در جریان اعتراضات در تهران با ضربات باتوم کشته شد. پیکر او را تحت نظارت مأموران امنیتی بهصورت شبانه در مریوان به خاک سپردند. فشار به خانواده او موجب خشم عمومی در شهر مریوان شد. اعتراضات شبانه در مریوان در شامگاه ۱۵ آبان در حالی ادامه پیدا کرد که نیروهای سرکوب به شکل ممتد به معترضان شلیک کردند و صدای تیراندازی در کل شهر پیچیده بود.
تهران بار دیگر، شهر معترضان شد. اعتراضات شبانه از شمال در مجتمع مسکونی آتیساز تا جنوب در محله نازیآباد گزارش شد. معترضان در محله صادقیه، ستارخان و نارمک که در هر سه آنها نیروهای سرکوب هفتههاست حضور گسترده دارند، بازهم به خیابان آمدند.
اعتراضات تکنفره و نمادین در شهرهای مختلف ایران به شکل آتش زدن بنرهای حکومتی، روسریسوزان، خونین کردن مجسمههای شخصیتهای حکومتی، دیوارنویسی، پخش شبنامه، و پخش شعار از جمله در مشهد، سبزوار، اصفهان، اهواز، کرمان و بوشهر گزارش شد.
در شهر بوشهر، بخش زندگی شعار «زن، زندگی آزادی» ارزش نمادین یافته است. بوشهریها سه شب است که به خیابان میآیند و در حین اعتراض میرقصند و زندگی میکنند.
اعتراضات در دانشگاهها در حالی ادامه دارد که حکومت دانشجویانِ دانشکدههایی که در آنها اعتراضات همیشگی شده را به کلاسهای مجازی میفرستد. مجازی کردن دانشگاه راهکاری برای محدود کردن دسترسی دانشجویان به فضای دانشگاه است.
سازمان حقوق بشر ایران در گزارشی در ۱۵ آبان، تعداد کشتهشدگان در سراسر ایران را تا تاریخ ۱۴ آبان، ۳۰۴ نفر اعلام کرد. به گفته این سازمان بیشترین کشتهها به ترتیب از استانهای سیستان و بلوچستان، مازندران، تهران، کردستان، گیلان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و البرز بودند. مجموع کشتهها در شهرهای کردنشین بیش از ۵۰ نفر است.
معترضان در تهران: از آتیساز تا نازیآباد
معترضان در محله نازیآباد تهران برای بار دیگر در شامگاه یکشنبه ۱۵ آبان به خیابان آمدند. معترضان در خیابان آتش روشن کردند و شعار دادند:
این آخرین پیامه، هدف کل نظامه
مرگ بر دیکتاتور
امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه
شامگاه ۱۵ آبان، تجمعی در غرب تهران شکل گرفت که در آن زنان حضور چشمگیر داشتند. جمعیت شعار می دادند: «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه». تجمعی مشابه با همین شعار در منطقه ۵ شهر تهران هم گزارش شد. تجمعی پرشمار در شهرک آتیساز در شمال تهران هم گزارش شد که در آن معترضان باز همین شعار را دادند. این شعار اکنون از محبوب ترین شعارها بین معترضان تهران است.
در محله صادقیه تهران، تجمعی پرشمار شکل گرفت. این محله کماکان در شکلدهی تجمعهای اعتراضی فعال بوده است. ویدیویی در شبکهها منتشر شده که نشان میدهد شامگاه ۱۵ آبان در صادقیه معترضان با درگیرشدن با نیروهای سرکوب نمیگذارند که آنها فردی را بازداشت کنند.
در فلکه دوم صادقیه، معترضان شعار دادند: «توپ، تانک، فشفشه / آخوند باید گُم بشه»
در منطقه هفت حوض نارمک در تهران، معترضان در تجمعی در همدلی با قربانیان کشتار مردم سیستان و بلوچستان در زاهدان و سرکوب کردستان شعار دادند: «زاهدان، کردستان، چشم و چراغ ایران».
در محله ستارخان تهران، معترضان با وجود سرکوب سنگین و با وجود اینکه تعداد زیادی از آنها در این محله با تیراندازی نیروهای سرکوب با اسلحههای ساچمهای زخمی شدند، باز هم به خیابان ها آمدند. یک منبع از کادر درمان بیمارستان رسول اکرم که هم به منطقه ستارخان و هم آریاشهر خدمات میدهد به زمانه گفت که هر شب دهها معترض زخمی شده با گلوله ساچمهای به این بیمارستان رجوع میکنند که برخی از آنها از ناحیه چشم زخمی شده اند. اصابت گلوله ساچمهای به چشم میتواند موجب نابینا شدن فرد شود.
تجمع در ستارخان را ببینید:
شعاردهی از پنجرهها همچنان در محلههای مختلف تهران ادامه دارد. از جمله معترضان در گیشا، هفت تیر، یوسفآباد، چیتگر، آریاشهر، جنتآباد، قلهک، باغ فیض و نیاوران شعار دادند:
مرگ بر خامنهای
مرگ بر دیکتاتور
بسیجی جیرهخور، آخرشه خوب بخور.
شهرهای کردنشین: ادامه اعتراضات مریوان در شب
تظاهرات شبانگاهی که در شهر مریوان از اولین ساعتهای ۱۵ آبان در خشم و عصبانیت معترضان از دفن شبانه نسرین قادری، آغاز شد به اولین ساعتهای صبح ۱۶ آبان رسید. نسرین قادری، دانشجوی فلسفه اهل مریوان و ساکن تهران در جریان اعتراضات در تهران با ضربات باتوم نیروهای سرکوب کشته شد.
صدای تیراندازی ممتد در آسمان غروب مریوان:
شبکه حقوق بشر کردستان شامگاه ۱۵ آبان نوشت که اعتراضاتی که در روز روشن ۱۵ آبان در خیابانهای مریوان در جریان بود، با تاریک شدن هوا مجدداً اوج گرفت و از جمله در محلە نوبهار، خیابان مردوخ، کورە موسوی و سەراە موسک، نیروهای ضدشورش و بسیج به تجمع شهروندان حمله کردند.
فضای میدان نوروز و شهرک زاگرس (ترمینال قدیم) شهر مریوان جنگی گزارش شده و صدای تیراندازی چه در روز و چه در شب در آنجا قطع نشده است. تعداد کشتهها و زخمیهای اعتراضات شامگاه ۱۵ آبان و ساعتهای اول صبح ۱۶ آبان هنوز مشخص نیست.
شعار «ژن، ژیان، ئازادی» در خیابانهای مریوان در شامگاه ۱۵ آبان:
اعتراضات شامگاهی محدود به خود شهر مریوان نمانده و به شهرهای کوچک و روستاهای اطراف شهر مریوان از جمله روستای نێ، در پنج کیلومتری مریوان و شهر کوچک کانیدینار در ۱۰ کیلومتری جنوب مریوان هم گسترش یافته است.
شهروندان شهر کانیدینار با جمعیت حدود ۱۳ هزار نفر، گزارش دادند که به قدری نیروهای سرکوب در شهر گاز اشکآور شلیک کردند که کودکان شهر در فضای اشباعشده از گرد اشکآور، دچار مشکلات تنفسی حاد شدهاند.
نسرین قادری، دانشجوی مریوانی، در دانشگاه علامه طباطبایی تهران فلسفه میخواند. نیروهای سرکوب دو روز پیش از اینکه کشته شود، در تهران به سر او باتوم زده بودند و او درنتیجه در بیمارستان بستری شد و همانجا در بیمارستان جانش را از دست داد.
فشار امنیتی به خانواده قادری و دفن شبانه نسرین قادری با فشار نیروهای امنیتی، خشم شهر مریوان را لبریز کرد و این شهر در روز ۱۵ آبان صحنه مقاومت معترضان علیه نیروهای سرکوبی بود که به شکل مداوم تیراندازی میکردند.
فشار بر خانوادههای کشتهشدگان در کردستان روندی ثابت دارد که در آن نیروهای امنیتی محلی و معمولاً نزدیک به سپاه پاسداران، خانوادهها را تهدید و یا بازداشت میکنند و با دفن مخفیانه معترض کشته شده در ساعتهای اول صبح، از برگزاری مراسم بر سر مزار جلوگیری میکنند.
در مریوان، در شب، معترضان به کردی شعار میدهند «کوردستان، کوردستان، گورستانی فاشیستان»:
به جز مریوان، خشم از رفتار حکومت با خانواده یک جانباخته کرد دیگر، در شهرهای سنندج و کرمانشاه هم نمود پیدا کرد.
در کرمانشاه، خیابانهای اعتراضات شبانه مشخصاند و در آنها هر شب کار به درگیری با نیروهای سرکوب میکشد. اما در شامگاه ۱۵ آبان، تجمع در خیابانها و محلههای دیگر هم که تاکنون نیامده بودند با شعار «مرگ بر دیکتاتور» شکل گرفت.
در سنندج، در محله غفور، معترضان با روشن کردن آتش خیابان را مسدود کردند و علیه حکومت شعار دادند. در محلههای دیگر سنندج هم، آتش روشن کردند و شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور».
سرکوب معترضان در شهرهای کردنشین بیشتر بوده است. در این شهرها نیروهای سرکوبگر بیشتر از اسلحه ساچمهزن و گاهی از اسلحه جنگی برای سرکوب استفاده کردند. هردو نوع سلاح مرگبار بوده و به زخمیها هم آسیبهای جدی زدهاند.
شبکه حقوق بشر کردستان در گزارش ۱۵ آبان خود نوشت تا روز ۱۴ آبان و از آغاز اعتراضات دستکم ۵۳ شهروند کُرد در استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، قزوین، البرز و تهران توسط نیروهای سرکوب کشته شدند که هفت نفر از اینها کودکهای زیر ۱۸ سال بودند. دستکم ۸ معترض هم با اسلحه ساچمهزن، دچار صدمات جبرانناپذیر در ناحیه چشم و از دست دادن بینایی یک یا دو چشم شدند.
ارج به زندگی در اعتراضات بوشهر
در شهر بوشهر، معترضان در تمام تظاهرات و تجمعهایشان چه در دانشگاه خلیجفارس این شهر و چه در سطح خیابان به بخش «زندگی» شعار «زن، زندگی، آزادی»، توجه ویژه دارند. معترضان در شامگاه ۱۵ آبان بخشی از خیابان ساحلی شهر را با خودروها بستند و شعار ممتد آزادی دادند. زنان از خودروها پیاده شدند و روسریها را در هوا رقصان چرخاندند. رانندگان در خیابان ساحلی با بوق ممتد از این تجمع حمایت کردند.
اعتراضات در شامگاه ۱۳ و ۱۴ آبان هم در شهر بوشهر در جریان بود. شامگاه شنبه ۱۴ آبان در پارکی در بوشهر تجمعی شکل گرفت که زنان در آن بیروسری رقصیدند و جمعیت آنها را حمایت کردند.
در بوشهر اعتراضات در سطح دانشگاه خلیجفارس به شکل هفتگی ادامهدار بوده است. شعارها در این شهر که در آن تشکلهای کارگران و معلمان سالهاست فعال هستند معمولاً جنبه صنفی-کارگری دارد. از جمله شعارهای دانشگاه خلیج فارس بوشهر اینها هستند:
نان کار آزادی، حجاب اختیاری
کارگر نفت ما، رهبر سرسخت ما
نان کار آزادی، مسکن رفاه آبادی
بااینحال، نهادهای امنیتی هم به مانند شهرهای دیگر، فعالان تشکلها و دانشجویان را بازداشت کردهاند. فضای امنیتی بهویژه بر تشکلهای صنفی و کارگری شهر بوشهر حاکم است.
محمد ملاکی معلم و فعال صنفی بوشهر روز ۱۵ آبان، به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی معلمان به هیات تخلفات اداری بوشهر احضار شد. پیشازاین هم نهادهای امنیتی بارها معلمان بوشهری را بازداشت کردهاند.
فرید کوراوند کارگر شاغل در سایت یک پتروشیمی بوشهر، از زمان اعتراضات ماه گذشته کارگران پروژهای نفت در عسلویه، همچنان در بازداشت به سر میبرد.
نهادهای امنیتی از آغار اعتراضات تاکنون چندین دانشجوی دانشگاه خلیجفارس از جمله سجاد هاشمینژاد را که پایاننامهاش در مورد محرومیت و کودکان کار است، بازداشت کردند. پیش از او، صبا رایانی و لیلی حضرتی دو دانشجوی دیگر این دانشگاه هم توسط نیروهای لباسشخصی بازداشت شدند.
اعتراضات تکنفره و نمادین
در تهران، بنر زن، زندگی، آزادی را از پلی در بزرگراه حکیم تهران آویختند.
معترضان یک بنر حکومتی در بزرگراه یادگار امام تهران را آتش زدند. در اسلامشهر، معترضان بنر «قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان» را از یک پل هوایی آویختند.
در سبزوار یکی از حوضهای شهر را به رنگ خون در آوردند. در یک اقدام نمادین، یکی از زنان شهر سبزوار، شعار «زن، زندگی، آزادی» را در تکه ورقهای کوچک نوشت در مشتی گرهکرده آن را به همراه شیرینی و شکلات به همشهریانش مشت در مشت، هدیه داد:
دانشجویان معترض در دانشگاه آزاد مشهد یک تندیس چهره قاسم سلیمانی را خونین کردند.
در کرمان، در تجمعی چند نفره، زنان مراسم روسری سوزان برگزار کردند. خودروها با بوق ممتد از آنها حمایت کردند:
سیاست جدید سرکوب: دانشگاهها را مجازی میکنند؟
روز ۱۵ آبان، اعتراضات دانشجویان از جمله در دانشگاه تهران، علم و فرهنگ (تهران)، هنر و معماری پارس، دانشگاه سوره، دانشگاه اصفهان، دانشگاه آزاد مشهد و دانشگاه شیخ بهایی در اصفهان گزارش شد.
از روز ۱۰ آبان، مدیران دانشگاه تهران به دانشجویان رشتههای نمایش و موسیقی دانشکده هنرهای زیبای خبر دادند که کلاسهایشان مجازی برگزار خواهد شد. مشابه این تهدیدها را دانشکدههای دیگر هم دریافت کردند.
سیاست مجازی کردن کلاسها اکنون یک راهکار امنیتی و بخشی از همدستی مدیریت دانشگاهها با نهادهای امنیتی برای عادی جلوه دادن شرایط دانشگاه، حذف دانشجویان از محیط دانشگاه، و ممنوعالورود کردن دانشجویان فعال در تشکلهای دانشجویی است.
درحالیکه ممنوعالورود کردن و بازداشت فلهای دانشجوها ادامه دارد، نهادهای امنیتی شوراهای صنفی دانشجویان را بیشتر هدف قرار دادند. در آخرین تحولات، ریحانه معروف، دبیر شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برای دومین بار از آغاز اعتراضات، روز ۱۵ آبان مقابل در دانشکده توسط لباس شخصیها بازداشت شد.
همکاری حراست دانشگاهها با نهادهای امنیتی ادامه دارد و جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران که روز ۱۵ آبان در پردیس شمالی دانشگاه تهران اعتراض کردند، در مورد وضعیت خشونت حراست نوشتند:
«فضای عربدهکشی، رفتار خشونتآمیز، وارد کردن اتهامات کیلویی و بیپایه و اساس به اکثریت دانشجویان و کتک زدن آنان توسط سران حراست دانشگاه که روی کاغذ وظیفهی نگهبانی از دانشجو و مقام دانشجویی را دارند، بهوفور تأیید شده است.»
دانشجویان دانشگاه شیخ بهایی اصفهان یک بسیجی را که از آنها فیلم میگرفت روز ۱۵ آبان از محوطه دانشگاه عقب میرانند و او از جمع دانشجویان فرار میکند:
دانشجویان دانشگاه علم و فرهنگ تهران امروز جمع شدند و به مجازی شدن کلاسها و ممنوعالورود شدن دانشجویان این دانشگاه، اعتراض کردند. آنها این سیاست را در راستای سرکوب اعتراضات دانشجویان میدانند. با افزایش زمزمه و شایعهها در مورد مجازی شدن دانشگاهها، بیش از ۱۲۰ نفر از استادهای دانشگاه امیرکبیر نامهای طولانی در مورد وضعیت دانشگاهشان نوشتند و خطاب به مدیریت دانشگاه نوشتند:
«…. کلاسهای درسی که با غیبت دانشجویان تعلیقی و یا زندانی دایر شوند فاقد شرایط عادی تشکیل کلاسها بوده و درواقع دانشجویانی که نگران احوال و فرجام دیگر دوستانشان هستند قادر به بهرهمندی از کلاس و انجام وظایف آموزشی-پژوهشی خود که اساساً فلسفهی وجودی دانشگاه را تشکیل میدهد، نمیباشند.»
۹۱ نفر از استادهای دانشگاه مازندران هم نامه مشابهی به مدیریت دانشگاهشان در مورد اعتراضات دانشجویی در این دانشگاه زدهاند. این دانشگاه بهشدت زیر ضرب سرکوب امنیتی است و تا کنون بیش از ۳۰ دانشجوی این دانشگاه را امنیتیها و لباس شخصیها با ماشینهای شخصی ربودهاند.
در نامه استادهای دانشگاه مازندران آنها گفتند حاضر نیستند رفتارهای «سربازمآبانه» با دانشجو کنند.
نسبت به استادها، زبان دانشجوها نسبت به سرکوب اما دارای عاملیت تغییر بیشتری است. دانشجویان اقتصاد دانشگاه علامه در نامهای با پایان «ما هنوز زندهایم» و خطاب به سازوکار مدیریت دانشگاه که با امنیتیها همدستی میکنند، نوشتند:
«ما فراموش نمیکنیم که شما برای سرکوب مردم آزادیخواه و دانشجویان حقطلب این مملکت چه جنایاتی مرتکب شدید. از یاد نمیبریم که به دانشگاهها و خوابگاهها هجوم آوردید و به دانشجوها آسیب رساندید و بازداشت کردید و فضایی امنیتی ساختید…. ما از شما، از تعلیق و اخراج، بازداشت، از تهدید و ارعاب و حتی مرگ نمیترسیم.»