در ماههای اخیر، طرح موسوم به «صیانت» که در راستای محدودیت بیشتر بر آزادی اینترنت در ایران توصیف میشود، جنجالی شده است. سانسور و محدودکردن اینترنت و حتی قطع آن در جریان اعتراضهای مردمی علیه حکومت در سالهای پیش، همچنین نگرانیها از برنامههای جمهوری اسلامی برای ساختن «اینترنت ملی» را افزایش داده است. پیش از این برخی مقامهای جمهوری اسلامی گفته بودند که مدل چینی اینترنت را باید مبنای ساختن مدل ایرانی آن قرار داد. «زمانه» برای آگاهی بیشتر در اینباره با مارسل اومِنس، همکار زمانه و متخصص مقابله با سانسور اینترنت که سابقه زندگی و کار در چین را نیز در کارنامه حرفهای خود دارد، گفتوگو کرده است.
زمانه: شما بحثها درباره «اینترنت ملی» در ایران را دنبال کردهاید. بسیاری آن را با الگوی چینی اینترنت مقایسه کردهاند که شما درباره آن پژوهشهای زیادی انجام دادهاید. آیا میتوانید کمی به ما درباره شیوه کارکرد این اینرتنت چینی توضیح دهید؟ خصوصیات آن چیست و تفاوتهایش، مثلا با دسترسی به اینترنت در هلند چگونه است؟
مارسل اومِنس: باید با این نکته آغاز کنم که من متخصص «توپولوژی اینترنت» و بُعد فیزیکی اینترنت نیستم (نگاه کنید به OSI Model). تخصص من در زمینه «لایه اپلیکیشن» است. با توجه به این مسأله، حالا سراغ پرسش شما میروم. ورود چین به دنیای اینترنت نسبتاً دیر بود. نخستین آزمونگریها با ترافیک بینالمللی اینترنت به داخل و خارج چین از ۱۹۸۹ آغاز شد و تا اواخر دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰ طول کشید تا دسترسی به اینترنت موبایل در چین سرتاسری شود.
نخستین آزمونگریها پروژههای «حسن نیتی» بودند که به صورت متمرکز اجرا میشدند و حکومت در آنها دخیل بود. این به بروز زیرساختی اینترنتی در چین انجامید که بسیار متمرکز است: همه ترافیک (بینالمللی) از طریق شمار معدودی از دروازههای بینالمللی جاری میشوند. به علاوه، ارائهکنندگان خدمات مخابراتی تماماً دولتی هستند و عملاً کل مخابرات و ارتباطات تحت کنترل حکومت است.
چون بیشتر کاربران چینی دیر به دنیای اینترنت پا گذاشتند، بسیاری از آنها اصلا روی فیسبوک حساب باز نکرده بودند بلکه تنها بدیلهای شناختهشدهی بومی چینی برای رسانههای اجتماعی را میشناختند. تا امروز، تنها حدود ۴ درصد کاربران اینترنت در چین حساب فیسبوک دارند (لینک).
پیامدهای این وضعیت بسیار عمیق هستند: دسترسی به وبسایتها و پلتفرمهای شبکههای اجتماعی «بینالمللی» هم دشوار است (زیرا حکومت پهنای باند را کاهش میدهد، وبسایتهای بینالمللی یا سانسور شدهاند و یا بسیار کندند) و هم نامطلوب (زیرا تمام دوستان و آشنایانات در پلتفرمهای نوآورانه و سریع و کاربرپسند بومی هستند که میتوانند با بدیلهای بینالمللی رقابت کنند و در این رقابت داخل چین از امتیاز ویژه هم برخوردارند).
این موضوع در مورد هر سرویسای که تصورش را بکنید، درست است: شبکههای اجتماعی (WeChat و Weibo)، پرداخت اینترنتی (WeChat Wallet و AliPay)، بازار (Toabao، T-Mall)، پخش ویدئو، موسیقی، نوشته، سواری اشتراکی و الی آخر. این پلتفرمهای به لحاظ تکنولوژی به خوبی رقبای بینالمللی هستند و محتوای آنها برای مخاطب ملی چینی به مراتب بهتر سازگار شده است.
اغلب مردم در چین نیاز فوری به اینترنت «بینالمللی» ندارند. این در هلند بسیار متفاوت است. اینجا اغلب کاربران تقریباً به طور کامل به ارائهدهندههای بینالمللی و غالباً آمریکایی پلتفرمهای شبکههای اجتماعی (واتساپ، اینستاگرام) و ویدئو (یوتیوب، نتفلیکس) و غیره متکی هستند.
▪️ با در نظر گرفتن تلاش ایران برای ساختن اپلیکیشنها و نرمافزارهای بومی مثل پیامرسانها یا پلتفرمهای ایمیل یا ویپیان، آیا آنها میتوانند در کنترل اینترنت به اندازه چین موفق باشند؟ و خود چین در واقع چقدر در این موضوع موفق بوده است؟
ریسک میکنم و حدس میزنم که کمتر از ۵ درصد، حتی شاید کمتر از ۱ درصد کاربران اینترنت چینی هرگز تلاش میکنند به سرویسهای اینترنتی غیرچینی وصل شوند. دیوارآتشین عظیم چین (The Great Firewall) برای خارجیها در آنجا و مردمی که خارج چین تحصیل میکنند، آزاردهنده است. اما مانع به مراتب بزرگتر برای اغلب مردم زبان است. بهترین محتواها به زبان چینی داخل خود چین تولید میشوند یا هاستینگ آنها داخل مرزهای فایروال عظیم چین است.
آن طور که من میفهمم، این وضعیت کاملاً متفاوت با ایران است. ایرانیها به دسترسی همیشگی به پلتفرمها و سرویسهای بینالمللی اینترنتی از جمله یوتیوب، فیسبوک و در سالهای اخیر اینستاگرام عادت دارند. حکومت ایران شاید تلاش کند که یک اینترنت ملی به سبک چینی بسازد اما موقعیت آغازین آنها برای این کار بسیار متفاوت از موقعیت آغازین حکومت چین است. در ایران، حکومت با دشواری فراوانی برای قانع کردن کاربران که پلتفرمهای بومی به خوبی پلتفرمهای بینالمللی هستند، مواجه است.
تاریخچه مختصر اینترنت ملی:
در این سالها، شدتگرفتن تکاپوی حکومت برای راهاندازی شبکه ملی اطلاعات (شما یا «اینترنت ملی») ماهیتی «واکنشی» داشته است: واکنشی به اعتراضهای گسترده مردمی که از ۱۳۸۸ تا امروز فاصلهشان بسامدشان فزونتر و فاصلهشان کمتر شده است. ایده یک شبکه «ملی» اینترنت از دولت محمود احمدینژاد آغاز شد. احمدینژاد «شورای عالی فناوری اطلاعات» را که در آخرین سال دولت محمد خاتمی طرحریزی شده بود، اجرایی کرد و در نخستین جلسه این شورا از تصویب کلیات «شبکه اینترنت ملی» خبر داد. یک سال پیش از آن، قبل از امضای اساسنامه شورای تازهتأسیس به دست محمدرضا عارف ، معاون اول وقت رئیسجمهوری، یکی از نخستین پروندههای سرکوب فعالان اینترنتی رقم خورده بود: پرونده وبلاگنویسان. اعتراضهای ۱۳۸۸ که فیسبوک و توئیتر در پخش اخبار و سازماندهیاش تأثیرگذار بودند، به برنامههای حکومت شدت بخشید. توسعه «شما» ۱۳۸۹ به برنامه توسعه پنجم وارد شد و علی خامنهای یک سال بعد، نومید از شورای عالی فناوری، شورای دیگری تشکیل داد: شورای عالی فضای مجازی.
تفاوت اصلی شورای عالی فضای مجازی با شورای عالی فناوری در ترکیب اعضا بود. دومی مطلقاً در اختیار دولت بود و اولی، مملوء از نزدیکان به رهبری، رئیسان دو قوه دیگر، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی و سازمان تبلیغات اسلامی. بدنه نزدیک به اصلاحطلبان در جنبش سبز در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ حسن روحانی را برگزیدند. هرچند رئیس دولت جدید از آزادی بیشتر در اینترنت خبر میداد، اسفند همان سال، در پانزدهمین جلسه شورای عالی فضای مجازی راهاندازی «شبکه ملی اطلاعات» ــبه جای شبکه ملی اینترنت، اما با همان هدف ــ و با بودجهای یکساله به میزان ۱۰۰ میلیارد تومان تصویب شد. در مصوبه دوم، بند ۲، یکی از الزامهای شبکه ملی اطلاعات چنین تعریف شده است: «شبکهای کاملاً مستقل و حفاظتشده نسبت به دیگر شبکهها (از جمله اینترنت) با امکان تعامل مدیریتشده با آنها». اختلاف دولت روحانی و شورای عالی فضای مجازی بارها به رسانهها کشیده شد. نهایتاً در ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، خامنهای خود وارد شد و در حکمی خواهان انحلال شورای عالی فناوری اطلاعات به نفع شورای عالی فضای مجازی شد: « انحلال شوراهای عالی مصوب در گذشته که موازی این شورا هستند، بهمنظور تحکیم جایگاه فراقوهای و موقعیتمحوری و کانونی شورای عالی و نیز انتقال وظایف آن شوراها به شورای عالی فضای مجازی.» رهبر جمهوری اسلامی اینبار هم خواهان «تسریع در راهاندازی شبکه ملی اطلاعات پس از تصویب طرح آن در شورای عالی و نظارت مستمر و مؤثر مرکز ملی بر مراحل راهاندازی و بهرهبرداری از آن» شد. اعتراضهای دی ۱۳۹۶ بار دیگر حکومت را به تکاپو انداخت، تلگرام فیلتر شد و پیامرسانهای بومی به لحاظ سرمایهگذاری رونق گرفتند. همزمان اپهای بومی دیگر در طی این سالها در حال توسعه بود. آبان ۹۸ اما هر دو دسته دولتیها و محافظهکاران نزدیک به رهبری را بیش از پیش ترساند. اینترنت برای چندین روز مختل شد. هیأت دولت حسن روحانی رئیسجمهوری پیشین ۲۶ آبان ۱۳۹۸ اساسنامه شورای اجرایی فناوری اطلاعات را تصویب کرد. این شورا خود را مقید به مصوبات شورای عالی فضای مجازی ــ و یعنی، راهاندازی «شما» ــ کرد. حسن روحانی ۱۷ آذر در جلسه بودجه ۹۹ مجلس آشکارا گفت که دولت به دستور علی خامنهای و «برای بینیازشدن از خارج» شبکه ملی اطلاعات را تقویت خواهد کرد. روحانی گفت که دستور تکراری خامنهای «اخیراً» صادر شده است. همزمانی آن با اعتراضهای آبان دلیلش را آشکار میکند.
بیشتر بخوانید: یک نماینده مجلس: اینترنت و شبکههای اجتماعی زیر نظر رهبری باشد / خامنهای خواستار گزارشدهی از پیشرفت پروژه «شبکه ملی اطلاعات» و تسریع در راهاندازی آن شد / معماری، اجزا و فهرست خدمات شبکه ملی اطلاعات نهایی شد
اما معنای این حرف نیست که چنین کاری محال خواهد بود. پلتفرمهای ایرانی تکامل خواهند یافت و به خوبی پلتفرمهای بینالمللی خواهند شد و حکومت میتواند به پلتفرمهای بینالمللی «آسیب» بزند و با کند کردن قابل توجه آنها، مطلوبیتشان را کاهش دهد. اغلب کاربران پلتفرمی ملی و سانسور شده را که ظرف یک ثانیه روی گوشیهایشان بارگذاری شود، به پلتفرمی بینالمللی و بدون سانسور که پنج ثانیه بارگذاریاش طول بکشد، ترجیح خواهند داد. وقتی دوستان و آشنایان شما روی اپهای بومی باشند، ماندن در پلتفرمهای امنتر بینالمللی دیگر ممکن نیست زیرا کسی روی آنها برای ارتباط برقرارکردن باقی نمیماند.
چین اینترنت خودش را از خشت اول ساخته و تأسیس کرده اما ایران در حال «بازسازی» اینترنت خود است. باید ببینیم ایران چقدر میتواند موفق باشد. اما تجربهی پیشینی مردم با اینترنت بینالمللی و نیز این واقعیت که زبان برای ایرانیها به مراتب مانع کمتری نسبت به چین است، باعث شده که انتظار نداشته باشم حکومت ایران در آینده نزدیک همان قدر در این امر موفق شود که حکومت چین توانسته موفق باشد.
”قناری در معدن زغال سنگ” یعنی نخستین نشانه موفق شدن حکومت ایران در این امر، محتوا (سرگرمی، موسیقی و پخش ویدئو) خواهد بود: به محض اینکه محتوای «ملی» روی پلتفرمهای بومی از محتوای بینالمللی کارکرد بهتری پیدا کند، به یک نقطه عطف در گذار به اینترنت ملی خواهیم رسید.
▪️ حکومت ایران طی خیزش نوامبر ۲۰۱۹ اینترنت را قطع کرد. قطع اینترنت اجازه سرکوب خشونتبار گسترده را داد. قطع اینترنت چهطور اجرا میشود؟ آیا حکومت ایران در اجرای این تمهید از نقطهنظری فنی موفق بود یا برای این کار به مشکل برخورد؟ آیا چنین تمهیدی در درازمدت پایدار است؟
همانطور که قبلا گفتم، من متخصص توپولوژی اینترنت و بعد فیزیکی اینترنت نیستم و متخصصان این حوزه بهتر از من میتوانند در این باره نظر بدهند.
یک حکومت در سادهترین شیوه میتواند «سیم اینترنت و دیگر شکلهای ارتباطاتی را بیرون بکشد». این دقیقاً کاری است که حکومت چین با استان غربی سینکیانگ پس از شورشهای ۲۰۱۹ انجام داد. حتی پیامک و تماس تلفنی هم در ۴۸ تا ۷۲ ساعت آغازین پس از شورشها ممکن نبود. اینترنت برای یک سال قطع باقی ماند.
اما این رویکرد «زور عریان» پیامد اقتصادی عظیمی در بر دارد. حکومتها ــ حتی حکومتهای اقتدارگرا ــ برای ارائه خدمات و احتمالاً کنترل و نظارت وابستگی زیادی به اینترنت دارند. از بین بردن کامل دسترسی به اینترنت و مخابرات میتواند به ناآرامیهای مدنی بیشتر و نیز فقدان اطلاعات درباره چگونگی سازماندهی مردم علیه حکومت بینجامد. پس حکومتها در عوض تلاش میکنند قطعیهای اینترنت بخشی یا «هوشمند» را پیادهسازی کنند. حکومت ایران در ۲۰۱۹ تلاش کرد ایران را از ترافیک اینترنت بینالمللی خارج کند و دسترسی به خدمات داخلی را باقی نگه دارد تا فعالیت اقتصادی از جمله بانکداری آنلاین و خدمات مالی و اقتصادی، بدون مانع به کار خود ادامه دهند.
همزمان این خدمات هم ممکن است تا حدی به خدمات بینالمللی اینترنتی وابسته باشند؛ اینترنت شبکهی پیچیدهای از خدمات درهمگرهخورده است که هر یک برای ادامه عملیات خود به دیگری نیاز دارد. یک بانک ایرانی شاید هاستینگ سیستم بانکداری آنلاین خود را به یک ارائهدهنده چینی ابر(Cloud) واگذار کرده باشد که در امارات متحده عربی حضور فیزیکی دارد، اما تا وقتی که تمام خدمات اساسی در داخل کشور میزبانی (هاست) نشوند و برای تشخیص وابستگی به ارائهدهندگان خدمات اینترنتی بینالمللی مورد بررسی قرار نگیرند، احتمالا بستن زیرساخت اینترنتی ملی رو به اینترنت بینالمللی محال خواهد بود.
میدانیم که حکومت ایران شروع کرده به درخواست از ارائهدهندگان خدمات که دادههای خود را داخل ایران میزبانی و پردازش کنند. همچنین میدانیم که حکومت ایران در تلاش است دسترسی به اینترنت و به ویژه ارتباط اینترنتی بینالمللی را در دستان چند ارائهدهنده خدمات اینترنت (ISP) متمرکز کند. جمهوری اسلامی در ۲۰۱۹ شاید در قطع کردن «اینترنت بینالمللی» به طور کامل موفق نبود اما تلاشهای آنها باعث شده بود اغلب مردم برای دسترسی به خدمات بینالمللی با مشکلات بسیار زیادی روبرو باشند. حالا که این حکومت به تلاشهایش ادامه میدهد، شاید موفقیت بیشتری در قطع کردن دسترسی و حفظ توامان ارائه خدمات حکومتی و اقتصادی در آینده داشته باشد.
▪️ راههای ادامه ارتباط در صورت وقوع قطع اینترنت به نظر شما چیستند؟ و زمانه مدیا چه تمهیداتی برای مقابله با تلاشهای حکومت ایران در راستای محدودیت دسترسی به اینترنت آزاد تدارک دیده است؟
ارتباط برقرار کردن در صورت قطع اینترنت واقعا مشکل است، به ویژه اگر نگران حریم شخصی و امنیت پیامهایت باشی. گزینههایی وجود دارند اما اغلب آنها نیازمند تدارک دیدن پیش از وقوع قطعی است و بیشتر مردم زمان انجام چنین تدارکی را ندارند.
در صورت قطع بخشی از اینترنت که در آن اپها و وبسایتهای بینالمللی از کار میافتند، میتوانید به اپهای بومی رجوع کنید اما به شدت مراقب باشید هنگام استفاده از این اپها چه میگویید! صاحبان قدرت بر سرویسها و اپهای بومی راحتتر نظارت و کنترل دارند. اپهای رمزگذاریشده همتابههمتای مناسبی وجود دارند که نیازی به خدمات اینترنتی «بینالمللی» ندارند مثل Lantern Chat و Briar و Delta Chat. اگر اینترنت بینالمللی قطع شود، این اپها باز هم کار میکنند.
دلتا چت مورد جالبی است زیرا از ایمیل رمزگذاریشده برای ارتباط استفاده میکند. پس تا وقتی ایمیل به کار کردن ادامه دهد، دلتا چت هم به شما اجازه تبادل پیام خواهد داد.
برایر نیز در صورت ناپدیدشدن اینترنت به طور کامل به کار کردن ادامه میدهد. این اپ به شما اجازه میدهد با استفاده از بلوتوث و وایفای به افراد نزدیک خودتان پیام بفرستید. این اپ برای ارتباط و سازماندهی مردم یک خیابان یا محله مفید است اما کار را برای ارتباط با آدمهای آن سوی شهر یا کشور بسیار دشوار میکند.
هنگام «انقلاب چتر» در هنگکنگ، ویژگی «به اشتراکگذاری نزدیک» در اندروید (با نام Android Share) و در آیفون (با نام Airdrop) نقش بسیار مهمی در اشتراکگذاری اطلاعات با عابران داشت.
وبسایت radiozamaneh.com نیز به سختی در تلاش است تا اثر سانسور را کاهش دهد. این وبسایت تلاش خواهد کرد محتواهای تازه را حتی تحت شرایط سانسور ارائه دهد و حتی وقتی ویپیان ندارید، به کارش ادامه دهد و محتوای تازه داشته باشد. ما در حال پژوهش بر سر شیوههایی هستیم که این امر را حتی در صورت قطع کامل یا بخشی از اینترنت نیز میسر کند.
پس از اینکه از وبسایت ما بازدید کنید، برخی از راهنماهای مهم ما برای ارتباط برقرار کردن هنگام قطعی اینترنت، حتی در صورت محو شدن اینترنت نیز قابل دسترس باقی خواهند ماند. شما میتوانید مقالهها را برای اینکه آفلاین در دسترس باقی بمانند، نشانه گذاری (بوکمارک) کنید. و به زودی نیز ویژگی «به اشتراکگذاری نزدیک» را روی وبسایت فعال خواهیم کرد که اجازه میدهد محتوای وبسایت را با افراد نزدیک به خودتان مشترک شوید، بدون اینکه نیاز به اتصال اینترنت داشته باشید.