روز یکشنبه سوم بهمن دو زلزله بخشیهایی از استان تهران و آذربایجان شرقی را لرزاند. زلزله استان تهران در رودهن در عمق ۱۲ کیلومتری با بزرگی ۳,۶ ریشتر و زلزله آذربایجان شرقی در تبریز در عمق ۱۵ کیلومتری و با بزرگی ۴,۴ ریشتر بود. صبح روز دوشنبه زلزله دیگری در استان آذربایجان شرقی و در باسمنج با بزرگی ۴,۳ ریشتر رخ داد.
زلزلههای این دو روز با خسارات مالی و جانی همراه نبود، و تا کنون تنها ترک خوردگی دیوار برخی منازل در روستاهایی در آذربایجان شرقی گزارش شده است، اما آیا شهرها و روستاهای ایران توان و تحمل زلزلهای قویتر و ویرانگر را دارند؟
ایران سرزمین زلزلهخیز
ایران از جمله کشورهای زلزلهخیز جهان است، به این دلیل که از نظر موقعیت مکانی بر روی محل مرزی و تلاقی دو صفحه تکتونیک (زمینساخت) قرار گرفته است.
زمینلرزهها هم به فعالیتهای آتشفشانی مربوطند و هم به تولید کمربند کوهستانی در مناطقی که تودههای زمین با هم برخورد میکنند. در مورد ایران هر دو مورد صادق است.
زلزلههای کوچک و بزرگ
نیرویی که در یک زلزله ایجاد میشود در مقیاس ریشتر اندازه گیری و توسط ایستگاههای لرزهنگاری در سراسر جهان ثبت میشود.
مقیاس ریشتر لگاریتمی است، یعنی افزایش هر یک درجه آن زلزله را ده بار شدیدتر میکند.
زلزلههای کمتر از ۳ ریشتر زلزلههای کوچک محسوب میشوند و به طور مرتب رخ میدهند بدون آنکه ما آنها را حس کنیم.
مثلا یکی از همین زلزلهها روز یکشنبه ۳ بهمن ساعت ۳ بعد از ظهر به وقت محلی در ۱۷ کیلومتری عمق زمین در کلور واقع در استان اردبیل به بزرگی ۲,۷ ریشتر رخ داد.
مرکز لرزهنگاری ایران در سال گذشته (۱۳۹۹) وقوع بیش از ۱۰ هزار زمینلرزه را در ایران و مناطق مرزی ثبت کرده است. اغلب این لرزهها بزرگی کمتر از ۳ درجه در مقیاس ریشتر داشتند و کوچک به حساب میآمدند.
زلزلههای متوسط بین ۴ تا ۵ ریشتر هستند، مردم آن را حس میکنند اما خرابی عمدهای به بار نمیآورند. این زلزلهها در ایران تقریبا سالی چند ده بار رخ میدهند. زلزلههای اخیر تبریز و باسمنج هر دو زلزلههای متوسط بودند و اغلب مردمی که در این مناطق زندگی میکنند آن را حس کردند. در سالی که گذشته ۱۵۳ زمینلرزه با بزرگي بیش از۴ ریشتر در ایران رخ داد.
زلزلههای بزرگ و خیلی بزرگ کمتر از زلزلههای متوسط و کوچک و هر چند سال یک بار و یا حتی به فاصله چندین دهه رخ میدهند. بزرگترین زلزلهای که سال گذشته در ایران رخ داد زلزله ۵,۷ ریشتری در حوالی ارد در استان فارس بود.
هرچند زلزله ۳,۶ ریشتری یکشنبه شب رودهن زلزله بزرگ یا حتی متوسط به حساب نمیآید اما تهران سالهاست که در انتظار زلزلهای بزرگ است.
ابر شهر تهران و سراسر ایران تا زمانی که دلایل زمینشناسی وقوع زلزله در آن وجود دارد همچنان در معرض خطر زلزله هستند. یا ما زلزله بزرگ را خواهیم دید و یا فرزندان و نوههایمان در سالهای آینده.
تهران و زلزله بزرگی که در انتظارش هستیم
داستان زلزله بزرگ ۷ ریشتری قریب الوقوع تهران را حتما شنیدهاید. دکتر بهرام عکاشه که اکنون ۸۶ ساله است، از قدیمیترین متخصصان زلزله و ژئوفیزیک ایران است. دکتر عکاشه چندین دهه است که نسبت به وقوع زلزلهای بزرگ و ویرانگر در تهران هشدار داده.
اساس استدلال دکتر عکاشه بر این است که ۱۸۰ سال پيش آخرين زلزله هفت ريشتری در تهران اتفاق افتاده است و دوره بازگشت دوباره آن ۱۵۰ ساله است.
آن طور که دکتر عکاشه میگوید زلزله بزرگ تهران ۳۰ سال تاخیر دارد و هر چه دیرتر رخ دهد ویرانگرتر هم خواهد بود.
او میگوید، بر اساس بررسی آماری و زمينلرزههايی که پيش از اين در ناحيه ری و تهران ثبت شده، به طور ميانگين هر ۱۵۸ سال، زمينلرزهای ويرانگر در اين ناحيه رخ داده است.
آیا آمادگی داریم؟
غیر قابل پیشبینی بودن زلزله به این معنا است که تخمین دقیق خطرات آن هم ممکن نیست و فقط میتوان حدس زد که چه رخ خواهد داد.
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله میگوید در استان تهران فقط ۵۰ ایستگاه شتابنگاری وجود دارد که اکثر آن ایستگاهها هم آفلایناند و به عبارتی مرکز ژئوفیزیک تهران و پژوهشگاه زلزله در پایتخت زلزلهخیز ایران فاقد سامانه پیشبینی زلزلهاند.
زارع در مصاحبه با ایلنا گفته است: « اطلاعاتی که به دست ما میرسد، اطلاعات همین زلزلههایی است که اتفاق میافتد و از بزرگی حدود ۳ به بالا ثبت میشود. با این امکانات محدود تنها میتوانیم برآوردهایی از تاثیر زلزلهها بر هم و تصویر عمومی و کلی از وضعیت لرزهخیزی گسلهای اطراف تهران داشته باشیم.»
روز بعد
در مورد آنچه پس از زلزلههای بزرگ بویژه در ابر شهر تهران رخ خواهد داد، بسیار نوشتهاند.
تهران از شدت جمعیت در حال ترکیدن است، با هزاران و بلکه صدها هزار ساختمانی که از روی اصول و قاعده ساخته نشده، کوچههای باریک، مدیریت ضعیف شهری و بیمارستانهایی که به لحاظ فنی و سازهای، ضريب ايمنی بالايی در برابر زلزله ندارند و گفته میشود یک زلزله بالای شش ریشتر تا نیمی از بیمارستان های پایتخت را ویران خواهد کرد. تهران و حومه ۱۳ میلیون و بنا بر روایتی ۱۶ میلیون نفر جمعیت دارد.
تصویر تهران بزرگ پس از زلزلهای بزرگ، بسیار آخر زمانی است. ساختمانهای فروریخته، شهری پر از کشته و غرق در آتشسوزی در هر گوشه و کناری و میلیونها نفر بیخانمان و گرسنه ای که در خیابانها ماندهاند.
اگر زلزله ای بزرگ رخ دهد مدیریت بحران در تهران عملا نا ممکن است.
چه باید کرد؟
تهران تنها شهر در معرض خطر زلزله نیست، بلکه تمام شهرها و روستاهای ایران میتوانند قربانی زلزلهای عظیم باشند.
آنچه باید انجام شود امروز و پیش از زلزله است و نه در اصل وظیفه شهروندان بلکه وظیفه دولت و شهرداری است. فهرست کارهایی که باید برای تهران انجام شود چنان بزرگ و طولانی است که برخی میگویند، فاجعه اجتناب ناپذیر است، اما دستکم برای مدیریت بحران و تا اندازهای کاستن از فاجعه باید کاری کرد. ابتدا و در گام اول برای تخمین میزان خطرات و تهیه و تنظیم برنامههایی برای کاهش خسارات زلزله باید به زمینشناسان و ژئوفیزیکدانها مراجعه کرد. گسترش شهر و شهرکهای اطراف باید متوقف شود. شهرداری و شورای شهر باید به وظیفه خود عمل کنند. دولت باید نقشه آسیب پذیری همه ساختمان ها را در بیاورد. قوانین برای ساخت بناهای ضد زلزله در تمام شهرداری مناطق وجود دارد، اما فساد گسترده و مدیریت ضعیف در شهرداریها مانع اجرای درست این قوانین است. در مورد مراکز امداد رسانی نیزباید برآوردی صورت گیرد و ایرادات سیستم اصلاح شود واینها همه گام اول از صدها گامی است که باید برداشته شود.
زلزله شهریور ۵۷ طبس، زلزله خرداد ۶۹ در رودبار ، زلزله دی ۸۲ در بم یکی از دهها زلزله بزرگ و ویرانگر ایران بودند که هر کدام دهها هزار کشته برجای گذاشتند و امدادرسانی به بازماندگان آن مدتها طول کشید.
بر اساس آمار رسمی در بم ۳۰ هزار کشته و ۴۰ هزار مجروح شدند و زمینلرزه ۷۰ درصد از سازههای شهر بم را کاملا ویران کرد، امروز با گذشت ۱۸ سال بسیاری از وعده ها درباره بازسازی بم هنوز محقق نشده اند. هنوز سه هزار کوچه این شهر خاکی است و از احداث مجدد بیمارستانی که قبل از زلزله وجود داشت خبری نیست.