همزمان با افتتاح کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد تغییرات اقلیمی, یک مطالعه جدید بانک جهانی نشان داد که زنان، زمانی که به طورکامل توانمند شوند، خواهند توانست نیروی مهمی برای تغییر باشند، زیرا کشورها و شهروندان با تأثیرات تغییر اقلیم دست و پنجه نرم میکنند. بر اساس تحقیق انجام شده زنان میتوانند این موازنه را تغییر دهند و برای سازگاری با شرایط اقلیمی تازه در صف نخست قرار دارند.
معاون توسعه پایدار بانک جهانی، میگوید: «شواهد رو به رشدی نشان میدهد که زنان در مقایسه با مردان به طور نامتناسبی در برابر تأثیرات تغییرات اقلیم آسیبپذیرتر هستند. به دلیل آسیبپذیری آنها در برابر بلایای طبیعی مکرر و شدیدتر مانند طوفان، سیل و خشکسالی ضروری است که زنان نقش محوریتری در ایجاد انعطافپذیری در تغییرات اقلیمی جوامع خود ایفا کنند.»
تغییرات اقلیمی و زیر حوزههای مرتبط با محیطزیست دامنه بسیار گستردهای دارد و مسئله تبعیض و خشونت اعمال شده جنسیتی در پیوند با آن شاید از فاکتورهایی است که در آمار و تحقیقات جای چندانی نیافته است.
اتحادیه بینالمللی حفاظت از طبیعت (IUCN) تاکنون بزرگترین و جامعترین مطالعه در مورد موضوع زنان و تغییر اقلیم را انجام داده است که دو سال طول کشید و بیش از ۱۰۰۰ منبع تحقیق را در برگرفت.
کیت اورن، نویسنده اصلی این گزارش که سال ۲۰۲۰ منتشرشد، گفته است:
«ما متوجه شدیم که خشونت مبتنی بر جنسیت فراگیر است و شواهد روشن و کافی وجود دارد که نشان میدهد تغییرات آب و هوایی خشونتهای مبتنی بر جنسیت را افزایش میدهد. با افزایش تخریب محیطزیست و استرس بر اکوسیستمها، کمبود و استرس را برای مردم ایجاد میکند و شواهد نشان میدهد در جایی که فشارهای محیطی افزایش مییابد، خشونت مبتنی بر جنسیت نیز افزایش مییابد.»
خشونت مبتنی بر جنسیت شامل خشونت خانگی، تجاوز جنسی، کارگری جنسی و ازدواج اجباری، ازدواج کودکان و همچنین سایر اشکال استثمار زنان را در بر میگیرد. این گزارش حاکی از آن است که قاچاق انسان در مناطقی که محیط طبیعی تحت فشار و تغییر است، افزایش مییابد و بین خشونت مبتنی بر جنسیت و جرایم زیست محیطی مانند شکار غیرقانونی حیاتوحش و استخراج غیرقانونی منابع، ارتباط وجود دارد.
آسیبپذیری در برابر حوادث طبیعی
آخرین آمار سازمان ملل نشان میدهد که ۷۰ تا ۸۰ درصد جمعیت مهاجران اقلیمی, زنان هستند. در یک نمونه در سال ۱۹۹۱ طوفان گورکی باعث مرگ ۱۴۰ هزار نفر در کشور بنگلادش شد. تعداد مرگ و میر زنان با نسبت ۱۴ به ۱ از مرگ مردان بیشتر بود. تحقیقات در مورد سونامی اندونزی که سال ۲۰۱۱ منتشر شد نیز نتیجه مهمی داشت. نرخ مرگ، رده سنی بالای ۴۵ سال (۳۸ درصد زن و ۲۹ درصد مرد) و کمتر از ۴۵ سال و بالاتر از ۱۵ سال (۳۰ درصد دختر، ۲۷ درصد پسر) بودند.
از مجموع اعداد و آمارهای اشاره شده در گزراش جهانی ریسکهای طبیعی در پیوند با جنسیت و سن، به دقت اشاره میکند که آموزش و تواناییهای فردی چون شنا تا چه اندازه میتواند در کاهش آسیبهای طبیعی موثر باشد. آمارها نشان میدهد که ۶۴.۲ درصد از مردان قادرند شنا کنند، در مقایسه با آن تنها ۱۵.۹ درصد از زنان در ارتباط با شنا آموزش دیدهاند.
گزارشها و تحقیقات در مورد زلزله هم وضعیت مشابهی را تایید میکند. مردان اغلب بیرون خانه هستند و بخش زیادی میتوانند به راحتی در شبهای پر خطر را در بیرون خانه بخوابند و تعداد مرگ در آنها به طرز معناداری کمتر از زنان است.
به این ترتیب تبعیض تحمیل شده به دلایل متفاوت مذهبی یا فرهنگی و غیره در آموزش و توانمندی فردی در مواجه با حوادث طبیعی حتی میتواند منجر به مرگ افراد شود.
توانمندی در حوزه اقتصادی
در همه کشورها، بیشترین تاثیر تغییرات اقلیمی بر آن دسته از جمعیت است که برای امرار معاش خود بیشتر به منابع طبیعی متکی هستند یا کمترین ظرفیت را برای پاسخگویی به مخاطرات طبیعی، مانند خشکسالی، رانش زمین، سیل و طوفان دارند. زنان معمولاً در موقعیتهای فقر با خطرات و فشارهای بیشتر ناشی از تأثیرات تغییرات اقلیم مواجه هستند و اکثریت فقرای جهان را زنان تشکیل میدهند.
مشارکت نابرابر زنان در فرآیندهای تصمیمگیری و بازارهای کار، این نابرابری اقتصادی را در یک چرخه مرتب تشدید میکند و اغلب از مشارکت کامل زنان در برنامهریزی، سیاستگذاری و اجرای مرتبط با اقلیم جلوگیری میکنند. دلیل آسیبپذیری بیشتر زنان و دختران در برابر تغییرات آب و هوایی اغلب در ساختارهای اجتماعی نهفته است؛ زنان به دلیل موقعیت اجتماعی متفاوت خود و نقشهایی که به طور سنتی به آنها در جوامع نسبت داده میشود، با آسیبپذیریهای خاص و بیشتری روبهرو هستند.
به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، زنان عمدتاً مسئول تولید غذا، تأمین آب خانگی و تأمین انرژی برای گرم کردن و پخت و پز هستند. با افزایش تأثیرات تغییرات اقلیمی، این وظایف سختتر و زمانبرتر میشوند. بنابراین تغییرات اقلیمی بار بیشتری را بر دوش زنان و دختران وارد میکند. علاوه بر این، زنان در سرتاسر جهان در مورد جابهجایی در محیط، دسترسی اولیه به آموزش، مراقبتهای بهداشتی، منابع (مانند زمین، منابع مالی و غیره)، اطلاعات و فناوریها و همچنین تصمیمگیری با مشکلات و موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه میشوند. این معضلات در عمل امکان زیست امن و توانمندی فردی را به شکل بسیار تبعیضآمیزی از آنها میگیرد.
تحقیقاتی که سال ۱۳۹۶ در ایران انجام شده، نشان داد که از ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۵ چگونه فقر در ایران زنانه شده است. از حضور کمرنگ زنان در عرصه اقتصاد (نمودار ۱) مقایسه آن با برخی کشورهای هم جغرافیای ایران (نمودار ۲) تا کاهش سهم زنان شاغل در جمعیت شاغلین.
در مثالی ساده با در نظر گرفتن اینکه حوزه کشاورزی و صنایع غذایی اولین حوزه کاری آسیبپذیر در تغیرات اقلیمی است و تعداد زنان کارگر در این گروه شغلی به مراتب بیش از مردان است، ما را به تاثیر این تبعیض در اشتغال و شرایط تحمیلی این تبعیض بر زندگی زنان میرساند.
ازدواجهای زیر سن و خشونت خانگی
تحقیقاتی که سال ۲۰۱۹ در اوگاندا انجام شد، نشان میدهد تأثیر تغییرات آب و هوایی چگونه خطر خشونت علیه زنان را تشدید میکند. در دورههای خشکسالی طولانی مدت، زنان و دختران سفرهای مکرر و طولانیتری را برای به دست آوردن غذا یا آب انجام میدهند که آنها را در برابر تجاوز جنسی آسیبپذیر میکند.
برخی از فروشندگان مواد غذایی، کشاورزان یا صاحبان زمین در مواقعی که شرایط سخت میشود, اصرار دارند که در ازای دریافت غذا یا اجاره، با زنان مبادله جنسی کنند. در خانوادههایی که مردان خانه را ترک میکنند تا به دنبال امرار معاش در جای دیگری باشند، زنان و کودکان به حال خود رها میشوند که این مسئله آنها را در برابر خشونت و استثمار جنسی آسیبپذیر میکند.
حتی گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد برداشت ضعیف، تلفات دام، درآمد کمتر و ناامنی غذایی چگونه بر نقش سنتی مردان به عنوان تامین کننده مالی خانواده فشار وارد میکند. آنها اغلب برای کنار آمدن با این فشار و ناتوانی به مصرف الکل و مواد مخدر روی میآورند که این موضوع میتواند به خشنتر شدن آنها بیانجامند، به خصوص در رابطه با اختلافهای خانوادگی در قبال همسرانشان.
در گزارش منتشر شده توسط سازمان جهانی تغییرات اقلیمی، در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۹ (روز جهانی منع خشونت و تبعیض علیه زنان) تاثیر تغییرات اقلیمی و رابطه آن با خشونت علیه زنان ذکر شده است. این امر ویژه در جوامعی که خشونت علیه زنان ریشه عمیق فرهنگی و سنتی دارد، زنان را تهدید میکند. تغییرات اقلیمی به عنوان یک تشدید کننده جدی خشونت مبتنی بر جنسیت شناخته شده است. در سرتاسر جهان، بحرانهای ناشی از تغییرات آب و هوایی همچنین نشان داده است که خشونت خانگی، چگونه در رابطه با سلامت جنسی و باروری یا تبعیض و خشونت علیه جوامع بومی افزایش مییابد. حتی گزارش سازمان CARE نشان داد که در بیشتر بلایا، زنان و دختران بدترین آسیب را میبینند. این گزارش تاکید میکند که از هر پنج زن پناهنده یا آواره شده به دلیل بلایای طبیعی، یک نفر خشونت جنسی را تجربه کرده است. در کنفرانس مادرید نیز نمونههای فراوانی از پیوندهای نزدیک بین خشونت مبتنی بر جنسیت و استثمار زنان و دختران و رقابت برای منابع کاهش یافته در اثر تأثیرات گرمایش جهانی و تخریب محیط زیست طبیعی توسط نهادهای مستقل منتشر شد.
در سراسر جهان، تخمین زده میشود که حدود ۱۲میلیون دختر جوان بعد از افزایش بلایای طبیعی ازدواج کردهاند، و گزارشهای متعدد نهادهای مستقل که در موضوع زوایای مختلف خشونت علیه زنان فعالیت میکنند نشان داده است که بلایای مربوط تغییرات اقلیمی باعث افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی قاچاق جنسی شده است.
زنان آبآور و دسترسی سخت به زیرسازهای شستشو و بهداشت
از هر ۱۰ نفر در جهان تنها ۷ نفر به منابع آب سالم و پایدار دسترسی دارند. آمار سازمان ملل نشان میدهد فقط در ۲۵ کشور افریقایی زنان روزانه حدود ۱۶ میلیون ساعت را صرف حمل و جابهجایی آب به محل زندگیشان میکنند. ساعاتی طولانی و طاقتفرسا که مشکلات و آسیبهای فیزیکی بسیاری را به آنها تحمیل میکند.
دختر بچههای زیادی در جهان مسئول آبرسانی به خانواده هستند. در استانهایی از ایران هم این موضوع میتواند با خطرهایی همراه باشد، کافیست به تصاویر کودکان قربانی آب آوری در استان سیستان و بلوچستان که دچار نقص عضو شدند، نگاهی بیاندازیم. نمونههای دیگر آن استان کرمان است. زنان در مناطق جنوبی این استان نیز به علت حمل ظرفهای سنگین و زندگی سخت با عدم دسترسی به منابع آب پایدار اغلب دچار پیری و یائسگی زودرس میشوند.
نداشتن برنامه مشخص برای تامین آب مورد نیاز روستاها میتواند زندگی یک سوم جمعیت زنان ساکن روستا در ایران را با بحرانهای جدی مواجه کند. اما موضوع خشکسالیهای طولانی مدت و عدم دسترسی به آب، مشکلات جسمی، بهداشتی و شستشو، از جمله خطر ابتلا انواع بیماریهای پوستی و چشمی را افزایش میدهد. زنانه پنداری مسئولیت نظافت کودکان, دوران قاعدگی, سختی شستشو برای زنان در آیهای جاری و چشمهها, مسئولیت تامین آب و خورد و خوراک برای خانواده و نگهداری از سالمندان و بیماران خانواده، همه و همه شرایط را برای زنان بسیار دشوارتر میکند.
میتوان گفت عدم دسترسی به منابع پایدار آب و انرژی از یک سو و شکاف اقتصادی ناشی از توسعه نیافتگی و فقر تحمیلی به کشاورزان, دامدارن و جوامع محلی از سوی دیگر، مستقیما باعث افزایش فاکتورهای تبعیض و خشونت بیشتر علیه زنان میشود. به همین دلیل است که فراهم کردن زمینه توانمندسازی زنان و آموزش آنها و امکان دسترسی به ابزار تولیدگری و مشارکتشان در مدیریت و برنامهریزی، میتواند در توانمندی جامعه بسیار کارآمد باشد.