در اعتراضات اخیر ایران نه فقط بزرگسالان که شاید برای اولین بار، کودکان (تمامی افراد زیر ۱۸ سال بر اساس پیمان نامه حقوق کودک) نیز پا به عرصه اعتراض گذاشته و به میدان آمدهاند.
از روزهای اول اعتراضات در ایران، پس از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی در بازداشت گشت ارشاد، دانشآموزان به سرعت به معترضین در خیابانها پیوستند و مدارس صحنه اعتراضات شد.
جمهوری اسلامی نیز از سوی مقابل برای سرکوب اعتراضات از اعمال هیچ گونه خشونتی، حتی نسبت به کودکان، خودداری نکرد؛ حمله به مدارس، بازداشت دانشآموزان و حتی کودککشی، که در آبان هم شاهد آن بودیم.
واکنش جهانی به آمارهای تکاندهنده
در واکنش به میزان خشونت اعمالشده توسط جمهوری اسلامی نسبت به کودکان، کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد دوشنبه ۲۵ مهر طی بیانیهای از جمهوری اسلامی خواست تا به کشتار و بازداشت کودکان «فورا» پایان دهد.
این کمیته با انتشار بیانیهای «نقض شدید» حقوق کودکان در جریان سرکوب اعتراضات سراسری جاری در ایران را به شدت محکوم کرد.
پیشتر سازمان عفو بینالملل تایید کرده بود که جمهوری اسلامی تنها طی ۱۷ روز، یعنی از ۲۵ شهریور تا ۱۱ مهرماه حداقل ۲۳ کودک را در جریان اعتراضها کشته است. «انجمن حمایت از حقوق کودک» نیز پیشتر اعلام کرده بود که حداقل ۲۸ کودک طی سرکوب اعتراضات اخیر توسط جمهوری اسلامی کشته شده باشند.
همچنین وبسایت حقوق بشری هرانا در گزارشی از ۲۰ روز نخست اعتراضات سراسری ایران، از دریافت هویت ۲۰۰ فرد کشته شده در جریان اعتراضات سراسری خبرداده و نوشته بود که «۲۹ درصد کشتگان را افراد کمتر از ۱۸ سال تشکیل میدهند.»
بنا به آمار سازمان حقوق بشر ایران، تا کنون دستکم ۲۵۳ تن از جمله ۳۴ کودک در اعتراضات سراسری کشته شده اند.
هویت ۲۳ کودک توسط عفو بینالملل احراز شده است؛ از جمله یک پسر ۱۱ ساله.
بنا بر گزارش این سازمان حقوق بشری، ۱۷ کودک پسر با گلوله جنگی و دو کودک پسر با گلوله فلزی کشته شدهاند. همچنین سه دختر و یک پسر نیز بر اثر ضرب و شتم شدید نیروهای امنیتی جان باختهاند.
در بخش دیگری از گزارش عفو بینالملل آمده است که بیشترین آمار کودکان کشتهشده متعلق به استان سیستان و بلوچستان است؛ با ۱۰ کودک کشته شده که دستکم هفت نفر از آنها از ناحیه قلب، سر یا سایر اندامهای حیاتی هدف گلوله قرار گرفتهاند.
در تهران پنج کودک و در استان آذربایجان غربی چهار کودک کشته شدند. در هر کدام از استانهای البرز، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد و زنجان نیز یک کودک توسط نیروهای امنیتی کشته شدهاند.
نهادهای حقوق بشری اما تخمین میزنند که آمار کودکان بازداشت شده به مراتب بیشتر از این ارقام باشد.
ابراز نگرانی از بازداشت کودکان در مدارس
خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، در همین رابطه طی گزارشی در روز چهارشنبه ۲۷ مهرماه تایید کرد که ۴۱ درصد بازداشت شدگان اخیر زیر بیست سال سن دارند.
کمیته حقوق کودک سازمان ملل متحد همچنین از گزارشهایی درباره دستگیری کودکان در مدارس و بازداشت دانشآموزان همراه با معلمان و مدیرانشان خبر داده است. این نهاد حقوق بشری در ادامه با تایید خبر درباره مورد شکنجه قرار گرفتن برخی از دانشآموزان بازداشتی، از این موضوع به شدت ابراز نگرانی کرده است.
به رغم انتشار تصاویری از سرکوب یا دستگیری کودکان، حتی در مدارس ابتدایی؛ بیستم مهرماه یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش، برای اولین بار خبر بازداشت دانشآموزان را به صورت رسمی تایید کرد.
او ضمن تاکید بر «زندانی نبودن دانشآموزان» از انتقال برخی از دانشآموزان بازداشتی به مرکز روانشناسی برای «بحث اصلاح و تربیت» توسط «دوستان کارشناس» خبر داده بود.
همان روز اما شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در بیانیهای با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت دانشآموزان بازداشت شده از حکومت خواست به نظامی کردن شهرها و سیاست ارعاب و بازداشت نوجوانان دانشآموز پایان دهد.
هرچند احمد علیرضابیگی، نماینده تبریز در مجلس، روز چهارشنبه ۲۷ مهرماه اعلام کرد حدود ۲۰۰ دانشآموز در جریان اعتراضات در استان تهران بازداشت شدهاند. بر اساس گفته او، این دانشآموزان به زندان فشافویه منتقل شدهاند.
کودک اسلحه ایدئولوژیک در دستان حاکمیت
جمهوری اسلامی، از همان سالهای آغازین تشکیل، «تربیت» ایدئولوژیک کودکانی که «چشم امید بنیانگذار انقلاب به آنها بود» را شروع کرد.
گنجاندن دروس مذهبی به برنامه درسی مدارس نقطه آغازین این راه بود. عمده این تغییرات در مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان در دروس ادبیات فارسی، تاریخ، علوم اجتماعی و فلسفه انجام شد.
طی چهل سال گذشته فارغ از درسهای مذهبی، سرفصلهای سیاسی نیز به دروس کودکان اضافه شده است. تلاش جمهوری اسلامی برای کنترل کودکان اما به همین جا محدود نشد.
جمهوری اسلامی در سالهای ابتدایی استفاده از کودکان به عنوان «کودک سرباز» را آغاز کرد. پس از آغاز جنگ ایران و عراق، جمهوری اسلامی در پی سیاست بسیج عمومی، کودکان را به جبههها فراخواند. بر اساس آمار منتشر شده توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در طی هشت سال جنگ بیش از ۳۳ هزار دانش آموز کشته شدند؛ آن زمان البته ایران به کنوانسیون حمایت از حقوق کودک نپیوسته بود.
ایران در سال ۱۳۷۲ به کنوانسیون حمایت از حقوق کودک پیوست؛ البته مشروط بر آن که موظف به اجرای مفادی از آن که در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی است، نباشد.
مادهی ۳۸ پیماننامهی حقوق کودک از یک طرف حضور کودکان زیر ۱۵ سال در مناقشات مسلحانه را ممنوع کرده است و از طرف دیگر در زمانی که نیاز به حضور کودکان بین ۱۵ تا ۱۸ سال در مناقشات وجود دارد، اولویت را به بزرگسالان داده است.
ایران در سال ۱۳۸۹ ضمیمه این کنوانسیون مبنی بر ممنوعیت استفاده از کودکان (تمامی افراد زیر هجده سال) را نیز امضا کرده است.
به رغم این موضوع اما جمهوری اسلامی به بهرهکشی نظامی از کودکان ادامه داد؛ از جمله با تاسیس بسیج دانشآموزی.
بسیج دانشآموزی سازمانی است که در سال ۱۳۶۹ با دستور رهبر جمهوری اسلامی، تاسیس شد. در سال ۱۳۷۵ برای آن قانون مصوب شد و به صورت شبکهای در مدارس، مساجد و پایگاههای بسیج فعال گشت. در طول سالیان بارها تصاویر و ویدیوهای متعددی از «آمادهسازی این بسیجیان دانشآموز برای نبرد» منتشر شده است.
در شرایط غیر جنگی، جمهوری اسلامی از این کودک سربازان برای سرکوب معترضین استفاده میکند. در اعتراضات اخیر نیز گزارشها و تصاویری از استفاده از کودک سربازان به عنوان نیروی سرکوب منتشر شده بود.
پیش از این نیز روزنامه گاردین در گزارشی در رابطه با اعتراضات سال ۱۳۸۸ به موضوع استفاده از کودک سربازان اشاره کرده بود.
گذشته از کودکان ایرانی، سازمان دیدهبان حقوق بشر در سال ۱۳۹۶ در گزارشی درباره کودک-سربازان اعلام کرده بود که ایران از کودکان افغان مهاجر برای جنگ در سوریه استفاده کرده است.
جمهوری اسلامی از روزهای اول پس از شکلگیری، بهرهکشی از کودکان، نه فقط ایرانی که از دیگر ملیتها را آغاز و در لایههای مختلفی ادامه داده است. غافل از اینکه حفاظت از سلامت جسمی و روحی کودکان، فراهم آوردن شرایط رشد و آموزش کودکان و… از جمله وظایف دولتهاست. این نظام اما تنها سعی در «هرچه زودتر به بهشت فرستادن کودکان دارد» حال به وسلیه اسلحه خودی یا دشمن.