کابل ــ اجازه دهید از مدرسههای پاکستان آغاز کنیم.
تقریبا تمام طالبانی که امروزه سنین سی و یا بالاتر از آن را تجربه میکنند، در پاکستان مدرسه خوانده اند. مدارس پاکستان با کمک تاجران، روحانیون و اهالی مناطق نزدیک مدارس ادامه میدهند. سالها غذای طالبان بر مردم محل لازم بوده و مردم نیز عادت کرده بودند که باید غذای طالبان دین خدا را بدون تعلل آماده کنند. با این روش، هم طالبان حفظ شده اند و در خدمت دین بوده اند و هم مردم مسلمان تکلیف خود را نسبت به اوامر الهی در اماکن مقدس انجام داده اند. اما، بیشترین استفاده از این وضعیت را گروههای استخباراتی از داخل و خارج پاکستان برده است و بیشترین ضرر را افغانستان.
اشرف غنی در سالهای اخیر حکومت خودش بارها اظهار داشت که چرا مدرسهها در داخل خاک افغانستان نباشند و (ما چرا به نفع حکومت خود از آنها بهره برداری نکنیم) که ملاهای صادر شده از پاکستان را وارد کنیم! اما این هدفی بود که خودش را در مسیر آن به باد داد تا اینکه آن را کنترل کند. این مطلب نشاندهندهی آن هم هست که ملاهای بخصوص (افغانستان و پاکستان) به نان منتبار مردم جوان و پیر شده اند. و این به خطارفتهترین بخش ماجراست. ملای که همیشه نان خود را حقی بر زندگی و کار مردم میداند.
در پوشش تقدس: کمک خدا
سه سال قبل با پیرمردی مذهبی همصحبت شدم. این گفتوگو که در سه ساعت انتظاری ناخواسته بود، ما را در مورد سیاست افغانستان به دوردستها برد. پیرمرد قصه کرد که پسرش تاجر موتر [موتور] است و موترهای تازه وارد از قندهار و هرات به کابل را میخرد و میفروشد. در یک سفری که پسرش نبود و خود این پیرمرد با راننده میخواستند موتری را از هرات به کابل ببرند، در مسیر راه هرات به سمت کابل، طالبان سر راه او میبرایند و موتر را به گمان اینکه مربوط دولت است، با خود میبرند.
این پیرمرد از رفتارهایی که طالبان با او داشتند، تأثر مثبت دارد. یکی از آن رفتارها (خوراک بسیار کم و غیرصحیِ) طالبان بود. بهقول او طالبان فقط نان خشک، چای و شکر، یا گاهی آب و نان و گاهی هم لوبیا و کچالو (سیب زمینی) میخوردند. او از مقایسه غذای صحی و متنوع اردوی ملی و دولتی با غذای عساکر طالبان به نتایج معنوی و عبادی رسیده بود: گویا خدا به همراه آنان است و آنها مثل پیامبران و خانواده و اصحابش با شکم گرسنه جهاد میکردند. آخرین سفارش پیرمرد: «آنها برنده خواهند شد و اینها بازنده؛ یادت باشد»!
طالبان نانی برای خوردن نداشتند!
سالها از طرف رهبران و بزرگان طالبان به آنها گوشزد شده است که جهاد با شکم خالی و سختی و دشواری صورت میگیرد، نه با پرخوری و زیادهخواهی و غذاهای متنوع. درسهای اخلاقی مسلمانی که به بهشت خواهد رفت، مستلزم ریاضتکشی و تحمل روزگار دشوار است.
این برداشت طالبان که از بیچارگی و ناداری و بیپولی شکل گرفته است، در ردههای بالا هم چندان تغییری نمیکرد. آنها نیز برای امکانات کمی که داشتند، خوراک درست نداشتند و همچنان برای درسی که باید برای طالبان رده پائینتر بدهند. طالبان فقط در دوحه بود که با چربترین و لذیذترین خوراکهها عادت کردند. شکمبرامدهتر شدند و وزنهایشان بیشتر شد و راحتطلبتر شدند. طبق تجارب جوامع بشری، کارهای کلان جهان با شکم گرسنه انجام شده، اما همان شکمگرسنهها وقتی به قدرت و عشرت رسیدند، دیگر باختند. در مورد طالبان نیز این قضیه صدق میکند، آنها این عصبیت، ریاضت و زحمت دوامدار را نخواهند پسندید و جنگندههایشان همچنان پس از شکمسیر و موتر و سکس و قدرت، همه چیز را از دست خواهند داد. اما اکنون آنها در شهر کابل، گرسنهتر از مردم حضور دارند. اگر آنها را هنگام خوردن ببینید گمان میکنید گرسنهای تازه از بیابان رسیده است که ماهها چیزی برایش نرسیده، واقعا سالها.
حکم بر مردم: برای مجاهدین امارت خانه به خانه پول جمع کنید!
اوایل سال ۱۴۰۰ ویدیویی در رسانههای جمعی به نشر رسید که قطعهای از جریان مشاجره جالب بین طالب و مردم را نشان میداد. محتوای گفتگو، دعوای طالب جوانی را نشان میدهد که به نمایندگی تعدادی که در عقب وی ایستاده اند با موسفیدی که کمرش خم شده است، استدلال میکند؛ بخشی از آن گفتوگو در مورد نان است:
طالب: بابا، با مجاهدین اسلام دعوای بیجا نکن!
بابه: دعوای من با اسلام نیست، من خودم مسلمان هستم خدا را شکر.
ــ: پس برو و مجاهدین را دعوت کن، گرسنه هستند تا دَم راست کنند و …
ــ: یک لحظه؛ خدا را می شناسی؟
ــ: بلی میشناسم
ــ: رسولش را می شناسی؟
ــ: بلی میشناسم!
ــ: قسم به خدا و رسولش که با این تفنگ سوراخ سوراخ هم شوم نان تان نمیدهم!
ــ: خب، خب، نده، چرا این قدر حرف بیجا میزنی؟
ــ: فهمیدی؟
این صحنه، طنزی اشکآوری بود برای کسانی که مطالعات افغانستان را دنبال میکنند. این ویدیو قابل دریافت است، و با هر بار دیدن آن، پرده از واقعیتهای تازهتری پیش چشمم برداشته میشود. اما این قطعه گزارش یک فرد روستایی از ولایت فراه را نگاه کنید که به یکی از رسانهها ارسال شده بود:
مردم ما در شرایط فعلی پول مصارف اولیه خود را ندارند اما طالبان از دهقانان تحت عنوان زکات پول جمع میکنند. به این هم توجه نمی کنند [که اینها] افرادی هستند که خود شان به زکات ضرورت دارند. به مردم قریه ما اطلاع دادند که باید پول جمع کنین و مردم بیچاره که نان شب خوده ندارند در این فصل سرما مجبور هستند که خرج و مخارج افراد حکومت جدید [را] هم بپردازند.
(برگرفته از سایت خبری یکصدا-هرات)
خبری هم در مورد دوکانداران بازارهای کوچک مزارشریف پخش شده که طالبان از آنها هفتهوار مقدار پول مشخصی خواستهاند. اگر مقدار معین افغانی را هفتهوار به نمایندگان جنابان پرداخت نکنند، دوکانها بسته خواهند شد. استدلال نماینده طالبان: «مجاهدین که بخاطر دین تان و ایمان و عفت زنان تان سرهای خود را قربانی میکنند، حق ندارند نان بخورند؟ مردم بیغیرت، سر تان جبری است که باید به مجاهدین کمک کنید.»
مهمانان جبری: یک چند تا مجاهد را نان بده!
در ولایات بیشتر و در حاشیههای شهر همچنان، این نوع برخورد با مردم دیده شده. طالبان که دسته دسته به خانههای مردم محل میروند، با ملاها، با شناختهشدهها و یا هم با فردی که به نوعی «شکار شان میشود»، روابطی دارند که از آن اینگونه استفاده میکنند.
مردم افغانستان از قبل در مهمانداری و ناندهی در تاریخ شهرت دارند، اکنون که در شرایط تنگ و فقر زندگی میکنند، این عرف اصیل دود از دماغشان بر میآورد. پدرانی که برای اطفال خود نمیتوانند نان تهیه کنند، باید بدون هیچ سرو صدایی مجاهدین، این آدمکهای گرسنه را سیراب کنند. اما طالبان در جواب این مسأله موضع دارند: تکیه بر عرف. مردم افغانستان مهماننواز هستند، همه ما را تقدیر میکنند و برای مان مهمانی میدهند.
خلع تجار: خانجان الکوزی
تاجرانی که در صحنه حاضر بوده اند، به نوعی قربانی فرمایشات طالبان شدهاند. مواردی هست که طالبان عمدا آنرا به دوش تجار میگذارند، تجار را مکلف میکنند که هزینه مالی مورد را بپردازند. خانجان الکوزی که از درد و ترس و فشار نمیخواهد درین مورد اظهار نظری بکند، در مجلس خصوصیاش گفته است که تا هنوز بیشتر از صدها هزار دالر [دلار] را ناخواسته از دست داده است. آدمکهای گرسنه هنوز به جان تجار چسپیده اند و فکر میکنند که اینها میتوانند در خانه پول بسازند. هیچ تاجری هنوز باور ندارد که یک نگاهی از امارت آدمکها نشاندهندهی رشد تجارت افغانستان باشد، پس نه فقط اکنون، در آینده همچنان، اقتصاد: صفر.
این در حالیست که تا هنوز معاش کارمندان نیست که نیست، آنچه پرداخت شده، معاش ماه اسد بوده که از طرف مقامات حکومتی آن زمان طی مراحل شده بود، که هنوز بیش از پنجاه درصد پرداخت نشده. ادارات دولتی به دلیل محدودیت در امکانات مالی و نبود بودجه، نان چاشت کارمندان برداشته اند. بالآخره کاری نیست که دفاتر انجام بدهند! و کارمندان هشت صبح به دفاتر حاضر میشوند، تا ساعت یازده و نیم قبل از ظهر قصه میکنند، بعد برای نان چاشت به خانههایشان میروند، این است روند کارهای اداری تمام ادارات حکومتی افغانستان.
اما با این همه خبرهای جالبی از سوی طالبان نیز پخش میشود که از درونِ خالی و سقوط عاجل طالبان خبر میدهد. « مارکیتهای جادهی نادر پشتون بازسازی میشوند؟» یا «ادامه ساخت و ساز راهآهن؟» یا «فلان سرک قیرریزی میشود؟» دولت قبلی با میلیونها دالار نمیتوانست سنگی بر سنگی بگذارد، اما اینها با دست خالی و شکم خالی، این کار را میکنند. معجزه روایت مذهبی و زهدورزیِ ساده در قرن بیست و یکم جز این چه میتواند باشد؟
رهبران مذهبی از دیر زمان با نفی کردن آسایش و سعادت دنیوی، مردم را به طرف فقر و ناتوانی سوق داده و با گفتن روایات و حکایات دروغین از مقربین خدا که آنها به متاع دنیوی اعتنایی نداشتن و فقر و گرسنگی موجب تقرب آنها به خداوند شده بود، افکار مردم را تغییر داده تا تحت هر شرایط دشوار حاکمیت آنها را بپذیرند. مذهبیون سالهاست که از این ترفند برای بقا، حفظ قدرت، رفاه و موقف بلند مذهبی و اجتماعی استفاده خوب نموده و اقتصاد، پیشرفت، دانش و آسایش و رفاه جمعی را قربانی اهداف خود ساخته اند. رفتار و افکار مذهبیون سیاسی را به هیچ عنوانی نمی توان با موازین دین میبن سلام مقایسه کرد، بلکه در این مورد در تضاد مطلق با قرآن (رب من خوبی ها را در دنیا و در آخرت برایم اعطا فرما) قرار دارد. حقیقت آمر اینست که اسلام مکتب راهایی از مشکلات دنیویی و اخروی بوده و متضمن آسایش و آرامی مادی و معنوی میباشد.
عبدالله ذهین / 08 November 2021