سیلی که مرداد اخیر در ۲۵ استان ایران رخ داد، بیش از صد کشته و زخمی و مفقود و خسارات بسیاری بر جای گذاشته است و هنوز بارش شدید باران در برخی استانها ادامه دارد. آیا چنین سیلهایی را نمیتوان پیشبینی کرد؟ آیا نمیتوان از شدت آسیبهایی که سیل وارد خواهد کرد، کاست؟ حلقههای مفقوده چه هستند؟ چه میتوان کرد تا تلفات جانی و مالی و روانی و زیستمحیطی سیل را به حداقل رساند؟
مدیریت ناپایدار بحران، رویکرد مصرفگرایانه به منابع طبیعی
ایران کشوری است که احتمال وقوع سیل و دیگر حوادث طبیعی در آن وجود دارد. تغییرات اقلیمی نیز بر احتمال بیشتر وقوع حوادث طبیعی افزوده است. مقامات کشور باید برای بحرانهای گوناگون طرح و برنامه داشته باشند و در صورت امکان بتوانند از قبل از وقوع بحران پیشگیری کنند. در مورد حوادث طبیعی همچون سیل در کشوری سیلخیز مانند ایران باید
برنامهها و دستورالعملها و سیاستگذاریهایی در این راستا وجود داشته باشند تا سیلها پیشگیری شوند و اگر رخ دادند تلفات جان و مالی و روانی و شدت ویرانگری کمتری داشته باشند. رویکرد حاکمیت درباره بحرانهایی اینچنینی چیست؟
زمانه درباره سیل اخیر با چند کارشناس از زاویههای مختلف درباره مسئله چگونگی مقابله با سیل و راهکارها گفتوگو کرده است. اعظم بهرامی، پژوهشگر و کنشگر محيط زيست و زنان معتقد است که رویکرد حاکمیت در برابر بحرانی همچون سیل بسیار کوتاهمدت و ناپایدار است و به زمانه میگوید:
« اینکه برای یک حادثه طبیعی مثل سیل و زلزله رویکردی دقیقه نودی کوتاه مدت و کمهزینه اتخاذ کنیم یا بخواهیم رویکردی پایدار داشته باشیم. برای تابآوری آن منطقه سرمایهگذاری کنیم. از تجربیاتی که اتفاق افتاده استفاده کنیم. این نگاه میتواند مسائل اقتصادی و مجوزها را توجیه کند.»
به گفته این کنشگر محیط زیست ما در ایران به مدیریت حادثه و بحران نگاه پایدار نداریم. مسائل محیط زیستی در ایران به هم گره خوردهاند چون همه مشمول زمان شدهاند. بهرامی ادامه میدهد:
«هزینهای کافی برای رفع مسائل زیستمحیطی صرف نشده و همچنین هزینهای برای تابآوری طبیعت و انسانهایی که در پیوند مستقیم با طبیعت قرار دارند، مثل روستاییان، کشاورزان و عشایر نیز صرف نشده. در چنین شرایطی بحرانها همدیگر را تشدید میکنند. عوامل انسانی و اجتماعی با آنها در میآمیزند و برای حلش زمان و هزینه بسیاری نیاز است.»
وقتی از مدیریت بحران سخن میگوییم اغلب میگوییم به خاطر سوء مدیریت یا بیکفایتی مدیران است. اگر کوتاهیها ساختاری و سیستماتیک باشند، شاید مسئله فراتر از سوء مدیریت است. آیا با وجود این بحرانهای زیستمحیطیِ درهم تنیده که به زخمهایی کهنه شباهت یافتهاند، در حوزههای منابع طبیعی و محیط زیست اصلا مدیریتی در کار بوده است؟
اعظم بهرامی معتقد است که نمیتوانیم به هیچ عنوان این مسائل را به سوءمدیریت تقلیل دهیم. زیرا اگر بحث سوء مدیریت در میان باشد به بازه زمانی کوتاه و منطقه مشخصی مربوط خواهد بود.
«این سوء مدیریت نیست بلکه سوءاستفاده از طبیعت است و نگاه حاکمیت به منابع طبیعی است که آن را به مثابه قلک پول زودبازده در نظر میگیرد که هیچ سرمایهگذاری پایداری هم نباید برایش کرد.»
به گفته اعظم بهرامی اگر در این حوزه مدیریتی در کار بود مجلس و ریاست جمهوری حتما گزارشها و تحقیقاتی که از سیلهای گذشته در دست داشتهاند را بررسی میکردند و برای جلوگیری از سیل و کاهش آسیبهای پس از سیل گامهای ضروری را برمیداشتند.
تخریب پوشش گیاهی و فرسایش خاک
یکی از عوامل مهمی که میتواند از شدت ویرانگری سیل بکاهد و حتی جلوی سیل را بگیرد، وجود پوشش گیاهی کافی در کشور است. پوشش گیاهی از فرسوده شدن و بیابانی شدن خاک جلوگیری میکند و سبب میشود سیل خاک را فرسوده نکند.
دکتر نیما یزدانی، ( نام مستعار)، دکترای خاکشناسی در ایران درباره اهمیت آمدن سیل در مناطقی که پوشش گیاهی جنگلی دارند به زمانه میگوید:
«اگر باران شدید در جنگل ببارد بر روی برگ درختان با شدت برخورد میکند و برگها آب را با شیب ملایم به پایین هدایت میکنند. آب به جای اینکه با شدت به خاک برخورد کند روی خاک مینشنید. این باعث میشود خاک آسیب نبیند اما وقتی آب با شدت با خاک برخورد میکند سبب بر هم خوردن بافت خاک و فرسایش خاک میشود. خاکدانه و کلوئیدهای خاک از بین میروند، بافتهای خاک وامیپاشند با آب مخلوط میشوند. اگر زمین غیرجنگلی باشد، درصد مواد آلیاش کم و خاک قلیایی باشد، خاک سفت میشود و به جای اینکه باران آرام آرام جذب خاک شود روی سطح خاک میغلطد و حرکت میکند.»
به گفته نیما یزدانی خاک جنگل چون واجد پوشش گیاهی و خاکی اسیدی و متخلخل و دارای مواد آلی است، اجازه نمیدهد آب جریان پیدا کند و باعث میشود آب با کشش مناسبی درون خاک نفوذ کند.
نیما یزدانی میگوید خسارتها در نواحی که خاک فرسوده و بیابانی شده شاید به مراتب سنگینتر از خساراتی باشد که در مناطق شهری میبینیم. علتش هم این است که آب زمانی که با خاک مخلوط میشود و گِل به همراه دارد، قدرت تخریبی شدیدتری نسبت به آب بدون گِل دارد.
این دکترای خاکشناسی میگوید زمانی که جنگلها را نابود میکنیم و به زمین کشاورزی یا ویلا تبدیل میکنیم زمین را از ریشههای درختان و مواد آلی نگهدارنده خاک تهی میکنیم. و ادامه میدهد:
«ریشه گیاه میتواند خاک را مثل یک ساختمان که اسکلتی دارد حفظ کند. ما با مدیریت نادرست منابع طبیعی ابتدا جنگلها را تبدیل کردیم به زمین کشاورزی. خاکی که ما از جنگل به زمین کشاورزی تبدیل کردیم یعنی از پوشش گیاهی جنگلی خالی کردیم در فصلهای خاصی پوشش گیاهی دارد و خاک شخم میخورد. شخم باعث میشود خاکدانهها فرسوده شوند. اگر در این فاصله که زمین شخم خورده تا قبل از اینکه دوباره محصول در آن کشت شود بارشی شدید رخ دهد ممکن است امکان سیلاب افزایش یابد.»
اردلان توتچی، دکترای علوم زیستمحیطی از دانشگاه سوربن نیز درباره راه حل درازمدت برای جلوگیری از سیلهای ویرانگر به زمانه میگوید پوشش گیاهی کافی راهحل اصلی و درازمدت است. به گفته او در بلند مدت، تقویت و ایجاد پوشش گیاهی منطبق با اقلیم در مناطق فرسایشخیز میتواند قدرت سیلاب را کاهش دهد و نفوذپذیری لایههای سطحی خاک را بهبود بخشد.
حامد حدیدیان، کارشناس ارشد مدیریت آب و سیلاب نیز در این مبحث با دو کارشناس پیشین همنظر است و پوشش گیاهی را عامل بسیار مهمی برای کاهش ویرانگری سیل میشمرد و میگوید:
«شاید بهترین راه برای جلوگیری از سیلاب تمرکز بر پیشگیری سیل در منبع تشکیل سیل است. فلسفه کلی این است که ما باید سعی کنیم بارش باران هرچه دیرتر و با تاخیر هرچه بیشتر به سیل تبدیل شود یا اصلا به سیل تبدیل نشود. ما میخواهیم زمان بخریم. هرچه پوشش گیاهی منطقه بیشتر باشد تاخیر بیشتری در شکلگیری روانآب سطحی ایجاد خواهد کرد و به تبع آن بروز سیل و تخریب سیل نیز کاهش پیدا خواهد کرد.»
مدیریت ناپایدار حوزه آبی، موازیکاری نهادی، ساختوساز کنار رودخانهها
یکی از مهمترین حوزههایی که در سیلهای اخیر نقش ایفا کرده دخالتگری انسان در حوزه آبی است. اگر این حوزه بهخوبی مدیریت شود از وقوع یا شدت سیلها جلوگیری خواهد شد در غیر اینصورت تعادل آب و خاک و پوشش گیاهی و اکوسیستم بههم میخورد. تخریبی که به حوزههای آبی حاشیه تهران در جریان سیل اخیر وارد شد نشان دهنده این سمپتوم مدیریتی است.
اعظم بهرامی در رابطه با سیل میگوید در مدیریت آب چندین زیرمجموعه مختلف وجود دارد: سدسازیها، مدیریت آبهای جاری و مدیریت سیلاب.
«در مدیریت سیلاب هم بخشهای آبخوانداری و آبخیزداری در حوزه پخش کردن سیلاب و تبدیل سیلاب به حقابه تالابها و برکهها نقش دارد و تمام این موارد به این امر برمیگردد که شما در مدیریت آب چقدر سرمایهگذاری پایدار کردید. آیا نگاهتان نگاه پایداری بوده یا صرفا نگاهتان مصرف طبیعت بوده.»
سدسازیهای کلان یک روند ویرانگر محیط زیستی است که بهطور سیستماتیک از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. سودهای کلان در این پروژهها، نهادهای دولتی و شبهدولتی بسیاری را به سوی این پروژهها کشاند که یکی از آنها « سپاسد» یکی از بازوهای قرارگاه خاتمالانبیا است.
اعظم بهرامی نیز از ارگان و موسسات دولتی نام میبرد و آن را در جلوگیری یا کاهش آسیب سیلها دخیل میداند و میگوید:
« در این حوزه هم نهادهایی که موثر بودند مثل وزارت نیرو و سازمانها و ارگانهایی که بدون تخصص و پاسخگویی با وجود مشکلاتی که این سالها به وجود آوردند ورود میکنند و مسئولیت پروژههای بزرگ عمرانی را به عهده میگیرند مثل بازوهای عمرانی سپاه از قرارگاه خاتمالانبیا گرفته تا قرارگاه ثارالله. برای ساختن پروژهها به حقابه تالابها دستاندازی میکنند.»
به گفته او بدین ترتیب است که این نهادها با نقش ایفا کردن در فرسودن زمین، عدم سرمایهگذاری در حوزه آبخیزداری و آبخوانداری مسئله مدیریت سیلاب را دچار مشکل کردهاند.
«مسئله این است که شما نمیخواهید هزینه کنید و سرمایهگذاری پایدار کنید. تکنولوژی وجود دارد اما از آن استفاده نمیکنید. قانون را دور میزنید. نهادهای دولتی موازی یکدیگر هر کدام به سودجوی خود میپردازند و هیچ کدام به دیگری پاسخگو نیست.»
جلوگیری از ساختوساز در حاشیه رودخانهها و مسیلها
در سیل اخیر حواشی ییلاقی تهران و مناطقی همچون فشن و سولوقون و امامزاده داوود نیز بسیار آسیب دیدند. ساختوسازهای بیرویه و بیحساب و کتاب در حاشیه رودخانهها بدون پیشبینی سیل به تراژدیهای ناگوار میآنجامد. اردلان توتچی مهمترین و دردسترسترین راه پیشگیری از خسارتهای جانی و اقتصادی و روانی را در هنگام سیل جلوگیری از ساختوساز در حاشیه رودخانهها و مسیلها میداند.
به گفته اعظم بهرامی دو نهاد اصلی ساختو ساز و به حریم رودخانهها در مناطق فشن و سولوقون دستاندازی کردند: سازمان حج و اوقاف و سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی. عملکرد هر دو این سازمانها با تاسیس امامزادهها یا مراکز گردشگری در دل رودخانه و جادهکشیها نشان میدهد که هر نهادی کار خودش را انجام میدهد مستقل از اینکه به فرایندی قانونی و پتانسیل اکولوژیکی آن سرزمین نگاهی داشته باشد. همچنین آشکار میکند که نهادهایی که مسئول نظارت بودند ورود نکردند.
وزارت نیرو مسئول وضعیت رودخانهها، سدسازی، لایروبی و حد و حریم رودخانههاست. نقش وزارت نیرو در جلوگیری از سیل و آسیبهای پس از سیل چه بوده است؟
اعظم بهرامی میگوید که در مورد رودخانههای شهری خلا قانونی وجود دارد و ما نمیدانیم که ناظر رودخانهها چه سازمانی است.
«این نشان میدهد که وقتی نهادهای موازی دارید که هیچ کدام به قوانین وضع شده احترام نمیگذارند و گزارشی هم به نهاد مربوطه دیگر نمیدهند، شرایط چطور میتواند در هم پیچیده شود و در نهایت هیچ کس مسئولیتی نپذیرد.»
نه تنها ما با ضعف قوانین مناسب روبهروییم بلکه موازیکاری و عدم شفافیت و عدم پاسخگویی نهادها به یکدیگر نیز در سیستم حاکمیتی و اجرایی جمهوری اسلامی نهادینه شده است. این سبب شده که در مورد سیل، بدون هماهنگی با وزارت نیرو، وزارت آبخیزداری، جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست، هر سازمانی ساز خود را بزند و طرحهای عمرانی خود را اجرا کند و سبب شود بارشها به سیلهای ویرانگر بدل شوند.
کمبود سیستم کنترلی و فقدان سیستم هشدار رسانی
در هر شهر و روستایی باید شبکه کنترل سیلاب وجود داشته باشد تا بتوان سیلها را مهار کرد. به گفته حامد حدیدیان، کارشناس ارشد آب و مدیریت سیلاب وقتی شهر یا روستایی اصلا کنترل سیلاب ندارد و هیچ شبکه دفع روانآب سطحی وجود ندارد، کمترین بارندگیها میتوانند باعث سیل شوند. مثل ماشینی که هیچ سیستم ایمنی وجود ندارد و هر برخورد کوچکی میتواند به خسارتی بزرگ تبدیل شود.
حامد حدیدیان میگوید:
«بارانهای خیلی بزرگتری را با شبکه درست دفع روانآب سطحی میشود مهار کرد. وقتی این شبکه وجود ندارد و بروز سیل در شهرسازی ما در نظر گرفته نشده کمترین باران میتواند باعث بیشترین خسارت شوند.»
برای مقابله با سیل اولین قدم پیشبینی آنها و پس از آن بهکار گیری سیستمهای جلوگیری و مهار سیل در مناطق مختلف است. آخرین قدمی که میتوان برداشت هشدار دادن به موقع است. حامد حدیدیان سیستم هشدار دهنده را آخرین دیوار دفاعی در مقابل سیل میداند و میگوید:
«وقتی زیرساخت ندارید و قبلا به فکر شبکه دفع روانآب سطحی نبودید میتوانید با پیشبینیهای دقیق هواشناسی از بروز سیل جلوگیری کنید. خیلی از کشورها سیستمهای هشداردهنده دارند. خیلی ارزان و راحت میتوان ایستگاههای تلهمتری را به سیستمهای هشدار دهنده در بالادست رودخانه مجهز کرد. و با توجه به اینکه میزان بارش باران در ۲۴ ساعت آینده را میتوانیم درایستگاههای هواشناسی خیلی دقیق پیشبینی کنیم و میتوانیم محاسبه عرصه سیلاب را هم خیلی دقیق انجام دهیم میتوانیم سیل را پیشبینی کنیم و با آن سیستمهای هشداردهندهای که در همه کشورها بر روی موبایلها وجود دارد به مردم اطلاع دهیم که حداقل زمانی که نتوانستیم سیل را پیشگیری کنیم مردم مطلع باشند و از بستر پر خطر سیل فاصله بگیرند.»
راهحلها برای از بین بردن یا کم کردن قدرت تخریب سیل بسیارند تنها به اراده و مسئولیتپذیری بدنه حاکمیت نیاز است. پیشگیری همواره بهتر از درمان است. راهاندازی شبکه درست دفع روانآب سطحی، پرهیز از ساختوساز در حواشی رودخانهها، محافظت از جنگلها و بالا بردن محتوای آلی خاکهای کشاورزی و احیای خاک، پرهیز از موازی کاری سازمانی و نهادی، نظارت در اجرای پروژهها، شفافیت سازمانی و نهادی، راهاندازی سیستمهای هشدار دهنده سراسری، گامهای کوتاه و بلند مدتی هستند که یک حاکمیت مسئول باید بردارد و برایشان بودجه صرف کند.